چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۰
روح آدم در نوشتن از جنگ خرج می‌شود

الهام فلاح‌ با رمان «خونمردگی» برنده جایزه پروین اعتصامی شد و هم اکنون از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راهی نمایشگاه فرانکفورت شده است تا به عنوان نماینده جوان داستان ایرانی حضور داشته باشد. فلاح منتقد نگاه انحصارگرایانه در حوزه داستان نویسی جنگ است.

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا): سمیه حسن نژاد: 15 سال ابتدایی زندگی خود را در جنوب کشور گذرانده و شب‌های پناهگاه را به وضوح به یاد دارد. الهام فلاح نویسنده کتاب «خون‌مردگی»می‌گوید: «روح آدم در نوشتن از جنگ خرج می‌شود.» او از انحصار و تقسیم بندی در نوشتن و نشر ادبیات جنگ انتقاد دارد و معتقد است که به عنوان یک نویسنده نباید برای نوشتن از جنگ قسم بخورد که گرایش خاص یا اهداف ضد جنگ را دنبال نمی‌کند. «همه دختران دریا»، «زمستان با طعم آلبالو»، «سامار» و «کشور چهاردهم» دیگر آثار این نویسنده در حوزه داستان بزرگسال است. گفت‌و‌گو با او در روزهایی شکل گرفت که در تب و تاب بستن چمدان سفر بود تا خود را به یکی از رویدادهای مهم کتاب جهان برساند و امیدوار باشد که در معرفی کتابش به ناشران خارجی گام هایی بردارد.
 
با توجه به تمایل نویسندگان زن به موضوع جنگ و  شکل‌گیری نسلی از زنان روایت‌گر به نظر شما نویسنده این حوزه به دنبال چیست؟
نویسندگان زنی که در زمان جنگ زیست نکرده‌‌اند، به دنبال چرایی و چگونگی این رخداد هستند. به اعتقاد من، ادبیات و داستان‌نویسی موضوعی جدایی از آثار دوران نزدیک به جنگ در قالب خودنگاری و سبک رئال یا خاطرات رزمندگان و سرداران جنگ است. هرچند که این آثار از نظر ویژگی استنادی با ارزش‌اند. داستان‌نویسی، فن و با خاطره‌نگاری متفاوت است؛ بنابراین به نظر می‌رسد که ما ژانری جدا به عنوان داستان جنگ نداریم. وظیفه اصلی داستان، تعریف وقایع بدون زاویه‌نگاه و به دور از نشستن به جای معلم اخلاق است تا هر مخاطب بر‌اساس وسع، توان و درک، حقیقت مطلب را دریافت کند؛ البته نویسنده رسالت دارد تا فاز منفی و غلط به مخاطب القا نکند. پیش از ظهور تلویریون و رادیو، بزرگترین لذت جادویی انسان‌ها، داستان بود و به نظر می‌رسد که همچنان این قدرت وجود دارد و معتقدم، داستانی که از جنگ می گوید، قدرت بیشتری برای ورود به فضای مطالعاتی مخاطب دارد. نوشتن درباره جنگ، مانند نوشتن در دیگر ژانر‌ها مانند طنز و عاشقانه و یا جنایی نیست. روح آدم در نوشتن از جنگ خرج می‌شود و باید وجود نویسنده برای نوشتن، طلب کند و باید دغدغه وجود داشته باشد.
 
نگاه شما در داستان جنگ به کدام سمت و سو است؟
شکل غالب جنگ، حضور مردان را نشان می‌دهد، علاوه براین تعداد شهدای مرد در مقایسه با شهدای زن بیشتر است، در نتیجه جنگ، یک پدیده مردانه تلقی می‌شود. در بین زنان فعال در عرصه جنگ، افردی بودند که در میدان جنگ، بیمارستان‌های صحرائی و یا حتی پشت جبهه‌ حضور نداشتند؛ به‌عبارت دیگر به دوخت و دوز لباس و ملحفه یا تهیه غذا مشغول نبودند؛ اما در خانه‌ای زندگی می‌کردند که پسر، پدر، همسر یا برادر به میدان جنگ رفته  و جای خالی آن‌ها با ترس و دلواپسی از اتفاقات احتمالی همراه بوده است. همه این نگرانی‌ها برای زنانی که حتی نقش آن‌ها به اندازه شکستن قند برای جبهه نبود، وجود داشته است. جنگ از نظر روحی، عاطفی و روانی بر زندگی این افراد تاثیر گذار بوده که قابل چشم‌پوشی نیست. زنان نویسنده معاصرحوزه جنگ، به جای تلاش برای تقلید از راویان مرد بهتر است به موضوعات مغفول‌ مانده بپردازند تا شاید راه آشتی مخاطب با داستان جنگ باز شود. جدای از دواطلبانی که برای دفاع اعزام شدند، آدم‌هایی فقط برای گرفتن کارت پایان خدمت یا استفاده از تسهیلات به جنگ رفتند، افرادی هم توبیخی به جنگ اعزام می‌شدند یا برخی دیگر نظامی بودند؛ اما آیا نباید داستان افرادی که با انگیزه‌های متفاوت به جنگ رفته‌اند، گفته شود؟


