پنجشنبه ۶ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۲
افشای ریشه‌های «سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج» با عکس‌ها و دست‌نوشته‌های منتشر نشده‌ی ونه‌گات در جنگ جهانی دوم

انتشار نامه‌ها و عکس‌هایی از کورت ونه‌گات نویسنده سرشناس آمریکایی در دوران جنگ جهانی دوم حقایقی جدید درباره شاهکار او، «سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج» فاش کرد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از اسمیت سونین، داستان نجات یافتن کورت ونه‌گات از بمباران سال ۱۹۴۵ درسدن، در زمان اسارتش در آلمان نازی، داستان مشهوری است.
در آن زمان او در سلاخ‌خانه‌ای پناه گرفت که تجربه‌ی دلخراشش الهام‌بخش رمان درخشان سال ۱۹۶۹ او، «سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج»‌، شد. ونه‌گات در طول حیات خود بارها و بارها وقایع دوران جنگ خود را شرح داد و نابودی «احتمالاً زیباترین شهر جهان» را تعریف کرد و از ماموریت‌های خود و دیگر اسیران جنگی برای دفن اجساد گفت. به‌خصوص، از بیرون کشیدن ۱۳۰،۰۰۰ جسد گیرافتاده در زیر زمین.
اما تاکنون، گنجینه‌ای از عکس‌ها، پاره‌های روزنامه‌ها و مکاتباتی که ونه‌گات و خانواده‌اش در سال‌های ۱۹۴۴ تا۱۹۴۵ گرد آورده بودند از چشم عموم دور مانده بود.

مجموعه‌ی ۸۴ صفحه‌ای، که اوایل دسامبر در حراجی کتاب‌های چاپی و دستنویس‌های ارزشمند کریستی به قیمت ۱۸۷،۵۰۰ دلار فروخته شد، شامل ۲۲ نامه از ونه‌گات به خانواده‌اش، عکس‌های سرباز جوان از شهرِ باخاک‌یکسان‌شده‌ی درسدن، و تلگرافی در ژانویه‌ی ۱۹۴۵ می‌شود که در آن گفته شده بود «سرباز یکم، کورت ونه‌گاتِ پسر، بنا به گزارشات در طی عملیات مفقود شده است.»

به گفته‌ حراجی کریستی، حتی در هولناک‌ترین شرایط هم بازتاب «هجو منحصربه‌فرد و طنز سرد او» دریادداشت‌های ونه‌گات دیده می‌شود. در نامه‌ای به تاریخ ۳ ژانویه‌ی ۱۹۴۵، حدود دو هفته پس از اسارتش، این‌طور نوشته: «ایام تعطیلات بدجور به کام همه‌مان است.» و در یادداشتی که دو روز پس از آزادی نوشته، این‌طور گفته: «مایه‌ی بسی خوشحالی است که به اطلاع برسانم به زودی بقایایی از جنگ جهانی دوم به دستتان خواهد رسید تا کانون گرم خانواده‌تان را به آن بیارایید –به‌عبارتی دیگر، اینجانب بدون خط و خش و زدگی.»

نامه‌های دیگر بر تروماهایی تاکید می‌کنند که نویسنده تحمل پنهان کردنشان پشت شوخی‌های ملایم را نداشته است. مثلاً در یادداشتی به تاریخ ۲۱ مه می‌گوید: «این نامه مثل یک شوخی بزرگ شروع شد.... [اما] تماشای از گرسنگی تلف‌شدن دوستان یا بیرون کشیدن جسد پشت جسد از پناه‌گاه‌های نامطلوب بمباران شده در حملات هوایی برای انبوه کردن تل مرده‌سوزان هیچ خنده ندارد –و این کاری است که در شش ماه گذشته انجام داده‌ام.»

کورت ونه‌گات در ژانویه‌ی ۱۹۴۳، در زمانی که دانشجوی رشته‌ی شیمی در دانشگاه کورنل بود، درفهرست سربازان ارتش آمریکا قرار گرفت. پس از دوره‌ی خدمت کوتاهی در موسسه‌ی فنی کارنگی و دانشگاه تنسی، به قشون پیاده‌نظام ۱۰۶ اروپا فرستاده شد. اندکی پس از اعزام، به دست نازی‌ها اسیر شد، که در آن زمان مشغول آخرین عملیات بزرگ خود علیه حملات آمریکا در نبرد آردنن بودند، و سپس همراه دیگر اسرای جنگی به درسدن فرستاده شد.

بنا به یادداشت‌های سوزان راگا در مجله‌ی منتال فلاس، ونه‌گات روزها ساعت‌های طولانی در کارخانه‌ی عصاره‌ی مالت کار می‌کرد و شب‌ها در سلاخ‌خانه‌ای زیر زمین می‌خوابید که درنهایت عامل نجاتش شد.
در روز ولنتاین سال ۱۹۴۵، ارتش آمریکا طی بمبارانی ناگهانی، بین ۳۵،۰۰۰ تا ۱۳۵،۰۰۰ نفر را در درسدن به کشتن داد -«اما من را نه» این را نویسنده در یادداشتی می‌نویسد. در داستان «سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنجِ» ونه‌گات هم سربازی به طریقی مشابه از مرگ جان به‌در می‌برد و در نهایت صحنه‌ی غایی را منظره‌ای سوت‌وکور و متروک «مانند ماه» تصویر می‌کند.

خود ونه‌گات یک بار به تلخی بیان کرد که بمباران درسدن به قدری بی‌معنا بود که شاید او تنها کسی باشد که چیزی از آن عایدش شده و گفت «یه جورایی، به ازای هر نفر کشته دو سه دلار بهم رسیده. عجب کار و باری به‌هم زده‌ام.»

از سوالات بزرگ فلسفی برآمده از رمان ونه‌گات که بگذریم، دستنوشته‌ها و عکس‌های دوران جنگ اندک نوری می‌اندازد بر جوانه‌های نوشکفته‌ ذهن نویسنده‌ آن‌زمان. حالا باید دید صاحبان جدید این دستنوشته‌ها آیا نامه‌ها و دیگر اسناد را به طور کامل منتشر خواهند کرد و در اختیار عموم قرار خواهند داد یا نه. اما اگر این کار را نکنند، علاقمندان می‌توانند به گزیده‌های منتشر شده توسط حراجی کریستی نگاهی بیندازند.
به قول نویسنده «رسم روزگار چنین است.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها