به مناسبت 14 مردادماه، سالروز صدور فرمان مشروطیت
مشایخی: مشروطه یک پروژه ناتمام است/ درباره چهرههای مشروطهخواه به پژوهشهای جدی نیاز داریم
عبدالکریم مشایخی، رئیس بنیاد بوشهرشناسی درباره ناتمام بودن جنبش مشروطه میگوید: مشروطه یک پروژه ناتمام است زیرا با پژوهشهایی که صورت میگیرد و یا در حال انجام است درمییابیم که هنوز مطالبات جامعه ایرانی محقق نشده است. ضمن اینکه هنوز تحقیق جدی درباره برخی چهرههای مشروطه خواه انجام نشده است.
به مناسبت 14 مرداد، سالروز صدور فرمان مشروطیت سراغ مشایخی رفتیم تا درباره چگونگی فراز و فرود مشروطه در بوشهر بیشتر بدانیم.
لطفا در آغاز بگویید روزنامههایی که در کتاب «روحانیت بوشهر و جنبش مشروطه» و «حاج سیدمحمدکاظم کازرونی، فخرالتجار بوشهر در دوره قاجار» به آنها اشاره کردید چه نقشی در حمایت از جنبش مشروطه در بوشهر داشتند؟
این شهر در دوره قاجار دروازه تجارت ایران بود و از زمان سلطنت ناصرالدینشاه به دلیل توجهی که کشورهای اروپایی به ویژه هلند، فرانسه، سوئد، روسیه، نروژ و ایتالیا داشتند، باعث شد بیش از 10 کشور اروپایی در این بندر نمایندگی سیاسی دایر کنند. ازدیاد حضور تجار اروپایی، باعث شد برخی تجار داخلی نیز از گوشه و کنار به این بندر بیایند و به تجارت بپردازند و رونق اقتصادی آن را رقم بزنند که این شکوفایی اقتصادی خود زمینه را برای رشد فرهنگی نیز آماده کرد. از طرفی نیاز به حضور افرادی که بتواند با تسلط و آشنایی به زبانهای خارجی در تجارتخانهها مشغول به کار شوند، باعث شد تا تجار بوشهری فرزندان خود را برای تحصیل به خارج از کشور هند و انگلستان بفرستند. اسناد بسیاری در آرشیو بنیاد بوشهرشناسی وجود دارد که حاکی از مکاتبات میان تجار در زمینه آموزش فرزندانشان است.
این تبادلات اقتصادی زمینه را فراهم کرد تا تحولات فرهنگی شگرفی در بوشهر شکل بگیرد و تجار و بازرگانان بوشهر حکمران وقت «احمدخان دریابیگی» را به دایر کردن مدرسهای جدید تشویق کنند. از همان مدارسی که میرزا حسن رشدیه، پدر مدرسهسازی جدید در تبریز ایجاد کرد. در زمان مظفرالدینشاه وزارت معارف حکمی به شیخ محمدحسن سعادت داده میشود تا به بوشهر بیاید و مسئولیت مدرسه در بوشهر را به عهده بگیرد. وی به همراه برادرش، شیخ عبدالکریم سعادت که فرد فرهیختهای است به بوشهر میروند. با تلاش مثلث دریابیگی و برادران سعادت مدرسهای در سال 1317 هجری قمری شکل میگیرد که بنده تا کنون سه کتاب درباره این مدرسه تالیف کردم و این مدرسه باعث به وجود آمدن تحولات فرهنگی میشود که یکی از این تحولات به وجود آمدن چاپخانهها و انتشار روزنامهها و کتابهایی است که نقش بسیار موثری در بیداری و آگاهی مردم بازی میکند.
با توجه به ارتباط تنگاتنگی که میان فرهیختگان بوشهر و شبهقاره هند وجود داشت، به این فکر میافتند که چاپخانه را وارد بوشهر کنند. از جمله این چاپخانهها، چاپخانه مظفری بود که روزنامه مظفری را منتشر میکرد که این روزنامه در بمبئی و کلکته نیز چاپ میشد. همچنین چاپخانه سید عبدالله صحاف بوشهری (در حال حاضر به عنوان خانواده علوی شناخته میشوند) که هنوز فعال است. از آنجا که روزنامه مظفری وقایع روز را انعکاس میدهد، بیداری و آگاهی مردم را در پی دارد به طوری که وقتی تحولات مشروطیت در ایران آغاز میشود و قبل از امضای فرمان مشروطیت، در بوشهر حرکتهایی شکل میگیرد که در واقع پیامد حرکتهایی مشروطهخواهی است که در شیراز اتفاق افتاده است. زیرا همانگونه که میدانید بندر بوشهر در آن شرایط تاریخی جزئی از ایالت فارس است.
بنابراین روزنامههای مظفری، اصلاح و نشریاتی که چاپخانه علوی منتشر میکند مانند نشریات حکمت، اختر و پرورش که برخی در تهران و برخی در خارج از کشور منتشر میشوند به مردم ایران آگاهیهایی میدهند که مردم فرهیخته را به همراهی با مشروطهطلبان فرا میخواند. از طرفی برخی روزنامهنگاران بوشهری به تهران میروند و بسیار تاثیرگذار هستند مانند محمدباقر تنگستانی که مدیر «روزنامه جنوب» است که بعدها به نام «ندای جنوب» چاپ شد. این روزنامه در بحبوحه استبداد صغیر در تهران منتشر میشده و تنگستانی مدتی نیز به زندان میرود. همچنین لبیبالملک شیرازی که روزنامه مظفری را چاپ میکند به مردم بوشهر آگاهی میدهد و آنها را در جریان وقایع مشروطه میگذارد. از طرفی در آرشیو بنیاد بوشهرشناسی اسنادی وجود دارد که حکایت از نشریات زیادی میکند و برای مدرسه سعادت فرستاده شده که از جمله میتوان به روزنامه الهلال، المصر، قانون و حبل المتین اشاره کرد.
چه چیزی باعث شد که رویکرد انگلیسیها در مشروطهخواهی بوشهریها متفاوت با رویکرد تهران باشد؟
تحولات مشروطهخواهی در بوشهر به رهبری آیتالله سید مرتضی اهرمی که در کتاب «روحانیت بوشهر و نهضت مشروطه» به آن پرداختم با فتوای آخوند خراسانی به این روحانی شتاب میگیرد و در زمان سلطنت محمدعلی شاه، شهر بوشهر دو ماه در اختیار مبارزان مشروطهخواه است. اما معتقدم که رویکرد انگلیسیها به جنبش مشروطه در تهران متفاوت از جنوب است. در تهران درهای سفارت انگلیس را باز و از مشروطهخواهان حمایت میکنند و بسیاری از مبارزان را از دست استبداد صغیر نجات میدهند اما در بوشهر قضیه بر عکس است. زمانی که آیتالله اهرامی بوشهر را در دست میگیرد، احمدخان دریابیگی، حکمران بنادر خلیجفارس و افرادی که با مشروطه مخالف هستند، زمینههایی فراهم میکنند تا نمایندگان انجمن ایالتی بوشهر در مقابل آیتالله قرار بگیرند.
در قدم دیگر، بازار را با نام طرفداران مشروطه غارت میکنند. آیتالله اهرمی نیز در نامههایی که برای آخوند خراسانی مینویسد نسبت دادن این عمل به طرفداران و سربازان خود را رد میکند اما متاسفانه وزارت داخله و وزارت خارجه ما در تهران به احمدخان دستور میدهد آیتالله اهرامی را خلع سلاح، دستگیر و به نجف تبعید کنند. یک سال بعد آیتالله آخوند خراسانی متوجه میشود که به وی ظلم شده و به وزارت داخله و خارجه دستور میدهد که باید تبعید این روحانی لغو و احمدخان دریابیگی عزل شود.
در برخی اسناد و مکتوبات دیپلماتهای انگستان آمده که دلیل این تفاوت رویکرد آنها در بوشهر به دلیل نزدیکی آیتالله اهرامی به آلمانهاست. این مطلب واقعیت دارد؟
بله، این موضوع در مکاتبات اهرمی نیز آمده و انگلیسیها نیز در گزارشهای خود به آن اشاره کردند. فرد مترجمی به عنوان میرزاحسین که در کنسولگری آلمان در بوشهر بوده با آیتالله ارتباط داشته است. بنابراین انگلیسیها چنین تصور میکردند که آیتالله از سوی آلمانها تشویق شده که به حمایت از جنبش مشروطه بپردازد، در حالی که این طور نیست. حرکت حمایتی آیتالله اهرمی از جنبش مشروطه بر اساس نامهای از سوی آخوند خراسانی است که این نامه موجود است. در کتاب «روحانیت بوشهر و نهضت مشروطه» این نامه گنجانده شده است و حکایت از این دارد که حمایت اهرمی از مشروطه به پیروی از فتوای آخوند خراسانی است و نه به دلیل تحریک نیروی بیگانه. انگلیسیها که میخواهند ذهن مردم را نسبت به حرکتهای اهرمی بدبین کنند، وقایع را طوری جلوه میدهند که وی عامل آلمانهاست و حرکتهایی که انجام داده برای از بین بردن امنیت تجاری بوشهر است و تجار بوشهر را در محاصره مطلق قرار میدهند.
در تالیف و بیان روند جنبش مشروطه در بوشهر مطالب بسیاری از گزارشها و خاطرات دیپلماتهای انگلیسی آمده است. این در حالی است که در همان زمان بیش از 10 کشور نمایندگی سیاسی در بوشهر داشتند. آیا بعد از یک قرن و اندی که از وقایع مشروطه میگذرد آیا هنوز به سایر منابع خارجی دسترسی وجود ندارد؟
بنده تلاش بسیاری کردم که برای روایت مشروطه به منابع دیگری دسترسی پیدا کنم و با توجه به مسائلی درباره آلمانها مطرح شده، به دنبال گزارشها یا خاطرات آنها بودم که متاسفانه ممکن نشد. بنابراین برای رفع این کمبود به نشریات آن دوره از جمله روزنامه اصلاح، مظفری و ندای جنوب همچنین مکاتبات و اسنادی که از برخی تجار بوشهری باقی مانده، مراجعه کردم. متاسفانه حتی از روسها نیز در این زمان گزارش یا خاطراتی پیدا نکردم. البته حوزه هنری بوشهر شروع به چاپ آثاری از جمله کتاب دو جلدی «گزارشهای مستر چیک از جنگ جهانی اول» و «یادداشتهای گوستاو نیلستروم» هر دو ترجمه افشین پرتو کرده که به برخی وقایع جنگ جهانی نخست در بوشهر اشاره شده است.
در دو نامهای که آخوند خراسانی به اهرمی مینویسد دو نگاه متضاد به احمدخان دریابیگی، حکمران بنادر خلیج فارس دارد. دلیل این تضاد چیست؟
زمانی که قدمهای نخست مشروطه در بوشهر آغاز میشود، آخوند خراسانی شناخت چندانی از این شهر ندارد. هرچند که مرتضی اهرمی، شاگرد وی بوده و به شاگرد خویش اعتماد و عنایت خاصی دارد. این توجه در نامه نخستش هویدا است. اما دریابیگی که ادعای مشروطهخواهی دارد و از حاکمیت معزول شده به دیدار آخوند خراسانی در نجف میرود و این زمانی است که اهرمی حرکتهای مشروطهخواهی را شروع کرده و از حمایت تجار و مردم بوشهر نیز برخوردار است. دریابیگی از آخوند خواست تا از اهرمی بخواهد در کنار وی قرار بگیرد و با این حمایت به مسائل و مشکلات بوشهر سامان دهد. این حکمران به همراه یکی از شاگردان آخوند خراسانی به بوشهر میآید و حتی تا چند ماه نخست آن روحانی که همراه وی به بوشهر آمده به ماهیت متظاهر وی پی نمیبرد. بعدها آخوند خراسانی متوجه میشود که دریابیگی خود را به لباس حمایت از مشروطه درآورده است.
نامههایی که در کتاب آمده بعضا برخی به دست خط آخوند خراسانی است این دوگانگی را نشان میدهد و ملاقات اهرمی با وی باعث میشود که در نامههای دیگر به تظاهر دریابیگی به مشروطهخواهی اذعان کند. پس از فهمیدن این مساله، مکاتبات بسیاری با وزارت داخله، خارجه و عدلیه انجام میدهد و خواهان بازگشت اهرمی به بوشهر میشود و دریابیگی نیز در یکی از این مکاتبات به این نکته اشاره میکند که مخالف بازگشت اهرمی نیست و این انگلیسیها هستند که حضور وی را مزاحم امنیت خود میشمارند. به دلیل ممانعت دریابیگی از ورود اهرمی به بوشهر، آخوند خراسانی در نامه تندی به وزارت داخله مینویسد که استبداد و تظاهر به مشروطهخواهی دریابیگی بر من آشکار شده و عزلش واجب است.
با توجه به پژوهشهایی که شما در حیطه مشروطه بوشهر دارید آیا مشروطه را یک پروژه پایان یافته میدانید یا یک طرح ناتمام؟
به اعتقاد من مشروطه یک پروژه ناتمام است زیرا با پژوهشهایی که صورت میگیرد و یا در حال انجام است درمییابیم که هنوز مطالبات جامعه ایرانی محقق نشده است.
از طرفی تحقیقات و پژوهشهایی که در داخل و یا خارج از کشور انجام شده، اما هنوز اسناد بسیاری وجود دارد که بر آنها کار نشده و برخی از این اسناد در آرشیوهای خصوصی هستند. پژوهش و تحقیق بر ابعاد جنبش مشروطه برای فهم و درک امروز بسیار لازم و ضروری است و این پژوهش تنها به تهران، تبریز، گیلان، اصفهان و شیراز خلاصه نمیشود بلکه برخی شهرها که چندان به آنها پرداخته نشده، حرفهای جدی در این رابطه دارند هنوز درباره چهرههای مشروطهخواه از جمله ناظمالحکماء و شیخالحکماء که در کتاب آدمیت مطالبی آمده، تحقیق جدی انجام نشده است.
نظر شما