 
چه موانعی بر سر راه نویسنده زن حوزه جنگ وجود دارد؟
مانع اصلی فعالیت نویسندگان حوزه جنگ، فارغ از جنسیت مولف، وجود نگاه انحصاری به جنگ و به‌عنوان مثال تقسیم ناشران، به دو دسته خودی و غیر خودی است؛ علاوه‌بر این ظاهرا باید به جنگ به‌صورت مقدس پرداخت. انگار انتشار داستان جنگی به ناشری تعلق دارد که خودی محسوب می شود و سایرین باید از بیان، چاپ و پذیرفتن مسئولیت انتشار کاملا گریزان باشند.
 
واکنش‌ها به انتشار «خونمردگی» در نشری که چندان به انتشار داستان هایی با موضوع دفاع مقدس شناخته نشده، چطور بود؟
بعد از انتشار کتاب «خون‌مردگی» بسیاری اعتراض کردند که چرا نشر چشمه، رمانی با موضوع جنگ منتشر کرده است؟ انگار این داستان مال آن‌ها نیست و حتما نیرنگ یا یک چیز ناهمگونی وجود دارد که باید کشف شود. واقعا اشتباه است، نباید این قدر بدبین بود. برخی وقت ها در نقدهای برخی، این گونه تلقی می‌شود که اگر نویسنده زنی، ظاهرش مطابق میل برخی ها نیست یا کتاب‌هایش باب میل صاحبان اندیشه‌های تند و متعصب نیست، چرا داستان جنگ نوشته؟ این طور فکر می کنند که شاید می‌خواسته تیشه به ریشه اهداف جنگ بزند؟! یک سال‌و‌نیم برای تالیف کتاب «خون‌مردگی» زمان گذاشتم و بدون هیچ دسیسه‌ای از سوی ناشر منتشر شد و مورد استقبال مخاطب هم قرار گرفت؛ اما چرا باید به عده یی معدود توضیح بدهم و قسم بخورم که گرایش خاصی نداشتم و قرار نبوده که در لوای این کتاب، تفکر ضدیتی به مخاطب القاء کنم. متولد سال 1362 هستم و تا سال 1377 در جنوب کشور زندگی کردم، زمانی که حداقل یک شب در میان، همراه پدر، مادر و خواهر کوچکم در پناهگاه به سر می‌بردم. کودکی من با خاطرات محو و تاریک برادر گمشده پدرم همراه است. چطور تشعشات این جنگ به من برسد، اما حالا که می‌خواهم از آن دوره تجربه کرده بنویسم، جنگ مال من نیست؟ یا چرا گفتن از این جنگ برای قلم و دهان من نیست؟ جنگ برای همه مردم است و طیف های مختلف در این جنگ شهید داده‌اند.
 
«داستان دفاع مقدس» یا «داستان جنگ»، به کدام معتقدید؟

از مخاطب می‌خواهم در قضیه داستان جنگ، هوشمندانه‌‌تر ورود کند. متاسفانه یا خوشبختانه، ژانری به نام دفاع مقدس ساخته‌ایم در حالی‌که قالب‌های ادبی تعریف شده‌اند. وقتی که ژانر جنگ به عبارت خاصِ دفاع مقدس تبدیل می‌شود، هرچند که غلط نیست، نباید فراموش کنیم که مخاطب داستان جنگ با مخاطب داستان دفاع مقدس متفاوت است. معتقدم که حتی در انتخاب اسم ژانر نباید ارزش‌‌گذاری کرد و ارزش گذاری را به مخاطب سپرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها