کتاب «فلسفه زیستشناسی» به زبان ساده و شفاف بیان میکند که فلسفه علم دوستِ منتقد زیستشناسی است و جهانبینی تکاملی در این باره حاصل میکند.
فلسفه زیستشناسی در این معنا را جمعی از فیلسوفان، عمدتاً با ریشههایی در سنت فلسفه تحلیلی، پدید آوردند که شروع به کار روی مسائل مفهومی ناشی از پژوهشهای معاصر به ویژه در رشته زیستشناسی تکاملی کردند.
این کتاب نیز در این زمینه به فلسفه زیستشناسی در این معنای خاص محدود میشود. فلسفه زیستشناسی در معنای عام آن را باید تمام مسائل فلسفی دانست که در ارتباط با زیستشناسی، حتی پدیدههای اجتماعی و فرهنگی، مطرح میشوند، اما در معنای خاص آن مسائلی هستند که در ارتباط با زیستشناسی به عنوان یک علم مطرح میشوند.
سابقه فلسفه زیستشناسی به معنای عام آن، به قرن چهارم پیش از میلاد و آثار ارسطو برمیگردد؛ بهویژه به پنج کتابی که او درباره جانوران نوشت. عکاشه در این باره میگوید: «فلسفه زیستشناسی ممکن است معانی گوناگونی را به ذهن متبادر کند در حالیکه در اینکتاب با تعریفی مشخص به کار رفته است.» بههمین دلیل او در ابتدای کتاب، این تعریف را مطرح کرده و سپس وارد مباحث دیگری شده است.
مولف عقیده دارد ارسطو شاید تنها فیلسوفی باشد که به جای آنکه زیستشناسی را در چارچوب فیزیک درک کند، فیزیک را در چارچوب زیستشناسی درک میکرد. به اعتقاد نویسنده کتاب هم فلسفه و هم زیستشناسی، به ویژه در بستر تاریخ معانی گوناگونی داشتند.
زیستشناسی امروز بر پایه چارچوبی مفهومی است که داروین در اصل انواع طرحریزی کرد. از این رو فیلسوفانی همچون ورنر کلبو نقطه آغاز فلسفه زیستشناسی را داروین میدانند که نظریه تکاملش نه تنها به سنگبنای کل عمارت مفهومی زیستشناسی تبدیل شد، بلکه زمینهساز بخش بزرگی از مباحث فلسفه زیستشناسی کنونی به ویژه در معرفتشناسی، هستیشناسی و اخلاق است.
این کتاب در هفت فصل نگارش شده است که به ترتیب عبارتاند از: «چرا فلسفه زیستشناسی؟»، «تکامل و انتخاب طبیعی»، «کارکرد و سازش»، «سطح انتخاب»، «گونه و ردهبندی»، «ژن» و «رفتار، ذهن و فرهنگ انسان». جمعبندی، برای مطالعه بیشتر و نمایه هم سه بخشی هستند که پس از اینفصول آمدهاند.
فلسفه زیستشناسی چگونه شکل گرفت؟
در بخشی از کتاب آمده است: «بر اساس دیدگاه رایج در فلسفه زیستشناسی، پیدایش دیرهنگام این رشته نشان میدهد که فیلسوفان علم در گذشته آن را نادیده گرفته بودند و در عوض فقط بر فیزیک متمرکز شده بودند. گفته میشود که در دهههای 1930 تا 1950 که فلسفه علم مدرن شکل میگرفت، فلسفه زیستشناسی بخشی از آن نبود. ضمنا فیلسوفان زیستشناسی موقعیت حاشیهای این علم در فلسفه علم را پدیدهای اخیر و متهم اصلی آن را تجربهباوری منطقی یا اثباتگرایی منطقی میدانند که خواستار فروکاست همه علوم خاص از جمله زیستشناسی به علم ایدهآل، یعنی فیزیک بود. در این برداشت که روایت رسمی از تاریخ فلسفه زیستشناسی جدید نامیده میشود معمولا گفته میشود که این رشته از دل جنبش ضد فروکاستباوری در زیستشناسی و جنبشهای ضد اثباتگرایی در فلسفه در دهه 1960 پدید آمد. این کتاب نیز یک روایت رسمی از تاریخ فلسفه زیستشناسی و دلایل شکلگیری آن را مورد انتقاد قرار داده است.»
تاریخ فلسفه زیستشناسی
فلسفه از دیرباز با علوم طبیعی در هم تنیده است. بسیاری از بزرگترین فیلسوفان 400 سال گذشته، از جمله ایمانوئل کانت و دیوید هیوم، تحت تاثیر علم زمان خویش بودند؛ و بعضی از جمله رنه دکارت و لایبنیتس، خودشان کشفهای علمی مهمی انجام دادند. این هم در تنیدگی غریب نیست. از دوران باستان، فلسفه پرسشهایی درباره ماهیت جهان، جایگاه انسان در آن، و شناخت ما از آن، مطرح کرده است؛ و اینها موضوعاتی هستند که علم درباره آنها حرف برای گفتن بسیار دارد.
به بیان سمیر عکاشه فلسفه زیستشناسی زیر رشتهای از فلسفه علم است که در دهه 1970 پدید آمد و از آن زمان تاکنون با سرعت رشد کرده است. اکنون که به گذشته مینگریم میتوان سه عامل را در پیدایش آن موثر دانست.
فیلسوفان زیستشناسی جدید برخلاف پدیدآورندگان آثار پیشین در زمینه فلسفه زیستشناسی در درجه نخست فیلسوف هستند و نه زیستشناس. پس فلسفه زیستشناسی به عنوان یک رشته پژوهشی جداگانه در نتیجه برهمکنش سه عامل شکل گرفت. این کتاب نیز فلسفه زیستشناسی را طوری معرفی میکند که برای خواندن آن هیچ دانش تخصصی، نه فلسفی و نه علمی لازم نیست.
ساختار کتاب بدین شرح است؛ در بخش نخست کتاب به علت چرایی فلسفه زیستشناسی پرداخته شده است. فصل دوم شرحی کلی از نظریه تکامل به وسیله انتخاب طبیعی میدهد و جایگاه بیهمتای آن در زیستشناسی و اهمیت فلسفی آن را تبیین میکند. فصل سوم به بررسی مفهوم کارکرد زیستشناختی میپردازد و بحثهایی که در زیستشناسی تکاملی بر سر سازشباوری شکل گرفته را توضیح میدهد.
فصل چهارم مساله سطح انتخاب را بررسی میکند که میپرسد انتخاب طبیعی روی افراد عمل میکند، یا ژنها، یا گروهها؟ فصل پنجم درباره ردهبندی زیستی است و بر این موضوع متمرکز میشود که آیا برای انتساب جانداران به گونهها و گونهها به تاکسون بالاتر، روشی درست وجود دارد یا نه. فصل ششم به بررسی مباحث فلسفی ژنتیک میپردازد و تمرکزش بر خود مفهوم ژن است. فصل هفتم به پیامدهای زیستشناسی برای انسان اختصاص دارد و به این مساله میپردازد که آیا رفتار و فرهنگ انسان را میتوان در چارچوب زیستشناسی تبیین کرد یا نه.
کتاب «فلسفه زیستشناسی» نوشته سمیر عکاشه با ترجمه کاوه فیضاللهی از سوی نشر نو با همکاری نشر آسیم در 222 صفحه به بهای 44 هزار تومان راهی بازار کتاب شده است.
نظر شما