جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۹
مجابی: نویسنده ایرانی باید صراحت لهجه را بیاموزد/ عنایت سميعی: سیمین بهبهانی در ملأ عام بی‌نقاب ظاهر شد

در نشست رونمايي از دو كتاب تاريخ شفاهي ادبيات معاصر نشر ثالث،‌ صحبت از فرهنگ شفاهي بود و فقدان سنت اعتراف در ميان ايرانيان. جواد مجابي معتقد است كه نويسنده در ايران بايد صراحت لهجه را بياموزد زيرا تاريخ ايران پر از لكنت زباني و بياني است. به همين دليل است كه استعاره و كنايه و ايهام، فراوان در ادبيات فارسي به كار رفته است.

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا) نشست رونمايي از مجموعه كتاب‌هاي تاريخ شفاهي انتشارات ثالث درباره سيمين بهبهاني و جواد مجابي بعد از ظهر ديروز، پنجشنبه 2 بهمن، در طبقه دوم كتابفروشي نشر ثالث برگزار شد. در اين نشست، جواد مجابي، عنايت سميعي، محمد حسيني، محمدهاشم اكبرياني، علي شروقي، ناستين جوادي، علي بهبهاني و حسين‌ بهبهاني به سخنراني پرداختند.
 
محمد حسيني، از دست‌اندرکاران  نشر ثالث، درباره كتاب جواد مجابي توضیح داد: كتاب جواد مجابي حدود هفت سال درگير دريافت مجوز نشر بود تا اين كه بالاخره با كمترين آسيب منتشر شد. دهه‌ها حضور مستمر فرهنگي و قلم زدن مجابي در عرصه‌هاي مختلف از شعر و رمان گرفته تا نقاشي و روزنامه‌نگاري فعال او از كسي پنهان نيست. مجابي كسي است كه بخشي از درخشان‌ترين رمان‌هاي دهه‌هاي اخير را نوشته است.
 
نويسنده «نمي‌توانم به تو فكر نكنم سيما» ادامه داد: حداقل از دوران حافظ به اين سو، نويسندگان دريافته‌اند كه مهم‌ترين مساله كشورمان رياكاري است يعني كساني هستيم كه خيلي موجه جلوه مي‌كنيم و هيچ‌گاه به خود و ديگران اين فرصت را نمي‌دهيم تا آنچه هستيم و هستند، نشان دهيم و نشان دهند. افرادي كه در طول زمان به دور از ريا، خود را عيان كرده‌اند، سرمشق هستند ولي آثار چنين افرادي از انگشتان يك دست نيز كمتر است. مجابي يكي از كساني است كه بدون ريا و روتوش هرآنچه هست، در اين كتاب نشان داده است.
 
فرهنگ شفاهي و فقدان سنت اعتراف
سخنران دوم اين نشست، عنايت سميعي بود كه متني از پيش آماده را درباره تاريخ شفاهي و روحيات ايرانيان در بروز ابعاد مختلف خود خواند. وي گفت: پيش از شروع، مي‌خواهم به دو نكته اشاره كنم كه عبارتند از «فرهنگ شفاهي» و «فقدان سنت اعتراف در پيشينه فرهنگي».

سمیعی افزود: در بازار كم‌رونق كتاب، تاريخ شفاهي از اقبال خوانندگان عام برخوردار است. تاريخ شفاهي و زندگي‌نامه‌نويسي از ثمرات دنياي مدرن محسوب مي‌شود و بيانگر فرديت است. در تاريخ ادبيات كلاسيك، فرد طوري در جامعه حل مي‌شد كه كمتري چيزي از خود بروز مي‌داد. از اين رو، به جاي اين كه روايت را به خود منسوب كند، مي‌گفت: «آورده‌اند». دنياي مدرن اين معادله را سر و ته كرد اما در جوامع غيرغربي كه سلطه سنت بلامنازع است، فرهنگ مكتوب نهادينه نشده و اقبال خواننده عام به كتاب‌هاي تاريخ شفاهي و زندگي‌نامه‌نويسي هم ريشه در سنت شفاهي دارد و هم در فرهنگ مكتوب.

وی ادامه داد: تاريخ شفاهي و زندگي‌نامه‌نويسي تا آنجا كه به بازنمايي صرف رويدادها اهميت مي‌دهد، منبعث از فرهنگ شفاهي است اما وقتي راوي در روند رويدادها دخالت مي‌كند، فرديت خود را بروز مي‌دهد و وارد حوزه مكتوب مي‌شود. اين قاعده عام استثنائاتي نيز دارد كه به حوزه‌هاي تخصصي برمي‌گردد. تعيّن كلي تاريخ شفاهي و زندگي‌نامه‌نويسي در حال حاضر، ناشي از چشم‌اندازي است كه فرهنگ شفاهي را نزديك مي‌كند و فرهنگ مكتوب را به پس‌زمينه مي‌راند. اين دوگانگي كه مستلزم يكديگر است و نه نافي يكديگر، نيازمند درك متناقض است.
 
سمیعی گفت: در تاريخ شفاهي مصاحبه‌كننده بچه‌اي است حرف‌شنو  كه صُم‌ بُكم مي‌نشيند تا مصاحبه‌شونده دلش به رحم آيد و به وجود حاضر غائب او التفات كند. بدين ترتيب تاريخ شفاهي كه محصولي مشترك است، در ميان مكالمه از همفكري بي‌بهره مي‌ماند. در محافل ادبي نيز وضع بر همين منوال است. از آنجا كه در فرهنگ ايران گوش عضو داخل بدن حساب نمي‌شود، بنابراين چشم فقط به دهان گوينده دوخته مي‌شود تا به محض دم فروبستن، او نيز دريابد كه گوش عضو داخل بدن نيست.
 
سپس اين نويسنده و منتقد ادبي درباره نبود سنت اعتراف در پيشينه فرهنگ ايران گفت: ايده ناظر به اعتراف، محدود به اتاقك مخصوص كشيش منحرف نيست. بلكه بازتاب توليد حركتي دوراني است كه سنت را از دوره‌اي به دوره ديگر متحول مي‌كند و طي آن مسئوليت فردي بيش از پيش پديدار مي‌شود. بديهي است كه عقوبت اين گناه و جرم به دوش جامعه مي‌افتد، اگرچه فرد ظاهرا بلاگردان جامعه مي‌شود. در تاريخ شفاهي و زندگي‌نامه‌نويسي راوي حق به جانب دست به بازي فريب‌كارانه‌اي مي‌‍‌زند تا مذبوحانه حقيقت را پنهان كند. فرقي هم نمي‌كند كه راوي سياست‌مدار است يا اديب و شاعر و نويسنده. از اين رو به متون انگشت‌شماري مي‌توان استناد كرد كه راوي به جرم يا خطاي خود اعتراف كند. شعرها، رمان‌ها، نقدها و خودزندگي‌نامه‌ها پر است از راوي حق به جانب كه جز او و رفقايش همه مجرمند يا گناهكار.
 
سمیعی افزود: سيمين بهبهاني كه دوست ندارم از او با عنوان زنده‌ياد ياد كنم، شاعري است كه خاليِ نهفته يا نگفته مخاطب خود را پر مي‌كند. شخصيت شورشي او از همان آغاز كار شاعري هم در شعرش و هم در زندگي واقعي‌اش بروز مي‌كند. سيمين بعد از شفا يافتن از بيماري ايدئولوژيك سعي مي‌كند انعكاس واقعيت را نشان دهد. او در شعر غنايي رسم و عادت‌هاي منجمد ساحت نمادين را ترك مي‌كند تا در ملأ عام بي‌نقاب ظاهر شود.
چون درخت فروردين پر شكوفه شد جانم
دامني ز گل دارم، بر چه كس بيفشانم
 
مجابي همه‌فن‌حريف از ذوق سياسي بي‌بهره است
وي افزود: جواد مجابي به حيث فعاليت‌هاي متعدد و متنوع ادبي و هنري مردي چند چهره است كه طي اين سال‌ها، نمي‌دانم كدامشان جواد مجابي است. خوشبختانه همه چهره‌هاي گه‌گاهي جواد مجابي يكجا در تاريخ شفاهي مربوط به او جمع نشده است. چهره‌هايي كه او طراحي مي‌كند، يك «بود» نيست بلكه يك «هست» است كه فعليت اكنوني دارد. جواد مجابي همه‌فن‌حريف از ذوق سياسي بي‌بهره است. اما ديگر چهره‌هاي جواد مجابي كه انتقادي، طناز، پرخاشگر، نرم‌خو و القصه جمع اضداد است، ديدني است. او تجربه 60 ساله نسلي را شرح و تحليل مي‌كند كه خواندنش لذت‌‌بخش است اما تجربه‌اش به درد هيچ‌كس نمي‌خورد.
 


پس از آن، حسيني چند صفحه از كتاب جواد مجابي را كه درباره ديدار او با عنايت سميعي بود، براي حاضران در جلسه خواند. سپس محمدهاشم اكبرياني، دبير «مجموعه تاريخ شفاهي ادبيات معاصر ايران» نشر ثالث كه گفت‌وگوهاي كتاب سيمين بهبهاني را نيز خود انجام داده بود، گفت: تاكنون 14 جلد از اين مجموعه منتشر شده است كه البته مجلد مربوط به آقاي سپانلو به دليل دریافت نشدن مجوز در خارج از كشور منتشر شد. من در آغاز جمع‌آوري مطالب تاريخ شفاهي، لازم دانستم كه ابتدا خودم تجربه‌اي در اين زمينه كسب كنم. به همين دليل سراغ خانم سيمين بهبهباني رفتم. البته اين كتاب بعد از سال‌ها، امروز منتشر شد. نخستين تماس‌ها براي گفت‌وگو با سيمين بهبهاني از سال 79 آغاز شد كه ابتدا با مخالفت‌هاي او به دليل كسالت مواجه مي‌شد. ولي با كمك علي بهبهاني و طي يك دوره پنج‌ساله، فقط پنج گفت‌وگو به نتيجه رسيد. 11 ارديبهشت 1385 آخرين ملاقات ما براي اين مجموعه بود. البته مجوز كتاب پس از وفات سيمين بهبهاني به دست ناشر رسيد.
 
بهبهانی؛ شاعری همیشه امیدوار

نويسنده «هذيان» با اشاره به اميد و زنده‌دلي بهبهاني گفت: من اين شاعر بزرگ را در حالت‌هاي مختلف ديده‌ام ولي در هيچ‌يك از اين حالات روحيه اميد و زنده‌دلي در ايشان از بين نرفته بود. اين روحيه هميشه برايم عجيب بود. بهبهاني همواره مي‌گفت: من اين طور بزرگ شده‌ام و خودم خواسته‌ام. آنچه موجب مي‌شود اميد را در دل نگه دارم، ارتباطم با جوان‌هاست. اگر اميد در دل ما از بين برود، نمي‌توان به جوان‌ها گفت كه شما بايد ادامه دهيد و اميد داشته باشيد.
 
اکبریانی ادامه داد: امروز مجموعه‌اي منتشر شده كه مي‌تواند نحوه شكل‌گيري و رشد ادبيات معاصر طي سه دهه گذشته نشان دهد. در دوراني كه خيلي‌ها مي‌خواستند چراغ ادبيات خاموش شود، همين شخصيت‌هاي ادبي مانع شدند.
 
علي شروقي، كه تهيه گفت‌وگوهاي كتاب جواد مجابي را بر عهده داشته است، ديگر سخن اين نشست رونمايي بود. وی گفت: در ايران زندگي‌نامه‌نويسي و بي‌پرده از خود حرف زدن وجود ندارد. در فرهنگ ما، علني كردن خود، كاري خوب به حساب نمي‌آيد و فقدان اين روحيه به ادبيات به خصوص ادبيات داستاني لطمه مي‌زند. تا جايي كه بي‌پرده مواجه نشدن با واقعيت‌ها كه يا مربوط به خود مي‌شود يا ديگري، داستان‌نويسي ما را نيز تحت تاثير قرار داده است.
 
اين روزنامه‌نگار و منتقد با اشاره به روحيه طنز مجابي گفت: طنز چاشني مجابي نيست تا در كنار ديگر عناصر آثار او بيان شود، بلكه اصل طنز در آثارش اهميت زيادي دارد. مجابي حتي اگر گاهي حق به جانب صحبت مي‌كند، در جاي ديگر خود همان حق به جانب بودن را دست مي‌اندازد.
 
نويسنده كتاب «شكار حيوانات اهلي» افزود: تاريخ شفاهي صرفا زندگي شخصي نويسنده نيست. نويسنده از وقتي كارش را شروع مي‌كند، حتي مراودات شخصي‌اش نيز عمومي مي‌شود. خاطرات مجابي از آن نظر غني است كه شاهد اتفاقات زيادي در زندگي خود بوده است كه اين به دليل فعاليت‌هاي متنوع و ارتباط‌هاي او با افراد شاخص متعدد در دوره‌هاي مختلف زندگي اوست. البته آنچه در كتاب آمده فقط روايت جواد مجابي است. روايت افراد ديگر مي‌تواند تصوير موجود را كامل كند يا حتي با آن در تضاد باشد.
 
وي درباره نحوه تهيه شدن اين كتاب گفت: مصاحبه‌هاي اين كتاب حدود دو سال طول كشيد. ابتدا قرار نبود اين مصاحبه‌ها به شكل چالشي باشد. قرار بود كه كتاب فقط روايت مجابي از حوادث و افراد باشد و من به آن جهت دهم. كتاب چاپ‌شده فقط بخشي از آن مصاحبه‌هاست. يعني كل مصاحبه‌ها بيش از دو برابر كتاب كنوني است. بخشي از خاطرات جواد مجابي با شخصيت‌هاي فرهنگي اصلا در كتاب فعلي نيامده است.


