داود حسینی هاشم زاده نویسنده کتاب «فساد دانشگاهی» معتقد است: ایده اصلی کتاب حساس کردن جامعه نسبت به فساد بوده چون حساسیت جامعه دانشگاهی نسبت به فساد بسیار کم شده است.
انگیزهتان در این کتاب برای پرداختن به فساد دانشگاهی چه بوده است؟
سخنم را با این شعر از مولانا شروع میکنم.
از محقق تا مقلد فرقهاست ** کاین چو داود است و آن دیگر صداست
منبع گفتار این سوزی بود ** و آن مقلد کهنه آموزی بود
اغلب در درس روش تحقیق بحثم را با این شعر آغاز و تاکید میکنم که محقق باید با موضوعش پیوند وثیق و عمیقی داشته باشد و مسئلهاش، مسئله درونی شده خودش باشد. این کتاب بخشی از دغدغههای من به عنوان فردی است که بالغ بر 28 سال در نظام دانشگاهی ایران فعالیت کرده و به شکل مکرر قربانی فساد شده و فساد دانشگاهی را تجربه کرده است.
در واقع یک نوع تجربه زیسته است؟
تجربه زیسته و ادراکاتم در طول این 28 سال بوده است. به همین دلیل فکر میکردم که آن سوزی که مولانا میگوید در من وجود دارد و با مسئلهام پیوند دارد و درونی شده است. از این زاویه به عنوان یک مسئله اساسی درآمده است.
از طرف دیگر به عنوان فردی که در دانشگاه درس خواندهام، درس دادهام، کار کردهام، مدیر بودهام، پژوهشگر بودهام، با انبوهی از مشکلات در نظام دانشگاهی ایران مواجه شدهام. به ویژه در این یکی دو دهه اخیر همه شاهد گسترش بیرویه آموزش عالی بودهایم. دانشگاهها تجاری شدهاند، کمیتگرایی و بی توجهی به کیفیت یکی از ویژگیهای دانشگاه شده است. مدرک فروشی و مدرکگرایی، پایاننامه فروشی، مقاله فروشی، تولید انبوه مقاله، کتاب و ISI بازی و سرقت علمی و ... اثر بخشی کم که نظام دانشگاهی داشت و نشانههایش را در بیکاری خیل عظیم فارغ التحصیلان میبینیم که بالغ بر 42/3 درصد برابر شدن را شاهد هستیم. ناتوانی دانشگاه در شهروند منتقد که یکی از اصلیترین وظایفش بوده است، بی انگیزه بودن دانشجویان و بی تفاوتی استادان را شاهدیم و همچنین ارتباطی که دانشگاه با مسائل جامعه نتوانسته است برقرار کند.
تنزل اعتماد اجتماعی به دانشگاهیان، در سال 79 اعتماد به دانشگاهیان بالای 73 درصد بود اکنون به زیر 30 درصد رسیده است. همچنین سلطه نهادهای ایدئولوژیک ـ سیاسی بر دانشگاه همه این موارد که در دانشگاه با آن مواجه بودم من را به سمت بحث فساد دانشگاهی کشاند و فکر میکردم که بخشی از این مسائل دانشگاهی منبعث از فساد دانشگاهی است و بخشی هم از این مسائلی که برشمردم مرتبط با فساد دانشگاهی یا حتی علت فساد دانشگاهی محسوب میشوند. به ویژه اینکه در جامعه دانشگاهی توجهای به این مسئله نبوده است.
یک بحث ما در این باره ادبیات جهانی درباره فساد و فساد دانشگاهی است اما نوآوریهای این کتاب در سطح ملی و بینالمللی چیست؟ آیا چیزی به اطلاعات مخاطبان اضافه میکند؟
هراثری که متولد میشود باید واجد ویژگیهای نوآورانه باشد وگرنه تکرار مکررات است. این کتاب ضمن پیوند با مباحث متفکران ایرانی و بینالمللی در عرصههای مختلف نوآوریهایی هم داشته و به ادبیات این حوزه افزوده است. برای مثال میتوانم به نوآوریای که در گونهشناسی ارائه شده اشاره کنم. ادبیات جهانی گسترده است. در ایران به ندرت به این موضوع پرداخته شده است. اما اغلب متفکران در سنخشناسی فساد آکادمیک خلط مبحث کردهاند. یعنی فساد آکادمیک را با فساد اداری و مالی در دانشگاه قاطی کردهاند و بخشی از فساد دانشگاهی را همان فساد اداری و مالی که در دانشگاه هست برشمردهاند.
من در گونهشناسیام اینها را متمایز و آوردهام که فساد اداری و مالی اشکالی دارد که در بسیاری از سازمانها مشترک است. مثلا بحث فساد در مناقصهها و مزایدهها را هم در شهرداری، هم در دارایی، هم در تامین اجتماعی و هم در دانشگاه و... میبینید. یعنی در همه سازمانها اشکال مشابه مانند فساد در استخدام و... را میبینید. اما وقتی که فساد آکادمیک میگوییم باید بر کارویژههای دانشگاه متمرکز شویم. باید فساد دانشگاهی را از اشکال دیگر فساد متمایز کنیم. برای اولین بار این را در گونهشناسی متمایز کردهام.
بر این اساس، گونهشناسیام را بر مبنای سه محور قرار دادهام؛ 1- تعامل بین کنشگران دانشگاهی که بالغ بر 13 دسته از کنشها را دستهبندی کردهام. 2- تعامل نهادی، تعامل فساد نهاد دانشگاه با نهادهای دیگر 3- فساد در تولیدات علمی دانشگاهی(کتاب، پژوهش، مقاله، همایش و...) درواقع این گونهشناسی برای اولین بار است که ارائه شده و با سایر گونهشناسیهایی که در ادبیات جهانی ارائه شده متمایز است.
دومین نوآوری این اثر، نوآوری در ابزار سنجش است. تمام ابزار سنجش فساد دانشگاهی تماماً ساخته خودم هستند. یعنی پرسشنامهای که برمبنای همین گونهشناسی ساختهام و برای اولین بار در ایران پیمایشی را انجام دادم.
سومین نوآوری این است که برای اولین بار یافتههای پیمایش فساد دانشگاهی ارائه میشود که تاکنون چنین چیزی نداشتیم. از طرفی با توجه به تجاربم در نظام آموزش عالی و مطالعاتم در حوزه فساد تلاش کردم که صورتبندیای از علل فساد دانشگاهی و راهبردهای مبارزه با فساد دانشگاهی ارائه کنم. سعی کردهام تجارب و دانشم را با هم تلفیق کنم تا بتوانم ایدههایی در این حوزه خلق کنم. از این رو با توجه به این نوآوریها و با توجه به اینکه اولین کتاب در این زمینه است مورد نیاز هرکتابخانه دانشگاهی است.
چرا این گونه منابع مورد نیاز هرکتابخانه دانشگاهی است؟
به واسطه بیش از 12 سال مطالعهام در حوزه فساد باید بگویم که یکی از دلایل بروز فساد فقدان آگاهی از مصادیق فساد است. یعنی ما به خاطر اینکه نمیدانیم کنشمان از مصادیق فساد است مرتکب آن میشویم. در این کتاب بیش از 200 مصداق فساد دانشگاهی را معرفی کردهام. بنابراین اولین کارکردش آگاهی بخشی از مصادیق فساد دانشگاهی است. یعنی کنشگران دانشگاهی با مطالعه این کتاب در مییابند که کدام کنش فساد است و در حوزههای مختلف تولیدات دانشگاهی چه اشکالی از فساد بروز پیدا میکند.
دوم اینکه این کتاب همانطور که گفتم گونهشناسیای ارائه کرده که با گونهشناسیهای مختلف موجود تطبیق داده شده و در کتاب با عنوان فساد سیاه، خاکستری و سفید یا به فساد خرد ـ کلان و به فساد نظاممند و تصادفی تقسیم میشود. من فساد دانشگاهی را با این سه گونه تطبیق دادهام. با این تطبیق نشان دادهام که در کجاها فساد سیاه است؟ یا کجاها فساد نظاممند و ... است که سبب آگاهی بخشی میشود که در کجاها حساستر شویم.
از طرفی دیگر تحلیل فساد دانشگاهی میتواند به تصمیمگیران دانشگاهی کمک کند تا بدانند که چگونه و چه عواملی سبب فساد دانشگاهی میشود و راهبردهایی که ارائه کردهام میتواند درمبارزه با فساد دانشگاهی کمکشان کند. در شرایط سخت اقتصادی دانشجویان قدرت خرید کتاب را ندارند، بنابراین موجود بودن این گونه منابع در کتابخانه دانشگاه این امر را برای دانشجویان تسهیل میکند تا دانشگاهیان با فساد دانشگاهی آشنا شوند و در حد خود در مبارزه با فساد دانشگاهی موثر باشد.
در صحبتتان دانشجویان و دانشگاهیان را مخاطب اصلی کتاب خواندید. آیا جامعه هدف این کتاب تنها دانشگاهیان و دانشجویان است یا در سطح کلانتر جامعه را در بر میگیرد؟
جامعه اصلی هدف همانطور که فرمودید کنشگران دانشگاهی است. البته فراتر از دانشگاه هم میتواند باشد اما در وهله اول دانشجویان، استادان، کارکنان، مدیران و پژوهشگران دانشگاهی است. برای سازمانها و پژوهشکدههایی که در ارتباط با دانشگاه کار میکنند کاربرد دارد. این کتاب حتی برای مردم به این دلیل که آگاهیبخشی میکند کاربرد دارد. در فصل چهارم که برای روش سنجش فسادی یک مدل و ماجول(الگو) ارائه کردیم. در آنجا یک ماجول(الگو) سنجش فساد در افکار عمومی پیشنهاد دادیم. چون بحث فساد تمام شهروندان را متاثر میکند. به ویژه در حوزه مالی، خصوصی یا به تعبیری تجاریسازی دانشگاهها بار مالی زیادی بر دوش شهروندان تحمیل کرده است. از این زاویه شهروندان میتوانند ذینفع محسوب شوند و ارزیابیهایی از تاثیر آن در زندگی خودشان داشته باشند. چرا که مسئله اعتماد شهروندان به دانشگاهیان بحثی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است که میتواند مورد توجه عامه قرار بگیرد.
مهمترین ایدهها و یافتههایی که این کتاب به ویژه برای جامعه هدفش دارد چیست؟
شاید بتوان گفت که ایده اصلی کتاب حساس کردن جامعه نسبت به فساد بوده چون حساسیت جامعه دانشگاهی نسبت به فساد فوقالعاده کم شده است. یعنی آنقدر فساد در دانشگاه به راحتی انجام میشود که اسمش را فساد نظاممند آکادمیک میگذارم، یعنی پذیرفته و هنجاری شده است. اگر کنشگران معدودی در دانشگاه تن به فساد ندهند کنشگران نابهنجار و منزوی شده در این نظام خواهند بود. حساس کردن ذهن جامعه و به ویژه جامعه دانشگاهی هدف مهم من بوده که باید به آن توجه شود.
آیا علل این بحث یعنی بیتوجهی به فساد را در پیمایشهایی که انجام دادهاید مورد بررسی کردید و به جایی رسیدهاید؟
بخش مهم این است که جامعه دانشگاهی و به ویژه اعضای هیئت علمی و حتی سیاستگذارها از این فساد منتفع هستند. به این معنی که قانونگذاری در آموزش عالی چه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و چه در وزارت علوم و بهداشت توسط چه کسانی انجام میشود؟ کسانی که ذینفعاند و عملا تعارض منافع را به شکل خیلی حاد در اینها میتوان دید. یعنی میآیند قانون مینویسند که باید از پایاننامهها مقاله استخراج کنند اسم استاد اول باشد یا isi باشد و ... از این پروسه چه کسی منتفع است؟ و این را چه کسی نوشته است؟ بنابراین هیچ حساسیتی وجود ندارد. یعنی عملا افرادی که این قوانین را نوشتهاند برایشان این مسئله عادی بوده است که باید از این طریق منتفع شوند درواقع کسانی که دارند سود این قضیه را میبینند چرا باید نسبت به آن حساس باشند؟
دومین مسئله این است که متاسفانه مانند عرصه دیگر جامعه قبح فساد ریخته است. عملا استاد به دانشجویش میگوید که مقاله علمی ـ پژوهشی برای واحد درسی چاپ کن. برای من کتاب بنویس و اسم من را بنویس و ... عملا به راحتی دست به این عمل میزنند و قبح آن ریخته شده. یا اینکه دانشجو به راحتی پایاننامه میخرد. یا از روی پاپاننامه دیگری کپی میکند یا دادهسازی میکند و جعل و کپی میکند. همه این موارد را من دیدهام. حتی در دو دهه پیش در دو دانشگاه بزرگ و معتبر کشور دیدم که دانشجویان پایاننامه را کپی میکردند و دادهسازی میکردند اکنون که موسساتی وجود دارد که علنا این کارها را انجام میدهند.
هفته گذشته با یکی از دوستان که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران کار میکند صحبت کردم میگفت که یکی از اساتید معروف دانشگاه آزاد اسلامی یکی از دانشجویانش را به یک نفر که آن هم در دانشکده علوم اجتماعی فعالیت میکند معرفی کرده که پایاننامهاش را در قبال مبلغی انجام دهد.
متاسفانه این موضوع الان به شکل بیرویهای گسترش پیدا کرده است. در همین دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در دو دهه قبل استادانی بودند که شاگردانشان را به این موسسات و افراد معرفی میکردند که پایاننامههایشان را انجام دهند.
بحث به دانشگاههای ایران رسید، پرسشم این است که وضعیت فساد در دانشگاههای ایران چگونه است؟
مطالعهای در اردیبهشت امسال داشتم، قبل از این ما مطالعهای در این زمینه نداشتیم. از سال 1387 تا 1392 شاهد چهار پژوهش بودم که دو تا از آنها را خودم مدیریت کردم. در این پژوهشها پرسشی مطرح بود که شما فکر میکنید که چقدر نظام آموزش عالی به فساد آلوده است؟ میانگین آن چهار مطالعه بین 47 تا 52 بود. اما در اردیبهشت 98 من در هشت دانشگاه مستقر در شهر تهران که دانشگاههای مهمی هستند (دانشگاه تهران، علوم پزشکی تهران، امیرکبیر، علم و صنعت، آزاد جنوب، آزاد مرکز، شهید رجایی و تربیت مدرس) مطالعهای با دانشجویانم انجام دادم. میانگین فساد که دقیقا متمرکز شده بود بر 117 شاخص درباره فساد به 67 رسیدم. اگر این را با مقیاس ti (سازمان شفافیت بینالملل) بسنجیم در طی شانزده سالی که ایران مورد توجه این سازمان هم بوده و مطالعه کرده است نمره فساد ایران بین 1/8 تا 3 در نوسان بوده است. باید متذکر شوم که نمره 3 و زیر 3 یعنی فساد گسترده در یک کشور. اگر نمره فساد دانشگاهی را در این قالب بیاریم 3/3 دهم میشود هرچند با تاکید میگویم که فساد در نظام آموزشی، ضمن اینکه بسیار مهمتر از فساد در عرصههای دیگر است اما باز هم میزان آن کمتر از عرصههای دیگر است. یعنی اگر عرصههای دیگر را با ti بسنجیم زیر 3 است و یافتههای ما این امر را نشان میدهد. نمره فساد دانشگاهی رشد زیادی کرده و 17 نمره رشد کرده است. با توجه به 67 از 117 تا مورد ما بیشترین فساد را در حوزه پایاننامهها که 77/33 میبینیم. بعد از آن فساد در حوزه همایشها و کنفرانسها با 71/14 بوده است و بعد از آن فساد در حوزه پژوهش با 71/49 بوده است بعد فساد در تولیدات دانشگاهی 70 و کتابهای دانشگاهیان با 69 بوده است. در حوزه تعاملات بین کنشگران دانشگاهی بالاترین فساد از طرف استادان با دانشجویان با نمره 65/24 بدست آمده است.
در نهایت با توجه به مطالعاتی که درباره فساد داشتهاید راهکار و راهبردهای پیشنهادیتان چیست؟
در تکمیل بحث قبلی از 117 شاخصی که بررسی کردهایم نمره 101 شاخص آن در حد زیاد و خیلی زیاد بودند.
