«زن ایرانی و عصر روشنگری» به دل تاریخ سفر میکند و ضمن بررسی جایگاهی که زنان در عرصههای گوناگون داشتند بیش از هرچیز حرفه روزنامهنگاری و نحوه حضور بانوان را در آن به بحث میگذارد.
زن ایرانی و عصر روشنگری به دل تاریخ سفر میکند و ضمن بررسی جایگاهی که زنان در عرصههای گوناگون داشتند بیش از هرچیز حرفه روزنامهنگاری و نحوه حضور بانوان را در آن به بحث میگذارد، زیرا این حرفه به تنهایی میتواند به عنوان نمایندهای برای فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی زنان در عرصه جامعه به شمار آید و چشماندازی صحیح را در این باب در اختیار بگذارد.
این کتاب در چهار فصل تنظیم شده است. سابقه حضور زنان در تاریخ، زنان ایران در عصر قاجار، زن و ازدواج، زن و اقتصاد جامعه، فعالیتهای فرهنگی و هنری زنان، ورود زنان به عرصه فعالیتهای سیاسی، حرکتهای سیاسی مذهبی زنان پیش از نهضت مشروطه، نقش زنان در نهضت مشروطه، بررسی علل و چگونگی انتشارات نخستین نشریههای مختص زنان در عصر مشروطه، معرفی روزنامههای زنان و شرح حال زنان روزنامهنگار و... بخشهای کتاب را دربرمیگیرد.
جهان مردانه، در خلال هزارههای طولانی، فرصتهای کمی به زنان داده است تا از قالبهای سنتی تعیین شده بیرون بیایند و به کارهای دیگری بپردازند که به گونهای از آنها منع شده بودند. روزنامهنگاری بی شک یکی از آن گونه مشاغل به شمار میآید و اگر برخی از اتفاقات در جهان معاصر از جمله انقلاب کبیر فرانسه (1789 م) در اروپا و... رخ نمیداد، هرگز جایی برای حضور و نمایش استعدادهای درخشان بانوان کشور در روزنامه نگاری باز نمیشد.
در واقع روزنامهنگاری بانوان نخست در غرب پدیدار شد و به دنبال کشانده شدن ناگزیر نیروهای مختلف اجتماعی به ساحتها و صحنههای حیات مدنی، این حرفه شریف، به ایران عصر قاجاری نیز راه یافت. باید توجه داشت که در بدو امر تعداد بسیار کمی از زنان روزنامهنگار به فعالیت پرداختند. در حقیقت این حرفه در بدایت حال خود توانست عده معدودی از زنان فرهیخته و با کمال را به خود جلب کند و از وجود همین عده در چندین نشریه یومیه یا هفتگی و... بهره بگیرد، هنوز راه درازی در پیش روی داشت که بپیماید.
در آن عصر بیان اعتقادهای اجتماعی و موضوعات آزادی، دموکراسی، قانون و... در مطبوعات مردانه اگرچه تازگی داشت، امری منطقی بود. اما سخن گفتن از معضلات اجتماعی و برابری حقوق زنان با مردان و سایر مسائلی که در آن دوره توسط زنان مطرح شد، امروز قابل ستایش است. صداقت و بی باکی زن ایرانی در نوشتههایش در آن عصر، نشاندهنده گسترش بینش اجتماعی و آگاهی های فردی او است.
انتشار روزنامه توسط زنان ایرانی، نخستین قدم از جانب آنها برای نشان دادن دوره شکلگیری اندیشههای اجتماعی زنان ایرانی در راستای طرد خرافات و تعصبات کورکورانه تقلیدی و مشارکت در انتخاب سرنوشت خویش به عنوان یک انسان، نه جنس دوم بود. با توجه به کمی تعداد زنان روزنامهنگار در ایران، نگارنده ناگزیر شده است به دلیل طرح مساله و نشان دادن اهمیت پای گذاردن زنان شجاع و نامدار به صحنههای حیات ملی، قدری نیز به سابقه این گونه مباحث نگاهی بیندازد و آن چه را که در تاریخ و حتی اسطورههای ایرانی در باب مشارکت برخی از زنان نامدار یاد شده است، به عنوان مقدمه بیاورد.
اولین نشانهای که از انتشار نشریهای مختص بانوان ایران در دست است، مربوط به سال 1328 ه.ق است. با در نظر گرفتن تاریخ انتشار اولین روزنامه ایران به نام کاغذ اخبار در سال 1253 ه.ق توسط میرزا صالح شیرازی، درمییابیم که انتظار مطبوعات ایران برای تجربه اولین نشریه ویژه بانوان هفتاد و پنج سال طول کشید. انتشار نخستین روزنامه پس از گذشت هفتاد و پنج سال از تاریخ انتشار روزنامه مردان نمادی از واپس نگه داشتن و استثمار زن در جامعه مردمحور ایران است. این فاصله طولانی را از جهتی باید دلیل عدم توجه و محدویتهایی که برای زنان وجود داشت ذکر کرد و از سوی دیگر به دلیل عدم آمادگی خود بانوان برای رسیدن به حقوق اجتماعی و نجات از اوضاع نابسامان دانست. در طول تاریخ بشر، ساختار موقعیت اجتماعی زن را ارزشهای جامعه و برخوردهای فرهنگی تحقق بخشیدهاند شرایط طمانی و مکانی نیز باعث تفاوت در معیار ارزشهای جامعه شده است.
انقلاب مشروطه ایران نوید بخش آغاز عصر جدیدی در تاریخ حیات سیاسی و اجتماعی ملت ایران بود. این انقلاب نه تنها قالبهای سنتی روابط مردم و حکومت را تغییر داد، بلکه به دنبال خود تربیت جدید، ادبیات جدید و نسلی دیگر را به وجود آورد و مبدا بسیاری از تحولات انجام یافته یا ناکام شد. انقلاب مشروطه، تاریخ سرنوشت زن ایرانی را دگرگون کرد و او را از زیر سلطه خرافات و موهومات و جهل و نادانی و اسارت بیرون آورد و به جامعه راه داد از آن پس ارزشهای انسانی و اجتماعی خود را درک کردند و هویت خویش را با نوشتههایشان به تصویر کشیدند. برابری حقوق با مردان و نادیده گرفتن توانایی و قدرت تاثیرگذاری زنان در مسائل مختلف کشور، دغدغه اصلی و دیرینه زنان ایرانی پس از پیروزی انقلاب مشروطه بود.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «ماجرای چگونگی گشودن فضای جدید، انجمن ها و مدارس زنان و مبارزه برای کسب حق و حقوق خود عمدتا ریشه در انقلاب مشروطه دارد. زنان دست اندرکار که بسیاری از آنان از طبقات بالای اجتماع بودند، رفته رفته در انجمنها متشکل شدند و مدارس جدید دخترانه، کلاسهای آموزش بزرگسالان، درمانگاه و انواع نهادهای دیگر را تاسیس کردند. با بخشی از علما که مدارس دخترانه را تحریم کرده بودند به مقابله برخاستند. روزی که مظفرالدین شاه در 30 دسامبر 1906 قانون اساسی را توشیح کرد، مجلس تقاضای یک زن را در حمایت از آموزش و مشارکت اجتماعی آنها چاپ کرد.
در نامهای خطاب به سید محمد طباطبائی، نویسنده خواستار حمایت حکومت از مدارس دخترانه شد چرا که چنین حمایتی از مدارس پسرانه صورت میگرفت و اعلام کرد که ایران به دلیل عدم آموزش زنان از ترقی اقتصادی و اجتماعی خود بازمانده است ژاپن صرفا به دلیل تماسهای اولیه اش با غرب نبود که چنان پیشرفتی کرده بود. ایران بسیار زودتر از ژاپن با غرب باب مراوده را گشوده بود. وانگهی علما و فلاسفه اروپایی بعضی از عقاید خود را از متفکران ایران اخذ کرده بودند ایران به این علت از قافله تمدن عقب افتاده بود که زنانش از آموزش محروم بودند. کودکانی که به دست مادران درس نخوانده تربیت شوند آمادگی رقابت و مواجهه با جوامع پیشرفتهتر را ندارند.»
کتاب «زن ایرانی و عصر روشنگری» (بازخوانی تاریخ تحول اجتماعی زن ایرانی) نوشته نازلی اسکندرینژاد در 182 صفحه، شمارگان 300 نسخه و بهای 32 هزار و 500 تومان از سوی انتشارات زیبا منتشر شد.
نظر شما