دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۶
از محاورات جشني كه به شب نمي‌رسد

دست‌یابی به استقلال زبانی، جست‌وجوگری و حساسیت به آنچه در اطراف ما اتفاق می‌افتد ویژگی‌های بارز « چند صورت از مستی" هستند. سمیرا یحیایی شاعری ست که می‌تواند نو بنویسد اما از مخاطبش فاصله نگیرد.

خبرگزاری کتاب ایران- آنژیلا عطایی: وقتی میان هفتادهزار آدم دیگر غرق می‌شدیم/ دوتا بودیم، دوتا/ میان بحر خزر غرق می‌شدیم (از متن کتاب، صفحه 24)

«چند صورت از مستی» مجموعه شعر سمیرا یحیایی است که در سال 1395 توسط نشر حکمت کلمه به چاپ رسیده است. این کتاب از شاعری تجربه‌گراست که اتفاقا در زبان و دست‌یابی به امکانات آن به موفقیت‌هایی دست پیدا کرده است. متاسفانه روایت‌گریزی در اغلب شعرها -غیر از چند شعر اول که مضمون اجتماعی دارند- به انسجام و انداموارگی شعرها لطمه زده است. به نظر می‌رسد هنوز دنبال کردن خط روایت در شعر بسیاری از شاعران، یکی از دلایل موفقیت آن‌ها باشد. شعرهای نخست این مجموعه که این ویژگی را تا پایان رعایت کرده‌اند، نقطه عزیمت این شاعر برای خلق شعرهایی با ساختار و فرم منسجم هستند.
 
گرایش سمیرا یحیایی به روایت‌گریزی، پریشانی در زبان و گاه گسیختگی‌های زبانی و فراداستان‌هایی که به دلیل بی‌سامانی در خط روایی شعرهای این مجموعه رخ می‌دهد، ظاهرا متنی پست مدرنیستی را مقابل خواننده می‌گذارد و البته این فراروی که به نظر می‌رسد با توجه به تاریخ سرودن شعرها عامدانه صورت گرفته است، غیر از اینکه به تکامل زبان ویژه شاعر کمک کند، تاثیر دیگری نداشته است. این به‌هم ریختگی در دو شعر «اسلیمی از حواشی مغرب» و «چند صورت ازمستی» موجب معناگریزی و کمرنگ‌شدن عنصر عاطفه شده است، عناصری که همچنان بزرگترین دلایل همراهی مخاطب شعر هستند. در مقابل، نخستین شعرهای کتاب مثل «تک‌پرده برای دیزی دایموند» و «مردل‌ثیه برای نمیرشمس»، همان طور که  پیش از این نیز گفته شد با بهره‌گیری از ساختار و فرم منسجم، شعر را شبیه یک متن تاریخی، اجتماعی و سیاسی و به شکل دستاوردی تاریخ‌ساز مقابل دیدگان مخاطب گذاشته‌اند. البته در شعرهای دیگر نیز هرجا شاعر از معناگریزی و زبان‌پریشی مرسوم این روزها فاصله گرفته است، قطعات زیبایی خلق کرده که مثل شعرهای نخستین کتاب، مخاطب را با خود همراه می‌کنند.


برف وقت نشستن نگاه خودش نمی‌کند/ مار وقت گزیدن/ دونده وقت مرگ/ با این همه زیر یک پلکان کوچک، هنوز دو دوست می‌بینم که نگاه‌مان آشناست (از محاورات جشنی که به شب نمی‌رسد، صفحه 31)
 
رنه ولک و آستین وارن در کتاب نظریه ادبیات استدلال می‌کنند که آفرینش آثار ادبی پیامد زندگی در جامعه است و در واقع ادبیات تجربه‌های انسان در زندگی اجتماعی را بازتولید می‌کند. از طرفی ادبیات به فهم ما از زندگی اجتماعی و تاریخ کمک شایانی می‌کند زیرا فقط در زبان است که زندگی انسان جلوه کامل و فراگیر خود را پیدا می‌کند و اثری که قادر باشد تفسیری از وضعیت اجتماع ارائه دهد حقیقی و راستین است، بنابراین قرار نیست  ادبیات چیزی فراتاریخی باشد و با نشستن در برج عاج از خواننده فاصله بگیرد. به نظر می‌رسد سمیرا یحیایی در نخستین شعرهای کتاب در کنار مخاطب و همراه تجربه‌های او زیسته و سروده است. در همین شعرها می‌بینیم که میدان آزادی، سینما جمهوری، لولاهای میدان حسن آباد و قبرهای بی‌نام که آشنای مخاطب هستند، موجب باورپذیری شعرها و همراهی خواننده می‌شوند.

و در میدان حسن آباد آفتاب می‌گیریم و فقط روی قبرهای بی‌نام گریه می‌کنیم/ تهران تلخ‌آب قرقره می‌کند
( مردل‌ثیه برای نمیرشمس، صفحه 16)

دست‌یابی به استقلال زبانی، جست‌وجوگری و حساسیت به آنچه در اطراف ما اتفاق می‌افتد ویژگی‌های بارز « چند صورت از مستی" هستند. سمیرا یحیایی شاعری ست که می‌تواند نو بنویسد اما از مخاطبش فاصله نگیرد.
 
منابع:
یحیایی سمیرا، چند صورت از مستی، نشر حکمت کلمه، 1395
ایوتادیه  ژان، نقد ادبی درقرن بیستم، ترجمه مهشید نونهالی، انتشارات نیلوفر، 1394
کانرتون پل، جامعه‌شناسی انتقادی، مجموعه مقالات، ترجمه حسن چاوشیان، کتاب آمه، 1393
 
 
 
 
 
   

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها