88 روز سرنوشتساز در برابر قندهار؛ خاطرات رئیس بخش اسلامآباد سازمان سیا / از موتور برق حامد کرزای تا شکنجه ابو زبیده در زندان سیا
به عنوان طولانیترین جنگ امریکا با پایانی ناخوش، روزنامهنگاران،دیپلماتها، مأموران و سربازان؛ همه دست به تاریخنگاری 14 سال حضور در این کشور و آنچه باختند و بردند، زدهاند. «آلیسا روبین» با مرور کتاب جدید رئیس اسبق بخش اسلامآباد سیا، قسمت مهمی از تاریخ نانوشته حضور امریکا پس از روزهای یازدهم سپتامبر و مبارزه با طالبان و به قدرت رساندن حامد کرزای را ورق میزند.
گرینییر که پس از 27 سال خدمت در سازمان سیا در سال 2006 بازنشست شد، رئیس اداره اسلامآباد از 1999 الی 2002 بود و کمپین نبرد با طالبان در بخشهای جنوبی و شرقی افغانستان را بر عهده داشت.
عنوان کتاب وی به یازدهم سپتامبر تا هفتم دسامبر، زمان بسیج قبایل ضد طالبان به رهبری حامد کرزای برای یارگیری از پشتونها در مبارزه با طالبان برمیگردد.
کتاب گرینییر دستکم چهار خاطره افسر سابق اطلاعاتی امریکا از یک جنگ طولانی است که نقش سازمان سیا و پاکستانیها را در منطقه پشتون نشین پس از حوادث یازدهم سپتامبر 9/11 بهروشنی بیان کرده و سیر حوادث را بر اساس نشستهای مستقیم و تماسهای تلفنی با مقامات افغان و پاکستان تنظیم میکند که البته درجاهایی نیز از نقش راوی ماجرا فراتر میرود.
گرینییر داستان خود را با تماس تلفنی جرج تنت رئیس سازمان سیا در بیست و سوم سپتامبر 2001 شروع میکند و اهدافی را که قرار است امریکا بمباران کند را از وی میپرسد. گرینییر مینویسد که 8 صفحه گزارشی که وی مینویسد و جرج بوش رئیسجمهور وقت آن را تأیید میکند؛مبنای حملات اولیه امریکا به افغانستان قرار میگیرد. گرینییر سه ساعت کار روز گزارش را بهترین کار حرفهای خود در طول 27 سال خدمت در سازمان سیا میداند.
هرچند کتاب 88 روز در برابر قندهار بخشهایی از این گزارش 8 صفحهای است اما صحت ادعاهای نویسنده و دیدگاههای جایگزین در آن زمان را نمیتوان به درستی کشف کرد چراکه متن کامل این گزارش جزو اسناد طبقهبندی شده است و نویسنده تنها بخشهایی از آن را از نگاه خود در سیر حوادث پس از یازدهم سپتامبر در افغانستان میآورد.
همانطور که نویسنده درباره خود مینویسد، وی یک بازیگر کلیدی در حوادث بوده است که صحنههای دراماتیک ناخن جویدن در ماه اکتبر و اوایل نوامبر 2001 ، زمانی که سیا زیر بال و پر حامد کرزای را میگیرد (در شکلگیری گروه مبارزان ضد طالبان) را به تصویر میکشد و جملات خود را با یکی از خواستههای مرد نازکنارنجی (حامد کرزای) جلو میبرد و مینویسد: حامد ژنراتور دیزل تولید برق را به لیست خواستههای خود افزود و درحالیکه از دست طالبان فرار میکند، میخواهد موبایل خود را شارژ کند!
گرینییر حامد کرزای را بهترین انتخاب در میان قبایل پشتون و دامن زدن به شورش قبیلهای تشخیص میدهد و خود را مسئول فرار دادن کرزای از چنگال طالبان، بردن وی به پاکستان، بازگرداندنش به افغانستان و نشستن وی در رأس رهبری افغانستان میداند.
(به کتاب روزنامهنگار هلندی- بت دام- بنام یک مرد و یک موتورسیکلت نیز مراجعه کنید که از قدرت گرفتن کرزای و مصاحبه با وی مینویسد)
گرینییر و مأموران نظامی-اطلاعاتی که وی راهبری کرده، حلقه اصلی عملیات بازگرداندن کرزای را تشکیل داده که با ریختن پول بر سر رهبران قبایل محلی و توسعه الگوی فساد بزرگ در منطقه، معاملات نظامی خود را انجام داده و در عین نسبت به اخاذی شهروندان عادی توسط قبایل چشمپوشی میکردند.
هرچند نویسنده از کارهای به اصطلاح خوب امریکا مانند ارسال کامیونهای تجاری کمک به مردم میگوید اما به نظر اغلب مردم و سیاسیون نسبت به رهبران فاسد افغان عبور میکند!
البته برندگان اصلی بازی فساد مالی، طالبان بودند که بعدها با همین روش بخشهای بزرگی از افغانستان را در سیطره نفوذ خود درآوردند!
گرینییر از کمکهای بزرگ پاکستان میگوید و اینکه با در اختیار گذاشتن پایگاههای هوایی چه کمک بزرگی به آمریکاییها کردند اما از بهشت ساختن پاکستان برای طالبان چیزی نمیگوید که خودش یکی از عوامل این داستان بوده است!
بینش خودبرتربینی گرینییر البته با گزارش سنا درباره بازداشت و شکنجه افغانها توسط مأموران سیا متعادل شده است تا رویکرد اولیه این سازمان در حوادث پس از یازدهم سپتامبر بازنگری شود! به عنوان نمونه بازداشت و شکنجه ابو زبیده از سران القاعده و ارسال وی به زندان سیا در تایلند یکی از این موارد است.
وی همچنین مسئول ارسال تعداد نامشخصی از افغانها به زندان گوانتانامو در سال 2002 است ولی در نوشته خود آنچه انجام داده را درست میداند و از سیاه شدن اعتبار امریکا در مجامع حقوق بشر ابایی ندارد!
گرینییر در 60 صفحه آخر کتابش از اشتباهاتی که در افغانستان انجامشده نوشته و از آنچه باعث ترک پست خود در پاکستان شده میگوید. تُن قلم وی، در پایان کتاب کمی خودخواهانه میشود و از سیاستهای دولت پس از بوش تلویحاً انتقاد میکند! و آنچه اکنون در افغانستان میگذرد را محصول سیاست اشتباه تعریفشده از سال 2005 بدین سو میداند و از کشوری بدوی با جمعیت اغلب بیسواد میگوید که به اقتصاد کوچ کشاورزی وابسته بوده و ساختار قبیلهای و نهادهای ملیگرای نوپا در کنار ولخرجیها و فساد گسترده، افغانها را متقاعد کرده که مقصر همه چیز اشغالگران بوده و این یعنی تسهیل حیات طالبان!
کتاب 88 Days to Kandehar: A CIA Diary به قیمت 21 دلار در 464 صفحه، 27 ژانویه 2015 توسط انتشارات سیمون اند شاستر راهی بازار شده است.
در این کتاب ما با ژنرال «تامی فرانکس»، ژنرال جعفر امین(افسر ارشد اطلاعاتی پاکستان) که گرینییر را از خودکشی کاری نجات داد، «ملیحه لودهی» سفیر پاکستان در امریکا که تهدید القاعده را به دولت خود از قبل گوشزد کرده بود، «مارک» مأمور اطلاعاتی سیا که کمک بزرگی در پیروزی خونین «گل آقا شیرزای» علیه طالبان داشت، ژنرال «اشفق پرویز کیانی» مرد محتاط و در عین حال قدرتمندترین فرد در پاکستان آشنا میشویم که هر کدام در بخشی از کتاب 88 روز در برابر قندهار حضور داشته و نقش مهمی در به قدرت نشاندن حامد کرزای (گیج کننده شورشیان طالبان، مرد شجاع و البته زودرنج با خلق و خویی کاملاً در نوسان) داشتناند.
نظر شما