چهل سالگی انقلاب اسلامی، بهانهای برای معرفی بیشتر این نویسنده و آثارش در قالب پروندهای با عنوان «معرفی نویسندگان شاخص چهار دهه انقلاب اسلامی» در گفتوگو با مهدی کاموس، نویسنده، پژوهشگر و دبیر مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات کودک و نوجوان و تاریخ شفاهی مدارس اسلامی شد.
مهدی کاموس آثاری همچون «ماهیهای گل سرخ»، «مجموعه داستانهای کوتاه کوتاه»، «پژوهش مبانی زندگینامه داستانی»، «نیایش نسل سرخ»، «مبانی ادبیات دینی کودک و نوجوان» بهطور مشترک با محمود حکیمی، «با خدا مشورت کردم (تاریخ شفاهی مدارس جامعه تعلیمات اسلامی)» را در کارنامه دارد.
در ادامه گفتوگوی خبرنگار ایبنا با مهدی کاموس را درباره علی موذنی، ویژگیهای قلم و آثار او میخوانید.
علی موذنی متولد سال 1337 در تهران است. در حوزه ادبیات نمایشی از دانشکده هنرهای زیبا فارغالتحصیل شده و از نویسندگان حوزههای ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی و فیلمنامه و همچنین کارگردان است. شهرت او بیشتر در حوزه ادبیات دینی و ادبیات دفاع مقدس است. من با خواندن داستان «قاصدک» و رمان «ملاقات در شب آفتابی» در دهه 70 با آثار ایشان آشنا شدم. خاطرم هست که در همان سالها، نقدی ساختارگرایانه بر چاپ اول ملاقات در شب آفتابی نوشتم که مورد استقبال قرارگرفت و قرار شد در ماهنامه ادبیات داستانی چاپ شود که نشد. از آثار ایشان رمانهای «نه آبی نه خاکی»، «ظهور»، «ارتباط ایرانی»، «مأمور»، «دوازدهم» و مجموعه داستانهای «کلاهی از گیسوی من»، «دلاویز تر از سبز»، و«حضور» مشهورترند.
پیش از آنکه درباره آثار حوزه دفاع مقدس علی موذنی صحبت کنیم، ابتدا باید به نکتهای اشاره کنم. نویسندگان به دلایل مختلفی بازتابهای مختلفی در آثارشان دیده میشود. حوزه داستان به دلیل برقراری ارتباط با طبقه متوسط جامعه، یکی از تجلیگاههای حوزه روشنفکری است. اگر روشنفکر را به معنای واسط بین جامعه و نخبگان بدانیم که بهعنوان مترجم اندیشهها برای طبقات مختلف جامعه نقشآفرینی میکند، نویسندگان موفق معمولا سیری را از مطبوعات، رمان و داستان و ادبیات نمایشی طی کردهاند تا به سینما رسیدهاند مانند ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، محمود دولتآبادی، سید مهدی شجاعی، علی موذنی و حتی مرحوم فیروز زنوزی جلالی. این افراد هم داستان نوشتهاند، هم نمایشنامه و فیلمنامه نوشتهاند و هم برخی از آنها فیلم ساختهاند. علت این است که معمولا روشنفکر و کسی که دلش برای مردم میتپد، در قالب داستان کوتاه و یادداشتهای ادبی در مطبوعات، برای جامعه مینویسد. بعد در رمان برای کتابخوانها مینویسند، در نمایشنامه برای فرهیختگان و در فیلم و سینما نیز برای عموم مردم و همگان مینویسد.
مهمترین ویژگی علی موذنی از منظر منتقدانه و پژوهشگرانه شما چیست؟
بهزعم من، علی موذنی بهعنوان داستاننویس و پژوهشگر حوزه ادبیات داستانی، این سیر متعهدانه حوزه روشنفکری را طی کرده است. او نویسندهای است که تلاش کرده متناسب با وضعیت جامعه، فرزند زمان خود باشد و تلاش کند با همه قشرهای جامعه ارتباط برقرار کند. اما شاخص همه کارهای علی موذنی، حوزه داستان بوده است. مهمترین ویژگی و هنر او این است که براساس واقعیتها، جهان نویی را در داستان میآفریند که این جهان نوی داستانی، نه برساخته واقعیت بلکه برساخته دنیای واقعی ذهن نویسنده است و این سطح نویسندگی را چه قبل و چه بعد از انقلاب، در کمتر نویسندهای در کشورمان میبینیم. عموما نویسندگان ما بیشتر زندگینامه نویس یا خاطرهنویس زندگی خود و دیگران در قالب رمان و داستان هستند. کمتر نویسندهای داریم که بتواند مانند کافکا، داستایوفسکی یا مارکز دنیای جدیدی را بیافریند که در این دنیای جدید بتوانیم زندگی نویی را تجربه کنیم که این زندگی نو با زندگی روزمره ما هم مرتبط است.
