جمعه ۲۱ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۰
«ایستاده در غبار» شروع جدیدی برای پرداخت به مستندات بود

شهریار زمانی می‌‌گوید: در سینما فیلم «ایستاده در غبار» شروع جدیدی برای پرداخت به مستندات بود. به نظرم بهتر است برای اینکار در سینما و ادبیات شخصیت‌محور حرکت کنیم تا فضای داستانی به کار بدهیم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) برخی رمان‌ها تنها جنبه داستانی ندارند و هدف نویسنده از نگارش یک قصه و ماجرا چیز دیگری هم هست. پرداختن به برهه‌ای از تاریخ، یک چهره سیاسی یا مذهبی، معرفی یک اقلیم و جغرافیای خاص و ... می‌تواند یکی از آن موارد باشد. برخی رمان‌ها در بستر تاریخی ویژه‌ای نوشته می‌شوند تا نویسنده در کنار روایت داستانی خود بتواند آینه‌ای از شرایط موجود در آن زمان را نیز پیش چشم خواننده تصویر کند. رمان «آموزشگاه هما» نوشته شهریار زمانی از این دست رمان‌هاست. در این رمان نویسنده به جز انتخاب یک بستر تاریخی مناسب برای روایت خود از یک شخصیت مهم تاریخ سیاسی معاصر نیز بهره برده است؛ شهید محمدجواد باهنر.

شهریار زمانی در اثر قبلی خود «خانه پدری» هم به شخصیتی مانند جلال آل‌احمد پرداخته بود اما وارد کردن یک شخصیت سیاسی به صحنه اصلی یک رمان ابتکار قابل‌تاملی است. با این نویسنده و محقق درباره ایده اصلی نگارش چنین رمانی و هدف و انگیزه اصلی وی از روی آوردن به یک شخصیت سیاسی معاصر گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید:

ایده نوشتن رمانی درباره نقد سیستم تعلیم و تربیت در برهه زمانی خاصی از تاریخ و گریز زدن به شخصیتی مانند شهید باهنر از کجا در ذهن شما شکل گرفت و دغدغه اصلی‌تان از نگارش رمانی به این شکل چه بود؟
مدتی است روی رمان‌های قبل از انقلاب کار می‌کنم و تمرکزم بیشتر بر دهه 40 و 50 بوده است. در کتاب قبلی‌ام «خانه پدری» در بخشی به آثار ادبی آل‌احمد هم می‌پردازم مانند بخش «مدیر مدرسه» که این بخش تقریبا برشی به بخش تعلیم و تربیت در مقطع خاصی از تازیخ دارد و همین زمینه‌ای شد که این موضوع را دنبال کنم و متوجه شدم به نقش تعلیم و تربیت در حوزه داستان کمتر کسی پرداخته است و درواقع این موضوع حلقه مفقوده‌ای در ادبیات داستانی ماست. شهیدباهنر و افرادی دیگر سعی کردند به قول امروزی‌ها خیلی زیرپوستی در این زمینه فعالیت کنند و به موضوعات آموزشی کتاب‌های درسی در آن دوره پرداختند.

در این اثر بخشی از تاریخ معاصر روایت می‌شود و شخصیتی مانند شهید باهنر هم در این اثر وجود دارد. یعنی هم تاریخ داریم هم مستند هم داستان. مرز بین تخیل و تاریخ را چگونه متعادل‌سازی کردید و اینکه اولویت شما روایت تاریخ بود یا داستان؟
وقتی قالب کار داستانی است، باید به داستان پایبند بود تا تاریخ. چون اگر هدف بیان تاریخ بود به صورت مورخ می‌شد رفت و اسنادی برای این کار تهیه کرد.  اولویت اول من داستان است و بیان داستانی. اما برای نزدیک کردن آن به واقعیت از مستندات واقعی استفاده کرده‌ام.

در حال حاضر تاریخ معاصر یکی از منابع خوب برای داستان و ادبیات به شمار می‌رود و پتانسیل بالایی برای ورود به حوزه ادبیات داستانی دارد. با توجه به تمرکز ویژه به بخشی از تاریخ معاصر در رمان «آموزشگاه هما» این طور برداشت می‌شود که دغدغه نویسنده نقب زدن به تاریخ معاصر بوده و فضای داستانی بهانه‌ای برای روایت تاریخ است.
خیر برای من بیشتر همان کار داستانی اولویت داشت. مشکلی که شما فرمودید در بسیاری از آثار منتشرشده امروز وجوددارد و بخشی از داستانهایی که نوشته می‌شود در خلا است و شما متوجه نمی‌شوید که این داستان مربوط به کدام برهه تاریخی است. در اینگونه آثار افرادی که در داستان وارد می‌شوند با اجتماع درگیر نمی‌شوند و در برخی از داستان‌ها هم برعکس خیلی اجتماعی می‌شوند به طوری که فردیت در آن‌ها گم می‌شود. به نظرم اگر بتوان تلفیقی بین این دو را به نحوی که کار داستان پررنگتر باشد انجام داد، اتفاق خوبی می‌افتد.

در سینمای معاصر مدتی است ساخت مستندهای پرتره باب شده است و می‌توان این کار را در ادبیات هم باب کرد و وارد حوزه ادبیات پرتره نگاری شد.
 
در «خانه پدری» به این مساله نزدیک‌تر شده‌ام و روح مستندات در آن بیشتر است تا «آموزشگاه هما». من به این رسیده‌ام که این کار را ادامه بدهم و البته این را هم بگویم زمانی که من این کار را شروع کردم این کار هنوز در سینما هم باب نشده بود. در سینما فیلم «ایستاده در غبار» شروع جدیدی برای پرداخت به مستندات بود. به نظرم بهتر است برای اینکار در سینما و ادبیات شخصیت‌محور حرکت کنیم تا فضای داستانی به کار بدهیم چون صرف کار مستند در اینجا مطرح نیست و این کارها به مستند داستانی نزدیک‌ترند و خوشبختانه در سینما این کار آغاز شده است.

اما هنوز در ادبیات جا نیفتاده است.
البته برخی از  اینگونه شخصیت‌ها را حوزه هنری در قالب زندگینامه کار کرده است اما روایت داستان مستند به تازگی آغاز شده است. من قبل از «خانه پدری» اثری دارم به نام «شیر علم» که درباره وزیر دربار پهلوی دوم است. شهید چمران هم از دیگر شخصیت‌هایی است که درباره آن مستند داستانی نوشته‌ام که هنوز منتشر نشده است. در این حوزه آغاز به کار کرده‌ام و به لحاظ فرم و محتوایی که در این آثار وجود دارد به جلب نظر مخاطب هم امیدوارم.

با دیدن شهید باهنر در اثر این حدس زده می‌شد که شاید نویسنده قصد داشته در آثار بعدی خود سراغ شخصیت‌های سیاسی- تاریخی دیگری هم برود.
بله. من چنین کاری را درباره دکتر شریعتی هم انجام داده‌ام که هنوز چاپ نشده است. این کتاب را با قالب روایی کتاب «خانه پدری» نوشته‌ام. نام آن را گذاشته‌ام؛ «من علی‌ام». این دیالوگی است که دکتر شریعتی با پدر خود در زندان داشته است. پدرش نابینا بوده و شریعتی را در فضای زندان نمی‌شناخته است و این دیالوگ بین آن‌ها شکل می‌گیرد.


                                             
 

اشخاصی مانند شهید باهنر و شهید چمران اثر را به سمت ادبیات متعهد می‌برد و در عین حال هم انتخاب چنین افرادی کمی محافظه‌کارانه به نظر می‌رسد. این مساله را قبول دارید یا انتخاب این افراد صرفا بر اساس علایق شخصی و اشراف کافی به دوره تاریخی‌شان بوده است؟

این شخصیت‌ها امروز در ادبیات متعهد تعریف می‌شوند نه در زمان خود. اما به هر حال  در تاریخ معاصر تاثیرگذار بوده‌اند و خب شخصیتی مانند اسدالله علم که مربوط به تاریخ پهلوی است. اما من نگاهم به این صورت نبوده که شخصیت‌های خاصی را در دایره خاصی انتخاب کنم، شاید با این شخصیت‌ها بهتر توانسته‌ام پیش بروم و در آینده اگر با شخصیتی بتوانم ارتباط بگیرم دوست دارم در این حوزه بر آن کار کنم. خودم را محدود نمی‌کنم. آشنایی مخاطب با شخصیت‌هایی که تاثیرگذار بوده‌اند ارزشمند است.
 ما از اینگونه شخصیت‌ها زیاد داریم. به عنوان مثال درباره شخصیت میرزاکوچک خان جنگلی کار خوبی ندیده‌ام. اگر ببینم شخصیتی جای کار دارد بدون اینکه طیف خاصی را در نظر بگیرم سراغ آن می‌روم.

رفتن به سمت یک طیف خاص باعث برچسب حکومتی خوردن و رانده شدن اثر از سمت ادبیات روشنفکری می‌شود و حیف است که اثری در خور به علت این برچسب‌خوردن‌ها دیده نشود.
 در کنار این انتخاب‌ها مساله مهم دیگری هم وجود دارد و آن فرمت و قالب روایت اثر است. فرمت و قالبی که برای کار پیدا می‌شود بسیار مهم است. چون اطلاعات را می‌توان از منابع بسیاری پیدا و گردآوری کرد.  من سعی کرده‌ام در اثر مربوط به چمران از فضاهای اجتماعی جدید بهره بگیرم و اثر را به روز روایت کنم.

امروز در پرتره های مستندی که درباره رزم‌آرا، بازرگان، طالقانی و ... ساخته شده هم از قالبی بهره گرفته‌اند که مخاطب با روایتی به‌روز و متناسب با زمان خود روبه‌رو شود. چقدر برای یافتن قالبی که مدنظرش بودید از این مستندات سینمایی بهره بردید؟
البته من بسیاری از این مستندات را هنوز ندیده‌ام. اما ایده‌ها برایم مهم بوده و این خوب است که سینما وارد این حوزه شده است. خیلی اوقات پیش می‌اید که ادبیات پیشرو است و گاهی هم سینما پیشرو می‌شود.

روایت به روز و قالبی که اشاره کردید در این مستندات سینمایی به خوبی رعایت می‌شود. به جز این شخصیت‌هایی که اشاره کردید چه افراد دیگری را برای کار در این حوزه مستند داستانی در نظر دارید؟
قرارداد کاری را که درباره شهیدچمران می‌خواهم انجام دهم با دفتر نشر فرهنگ اسلامی بسته‌ام و نام آن «عزیز» است. این کلمه هم تکیه‌کلام خود شهید چمران در برخورد با اطرافیانش بوده است.

گفتنی است رمان «آموزشگاه هما» نوشته شهریار زمانی در 255 صفحه و شمارگان 1000 به قیمت 18000 تومان از سوی دفتر نشر اسلامی منتشر شده است.
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها