یادداشتی بر کتاب «جنون قدرت و قدرت نامشروع»
نقد حکومتهای نامشروع و به چالش کشیدن کلان روایتهای دروغین
موضوع «اسطورهشناسی و امر سیاسی» در کتاب «جنون قدرت و قدرت نامشروع؛ در باب فاشیسم، توتالیتاریسم» و کاپیتالیسم» برای فهم بهتر چگونگی پیدایش و تداوم بخشی این حکومتها مطرح شده است.
«جنون قدرت و قدرت نامشروع»، نوشتهای است در باب فرآیند شکلگیری حکومتهایی که به واسطه ابزارهای فرهنگی و سیاسی، حقانیت و مشروعیتی دروغین برای خود بنا کردهاند.
محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک، نویسنده و پژوهشگر حوزه اسطوره و فلسفه است، که از منابعی در زمینه اسطورهشناسی، فلسفه و روانشناسی اجتماعی بهره گرفته تا خوانندگان خود را به این درک برساند که چگونه نهادهای قدرت نامشروع اعمال سلطه میکنند.
سرگلزایی نشان میدهد که رستگاری و سلامت روان یک فرد در یک جامعه بیمار ممکن نیست، این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود.
به نظر میرسد سه محور مهم شامل؛ «گفتمان سلطه و اسارت زبانی»، «امر سیاسی و میتولوژی» و «مسئولیت مدنی و اقدام جمعی» فصل مشترک مقالات مستقل در این کتاب هستند.
نویسنده معتقد است؛ موضوع «گفتمان سلطه و اسارت زبانی» بحثی است که به عنوان ابزاری برای تداوم بخشی و مشروعیت بخشی به حکومتهای غیرمشروع در بسیاری از مقالات این کتاب مانند «بازخوانی داستان ضحاک، واژههای فریبکار»، «اسطورهشناسی و امر سیاسی»، «ارمایل و گرمایل»، «صداقت، دروغ، سیاست» و «ادبیات مستقل، پادزهر قرائت رسمی» روایت شده و مورد بررسی قرار گرفته است.
سرگلزایی میگوید: «در این مقالات، اهمیت و نقش زبان سلطه و گفتمان دروغ یا الگوهایی مانند «مهره یک سازمان بودن» در تکرار الگوهای آسیب زننده زندگی جمعی ما در طول تاریخ روایت میشود و این نکته را یادآور میسازد: «از آنجایی که استفاده از یک زبان مبنا (قرائت رسمی) در رسانهها به تدریج گفتمان جدیدی را خلق میکند که امکان دگر اندیشی در آن کم میشود، به منظور جلوگیری از سوء استفاده از زبان برای مشروعیت بخشیدن به یک نظام نامشروع باید قرائت رسمی را مورد نقد قرار داد.»
در این کتاب مقالات متعددی در باب چگونگی روی کار آمدن حکومتهای فاشیست و توتالیتاریست ارائه شده و در کنار آن موضوع «اسطورهشناسی و امر سیاسی» به عنوان پیش در آمدی برای فهم بهتر چگونگی پیدایش و تداوم بخشی این حکومت ها مطرح شده است.
قصههای زیادی که حول محور قدرت، سرکوب، سلطهگری و اسارت انسانها میچرخد، ما را متوجه این موضوع میسازد که الگویی در حال تکرار شدن است. شناخت این الگوها، نقد حکومتهای نامشروع و به چالش کشیدن کلان روایتهای دروغین را برای ما آسانتر میکند.
سرگلزایی میگوید: در مقالات «مثلث کارپمن ایرانیان»، «اسطورهشناسی و امر سیاسی»، «برادران کارامازوف» و «یونگ و فاشیسم» به چگونگی شکلگیری حکومتهای نامشروع و سلطهگر پرداخته شده و از منظر اسطورهشناسی نیز، علل تکرار الگوهای جبری آسیبزا مورد تحلیل قرار گرفته است.
همچنین در مقالاتی همچون «فاشیسم و سینما» و «نیکسون، پریسلی و عکس یادگاری» به تحلیل ابزارهای حکومتی برای تزریق عقاید غیر منطقی، غیر واقعی و تفرقه اندازیهای بدون علت در میان تودهها به منظور تحت سلطه در آوردن هر چه بیشتر آنها پرداخته است.
مقالات متعددی از جمله «کارمند شریف اداره سلاخی»، «هانا آرنت ، کارل یاسپرز و مسئولیت سیاسی»، «میلان کوندار و توتالیتاریسم» و «زندانیان امید واهی» نقش اعضای یک جامعه در تداوم بخشیدن به حاکمیتهای نامشروع مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقالات با استناد به نظریههای اندیشمندانی مانند هانا آرنت و کارل یاسپرس به الگوهایی همچون «کارمند مطیع»، «نه سر پیازیم نه ته پیاز»، «من مسئول خانواده خودم هستم» به عنوان گناه سیاسی و شانه خالی کردن از مسئولیتهای مدنی، اشاره شده است.
همچنین در مقالاتی همچون، نآزادی و تاریخ»، «من امیدوارم»، «دیس توپیای سرمایه داری» و «به سوی اتوپیا» دلایل شکست کنشهای اجتماعی و ساز و کارهایی برای حرکت به لیبرال دموکرات و پس از آن سوسیال دموکراسی چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی مورد بحث قرار گرفتهاند.
کتاب «جنون قدرت و قدرت نامشروع؛ در باب فاشیسم، توتالیتاریسم» در 111 صفحه با قیمت 14 هزار تومان از سوی نشر قطره منتشر شد.
نظر شما