حُسن علی موذنی این است که میتواند براساس تخیل، دنیای جدیدی را معماری کند و بیافریند و ما در این دنیای جدید، انسان روزمره و انسان ایرانی را میبینیم.
در آثار این نویسنده چه ویژگیهای بارز دیگری میتوان دید؟
دومین ویژگی نویسندگی علی موذنی، بحث انسانشناسی شخصیتهای آثار اوست. ما در آثار موذنی، انسان انقلاب اسلامی، انسان دفاع مقدس و انسان ایرانی را میبینیم. مهمترین تفاوت آثار دفاع مقدس علی موذنی با سایر آثار این است که بیشتر آثار دفاع مقدس ما به وقایع جنگ پرداخته و نویسندگان این حوزه، درباره جنگ و حوزههای ارزشی نوشتهاند یا به سمت داستانهای حادثهای که وقایع اصلی جنگ را مطرح میکند، حرکت کردهاند. اما در داستانهای علی موذنی ما کمتر از خود وقایع جنگ میبینیم و بیشتر با انسان ایرانی تحولیافته روبهرو هستیم که شاخصههای انسان انقلاب اسلامی را دارد، این انسان در جنگ، شاخصههای انسان دفاع مقدس را دارد. در داستانهای «کلاهی از گیسوی من» یا «دلاویز تر از سبز» انسانهایی را میبینیم که متاثر از انقلاب بوده و تحتتاثیر دین قرار دارند. اما در «نه آبی نه خاکی» و «ظهور» انسان دفاع مقدس را میبینیم. در «ارتباط ایرانی» انسان ایرانی را میبینیم که در ارتباط بین فرهنگ ایرانی - اسلامی و فرهنگ غربی در تضاد قرار گرفته است.
این سیر را در آثار علی موذنی از انسان انقلاب اسلامی، انسان دفاع مقدس تا انسان ایرانی میبینیم. متاسفانه گمشده ادبیات دفاع مقدس ما، انسان انقلابی و انسان دفاع مقدس است که این گمشده تا حد زیادی در آثار موذنی دیده میشود و من متعجبم که این مساله در طی مدتی که علی موذنی مینویسند از سوی دیگران مغفول مانده و کسی به آن نپرداخته است.
ویژگی سوم، اعتقاد به امر قدسی در آثار علی موذنی است. شاید او از این جنبه بیشتر به حوزه ادبیات دفاع مقدس نزدیک شده تا حوزه ادبیات جنگ. شاید آثار این نویسنده را کمتر بتوان در حوزه ادبیات جنگ دید بلکه او بیشتر در حوزه دفاع مقدس قرار گرفته زیرا، از منظر اعتبار و اعتماد به امر قدسی و شاکلههای دینی به این حوزه نزدیک شده و به جنبههای قدسی رزمندگان و شهدا پرداخته است. آنجاهایی که از طریق مفهومی به نام شهادت بین انسان و خدا، انسان و لاهوت و انسان و دنیاهای دیگر، پل میزند. اینگونه امر قدسی در آثار علی موذنی تجلی پیدا میکند.
مثلا در رمان «ظهور» که زندگی شهید سردار زنگیآبادی است، داستان در سلطه روح این شهید است و روح شهید زنگیآبادی موتور حرکتی رمان است. یا در رمان «نه آبی نه خاکی» و «قاصدک» که داستانی عاطفی در حوزه دفاع مقدس محسوب میشود نیز همین اتفاق رخ داده است.
ویژگی بعدی آثار علی موذنی این است که در آنها تاریخ اجتماعی ملت ایران را میبینیم و این آثار بیشتر از اینکه مانند بسیاری از رمانهای مدعی تاریخ و فلسفه؛ روایتگر تاریخ فلسفه متفکران ایرانی باشند، راوی و مفسر تاریخ فلسفه ملت ایران است.
حوزه ادبیات دفاع مقدس در حوزه سیاستگذاریهای فرهنگی، مسیری را طی کرده است. در دهه 60 در راستای تبلیغ و تهییج، ادبیات دفاع مقدس موثر بوده و به خاطر ایجاد شور برای پایداری، از سوی نوقلمان، نویسندگانی که ذوق نوشتن داشتند، خبرنگارها، روزنامهنگارها و خاطرهنویسان به آن پرداخته شده است. در دهه 70 و پس از جنگ، بحث حفظ ارزشها و انتقال آنها به نسل بعد مطرح میشود و در ادامه براساس سیاستگذاریها، برای جمعآوری خاطرات، سفارشاتی به نویسندگان داده میشود و ژانر زندگینامهنویسی و بهویژه زندگینامههای داستانی و خاطرهنویسی رشد میکند. در دهه 80 یک سری مباحث نظامی با طرح بحث پرداختن به علل وقایع جنگ و پایان جنگ مطرح شد و در حوزه ادبیات داستانی نشت پیدا کرد و رد پای خاطرات سرداران و فرماندهان جنگ در کتابها دیده میشود. اخیرا تلاشهایی صورت میگیرد که در حوزه دفاع مقدس به سمت تاریخ اجتماعی حرکت کنیم. برخی از پیشرانهایی را در آثار دفاع مقدس میبینیم که تلاش دارند به زندگی روزمره مردم و تاریخ اجتماعی مردم در دهههای مختلف بپردازد.
اما در آثار علی موذنی از همان ابتدا، یک چیز مطرح بود و آن اینکه کمتر در آثار ایشان، بحث خود مسائل جنگ و خط مقدم و عملیاتها را میبینیم. البته در بخشهایی از این آثار برخی از عملیاتها و وقایع مطرح شدهاند، ولی در آثار علی موذنی از همان دهه 70، تاثیر جنگ را بر خانوادهها، زنان، کودکان و بر انسان ایرانی میبینیم. ولی همانطور که گفتم در حوزه انسانشناسی دفاع مقدس کار نکردهایم. این حوزه تازه در کشور در حال حرکت است.
با توجه به ویژگیهایی که بیان کردید تا حد زیادی میتوان حال و هوای موجود در نوشتههای علی موذنی را حس کرد. یکی از ویژگیهای خاصه آثار وی، حاکمیت روح قدسی بر داستان است. ما نیز این دوره هشت ساله را بهجای بهکار بردن واژه «جنگ»، دوره «دفاع مقدس» مینامیم و روح معنوی جبهههای جنگ بیشتر مطرح شده است. لطفا درباره این شاخصه در آثار موذنی بیشتر توضیح دهید.
علی موذنی در کتابهایش به انسانی پرداخته که دغدغه دین و سنت دارد. انسانی که بین شهر بهعنوان نماد مدرنیته و دین و خانواده بهعنوان سنت در تضاد و تقابل است. در رمانهای او بهویژه «ارتباط ایرانی» شهر و شهرنشینی، انسان را از نوعی عرفان و شناخت خود دور کرده است. جبهه و فضای جنگ بهعنوان مکانی دور از شهر و مکانی که انسان را از این خودبیگانگی دور میکند، در رمانهای علی موذنی تجلی پیدا کرده است. انسان میتواند در آن فضا با خودش و خدای خودش خلوت کند. انسان داستانهای علی موذنی، انسان دینی است که با لذت شهرنشینی در تقابل است.
با آغاز جنگ، تجلی امر قدسی در انسان انقلاب اسلامی دیده میشود. یعنی انسانی که سعی میکند از طریق شهادت، پلی به آنسوی بزند و از مسیر عبور کند. این ارتباط با ماوراو امر قدسی، امری است که برای یک فرد اتفاق میافتد و دیگران از آن بیخبرند و به جنبه شهودی شناخت مربوط میشود.
این نوع ارتباط و این امر قدسی در آثار دفاع مقدسی همچون «نه آبی نه خاکی»، «قاصدک»، «ظهور» یا «ملاقات در شب آفتابی» دیده میشود. این اعتقاد در آثار علی موذنی ساری و جاری است. در آثار دینی او مانند «دوازدهم» یا «ارتباط ایرانی» هم این موضوع دیده میشود.
