کتاب «افلاطون در چنگ شما» با عنوان فرعی گام اول در شناخت افلاطون نوشته برایان پرافیت، به ترجمه مریم افتخاری به تازگی در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
این کتاب از پنج فصل تشکیل شده است. نویسنده در فصل نخست این کتاب به زندگی افلاطون از بدو تولد تا زمان مرگ او به صورت خلاصه پرداخته است. در همین فصل از تاثیر خانواده، جنگ، ملاقات با سقراط و ... بر افلاطون اشاره شده است که در جای خود قابل تامل است. در همین فصل آمده است: «درواقع خانوادههایی مثل خانواده افلاطون با وجود داشتن ثروت و عقبهای منسوب به اشراف زادگان حاکم تحت اصل حاکمیت قانون دموکرات به شدت ناراحت بودند. ظاهرا به اندازه کافی خوشبخت نبودند و بسیار افسوس گذشته را میخوردند، یعنی دورانی که بر همه امور تسلط داشتند و نه مثل مردمی که از اصالت کمتری برخوردار بودند و فقط در امور دولت مشارکت کردند. این وضعیت بر افلاطون جوان که آموختههای سیاسیاش همواره با مفهوم دموکراسی در تضاد بود، کاملا تاثیر گذاشت.»
همچنین در قسمتی که شاگردی سقراط را بیان میکند آورده است: «وقتی افلاطون تحت تعلیم سقراط قرار گفت، همچون معلمش به جستجوی جوهره و مفهوم فضلیت پرداخت. هنگامی که سقراط مشغول گفتگو با شاگردانش میشد، تنها مضمون اصلی جستجوی یک شخصیت نجیب بود. افلاطون در بروز اولین نشانه خرد که به خاطر آن بسیار شهرت داشت، توانست از پیشینه علمیاش برای به کار بستن مسئله فضلیت در علم سیاست و اخلاق بهره بگیرد.»
فصل دوم کتاب به فلسفه افلاطون اختصاص دارد. در این فصل به شیوههای دسته بندی آثار افلاطون اشاره شده اما به منظور حفظ سادگی بر ساماندهی زمانی تالیفات افلاطون توجه میشود؛ چرا که آنها نه تنها مشخص کننده دورههای مختلف زندگی وی هستند، بلکه انگیزه و درک متفاوت این فیلسوف را نیز نشان میدهند.
مولف این دورهها را به سه دوره؛ دوران سقراطی، دوران بلوغ و دوران پایانی تقسیم کرده است. در هرکدام از این دورهها به یک مضمون برجسته در اندیشه افلاطون اشاره شده و در ادامه تالیفات این دوره را برشمرده است. مثلا در دوران بلوغ اشاره شده است که افلاطون بعد از بازگشت از اولین سفرش به سیسیل و تاسیس آکادمیاش در خارج از آتن، زندگی آرامی همراه با تعلیم و تالیف را از سرگرفت که سالهای زیادی به طول انجامید و در این زمان هرگز از گفتگوی سقراطی به عنوان روش تفهیم منظورش دست نکشیده است. آثار این دوره را ده اثر(منون، کراتیلوس، یوتیدموس، منزنوس، ضیافت، فائدو، جمهوری، فائدروس، پارمیندس، تیتوس) برمیشمرد.
به اعتقاد مولف کتاب، نکته اصلی این تالیفات بررسی مفاهیم مختلف بشری و اجتماعی با استفاده از ایدههای متافیزیکی به جای مفاهیم بیشتر تمثیلی است. در ادامه کتاب در فصول دیگر به توضیح برخی از این رسالهها که در فصل دوم به آنها به صورت مختصر اشاره شده میپردازد. نویسنده در فصل سوم به رساله آپولوژی پرداخته و آورده است: «در میان مجموعه آثار افلاطون آپولوژی اولین گفتگویی است که آن را مییابیم. این اثر بدون شک یکی از معروفترین آثار افلاطون است، گرچه تنها اثری است که در حقیقت چیزی از اندیشههای افلاطون را برملا نمیکند. آپولوژی از بسیاری جهات تنها گفتگوی واقعی سقراط است که به جا مانده است. با وجود اینکه افلاطون از گفتگو به عنوان چارچوبی برای همه آثارش استفاده میکند و حتی از سقراط به عنوان شخصیتی در بسیاری از آثارش، اما این تنها اثری است که سخنان سقراط را به درستی منعکس میکند. تنها دو اثر موجودند که وقایع محاکمه سقراط در سال 399 قبل از میلاد را به تفصیل شرح میدهند: آپولوژی و البته خاطرات زنفون».
کتاب فصل چهارم را به تشریح رساله منون که یک رساله تخیلی است اختصاص میدهد. این فصل به توضیح علت نگارش منون و سوالاتی که درصدد پاسخ به آنهاست و برخی از جوابهایی که توسط افلاطون پیشنهاد شده میپردازد.
فصل پنجم این کتاب به توضیح کتاب جمهوری افلاطون اختصاص داده شده است. در هیمن فصل به مواردی که چرا این کتاب نزد فلاسفه مهمترین اثر افلاطون است اشاره شده است. در ابتدای این فصل نویسنده به این صورت به این مسئله پرداخته است: «کتاب جمهوری به عنوان طرحی کلی برای جوامع بی نقص نام گرفته است. دولتها و امپراتوریها تلاش کردند تا به نوعی از ایدههای مطرح شده در چارچوب کتاب جمهوری تقلید نمایند، اما این گفتگوی افلاطون به دنبال الگوسازی دولت کامل نبوده است، بلکه در راستای مدل سازی روح بشری گام برداشته است. در پایان فصل توضیح میدهیم که چرا کتاب جمهوری برای بسیاری از افراد مختلف در جوامع گوناگون چه در گذشته و زمان حال اهمیت دارد.»
همچنین در قسمتی دیگر از این فصل آمده است: «بسیاری هم عقیدهاند که آشکارترین مضمون فراگیر در کتاب جمهوری جستجو در مفهوم عدالت است. افلاطون در گفتگوهای اولیه به نوعی به این مسئله میپردازد، اما معمولا عدالت به عنوان معرف احتمالی یک فضیلت یا خود فضیلت ارائه میشود. در همین چارچوب افلاطون مفهوم عدالت را مطرح میکند اما در دل این گفتگوها به نظر میرسد که عدالت مفهومی ثانویه باشد که در راستای سوق دیالکتیک به سمت موضوعاتی که میخواهد در کندوکاو اولیه برای فضلیت کشف کند، ارائه گردیده است.»
نظر شما