به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، این مترجم و منتقد ادبی در نشست نقد و بررسي مجموعه داستان «اژدهاكشان» نوشته يوسف عليخاني گفت: نوعي زمانمرگي يا بيزماني در داستانهاي عليخاني مشاهده ميكنيم كه شبيه خصيصههای فضاهاي گوتيك «آلنپويي»، پر از ترس و ترديد است.
وي افزود: بيراهه نيست اگر بگويم عليخاني به جاي نوشتن به دنبال كشف داستان ميرود. اين مجموعه داستان، شامل ۱۵ داستان است كه همه آنها بيزمانند و ما نوعي زمانمرگي يا بيزماني را در اغلب آنها مشاهده ميكنيم.
عباسلو اضافه كرد: شخصيتپردازي داستانهاي عليخاني هم به فضاهاي غريب و غير آشنا دامن ميزند؛ چرا كه حتي جنسيت شخصيتها به طور كامل از اوايل داستان مشخص نميشود.
وي در ادامه به توجه عليخاني نسبت به بهرهگيري از فرهنگ بومي اشاره كرد و گفت: داستانهاي «اژدهاكشان» ريشه در فرهنگ دارد. در يكي از داستانها درباره نگه داشتن «بز» در گله اشاره شده كه فلسفه نگه داشتن بز در گله اين بوده كه اين حيوان مانع از سقط جنين در گله ميشود. شايد در اين داستان، نگه داشتن بز در گله، يك بهانه براي بيان اين موضوع باشد.
علي عباسي، منتقد ديگر حضوريافته در اين نشست كه به شيوه نمايش اسلايدي، كاركرد روايي متن را در داستانهاي اين مجموعه ارزيابي كرد. وی در ابتدا با تبريك به عليخاني، زبان روايي داستان او را بسيار قوي دانست.
عباسی در ادامه گفت: در اين مجموعه زحمت زيادي كشيده شده و داستانهاي فولكلور با دقت خاصي جمعآوري شده است. در اين كارها تخيل كمتر حضور دارد و زبان مربوط به منطقه خاصي است.
عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي با اشاره به كاركرد دقيق روايت در كتاب «اژدهاكشان» توضيح داد: در اين داستانها ما يك زبان روایي داريم و يك زبان هم مخصوص به شخصيتهاي داستاني وجود دارد. عمل روايت با زبان شخصيتها كاملا جدا است. در اين داستانها ديالوگ زياد ديده ميشود و ما زاويه ديد صفر، دروني و بيروني داريم و راوي در عمل و انديشه شخصيتهاي داستان دخيل نيست.
وي افزود: در بخشهاي درونيتر متن، راوي پيامي را براي خواننده ميگذارد، بيشتر داستانها اين كتاب حالت روايي داشت، اما روايت نبود. ولي «اژدهاكشان» روايتي جاندار بود.
عباسي با توضيح درباره ويژگيهاي ديگر كاركرد روايي در متن و نقد ساختارگرا گفت: وقتي متن را واسازي ميكنيم، معتقديم كه معنا نه در اين كلمه و نه در آن كلمه است؛ بلكه در رابطه است. وقتي روابط را مييابيد، بخشي از معنا را به دست آودرهايد. نقد ساختارگرا ميگويد ما اولين حركت را براي يافتن معنا بدست ميآوريم. اگر كاركرد ساختار را ندانيم چگونه بفهميم متن چه مفهومي دارد.
سپس عباسلو در ادامه صحبتهاي عباسي با اشاره به وجوه مختلف متن توضيح داد: يك اثر هنري جنبههاي مختلف دارد و هر منتقدي يك جنبه آن را درك ميكند. در اين رابطه نقد ادبي تركيبيتر، بیشتر مورد قبول است. شايد براي آثار آقاي عليخاني شيوه نقد سنتي لازم است و شايد اگر رويكرد تذكره تاريخي داشته باشيم، بتوانيم اين كار را بهتر بررسي كنيم.
اين منتقد همچنين درباره چگونگي بيان شدن احساسات نويسنده اين كتاب به وقايع و عقايد روستاي محل تولدش (ميلك) گفت: نگرش نويسنده در برخي جاها نسبت به زادگاهش نشان از دلبستگي او دارد؛ ولي در جاهايي آگاهانه يا غيرآگاهانه در موضع تمسخر برخي عقايد روستاييان قرار ميگيرد.
وي در پايان گفت: وحدت تاثيرگذاري «آلنپو» در تمام داستانهاي اين مجموعه داستان به يك نسبت پراكنده است. آنچه كه آلنپو درباره داستان كوتاه مطرح كرده، در مورد داستانهاي عليخاني هم وجود دارد.
گزارش نشست نقد كتاب «اژدهاكشان» اثر یوسف علیخانی (۲)
عباسی: کتاب علیخانی حالت روایی داشت اما روایت نبود
علی عباسی در نشست نقد و بررسي «اژدهاكشان»،نوشته يوسف عليخاني كه عصر ديروز (سه شنبه، 13مرداد)، با حضور عبدالعلي دستغيب و احسان عباسلو در سراي اهل قلم برپا شد، گفت: بيشتر داستانهای اين كتاب حالت روايي داشت، اما روايت نبود. تنها «اژدهاكشان» روايتي جاندار داشت.\
نظر شما