یعنی فساد را تایید میکردند؟
بله در حد زیاد و خیلی زیاد بود. در حوزه فساد و فساد دانشگاهی علل و عوامل خیلی زیادی مطرح شده است اگر بخواهم ایدههایم را به طور خلاصه مطرح کنم مهمترین آنها را میتوانم به این صورت صورتبندی کنم؛ اولین موضوع عدول حاکمیت از اصل 30 قانون اساسی است. در اصل 30 قانون اساسی دولت موظف است که آموزش و پرورش برای همه مردم فراهم کند. همچنین آموزش عالی را در حد خودکفایی در سطح کشور به طور رایگان در اختیار مردم قرار دهد. در واقع حاکمیت در هرکدام از آن اصول اساسی که معطوف به منافع مردم بوده است عقب نشینی و عدول کرده و به گونهای شاید آن را مسکوت گذاشته است و بار را به دوش مردم انداخته است. عدم اختصاص بودجه لازم و کافی به آموزش در حالی رخ داده که شاهدیم در ردیف بودجههایی که امسال هم منتشر شد نشان میداد که نهادها و سازمانهایی وجود دارد که سودمندیشان نامشخص است اما بودجههای قابل توجهی هم به آنها اختصاص داده میشود. فساد ناشی از کمبود بودجه بخشی از تجاری شدن دانشگاه را موجب شد.
عوامل دیگری که میتوانم به آنها بپردازم فقدان استقلال دانشگاه است. با توجه به اینکه دولت بودجه آموزش عالی را به شدت کاهش داد و به دوش مردم انداخت، اما در حوزه مدیریت همچنان دولت تسلط خودش را بر دانشگاهها افزایش داده حتی در دانشگاههایی که غیر انتفاعی هستند و آزاد محسوب میشوند دولت حضوری ملموس و پررنگ دارد.
سومین دلیل تفاسیر غلطی است که از اسناد بالادستی میشود، یا اینکه حتی اگر تفاسیر درست باشند خود اسناد اشکال دارند، مانند سند چشمانداز و برنامههای توسعه که بر کمیتگرایی تاکید دارند که کشور باید در 1404 رتبه اول را در منطقه داشته باشد، بدون توجه به ظرفیتهای واقعی نظام دانشگاهی ما بود که بدون برنامهریزی و تلاش در جهت بهبود آنها موجبات بروز فساد را ایجاد کردهاند.
مورد بعدی را میتوان به قوانینی که در شواری عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم و وزارت بهداشت تصویب میشوند که دانشگاهیان را وارد چرخه فساد میکند، اشاره کرد. مانند نظام جذب اعضای هیئت علمی، نظام ارزیابی اعضای هیئت علمی، در این نظام دانشگاهیان را مجبور به چاپ حداقل دو مقاله علمی- پژوهشی در سال میکند. برای تبدیل شدن از استادیار به دانشیار باید سی یا چهل مقاله منتشر کند. همه اینها منبعث از قوانینی است که در این نهادها تصویب میشوند که کنشگران دانشگاهی را وارد چرخه فساد میکند. بحث دیگر تعدد مراجع و نهادهای قانونگذار در حوزه آموزش عالی است که در کتاب به آنها پرداخته شده است. گاها هماهنگی چندانی هم با هم ندارند و موازی کاری میکنند، غلبه نگاههای ایدئولوژیک و سیاسی در تدوین قوانین و تامین منافع عدهای خاص از این قوانین کاملا به چشم میخورد. باید به این نکته توجه کنیم که خود قانون میتواند فسادزا باشد، خود قانون در معرض دستکاری و اعمال نفوذ قانونگذارانی میتواند قرار بگیرد که منافعی دارند، قانونگذارن قانون را به نحوی تدوین میکنند که موارد فساد یا نادیده گرفته شود یا حتی قانونی تلقی میشود. بنابراین خود اینها میتوانند چرخه فساد را در نظام دانشگاهی تولید و بازتولید یا تقویت کنند. در کل بیست و دو عامل را به صورت گسترده در این کتاب مورد بحث قرار دادهام.
به هر حال این اثر نخستین تلاش دانشآموزی من بوده و راهی است که دارم ادامه میدهم. امیدوارم که بتوانم دینام را به سازمان علم و نظام دانشگاهی با این پیمایشهای که خویشفرمایی هستند ادا کنم.
نظر شما