سه‌شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۷:۰۳
تورقی در خاطرات نزدیکان دومین شهید محراب/ سیدی که زندگی‌اش در تبعیدگاه‌ها سپری شد

امروز 20 شهریورماه برابر با سالروز شهادت حاج سید اسدالله مدنی، دومین شهید محراب است. ایبنا به مناسبت این روز، تورقی در کتاب خاطرات نزدیکان و برخی شخصیت‌های سیاسی و مذهبی درباره وی داشته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) در میان چهره‌های مذهبی- سیاسی انقلاب اسلامی، شهید آیت‌الله حاج سید اسدالله مدنی، دومین شهید محراب  بسیار درخشان و برجسته است. وی به عنوان یکی از یاران امام (ره) چه قبل و چه پس از انقلاب اسلامی و حتی در میادین جنگ تحمیلی، عظمت و رشادتی ستودنی از خود نشان داد.

به مناسبت سالروز رحلت آیت الله مدنی (20 شهریور)، در این گزارش با استفاده از خاطرات افراد مختلف و شخصیت‌های سیاسی، مروری بر زندگی و مبارزات شهید اسدالله مدنی و همراهی‌اش با امام در نهضت ذاشته‌ایم.
 
 

ارادت شهید مدنی به امام خمینی (ره)

حجت الاسلام بروجردی (داماد شهید محراب) درباره ارادت شهید مدنی به امام خمینی (ره) چنین می‌گوید: «شهید مدنی با این جلالت علمی و کفایت و لیاقت شخصی، در مقابل امام راحل، کاملا مطیع و دربست در اختیار ایشان بود. می‌توان گفت فانی در امام عزیز بود و بی نهایت به او عشق می‌ورزید، یکی از اقوام نقل می‌کرد، یک روز نشسته بودیم، شهید مدنی تلویزیون را روشن کردند؛ به محض اینکه تصویر حضرت امام(ره) در صفحه تلویزیون ظاهر شد، بی اختیار خم شدند و تصویر مبارک امام را بوسیدند. (خاطراتی از حجة الاسلام بروجردی، یادواره شهید محراب، ص 182 و 183.)

در نقل قولی از شهید مدنی درباره جریانات نهضت امام خمینی(ره) در سال 42 و دستگیری امام و واکنش مدنی چنین می‌خوانیم: «من علما را در مسجد هندی جمع کردم. صحبت کردم که به داد اسلام برسید. از آقایان علما تقاضا کردم، من در آنجا گریه کردم و علما هم گریه کردند. همچنین گفتم: شنیدیم امام را گرفته‌اند، سپس با یک عدّه از طلاب برای دیدن مرحوم آیت اللّه حکیم رضوان اللّه علیه رفتم، ایشان، در نجف نبودند، رفتم کربلا خدمت ایشان دستشان را بوسیدم و گفتم آقا، امروز آقای خمینی، مظهر اسلام است. گفتند: باشد هرچه بگویی می‌کنم. گفتم: اقدام کنید. ایشان بلافاصله تلگراف زدند به شاه. (مصاحبه با آقای بهاءالدینی، داماد شهید مدنی، تاریخ 27/6/61)

حکم انتصاب آقاى مدنى به سمت امامت جمعه همدان

مدنی با اجرای نخستین فرمان امام که به شرح زیر می‌آید گام بزرگی برای کمک به اهداف انقلاب اسلامی برداشت: حکم انتصاب آقاى سید اسدالله مدنى به سمت امامت جمعه همدان از سوی امام: «... به قرار گزارش‌هایى که از شهرستان همدان می‌رسد، آشفتگی‌هایى در سطح شهر موجود، و بیم آن می‌رود که گروههاى منحرف اسلامى اختلافات و انحرافاتى نمایند که با نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى مخالف باشد. لهذا جنابعالى، با آنکه در مجلس خبرگان نماینده هستید، عجالتاً به مدت 10 روز یا دو هفته به همدان تشریف ببرید، و اوضاع منطقه را بررسى نمایید، و احوال و فعالیت‌هاى منحرفین را از نزدیک سخت مورد مراقبت قرار دهید. و ان شاء اللَّه تعالى، پس از برگزارى مجلس خبرگان، مدتى طولانى براى بررسى اوضاع و سامان دادن به اوضاع آشفته به همدان تشریف برده، و به مسائل مربوط و امور شرعیه و گرفتارى شهر و منطقه مربوط به آن رسیدگى و اصلاح فرمایید.

جنابعالى، که به شایستگى علمى و عملى موصوف هستید، منصوب به امامت جمعه در شهر همدان می‌باشید. و چون امامت جمعه از مناصب مربوط به ولى امر است، کسى بدون نصب نمی‌تواند تصدى کند. و نیز جنابعالى مجازید در تعیین قاضى شرع براى دادگاههاى شهر و حومه. اهالى محترم و مؤمن به انقلاب موظفند از معظمٌ له پشتیبانى قاطع کرده، و وجود محترم ایشان را غنیمت شمارند. جناب ایشان وکیل این جانب در اخذ وجوه شرعیه، و صرف در موارد مقرره هستند. اهالى محترم وجوه شرعیه خود را به ایشان بدهند که مورد قبول است.»‏ (صحیفه امام ، ج‏10 ، 280و281)

پس از رفتن امام خمینی از ترکیه به عراق و اقامت در نجف، آیت‌الله شهید مدنی از جمله کسانی بود که به موجب عشق و ارادت بسیار به امام در سخت‌ترین روزها در کنار ایشان بود. آیت‌الله مدنی چه در نجف و چه در روزهایی که برای امر تبلیغ به ایران سفر می‌کرد از امام نیز سخن می‌گفت و رسالت و وظایف مؤمنین را در مقابل رژیم پهلوی برایشان گوشزد می‌کرد. و این بود که در سال‌های 51-50 از جانب سازمان امنیت وقت کشور (ساواک) تحت مراقبت قرار گرفت و به جرم اختلال در امنیت تبعید گردید. مدتی در نورآباد ممسنی (22 ماه)، زمانی در گنبد کاووس (11 ماه) و سرانجام به بنادر گرم جنوب و کردستان تبعید شد. این سید بزرگوار زندگی‌اش در تبعیدگاه‌ها سپری گشت. (روزنامه جمهوری اسلامی، 18/6/61 ، خاطرات آقای بروجردی). 
 


آیت‌الله مدنی و توجه به جوانان

همچنین در بخش دیگری از خاطرات بهاءالدینی (داماد مدنی) نوشته شده است: «آیت اللّه مدنی به جوانان عشق می‌ورزیدند و توجه خاصی به این قشر پرجنب و جوش جامعه داشت. وقت معینی از روز را به جوانان اختصاص می‌داد و ساعت‌ها سوالات گوناگون آنها را پاسخ می‌گفت. در پاسخ به سؤال یکی از نزدیکانش که پرسیده بود، حاج آقا! چرا این قدر وقت خود را به این بچه‌ها اختصاص می‌دهید، در حالی که از وضعیت جسمانی خوبی برخوردار نیستند؟ گفته بودند «اگر من آغوشم را برای بچه‌ها و جوانان باز نکنم، آغوش‌های باز شده نگران‌کننده‌ای هست که اینها را در می‌یابد.» (روزنامه جمهوری اسلامی، 18/6/61؛ به نقل از خاطرات آقای بهاءالدینی (داماد ایشان).

شهید مدنی و عبادت‌هایش

آیت اللّه راستی کاشانی درباره عبادت‌های شهید آیت‌اللّه مدنی می‌گوید: «ایشان در عبادت‌هایشان یک حالت خاصی داشتند، کسانی که حالت عبادت ایشان را می‌دیدند، لذت می‌بردند. در خصوص تشویق دیگران به نماز اول وقت آمده: به شهید مدنی اطلاع دادند، طلبه‌ای صبح‌ها دیر از خواب برمی‌خیزد! او چهل روز، صبح‌ها به دیدار او می‌رود! او را از خواب بیدار می‌کند، با او نماز می‌خواند، قرآن می‌خواند، صبحانه میل می‌فرماید، تا آن عادت ناپسند را، از او بگیرد و موفق هم می‌شود.( یاد ایام، به نقل از داستانهایی از زندگی علما، محمد تقی صرفی)

دختر آن شهید در مورد دعاهای نیمه شب پدرش چنین می‌گوید: «معمولا انسان هر وقت بخواهد فردی را بیازماید که از نظر معرفتی و سیر و سلوک چگونه است، بهتر است او را از روی انجام فرایض دینی و عبادی بشناسد. اینکه چه دعاهایی را بعد از نماز یا در نیمه شب انتخاب می‌کند یا به آنها عمل می‌کند یا خیر؟ پدرم در انتخاب دعا بسیار دقیق بود. دعاهایی را انتخاب می‌کرد که در آن ذکر دنیا کمتر بود، ذکر بهشت کمتر بود. دعایی را می‌خواند که در آنها قرب به حق و رضایت حق بود و بدان‌ها سخت پایبند بود و عمل می‌کرد. همین‌ها او را به جایی رسانده بودند که دیگر نه بخل، نه کینه و نه حسد در او وجود نداشت. (مصاحبه فرزند شهید آیت‌الله مدنی با مجله زن روز).

ارتباط مدنی با آیت‌اللّه کاشانی

مرحوم آیت اللّه مدنی از دوران جوانی وارد مبارزات سیاسی و اجتماعی شد و در زمان آیت اللّه کاشانی با ایشان ارتباط داشت، این رابطه به حدی بود که وقتی آیت اللّه مدنی خواست به تبریز مسافرت کند، مرحوم آیت اللّه کاشانی طی تلگرافی به آیت اللّه سید مهدی انگجی دستور می‌دهد که هنگام ورود ایشان به تبریز، از وی تجلیل به عمل آید.(یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب چهارم، زندگینامه، ص 12)

آیت‌الله شهید مدنی در یک نگاه

مدني در سال 1292 ش (1323ق) در روستايي در آذرشهر آذربايجان شرقي چشم به جهان گشود و در سنين جواني براي تحصيل علوم ديني به قم عزيمت کرد. وي پس از گذراندن دروس مقدماتي و سطح، در حدود چهار سال به تحصيل دروس فقه و اصول در محضر حضرت امام خميني (ره) مشغول شد. سپس راهي نجف اشرف شد و در جلسات درس حضرات آيات: سيدابوالحسن اصفهاني، سيد عبدالهادي شيرازي، سيد محسن حکيم و سيد ابوالقاسم خويي شرکت کرد. وی، سال‏‌ها پيش از ورود به عرصه مبارزات سياسي، در مقابل افکار ضدديني کسروي مقابله کرده بود و با شهيد نواب صفوي همکاري داشت. با آغاز قيام مردمي ايران به رهبري حضرت امام خميني(ره) و تبعيد آن حضرت به نجف اشرف، مدني در کنار امام قرار گرفت و در ايام سفر به ايران، ضمن نام بردن از حضرت امام، رسالت و وظايف مردم مسلمان را در برابر رژيم پهلوي بيان مي‌‏کرد. 

آيت‌اللَّه مدني در سال 1350 به فرمان امام برای تدريس علوم ديني به خرم آباد رفت و در آنجا حوزه علميه تاسيس کرد. چندي بعد بر اثر فعاليت‏‌هايي که عليه رژيم ستم‏شاهي داشت به مدت بيش از سه سال به شهرهاي مختلف تبعيد شد و با اوج‏گيري انقلاب اسلامي، از تبعيد به قم بازگشت. اين روحاني مبارز، پس از پيروزي انقلاب راهي همدان شد و از طرف مردم اين استان به مجلس خبرگان قانون اساسي راه يافت. آيت‌اللَّه مدني پس از شهادت آيت‌‏اللَّه قاضي طباطبايي، نخستين امام جمعه تبريز، از سوي امام خميني(ره) به عنوان نماينده ولي فقيه و امام جمعه تبريز انتخاب شد. وی سرانجام در بيستم شهريور 1360 شمسی پس از اقامه نماز در محراب نماز جمعه تبريز از سوی منافقين به شهادت رسيد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها