شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۶
شعر معاصر ایران دچار لکنت زبان است

کامل احمد‌نژاد می‌گوید: شعر معاصر و امروز ایران دچار لکنت زبان است، چون شاعر نمی‌تواند از سیاست، اجتماع و عشق سخن بگوید، در نتیجه دچار یک نوع سرگردانی است، شاعران در همه جای دنیا ناشری برای شعرشان پیدا نمی‌کنند، اما داستان‌نویس‌های درجه سه، هم در ایران و هم در دنیا ثروتمند شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) کامل احمدنژاد پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی در دانشگاه است که تصحیح مخزن الاسرار نظامی گنجوی، حلاج در آثار مولانا، خیام پدیده‌ای شگفت، شرح غزلیات حافظ و ... از آثار اوست. اخیرا نشر خاموش کتابی با عنوان «فرهنگ اصطلاحات بديعي و ادبي» منتشر کرده‌ که به همت کامل احمد‌نژاد و شیوا کمالی اصل است. برای آگاهی از جزئیات این فرهنگ‌نامه و اطلاع از اوضاع فرهنگ‌نامه‌نویسی و همچنین پرس‌وجو از وضعیت تدریس ادبیات معاصر  در دانشگاه‌ها با او گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

شما به عنوان یک استاد ادبیات که در دانشگاه تدریس می‌کنید، وضعیت ادبیات معاصر در دانشگاه را چگونه برآورد می‌کنید؟
من کار تدریس را با دانشگاه تهران شروع کردم. سال‌ها در دانشگاه شهید بهشتی، تربیت‌معلم و اغلب دانشگاه‌های دولتی و آزاد درس داده‌ام ولی الان دوره بازنشستگی من است و چند واحد ادبیات معاصر در دانشگاه آزاد واحد جنوب تدریس می‌کنم. رشته ادبیات فارسی در برنامه‌ریزی، واحدهای درسی‌اش را به گونه‌ای انتخاب کرده است که سهم ادبیات معاصر بسیار کم و چهار واحد است. کسی که اهل ادبیات است، فرض کنید شخصی مثل بنده اگر با ادبیات معاصر آشنا نباشم، آدم عقب‌مانده‌ای می‌شوم. من ادبیات معاصر را هم به اندازه ادبیات کلاسیک می‌شناسم. منتها در واحد درسی چهار ساعت، آن هم به صورت محدود، نظم و نثر ادبیات معاصر گنجانده شده است، ولی دانشجویان بیشتر می‌خواهند که الان این خواستن هم نیست و دیگر گرایش آنچنانی به ادبیات معاصر نشان داده نمی‌شود. یک مقدار شعرهای سطحی در حد فاضل نظری و این‌هاست که برای جوانان ملموس است.

به نظر شما دلیل کم‌توجهی به ادبیات معاصر نسبت به ادبیات کلاسیک در دانشگاه‌ها چیست؟
ادبیات معاصر، ادبیاتی بوده که اصل آن با نیما شروع شده و شاعران مهم آن به ترتیب تاریخ وفاتشان، بعد از نیما فروغ، اخوان، و بعد از آن شاملو است. این چهار نفر چهره‌های شاخص ادبیات نو و ادبیات معاصر ایران هستند. در کنار آن‌ها عده‌بسیار زیادی مثل فریدون توللی، فریدون مشیری، نادر نادرپور و ده‌ها نفر دیگر هستند. مدتی سهراب سپهری خیلی باب بود، ولی الان دیگر جوان‌ها به این‌ها هم توجهی ندارند، برای اینکه کسی نیست که آن‌ها را آشنا کند تا به این ادبیات گرایش داشته باشند. ادبیات معاصر جدی ما یک مقدار سیاسی اجتماعی است و به همین دلیل کمتر به آن تمایل توجه نشان داده می‌شود. در قدیم ما دوره وحشی بافقی و آن هم‌دوره‌های او را مکتب وقوع می‌گفتیم. الان هم یک نوع مکتب وقوع است، مثل فاضل نظری و دیگران از شعرهای کافه‌ای و خیابانی که جوان‌ها خودشان تجربه آن را دارند ومفهوم عشق در شعر آن‌ها بیشتر به سمت نفس‌پرستی رفته تا آن عشق زلال و عمیقی که مورد نظر ادبیات است.
 
