به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، این شناختنامه 742 صفحهای توسط نشر کتاب نیک از روز شنبه هشت خرداد در کتابفروشیهای ایران توزیع میشود.
دهباشی، روزنامهنگار و نویسنده در یادداشت آغازین خود بر این مجموعه نوشته است: « پس از انتشار ویژهنامه [مجله] بخارا درباره زندگی شاعر نامدار روس اوسیپ ماندلشتام ( شماره 49، بهار 1385) و برگزاری شبی به یاد او در اردیبهشت 1385، و ویژهنامه آنا آخماتووا شاعره بزرگ روس ( شماره 61) و برگزاری شبی برای او در سالروز تولدش، اینک شناختنامه آنا آخماتووا را با افزودن مطالب جدیدی به آن تقدیم خوانندگان عزیز میکنیم. خوشحالیم که توانستهایم در این مدت دو تن از شاعران بزرگ روس را، که از شاعران نامدار قرن بیستم نیز هستند، معرفی کنیم. امیدواریم این قدم آغازگر معرفی شاعران و نویسندگان بزرگ دیگر روس باشد.»
در این شناختنامه مطالبی از احمد پوری، مترجم برخی از آثار آخماتووا به فارسی، ترجمه فارسی برخی از شعرها و نوشتههای آخماتووا و ترجمه فارسی نوشتهها و خاطرات دیگر نویسندگان درباره این شاعر به همراه مطالبی دیگر، درج شده است.
آنا آخماتووا، شاعر و نویسنده روس در ۲۳ ژوئن ۱۸۸۹ (در گاهشماری رایج در آن زمان ۱۱ ژوئن) در بالشوی فانتان در نزدیکی بندر ادسا به دنیا آمد. جد مادریاش، احمدخان، از خانهای تاتار و از نسل چنگیز بود. پدرش مهندس مکانیک کشتی بود و از نیروی دریایی بازنشسته شده بود. یک ساله بود که به همراه خانواده به تسارسکویو سلو، یا «روستای شاهی» نزدیک سن پترزبورگ نقل مکان کردند و او تا ۱۶سالگی در همان جا زندگی کرد.
این شاعر خواندن را خیلی زود آموخت و در پنج سالگی سخن گفتن به فرانسه را یاد گرفت. وی نخستین شعر خود را در یازده سالگی، سرود؛ در ۱۹۰۵ پدر و مادرش از هم جدا شدند و او فرزندان را با خود ابتدا به اوپاتوریا برد و بعد از مدتی به کییف رفتند و آنجا ساکن شدند. این شاعر در سال ۱۹۰۷ در کییف، در دبیرستان فوندوکلییفسکایا تحصیلات متوسطه را تمام کرد و همانجا به دانشگاه رفت. در دانشکده حقوق آموزشگاه عالی زنانه، حقوق خواند.
آخماتووا در سال ۱۹۱۰، در ۲۱ سالگی، با وجود مخالفت خانوادهاش، با شاعری به نام نیکولای گومیلیف ازدواج کرد. در این سالها شعرهای او در نشریات مختلف منتشر شد. در نخستین مجموعه اشعارش به نام «شامگاه» منتشر شد. این کتاب و اثر بعدی این نویسنده با نام «باغ گل» (۱۹۱۴)،در میان منتقدان و عموم مردم توفیق بسیاری بهدست آورد.
اول اکتبر ۱۹۱۴ فرزندش لف به دنیا آمد. همسرش خیلی زود آنها را ترک کرد و داوطلبانه به ارتش پیوست. در ۱۹۱۸ از همسرش جدا شد و بعد از مدتی با باستانشناسی به نام ولادمیر شیلیکو ازدواج کرد.
امیدوار بود با این دانشمند برجسته بتواند زندگی خوبی داشته باشد اما این ازدواج هم دیری نپایید. وی پس از اعدام نیکولای گومیلیف در ۱۹۲۱ به جرم فعالیتهای ضدانقلابی به تنهایی مسئولیت بزرگ کردن فرزندشان را به عهده گرفت.
در جنگ جهانی دوم هنگامی که لنینگراد (پترزبوگ) محاصره شده، آخماتووا این شهر را با هواپیما ترک کرد. او نخست به مسکو و بعد به تاشکند رفت و تا ژوئن ۱۹۴۴، که به لنینگراد آزاد شد، در تاشکند ماند و مانند بقیه شاعران در بیمارستانهای نظامی شعرخوانی میکرد.
پس از پایان جنگ امید تازهای برای باز شدن فضای سیاسی شکل گرفت. آخماتووا در همین سالها نخستین نوشته ادبی خود را در قالب نثر تجربه کرد.
در سال ۱۹۶۱ مجموعهای به نام «شعرها» از این شاعر منتشر شد و سال بعد منظومه «بدون قهرمان» را پس از ۲۱ سال به پایان برد. سرانجام در ۱۹۶۴ در ۷۵ سالگی از آخماتووا بهطور کامل اعاده حیثیت شد و بخش عمده آثارش در اتحاد جماهیر شوروی مورد پذیرش قرار گرفت و سالهای پایانی عمرش در آرامش گذشت.
سالهای آخر عمر آنا آخماتووا سرشار از فعالیت ادبی بود و او در اوج شهرت و محبوبیت بهسر میبرد. از سراسر اتحاد جماهیر شوروی هر روز نامههای ستایشآمیز دریافت میکرد و اطراف او همیشه پر بود از شاعران جوانی که او را میستودند.
آخماتووا از دهه ۵۰ به بعد چندین بار سکته قلبی کرد و هر سال چند هفتهای در آسایشگاه یا بیمارستان بستری شد تا آن که سرانجام در پاییز ۱۹۶۵ دچار حمله قلبی شد و دیگر هرگز سلامت خود را بهطور کامل بهدست نیاورد.
وی در ۵ مارس ۱۹۶۶ در بیمارستانی در حوالی مسکو درگذشت. پیکر او را برای خاک سپاری به لینینگراد انتقال دادند.
شناختنامه آنا آخماتووا، در آستانه سالروز تولد این شاعر روس، به کوشش علی دهباشی منتشر میشود.\
نظر شما