یزدان منصوریان، دانشیار دانشگاه خوارزمی معتقد است در روزگاری که همه جا سخن از سرعت تحول علوم و اهمیت اطلاعات روزآمد است، باید مراقب باشیم دو مقوله «تازگی اطلاعات» و «روزآمدی در انتشار» را مترادف تلقی نکنیم. چرا که نگاه نویسنده به موضوع و واکنش جامعه مخاطب به محتوای آثار است که عمر آنها را تعیین میکند.
روزآمدی انتشار و تازگی محتوا
تاریخ انتشار هر اثر از جنس زمان به معنای تقویمی آن است. یعنی نشان میدهد در چه روز، ماه و سالی یک منبع اطلاعاتی در اختیار جامعه مخاطبان قرار گرفته است. به آثاری که اخیراً منتشر شدهاند، اصطلاحاً «روزآمد» میگویند و تصور عمومی بر این اصل استوار است که یک اثر روزآمد اطلاعاتی جدید عرضه میکند. اما همیشه این گونه نیست و چه بسیارند منابع روزآمدی که سخن جدیدی به ارمغان نمیآورند و فقط بر انبوهی منابع میافزایند، بیآنکه دانشی نو عرضه کنند. این آثار گرچه ظاهری آراسته دارند، اما معمولاً انباشته از دادههای تکراری و تکههای پراکنده آثار دیگران هستند. بیآنکه نشانهای از اصالت اندیشه، خلاقیت یا نوآوری در آنها دیده شود. این منابع «روزآمد» هستند اما «تازگی» ندارند.
شاید توجه به معنای لُغوی «تازگی» برای تبیین این بحث مفید باشد. این واژه هم به معنای طراوت، شادابی، لطافت، خوشی، خرمی، خوشایندی، دلپذیری و نو بودن است و هم به معنای اخیر بودن، جدید بودن، و بیسابقه بودن. بنابراین، دو وجهِ «محتوایی» و «زمانی» دارد. در مورد منابع اطلاعاتی بیشتر وجهِ محتوایی اهمیت دارد؛ و وجه زمانی فقط بیانگر تاریخ تولد متن است و جای آن را از نظر زمان انتشار در مقایسه با آثار دیگر نشان میدهد. بنابراین متنی که سرشار از خلاقیت و آگاهی ناب باشد مدتها تازه خواهد بود حتی اگر صد سال پیش نوشته شده باشد. چنین اثری ماندگار و پایدار است و در زیر غبار زمان مدفون نخواهد شد. بنابراین، تازگی اطلاعات به توان «آگاهیبخشی» و «روشنگری» آن بستگی دارد، نه به زمان انتشارش. متنی که بتواند جان خواننده را سرشار از «آگاهی ناب» و «معرفتی زلال» کند همچنان تازه است، حتی اگر سالها از انتشار آن گذشته باشد.
میزان سطح دانش مخاطب و تازگی اطلاعات
از سوی دیگر، کیفیت متن به تنهایی نمیتواند تضمین کننده تازگی آن برای همه مخاطبان باشد زیرا متن هر چقدر هم که غنی باشد بدون خواننده مشتاق مرده است. زنده بودن هر متن به میزان حضور آن در ذهن خوانندگان بستگی دارد. هر متن با هر بار خواندن دوباره متولد میشود و این ذهن خواننده است که به آن جان میبخشد. بنابراین، سطح دانش مخاطب بر میزان تازگی اطلاعات برای او موثر است. چه بسا متنی برای خوانندهای جدید باشد و برای فرد دیگری تکراری محسوب شود. در نتیجه میزان تازگی هر متن برای هر مخاطب یگانه است. به بیانی دیگر بسته به میزان دانش مخاطب این تاثیر متفاوت است. البته میتوان میانگینی برای جامعه مخاطبان در نظر گرفت و تازگی هر اثر را با آن سنجید. به این معنا که در هر حوزه موضوعی دانشی عمومی و تثبیتشده وجود دارد که بیانگر گفتمان حاکم در آن عرصه است و اثری که بتواند بر مجموعه این بدنه دانشی چیزی بیفزاید از تازگی برخوردار است.
موضوع هر متن متغیر دیگری است که در اینجا سهمی اساسی دارد. برخی از علوم در توسعه خود بسیار پرشتابند و هر روز قلمرو خویش را گسترش میدهند. در نتیجه عمر و ماندگاری اطلاعات معتبر در این حوزهها کوتاه است. معمولاً در علوم پایه، مهندسی و پزشکی یافتههای جدید به سرعت جایگزین دانش قدیمی میشوند. البته سرعت این تحولات بیشتر مربوط به کرانههای دانش در این حوزههاست و مبانی بنیادین به سادگی کهنه نمیشوند مگر آنکه به تعبیر «توماس کوهن» در کتاب «ساختار انقلابهای علمی» دانش مرسوم یا «علم هنجارین» در مواجهه با مسئلههایی جدید دچار بحران شود و انقلاب علمی رخ دهد و الگوواره یا پارادایمی نوین متولد شود. این بحث در علوم انسانی و هنر با علوم پایه و مهندسی متفاوت است. زیرا سرشت دانش، موضوعات مورد توجه وکانون مباحث علوم انسانی به گونهای دیگر است. انسان در کانون این علوم قرار دارد و هر یک از شاخهها به گوشهای از ابعاد پیچیده حیات فردی و اجتماعی او میپردازند.