شما چه راهکاری برای توازن میان ادبیات کلاسیک و ادبیات معاصر در دانشگاه‌ها پیشنهاد می‌کنید؟
باید گرایش‌هایی برای ادبیات فارسی، لااقل از دوره کارشناسی ارشد به بعد ایجاد شود. البته الان گرایش‌هایی ایجاد کرده‌اند که آن هم عامیانه است، چون آدم‌های خوب را کنار زده‌اند و مهره‌ها سر جای خودشان نیستند، یعنی آن برنامه‌ریز خودش عامی است. من در جایی دیگر درباره شعر گفته‌ام که شعر معاصر و امروز ایران دچار لکنت زبان است، چون شاعر نمی‌تواند از سیاست، اجتماع و عشق سخن بگوید، در نتیجه دچار یک نوع سرگردانی است. البته اگر مقصود شعر است، در همه جای دنیا همین‌طور است، یعنی شاعران در همه جای دنیا ناشری برای شعرشان پیدا نمی‌کنند، اما داستان‌نویس‌های درجه سه، هم در ایران و هم در دنیا ثروتمند شده‌اند. دنیای سرمایه‌داری شعر را رد کرده است. حماسه دنیای سرمایه‌داری رمان است، یعنی رمان حمایت شده و رشد کرده ولی شعر حمایت نشده و عقب مانده است. از طرفی شعر معاصر هم چیز زیادی ندارد، یعنی اگر تمام گفته‌ها و نوشته‌های شاعران معاصر را هم جمع کنیم و با شعرکسی مثل حافظ یا سعدی و مولوی مقایسه کنیم، حرف‌های کودکانه‌ای از آن بیرون می‌آید که آن هم چیزهایی است که از ادبیات غربی و اروپایی ترجمه کرده‌اند. بنابراین خیلی رشد نکرده و اصیل و عمیق نیست. البته شعر نو خوب است ولی به طور کلی ادبیات معاصر دچار سرگردانی است چون حامی ندارد. دنیای هنر هم یک نوع دنیای عرضه و تقاضا است، باید دید محیط چه می‌خواهد. در حال حاضر یک شاعر مطرح یا برجسته که بتوان نام برد، هوشنگ ابتهاج است که او هم مربوط به نسل قدیم است و چون نود سال عمر کرده و به اینجا رسیده است. در حال حاضر در ایران بیش از چند میلیون نفر شاعر وجود دارد ولی من بخواهم اسم دو یا سه نفر از آن‌ها را بگویم، نمی‌دانم کدام‌ را بگویم. به ادبیات معاصر کمتر توجهی شده ‌است.
 
 درباره کتاب «فرهنگ اصطلاحات بديعي و ادبي» که به تازگی منتشر شده توضیحاتی بفرمایید و اینکه از چه منابعی استفاده شده و درباره ساختار آن هم به صورت مختصر توضیح دهید.
در گردآوری و نگارش این فرهنگ همه کتاب‌هایی بدیعی که موجود است، استفاده شده است؛ از «الموجب» و «حدایق‌السحر» گرفته تا کتاب جدید «ابداع‌البدایع» و از تمام آن کتاب‌هایی که بدیعی بوده استفاده و منابع آن را هم ذکر کرده‌ایم.
این کتاب اصطلاحات یا آرایه‌های بدیعی است که مقداری از آن آرایه‌های لفظی و مقداری از آن آرایه‌های معنوی است، منتها ما در اینجا، آن‌ها را به صورت الفبایی درآورده‌ایم که حالت فرهنگ‌نامه دارد تا هرکس هر اصطلاحی را نیاز داشت، راحت‌تر بتواند آن پیدا کند. در این کتاب و به اصطلاح فرهنگ‌نامه، توضیحات را حتی المقدور ساده‌تر کردیم و مثال‌های جدیدی هم تا آنجا که امکان داشت از شاعران مشهورتر مثل حافظ، سعدی، فردوسی، نظامی و ... آورده‌ایم. یعنی علاوه بر آن مثال‌هایی که در کتاب‌های قبلی آورده شده، ما مثال‌های جدیدی هم اضافه کردیم. ساختار این فرهنگ‌نامه به این صورت است که در رابطه با هر اصطلاح، ابتدا تعریف آن اصطلاح آمده است،بعد، مثال‌هایی که نشان می‌دهد کاربرد آن اصطلاح چیست و شاعران چگونه از این اصطلاح یا آرایه استفاده کرده‌اند. در این کتاب، تقریبا همه آرایه‌هایی که به نوعی مورد استفاده شاعران قرار گرفته و در کتاب‌های ادبی و بدیعی آمده است را آورده‌ایم، ولی حجم کتاب خیلی زیاد نیست، چرا که خیلی به طول و تفسیر نپرداخته‌ایم و سعی کرده‌ایم برای استفاده‌کننده یک کتاب دم دستی باشد.