 
گرچه جاي سيمين بهبهاني در اين جلسه خالي بود، ولي دو فرزند او در اين نشست حضور داشتند. علي بهبهاني، در صحبتي كوتاه، از چاپ شدن همزمان كتاب مادرش با جواد مجابي ابراز خوشحالي كرد و حسين بهبهاني شعری از مجموعه «يك دريچه آزادي» از مادر خود خواند:
راوی صلای حرمت زد یرلیغ، خانِ خانان را
تا هركسی بیاراید فردا سحر بیابان را
جشن ستاره‌افروزی برپا شود به پیروزی
آرد پدر و یا همسر اختروشان تابان را
هر كو ستاره‌یی دارد یا ماهپاره‌یی دارد
بايد كه پیشكش آرد مرّیخ‌های سلطان را
هركو به طفره سر پیچد، در خون و در خطر پیچد
سوگ ستاره در پیچد طومار عیش سامان را
صحرا ستاره‌باران شد، چشم سپیده حیران شد
راه گذر نمی‌دید خورشید تنگ‌میدان را
ابری سیه فراز آمد توفان غریوساز آمد
رگبار خون صلا می‌زد فرمان شوم سلطان را
مرّیخ‌ها تگرگ‌آسا، اخترشكار و مرگ‌آسا
سیلی‌زنان و سركوبان، آن اختران لرزان را
گفتی عقاب چنگ‌آهن افكنده حلقه بر گردن
گنجشگكی سراسیمه یا مرغكی هراسان را
بس ریختند و بستندش، بس كوفتند و خستندش
سفتند و پس شكستندش دُرجی نسفته مرجان را
سیل ایستاد و خون كم شد، شب خیمه‌دار ماتم شد
سردی گرفته می‌دیدی خشم و خروش توفان را
آوای زهره بر می‌شد وینگونه نغمه‌گر می‌شد:
تازي ز سفره سير آمد، ترك اين زمان سزد خان را
دردا ستاره روشن، شد تيره‌روي و تر دامن
چركاب شرّ اهريمن آلود فرّ يزدان را
 
اين جلسه با حضور  نويسنده و پژوهشگر، ناستين جوادي، همسر جواد مجابي، ادامه يافت كه در وصف جمع‌آوري اين كتاب گفت: من نيز خودم را در اين پروژه شريك مي‌دانم زيرا طي سال‌هايي كه علي شروقي براي فراهم كردن اين گفت‌وگوها به منزل ما مي‌آمد، گرچه برخي از اين خاطرات را بارها شنيده بودم، ولي همچنان با خوشحالي آنها را از نو گوش مي‌كردم. آقاي مجابي همواره و هر روز، از صبح تا شب چيزهاي مختلفي به من ياد مي‌دهد.

آخرين سخنران اين جلسه جواد مجابي بود كه درباره علل استعاري سخن گفتن ايراني‌ها گفت: نويسنده در ايران طبيعتا بايد صراحت لهجه را بياموزد. زيرا تاريخ ايران پر از لكنت زباني و بياني است. به همين دليل است كه استعاره و كنايه و ايهام، فراوان در ادبيات فارسي به كار رفته است. موقعیت ناايمن در طول تاريخ باعث شده كه ايراني‌ها نتوانند حرف بزنند. ما بايد كم كم ياد بگيريم كه با صراحت و دقت، توأم با بينش دقيق با مردم سخن بگوييم. مردم از كنايي حرف زدن خسته شده‌اند. اكنون، دوران پرده‌پوشي بر قضايا سپري شده است.
 
وي درباره كتاب خود گفت: اين گفت‌وگوها حدود هزار و 500 صفحه شد كه شامل سه بخش مجزاست. بخش اول زندگي‌نامه و دو بخش ديگر ديدارهايي است كه با افراد مختلف داشته‌ام، از شاعر و نويسنده و هنرمند تا چند سياست‌مدار. گرچه من به سياست علاقه‌اي ندارم. به زودي، در كتاب «خاطرات نسل آخر» درباره تمام افرادي كه آنها را از دهه 40 تاكنون ديده‌ام، با اشاره به جنبه‌هاي عمومي و مفيدشان كه مي‌تواند به ديگران نيز كمك كند، سخن خواهم گفت. البته منظورم صرف حكايت‌پردازي و خاطره‌پردازي نيست. ما بايد از نسل خود سند به دست بياوريم و آن را به يادگار بگذاريم. در ابهام و ايهام ديدن همه چيز، حوصله ما را سر برده است. هركسي بايد بد و نيك كار خود را عرضه كند. قضاوت بر عهده ديگران است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها