گری وینر میگوید طی دو قرن اخیر و پس از جنگهای جهانی اول و دوم در اروپا، جنگهای اخیر در خاورمیانه و آفریقا، آوارگی و پناهجویی تبدیل به یک مساله بحرانی در جهان تبدیل شده است.
مجموعه تاریخ جهان میکوشد چشماندازی گسترده و ژرف از سیر تاریخ عرضه کند. این مجموعه با ارائه زمینههای فرهنگی رخدادهای تاریخی، خواننده را مجذوب خود میسازد. مجموعه تاریخ جهان اندیشههای سیاسی، فرهنگی و فلسفی تأثیرگذار را در گذر مشعل تمدن از بینالنهرین و مصر باستان به یونان، روم، اروپای قرون وسطی و دیگر تمدنهای جهانی تا روزگار ما پی میگیرد. این مجموعه نهتنها برای آشناییِ خوانندگان با مبانی تاریخ تدوین شده است، بلکه همچنین در پی آگاه ساختن آنها از این واقعیت است که زندگیشان بخشی از سرگذشت کلی انسانهاست.
کتابهای «مجموعه تاریخ جهان» برای عرضه چشماندازی گسترده و ژرف از سیر تاریخ منتشر میشوند. اینمجموعه زمینههای فرهنگی رخدادهای تاریخی، اندیشههای سیاسی، فرهنگی و فلسفههای تاثیرگذار را در گذر تمدن بینالنهرین، مصر باستان، یونان، روم، اروپای قرون وسطی و... معرفی میکند.
موضوع اصلی اینکتاب، همانطور که از نامش مشخص است، درباره پناهجویان و پناهجویی است. مساله پناهجویی و آوارگی، قدمتی به اندازه تاریخ بشر دارد؛ از زمان راندهشدن آدم و حوا از بهشت و آوارگی قابیل پس از کشتن برادرش هابیل تا امروز. اینمساله پدیدهای است که همیشه با زندگی بشر همراه بوده است. آزار و اذیت به خاطر نژاد، دین، قومیت، عقاید سیاسی، عضویت در گروه اجتماعی خاص، جنگهای داخلی، خشونت، فقر و... از جمله عواملی هستند که باعث مهاجرت آدمها شده و میشوند.
نویسنده کتاب میگوید طی دو قرن اخیر و پس از جنگهای جهانی اول و دوم در اروپا، جنگهای اخیر در خاورمیانه و آفریقا، آوارگی و پناهجویی تبدیل به یک مساله بحرانی در جهان تبدیل شده است. بههمیندلیل از میانههای قرن بیستم، سازمانهای بینالمللی برای سازماندهی آوارگان و پناهجویان، فعالیتهایی را آغاز کردهاند که تا امروز ادامه داشته است. اما از هماننیمه قرن بیستم تا امروز، همیشه اختلافنظرهایی درباره پناهجویان و آوارگان وجود داشته است. عدهای خواهان کمک و پذیرش آنها بوده و هستند و عدهای هم به چشم تهدید به آنها نگاه کردهاند. تصمیمات سیاسی هم اینمیان، روی سرنوشت پناهجویان تاثیر زیادی داشته است.
کتاب «پناهجویان در گذر تاریخ» از ۸ بخش اصلی تشکیل شده است. «رویدادهای مهم در تاریخ پناهجویان» و «پیشگفتار: تاریخ پناهجویی» دو بخش اولیه کتاب هستند. سپس ۵ فصل اصلی کتاب با اینعناوین درج شدهاند: «آوارگان عصر باستان»، «آوارگان اوایل قرن بیستم»، «جنگ جهانی دوم و بیخانمانها»، «اواخر قرن بیستم» و «قرن بیست و یکم». پس از اینفصول هم، بخش «سخن آخر: آینده نامعلوم» آمده است. یادداشتها، برای مطالعه بیشتر و نمایه هم مطالب پایانی اینکتاب را تشکیل میدهند.
چنانکه از ادبیات یونان باستان برمیآید، مساله آوارگی موضوع مباحث بسیار بوده است. آثار بیشمار ادبی، از اودیسه هومر گرفته تا اُدیپوس در کولونوس سوفوکلس، به افراد دربهدر و بیخانمانی پرداختهاند که دنبال پناهگاه میگشتند. خانهبهدوشی در یونان باستان امری رایج بود. به نوشته گارلند، «از زمانهای بسیار قدیم یونانیان همواره در حال جابهجایی بودند، و از مسکن مانوس خود یا به اجبار دیگران رانده میشدند یا ... به دلیل مسائل اقلیمی. این ماجرا در سراسر عصر باستان ادامه داشت.» آماری از آوارگان دنیای باستان در دست نیست، اما بیخانمانی رویدادی معمولی بود و اکثر آوارگان «که زمانی پیوندهای محکمی با زادگاه خود داشتند، بیآنکه نشانی از آنها باقی بماند ناپدید میشدند»
این تا حدی بدان دلیل است که هیچ یک از مورخان آن زمان چندان علاقهای به افراد معمولی خانه به دوش نداشتند. به استدلال گارلند، «هر چند برخی از بونانیان نوآور چیزی مانند روزنامه ابداع کرده بودند، واقعا شک دارم که اخبار مربوط به آوارگان سرخط آن بوده باشد. برای هیچ کس پیامدهای گسترده جنگ، قحطی و رنجهای هزاران قربانی چنین مصیبتهایی اهمیت نداشت.» با این حال معلوم است که تعداد زیادی از یونانیان مشهور مجبور به جابهجایی و پناهندگی در سرزمینهایی غیر از سرزمین مادری خود شدند. از جمله ارسطوی فیلسوف... بعدها در دوران روم نیز تعداد پناهجویان بسیار بود و رومیها تا حدی با این بیخانمانها به سبب وضع اسفناکشان همدردی میکردند، که با توجه به خاستگاه امپراتوری روم جای تعجب ندارد.
در بخشی از اینکتاب میخوانیم: «قرن بیستم شاهد افزایش آوارگان و پناهجویان بیش از هر زمان دیگر بود-از ارامنهای که قربانی سرکوب ترکها شدند گرفته تا روسهایی که در انقلاب سال ۱۹۱۷ (انقلاب بلشویکی) قتلعام شدند، و همچنین انبوه بیخانمانهای جنگ جهانی اول. اوایل قرن بیستم، بحران پناهندگی از دو نظر با دورههای قبل تفاوت داشت: تفاوت اول در تعداد بود، با ۱ میلیون آواره ارمنی، ۱/۵ میلیون آواره روس و ۱/۸ میلیون آواره اروپایی که از بحرانهای منطقه میگریختند؛ تفاوت دوم آن بود که با ظهور دولت ـ ملتها، آوارگان دیگر نمیتوانستند بهراحتی وارد سرزمینهای دیگر شوند و با ساکنان آنها بیامیزند. آوارگان قرن بیستم روزبهروز بیشتر مرزها را به روی خود بسته میدیدند و کشورهایی که پیشتر به آنها پناه میدادند در این زمان دیگر روی خوش نشان نمیدادند.
مثلا در قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، ایالات متحده مشوق مهاجرت آزاد بود. اما اواخر قرن نوزدهم، این کشور شروع به تصویب قوانینی کرد که از ورود برخی مهاجران ممانعت میکرد. مثلا قانون ممانعت از ورود چینیها در سال ۱۸۸۲ و قانون کارگران قراردادی بیگانه در سال ۱۸۸۵ مانع مهاجرت انبوه شد. واکنش به قوانین ضدمهاجرت در اوایل قرن بیستم باعث به وجود آمدن نهادی برای سهمیهبندی در سال ۱۹۲۱ و پس از آن تصویب قانون مهاجرت در سال ۱۹۲۴ شد که جریان مهاجرت به ایالات متحده را بهشدت محدود کرد. سیاستمداران برجسته این دوره در مبارزات انتخاباتی خود از اهرم ترساندن مردم از «دزدیدن» کار آمریکاییان به دست کارگران مهاجر استفاده میکردند. بهرغم تاریخ طولانی این کشور در پذیرش مهاجران موفق و توانا، این ترس باعث نوعی بیاعتمادی به مهاجران و انزجار از آنان شد.»
کتاب «پناهجویان در گذر تاریخ» نوشته گری وینر با ترجمه شهربانو صارمی در ۱۰۳ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان از سوی نشر ققنوس منتشر شده است.
نظر شما