علی موذنی در آثارش دغدغه روایت و زبان دارد، آنجاهایی که وارد حوزههای ذهنی میشود و برگشت میکند به حوزههای عینی، این اجازه را داده که بتواند این حوزههای قدسی را خوب نشان دهد. در رمان «نه آبی نه خاکی» در زمینه دغدغههایی که سعید مرادی دارد، کاملا این ارتباط و امر قدسی را میبینیم. مصداقهای مختلفی از این مقوله در جای جای این کتاب وجود دارد.
آیا این انسان دفاع مقدس در آثار علی موذنی، فقط یک انسان آسمانی و قدسی است؟
در این آثار در کنار امر قدسی، انسان دفاع مقدس، انسانی عاشق و عاطفی با حسهای ملموس مادی است. این ارتباطات انسانی در آثار موذنی طیفهای مختلفی از جمله ارتباط با خدا، با خودش، با طبیعت و با همرزمانش دارد.
در صحبتهایتان به موضوع زن، خانواده و کودک در آثار علی موذنی اشاره کردید.
نقش زن در آثار موذنی برجسته است. حضور همسر، مادر و معشوق زمینی را در این آثار میبینیم. همچنین در این کتابها تاثیر جنگ بر خانواده و تاثیر بر نفس انسان دیده میشود. حتی عشق فراعاطفی بهصورت رگههای بسیار محو در «ملاقات در شب آفتانی» و «نه آبی نه خاکی» دیده میشود. برخلاف بسیاری از رمانهای اجتماعی امروز که عشق اروتیک اساس و محور رمان است، در رمانهای موذنی، این نوع عشق به شکل بسیار لطیف و انسانی، به عنوان بخش مهم اما کوچک و جزئی از زندگی مطرح شده است.
اوج پرداختن به کودک را در رمان «قاصدک» میبینیم. کودک بهعنوان یک عنصر مهم در آثار علی موذنی دیده میشود و وجود دارد.
درباره ویژگیهای دینی آثار این نویسنده بگویید.
این موضوع یکی از ویژگیهای مهم کتابهای علی موذنی است. تلمیحات دینی و قرآنی به وفور در نوشتههای او دیده میشود. آثار بسیار خوبی در این زمینه خلق کرده است. «کشتی به روایت طوفان» درباره زندگی حضرت نوح (ع)، «دوستی» درباره حضرت ابراهیم بهعنوان خلیلالله و دوست خدا یا در «مأمور» که آثار دینی شاخصی هستند. این جلوههای دینی در نمایشنامههای او هم دیده میشود. در رمانهای دفاع مقدسی موذنی هم این تلمیحات دینی و قرآنی دیده میشود؛ مانند اشاره به داستان حضرت یونس.
راوی و شخصیتهای آثار موذنی، تفکردینی و نگاه مذهبی به مقوله دفاع مقدس دارد. در این آثار با تاریخ جنگ کمتر روبهرو میشویم. تجربههای شخصی که بهصورت ملموس ردپای آنها را مثلا در آثار احمد دهقان میبینیم را در رمانهای موذنی نمیبینیم، برای اینکه اصلا قرار نیست به اینصورت جنگ دیده شود، بلکه او میخواهد فلسفه پشت وقایع جنگ را در گفتمان دینی مطرح کند. او میخواهد تضاد این انسان را با دنیای مدرن بگوید. او در آثارش شهر را بهعنوان نماد مدرنیته درنظر گرفته است.
همچنین در آثار علی موذنی بحث معجزات، کرامات و کشف و شهود را در قالب تجربه دینی باورپذیر و راستنما میبینیم.
جایی از گفتههایتان به دغدغه روایت در آثار علی موذنی اشاره کردید. در این زمینه بیشتر توضیح دهید.
هم در «ملاقات در شب آفتابی»، هم در «مامور» و هم در «نه آبی نه خاکی» و «ظهور»، بهانه روایت و اینکه راوی کیست و دغدغه چند صدایی و روایتهای مختلف در اثر جاری است و خیلی جاها داستان به سوی فراداستان میرود. یک جا راوی خداست، یک جا کشتی و یه جا پیاده کننده نوار و یک جا راوی روح است. گاهی این روایتها با هم ترکیب میشوند و یک شبکه روایی تودرتویی را ایجاد میکنند.
همچنین بحث زبان و نوع کلمات و ساختار جملات و دایره لغات در آثار او ملموس است. یک نوع خونسردی در روایتگری راویان آثار علی موذنی دیده میشود. در آثار او بیشتر از یک روای فعال، یک روای شاهد را حس میکنیم، شاهدی که بسیار خونسرد است. این نوع روایت به نویسنده اجازه پرداختن به گفتمانهای تماتیک و صحبت از انسان دفاع مقدس، انسان انقلابی و انسان ایرانی را میدهد.
همه ویژگیهایی که ذکر شد، آثار موذنی را به سمت یک نوع رمانتیسم مخصوص به خودش برده است. آثار او بهویژه در حوزه دفاع مقدس، به نوعی آثار دفاع مقدسِ رمانتیک یا بهتر بگویم رمانتیک دینی محسوب میشود. بهویژه در «نه آبی نه خاکی» و «قاصدک» این رمانتیسم را میبینیم. میتوان گفت که مهمترین جنبه تفکر انسان معاصر در رمانتیسم تجلی پیدا کرده است. متاسفانه این واژه را به اشتباه برای احساساتیگری و سانتی مانتالیزم هم بهکار میبریم درحالیکه در حد فاصل دنیای کلاسیک و عقلانی خشک و متعصب با دنیای معاصر، مهمترین تحول در دوره رمانتیسم اتفاق میافتد. در آثار دفاع مقدسی علی موذنی؛ شوریدن بر عقلانیت مدرن و سردی برخاسته از سرمایهداری و صنعتگرایی در نماد «شهر» را در جبههها و رزمندگان مشاهده می کنیم و در اینجاست که آثار موذنی به تعبیر آیزیا برلین، جنبه ضدروشنفکری و رمانتیک پیدا میکند و به نفع روح و احساسات نهانی انسانی در سایه تفکر دینی مبتنی بر پذیرش وحی و تجربه دینی، جهان را تفسیر میکند.
در پایان بد نیست اشاراتی هم به شکلگیری و مراحل گذار ادبیات داستانی در ایران تا رسیدن به دوره انقلاب و پس از آن بهویژه ادبیات داستانی دفاع مقدس و پیدایش آثاری در این حوزهها داشته باشید.
بحث ما بیشتردرباره سرنوشت ادبیات داستانی تحتتاثیر تحول بزرگ اجتماعی و سیاسی انقلاب اسلامی ایران در سال 57 است. واقعیت این است که شاید تنها دوره و حوزهای که در سالهای اخیر ادبیات داستانی با مردم همگام و همپا بوده، حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. شاید در سایر حوزهها معمولا نویسندگان و ادبیات داستانی ما از مردم یک گام عقبتر بودند. البته اخیرا در پایان دهه 80 و دهه 90، تلاشی برای همگام شدن با مردم وجود دارد، ولی در نیمه دوم دهه 80، شاکله ادبیات داستانی ما بیشتر یادآوری و بازروایت و بازنمایی زندگی در دهه 60 بود. ما هنوز به بازنمایی دهه 70 نرسیدهایم و این عقبماندگی در ادبیات داستانی دیده میشود. البته به هرحال استثناءهایی وجود دارد و برخی نویسندگان هم درباره وقایع و مسائل روز نوشتهاند. ما وقایع اجتماعی، سیاسی و طبیعی مهمی در دهههای 70، 80 و 90 داشتیم که به دلایل مختلف درباره آنها نوشته نشده است. بهعنوان مثال درباره انسان ایرانی امروز، داستانی شاخص که بتوان با آن ارتباط برقرار کرد، خیلی نداریم.
اهمیت حوزه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، در همگام بودن و بزنگاه بودن آن است که یکی از دلایل آن، برنامهریزی و سیاستگذاریهای فرهنگی کلانِ حاکمیت است. این برنامهریزی و اقدام و حمایت حاکمیت منجر به این شد که در حوزه انقلاب و بهویژه دفاع مقدس آثاری تولید شود و همچنان ادامه پیدا کند. این مساله مهمترین نقطه عطف ادبیات انقلاب است که در اینجا اگر بخواهیم ادبیات داستانی را از نگاه مطالعات فرهنگی نگاه کنیم و به دنبال زندگی روزمره و تاریخ اجتماعی مردم ایران در حوزه ادبیات داستانی ایران باشیم، شاید بتوان گفت تنها جایی که میتوان تاریخ اجتماعی و تاریخ فرهنگی ملت ایران را در ادبیات داستانی به روشنی دید، حوزه ادبیات دفاع مقدس است.
در این پرونده بخوانید
نویسندهای توانا و متعهد به ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس
شیرزادی فراجناحی و کاملا وفادار به ادبیات است
نظر شما