در مورد مفهوم کهنگی اطلاعات نیز مراجعه به معنای لغوی این واژه تا حدودی راهگشاست. کهنگی نیز همچون تازگی دو وجه مجزا دارد. از یک سو به معنای فرسودگی، از کار افتادگی، شکنندگی، استهلاک، زوال و پوسیدگی است و از سوی دیگر بیانگر دیرینگی، قدمت، اصالت، سالخوردگی، کهنسالی و ریشهدار بودن است. بر این اساس، میتواند منفی یا مثبت باشد. اطلاعاتی که نامعتبر، تکراری و به دور از واقعیت اکنون جهان است کهنه محسوب میشود اما آثاری هستند که زمان زیادی از انتشارشان گذشته، اما گذر زمان نه تنها از ارزش محتوای آنها نکاسته، بلکه بر آن افزوده است زیرا کهنگی این آثار از جنس قدمت و اصالت است، نه از جنس فرسودگی و پوسیدگی.
معیاری برای سنجش آثار ادبی
آثار کلاسیک در قلمرو ادبیات در همین مقوله قرار دارند. کتاب کلاسیک کتابی است که در اثر مرور زمان کهنه نمیشود. همیشه حرفی برای گفتن دارد و برای جامعه خوانندگان آموزنده و الهامبخش است. متن کلاسیک همچون الگویی است که در نقش معیار سنجش برای ارزیابی سایر متون عمل میکند اما نکته اینجاست کتابها در بدو تولد کلاسیک متولد نمیشوند، بلکه این آزمون زمان است که تعیین میکند چه اثری کلاسیک خواهد بود. آثار کلاسیک فراتر از مرزهای قومی، ملی، زبانی، نژادی قرار دارند. زیرا به مسائلی همچون عشق، شجاعت و همدلی میپردازند که مسائل وجودی حیات آدمی هستند و بیرون از ظرف زمان و مکان معنا مییابند.
وجوه دیگری هم در این زمینه وجود دارد که در این یادداشت مختصر مجالی برای پرداختن به جزئیات آنها نیست. فقط به اختصار به چند مورد اشاره میکنم. وجوهی مانند اعتبار، کارآمدی، اثربخشی و سودمندی اطلاعات. اطلاعاتی که معتبر و مستند باشد، با زندگی واقعی پیوند داشته باشد، به کار آید و بتواند گرهای از کار مردم بگشاید همیشه تازه محسوب میشود. در مقابل منابعی که به مرور زمان کارآیی خود را از دست میدهند و نمیتوانند سودمند باشند دچار کهنگی شدهاند.
بُعد دیگر مفهوم کهنگی به معنای فرسوده شدن در اثر استفاده مکرر است. درست مثل فرسوده شدن ابزار و وسایل مکانیکی. مثلاً چاقویی که در آشپزخانه زیاد استفاده میشود در مقایسه با چاقوی جدید کندتر است. یا کفشی که چند سال پوشیده شده در مقایسه با کفش نو مندرس است. اما گرچه گاه اطلاعات را به مثابه کالا در نظر میگیرند، اما به دلیل ویژگیهای منحصر به فرد این کالا، تکرار استفاده از اطلاعات به کهنگی آن منجر نمیشود. زیرا هرچند اطلاعات از طریق محملها و رسانههای فیزیکی مثل کاغذ یا سختافزار رایانهای ذخیره و توزیع میشود، اما درونمایه اطلاعات ماهیت مادی ندارد. به سخنی دیگر فرق است میان «منبع اطلاعاتی» و «اطلاعات». منبع کالبد است و اطلاعات روح آن کالبد. در نتیجه ممکن است در اثر استفاده مکرر از منبع یا به دلیل مرور زمان، بدنه مادی آن رسانه فرسوده شود، اما کهنگی اطلاعات دلایل دیگری دارد. مثلاً کاغذ در اثر مرور زمان کهنه میشود اما محتوای نهفته درون متن مستقل از آن است.
فرجام سخن...
در روزگاری که همه جا سخن از سرعت تحول علوم و اهمیت اطلاعات روزآمد است، مراقب باشیم دو مقوله تازگی اطلاعات و روزآمدی در انتشار را مترادف تلقی نکنیم زیرا این دو متفاوت و مستقل از یکدیگرند. نه نمیتوان گفت هر اثر جدید الانتشار تازه است و نه میتوان گفت هر متن قدیمی کهنه شده است. بلکه این محتوای آثار، نگاه نویسنده به موضوع و واکنش جامعه مخاطب به محتوای آثار است که عمر آنها را تعیین میکند. چه بسا کتابی امروز منتشر شود اما انباشته از اطلاعات کهنه و بیفایده باشد و کتابی سالها پیش نوشته شده باشد ولی همچنان از طراوات، تازگی و سودمندی برخوردار باشد.
نظر شما