آیا فرهنگ‌نامه دیگری مشابه کتاب «فرهنگ اصطلاحات بديعي و ادبي» وجود دارد یا خیر؟ چه چیزی باعث شد که شما تصمیم به نگارش و گردآوری این فرهنگ‌نامه گرفتید؟
چون یک فرهنگ مورد نیاز و استفاده دانشجویان ادبیات بود، تصمیم گرفتیم که این کتاب را بنویسیم و مخاطب آن هم بیشتر دانشجویان ادبیات و همه کسانی که به نوعی با ادبیات فارسی و مخصوصا ادبیات سنتی سروکار دارند، هستند. قبل از این فرهنگ‌نامه، کتابی به نام «ابدع‌البدایع» است که فرد دانشمندی به نام «شمس‌العلماء گرکانی»، سال‌ها پیش آن را نوشته و جزو منابع ما هم هست ولی خیلی عربی مآب است و مثال‌های آن بیشتر عربی است. «ابدع‌البدایع» خیلی مفصل‌تر است و برای هر مورد مثال‌های بسیار طولانی و عربی آورده، که ما از این کتاب و منابع دیگر استفاده کرده‌ایم و فرهنگ را ساده‌تر و قابل فهم‌تر نوشته‌ایم.

 
وضعیت فرهنگ‌نامه‌نویسی در حال حاضر در کشور ما را چگونه می‌بینید و چه راهکاری برای بهتر شدن وضعیت فرهنگ‌نامه نویسی پیشنهاد می‌دهید؟
امروزه فرهنگ‌نامه‌نویسی مقداری مشکل شده است و هیچ فرهنگ‌نامه جدیدی نتوانسته جای فرهنگ‌ معین یا لغت‌نامه دهخدا را  بگیرد. البته این کتاب، یک موردبسیار محدود و درباره آرایه‌های ادبی است که یک فقره است. فرهنگ‌نامه‌نویسی بیشتر کار یک موسسه یا یک گروه است که امکاناتی داشته باشند و بتوانند یک مقدار جوانان و مردم معاصر را با ادبیات سنتی پیوند دهند و اشکالات آن‌ها را رفع کنند. اصولا فرهنگ‌نامه‌ها، کتاب‌هایی هستند که مشکلات مردم را حل می‌کنند، یعنی وقتی یک اصطلاح جدیدی ساخته می‌شود که ما در معنی آن شک داریم، باید فرهنگی وجود داشته باشد که این‌ معانی در آن جمع شده باشد تا بتوان آن اشکال را در آنجا پیدا کرد. البته الان این امکان وجود دارد که معانی و لغات را در اینترنت جست‌وجو کنیم، ولی اینترنت بیشتر یک چیز دیمی است؛ ولی وقتی در کتاب آمده باشد، آدم مطمئن می‌شود.

در حال حاضر هم کارهایی در فرهنگ‌نویسی صورت گرفته ولی به نتیجه نمی‌رسد، چون این کار بودجه، امکانات، حمایت و ... نیاز دارد. کسانی هم کارهایی می‌کنند که لغت‌نامه دهخدا یا فرهنگ معین را بهتر کنند ولی نتوانسته‌اند، برای اینکه اغلب آن امکانات، فرصت و بودجه لازم را ندارند؛ مثلا فرهنگستان زبان حمایت کرده تا یک فرهنگ زیر نظر دکتر علی‌اشرف صادقی نوشته شود ولی وقتی بودجه آن کم شد، کار متوقف شده و در حرف «الف» باقی مانده است. الان فرهنگ‌نامه‌ها را باید نهادهای فرهنگی دولتی حمایت کنند. مثلا انتشارات سخن حمایت کرده و یک فرهنگ بزرگ چاپ کرده، ولی این‌ها هرگز نمی‌تواند جای لغت‌نامه دهخدا را بگیرد، برای اینکه این کارها تا آنجایی که من مشاهده کردم، اشکالات فراوانی دارد. یا مثلا دایره‌المعارف بزرگ اسلامی تا حرف «ج» و «خ» و «ح» نوشته شده ولی چون بودجه آن ته کشیده، الان متوقف شده‌اند و اگر بخواهند به حرف «ی» برسند، چند قرن طول خواهد کشید! این است که یک حمایت بسیار قوی، مخصوصا از نظر بودجه می‌خواهند، چون موسسات خصوصی در ایران آنقدر فرهنگی نیستند که بخواهند میلیون‌ها تومان صرف تالیف یک فرهنگ کنند، بنابراین به ناچار این کار روی گردن نهادهای دولتی می‌افتد.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها