جمعه ۱۵ تیر ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۲
مرد خوش‌شانسی هستم

پل استر، نویسنده امریکایی در مصاحبه اخیرش با روزنامه یونانی کاثیمرینی، خصیصه اصلی کتاب‌هایش را بر اساس ماهیت حقیقی زندگی، بر غیرمنتظره بودن آن‌ها می‌داند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از روزنامه کاثیمرینی- آخرین رمان پل آستر، برجسته‌ترین نویسنده زنده امروز امریکا، رمان قطور 1200 صفحه‌ای با عنوان «4321» است که سال گذشته میلادی هم‌زمان با 70 سالگی او در امریکا منتشر شد. به تازگی ترجمه یونانی این رمان در یونان منتشر شده و با استقبال زیادی در این کشور مواجه شده است. روزنامه یونانی کاثیمرینی به همین مناسبت گپ‌وگفت صمیمانه‌ای را با او ترتیب داده و استر در این مصاحبه از رمانش و احساسش نسبت به نوشتن، خواندن و دنیای کنونی حرف زده است که در ادامه می‌خوانیم.

استر اولین شعرش را در یک روز آفتابی بهاری در سال 1956 میلادی زمانی سرود که تنها 9 سال داشت. خوشحال از اینکه زمستان تمام شده در حالی که در عرض یک پارک کوچک جنگلی در اورنج جنوبی در نیوجرسی، زادگاهش قدم می‌زد چند قطعه شعر به ذهنش آمد و آن‌ها را بر روی کاغذ نوشت. استر امروز درباره آن شعر می‌گوید « آن شعر،‌ بدترین شعری هست تا که به حال سروده شده، اما در آن زمان کلمه‌های مکتوب بر کاغذ نبودند که اهمیت داشتند.»

او با توصیف احساسی که هنوز هم موقع چیدن کلمات برروی کاغذ به او دست می‌دهد می‌گوید «به یاد می‌آورم که موقع نوشتن این احساس را داشتم که با هرچه در اطرافم بوده به نوعی وصل می‌شوم. احساس می‌کردم که به جهان و مردمش به نوعی ارتباط می‌گیرم و همه چیزهای پیرامونم به بخشی از وجودم بدل می‌شوند. اخیرا به این موضوع فکر می‌کنم که چرا نویسنده‌ها می‌نویسند. به اعتقادم در پروسه نوشتن احساسی در نویسنده شکل می‌گیرد که هیچ‌جای دیگری نمی‌توان شبیه‌اش را یافت.»

 خبرنگار روزنامه کاثیمرینی به دیدار او در منزلش در بروکلین نیویورک رفته و در آشپزخانه‌‌، جایی که استر هر صبح قبل از رفتن به دفتر کارش در طبقه پایین خانه، روزنامه‌هایش را می‌خواند و قهوه‌اش را می‌نوشد به گفت‌وگو با او نشسته است.

استر درباره نوشتن و نویسنده بودن می‌گوید «شاید از نگاه یه شخص در بیرون کمی کسالت‌بار به نظر برسد و همه روزها شبیه به هم باشند. اما وقتی این‌همه فکر و ایده درون سرت داری، خیلی هیجان‌انگیز وجذاب است. نوشتن سخت است. خیلی سخت است که یک جمله خوب بتوان نوشت. کلمات خیلی راحت نمی‌آیند؛ اما سختی، خود بخشی از لذت است. نمی‌گویم نوشتن مایه خوشی و لذت من است. نه؛ آن‌اندازه که از  بعضی چیزهای خاص در زندگی‌‌ام لذت می‌برم نوشتن برام این‌گونه نیست. اما زمانی که می‌نویسم احساس سرزنده بودن بیشتری می‌کنم.»

او درباره آخرین رمانش با عنوان «4321» که قطورترین کتابی است که تا به حال نوشته می‌گوید «فکرش را هم نمی‌کردم که روزی رمانی با این تعداد صفحات زیاد که چیزی حدود 1200 صفحه است را بنویسم. هرگز از رمان‌های طولانی خوشم نمی‌آمده و تحسینشان نکرده‌ام. این حجم زیاد به واسطه نوع داستان بر من تحمیل شد. در این رمان 4 زندگی مختلف از یک شخصیت واحد را از آغاز تولد در دهه  60 میلادی روایت کرده‌ام ؛ دوره‌ای که با ترور کندی، جنگ ویتنام و اعتراض‌های دانشگاه کلمبیا مصادف است و هیچ دوره‌ای در تاریخ امریکا به اندازه آن زمان و البته امروز پر  آشوب و اضطراب نبوده است  هر 4 بخش با شرایط یکسانی برای شخصیت اصلی داستان شروع می‌شوند. والدین یکسان و عشق یکسان به کتاب‌ها و نویسندگی. اما هرکدام مسیر متفاوتی را در نهایت در پیش می‌گیرند. مسیری که غیرمنتظره است و همین غیرمنتظره‌ها هستند که اغلب در زندگی ما اتفاق می‌افتند. اغلب در کتاب‌هایم تلاش داشته‌ام بر همین امور غیرمنتظره تاکید کنم. حوادث پیش‌بینی‌ناپذیری که برای انسان‌ها در طول زندگی اتفاق می‌افتند و واقعیت زندگی نیز همین است. زندگی هیچ فردی به‌آسانی پیش نمی‌رود. هر اتفاقی می‌تواند برای هرشخص در هرزمانی رخ دهد و ما بروی زمین محکمی گام بر نمی‌داریم.»

نویسنده امریکایی در ادامه می‌گوید «ما هیچ چیزی را نتوانسته‌ایم حل کنیم. هیچ چیزی را مطلقا تغییر نداده‌ایم. این یک تصور کور و تاریک است که هنوز ذهنمان درگیر این افکار است که چه هستیم و چه کسی از ابتدا ما را به وجود آورده است. اما دریغ از برده‌داری و نژادپرستی که هرگز  به طور کامل به آن پرداخته نشده است.»

مطالعه به اعتقاد استر یک دیالوگ بین دو فرد غربیه است، اما به شکلی کاملا صمیمانه. او می‌گوید «هیچ تجربه‌ای مانند خواندن کتاب نیست. هیچ چیز نمی‌تواند با آن برابری کند. ما در دوره ای به سر می‌بریم که نرخ مطالعه کاهش یافته اما ممکن است در آینده ورق برگردد و دوباره  مردم به سمت مطالعه بروند و من به این موضوع بسیار خوش‌بین هستم.»

استر در 71 سالگی احساس خود را از این سن و سال با نقل قولی از جورج اوپن، شاعر امریکایی بیان می‌کند و می‌گوید «مثل یک چیز عجیب است که برای یک پسر بچه کوچک اتفاق بیافتد...می‌دانم زمان به طرز غم‌انگیزی رو به انتها است؛ اما حقیقت این است که امروز بیش از هرزمان دیگری احساس خوشحال و سرزندگی می‌کنم. کم‌تر نسبت به مسائل مختلف احساس نگرانی دارم. احساس می‌کنم آزادتر و رهاتر از قبل شده‌ام. از این‌که این‌همه سال کنار همسرم که زنی فوق‌العاده‌است زندگی‌کرده‌ام احساس خوشبختی می‌کنم. و هیچ گله و شکایتی از زندگی ندارم. من مرد خوش‌شانسی هستم. خوش‌شانسم که حالا زند‌ه‌ام و زندگی می‌کنم.»

استر این روزها مشغول نوشتن کتابی از زندگی و آثار استفن کرین، نویسنده و شاعر امریکایی در قرن نوزدهم است. او قصد داد تا این نویسنده امریکایی را به نسل جوان امروز بشناساند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها