دوشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۰
نوروز صفویان به روایت ژان شاردن/ تخم مرغ‌های طلایی که پادشاه صفوی به سوگلی‌هایش می‌داد

دربار صفویان پذیرای سیاحان بسیاری بود که در طول اقامت خود در این سزمین کهن مشاهدات و تجربیات خود را در قالب سفرنامه‌هایی مکتوب کردند و از آیین‌ها و رسومی سخن گفتند که در کمتر کتاب تاریخی می‌توان یافت.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- روابط ایران و کشورهای اروپایی در دوره صفوی گسترش چشمگیری یافت و سیاحان و مسافران اروپایی با انگیزه‌های مختلف سیاسی، مذهبی و اقتصادی روانه ایران شدند. دربار و پایتخت صفوی میزبان مسافران بسیاری از سرزمین‌های مختلف اروپایی بود که به منظور مأموریت‌های خود قدم به قلمرو پهناور ایران گذاشتند. یکی از پیامدها و دستاوردهای مهم سفر سیاحان اروپایی به ایران، ثبت مشاهدات و تجربیات آنها بود که در قالب سفرنامه‌ها و گزارش‌هایی است که به لحاظ تاریخی ارزش فراوانی در شناخت تاریخ ایران دوره صفوی دارد؛ این سفرنامه‌ها را می‌توان در زمره منابع منحصر به فرد این دوران در حوزه تاریخ اجتماعی دانست؛ چراکه بسیاری از موارد ارزشمند حیات اجتماعی و فرهنگی ایران که از نگاه مورخان اروپایی آن عصر دورمانده در آثار این سیاحان بازتاب داشته است.

در این میان نوروز یکی از مهمترین آداب و رسوم ایرانیان است که مورد توجه سیاحان قرار گرفته و نکات ارزشمندی را درباره این آیین کهن ارائه داده‌اند که در این گزارش به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌کنیم.
 
ژان شاردن از جمله جهانگردانی بود که در دوره صفویه به ایران سفر کرد و در سفرنامه‌ خود اشاره‌هایی نیز به نوروز و آیین‌های آن داشته است.
 
حکایت شاردن از نوروز در سرزمین کهن

ژان شاردن (۱۶ نوامبر ۱۶۴۳–۵  ژانویه ۱۷۱۳) جواهرفروش و جهانگرد فرانسوی و صاحب کتاب ارزشمند ۱۰ جلدی «سفرهای سِر ژان شاردن» بود؛ کتابی که به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین آثار پژوهشگران غربی درباره ایران و خاور نزدیک شناخته می‌شود. شاردن در این کتاب به نوروز و آداب و رسوم آن نیز پرداخته است. با هم بخش‌هایی از یادداشت‌های این کتاب را مرور می‌کنیم.
 
این سیاح فرانسوی براساس مشاهدات و مطالعات خود نوروز را به جمشید، شاهنشاه باستانی ایران منتسب می‌کند و او را بانی این رسم کهن می‌داند. وی عنوان می‌کند: «ایرانیان جشن نوروز را مطابق سال شمسی که معمولا تاریخ باستانی این قوم بوده است برگزار می‌کنند و بانی این عید را جمشید می‌دانند که چهارمین شاهنشاه ایران است و از همین سنت باستانی به ثبوت می‌رسد که مردم این کشور به اعیاد مربوط به تحول آفتاب و اعتدال ربیعی بسیار اهمیت قائل بو‌ده‌اند و آغاز بهار را سخت نیکو و مبارک می‌شمرده‌اند. جشن نوروز هشت روز تمام ادامه داشته است؛ در نخستین روز عید، شاهنشاه بار عام می‌داده، روز دوم مخصوص شرفیابی علما و دانشمندان و مخصوصا اخترشماران بوده است، سوم به مغان و موبدان اختصاص داشته، چهارم ویژه قضات بوده، پنجم مخصوص بزرگان و اعیان و اشراف کشور، ششم برای خویشاوندان و منسوبین شاهنشاه، و دو روز آخر به زنان و کودکان سلطان اختصاص داشته است.»

شاردن با اشاره به جایگاه نوروز پس از حمله اعراب می‌نویسد: «این جشن تا هجوم اعراب به ایران باشکوه و جلال تمام ادامه داشته، ولی تازیان با آئین جدید، تاریخ نویی با خود سوغات آوردند، در این تقویم تازه آغاز سال نو در اعتدال ربیعی و آغاز بهار واقع نمی‌شود، بلکه ابتدای سنه جدید قمری اول محرم‌الحرام است. غالبین با مردم مملکت که در آئین باستانی خود سخت پابرجا بودند، معارضه به مثل کرده، مانع احیای سال شمسی بودند، اما ایرانیان همچنان آغاز سال نو را طی یک جشن مذهبی در روز شنبه عید می‌گرفتند و این مساله در نظر مسلمانان که هرگونه جشن و سرور عمومی را در روز مزبور سخت زشت می‌شمارند، یک نوع بت‌پرستی جلوه می‌نمود و اما آغاز سال قمری به هیچ وجه با جشن و سرور مناسبت نداشت چون دهه اول محرم، نخستین ماه سال اسلامی، به تعزیه‌داری شهادت آل علی (ع) اختصاص دارد.»

استقرار مجدد نوروز در دربار پادشاهان ایران

او در ادامه به استقرار مجدد نوروز در دربار پادشاهان ایران می‌پردازد و عنوان می‌کند: «تا سال 475 هجری اوضاع به همین منوال بود در این سال، در روز اعتدال ربیعی هنگام  تحویل آفتاب به برج حمل سلطان جلال‌الدین (ملکشاه سلجوقی)، به تخت سلطنت جلوس کرد و منجمین مملکت فرصت را برای احیای سنت باستانی ایرانیان مغتنم شمرده گفتند: این در نتیجه مشیت الهی است که سلطان در نخستین روز سال، البته برحسب تقویم باستانی، به تخت امپراطوری جلوس فرموده است و بدین‌طریق توانستند که رسم قدیمی کشور خود را که یادگار عهود بسیار باستانی است، به وی بقبولانند و جشن (ملی) مردم را مثل ادوار پیش از اسلام همچنان استوار و برقرار سازند.

اختر شماران به سلطان اظهار داشتند که جشن نوروز را نمی‌توان در آغاز سال قمری تثبیت کرد، چون ابتدای سنه این تقویم، مصادف با ایام سوگواری است و مسلم است که تصادف عید با عزاداری منحوس خواهد بود، بالنتیجه صلاح آن است که نوروز در آغاز سال خورشیدی تثبیت گردد که همیشه مصادف با آغاز بهار نیکوترین فصل سال می‌باشد، در صورتی‌که ابتدای سنه قمری برحسب گردش ماه در فصول مختلف و متوالی واقع می‌شود.»

شاردن ادامه می‌دهد: «منجمین برای جلب توجه شاهنشاه گفتند که وضع چنین تقویم واجد خصوصیت شایان توجه دیگری هم می‌باشد، توضیح آنکه برحسب یک رسم باستانی ایرانیان آغاز سلطنت پادشاهان خود را مبدا تاریخ قرار می‌دهند و بدین‌طریق همیشه نوروز آغاز سال شمسی، مصادف با روز جلوس وی خواهد بود. سلطان جلال‌الدین را پیشنهاد اخترشماران خوش آمد و عید باستانی را در آغاز سال جدید سلطانی تثبیت فرمود و از آن وقت به بعد این جشن همیشه باشکوه و جلال هرچه تمام‌تر برگزار می‌گردد.»




نوروز؛ شلیک توپ و تفنگ، طنین شادی و سرور

شاردن اشاراتی نیز به آئین‌های ویژه تحویل سال نو می‌کند و می‌گوید: «با شلیک توپ و تفنگ، البته در نقاطی که این تسلیحات موجود باشد، از قبیل پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ و مهم، حلول سال نو برای مردم اعلام می‌شود. منجمین لباس فاخر دربرکرده، یک یا دو ساعت پیش از اعتدال ربیعی برای تعیین تحویل آفتاب به برج حمل، به کاخ سلطنتی و یا عمارت حکومت محل می‌‌روند و در پشت‌بام و باروی مهتابی، با اسطرلاب خود مشغول کار می‌شوند و به محض اینکه علامت دادند، برای اعلام حلول سال جدید شلیک می‌شود و صدای آلات موسیقی؛ طبل و شیپور، نای و نقاره در هوا طنین‌انداز می‌گردد. بدین ترتیب ترانه و طرب، جشن و سرور تماشاچیان و بزرگان مملکت آغاز می‌شود. در اصفهان در همه روزهای عید، در مقابل کاخ شاهنشاه، مراسم سرور با رقص و طرب، آتش‌بازی و صحنه‌های کمدی، به مانند هفته بازار برگزار می‌گردد و هر فردی هشت روز عید را با شادی بی‌پایان به سر می‌برد.»

این جهانگرد می‌گوید: «بزرگان کشور، بعد از تحویل آفتاب به برج حمل، برای تهنیت عید نوروز به حضور شاهنشاه می‌روند، اعیان و اشراف تاج مرصعی بر سر، با تجهیزاتی حتی‌الامکان و سبک چابک به پیشگاه همایونی شرفیاب شده، هریک هدیه‌ای از گوهرهای گرانبها و جواهرات قیمتی، منسوجات نفیس و عطریات عالی و نوادر دیگر، اسب و نقدینه و غیره برحسب مقام و مقدور خویش به حضور ملوکانه تقدیم می‌دارند. اکثر بزرگان طلا پیشکش می‌کنند و استدلال می‌نمایند که در تمام عالم تحفه مناسبی برای صندوقخانه (گنجه) همایونی وجود ندارد و معمولا از پانصد تا چهارهزار دوکا تسلیم می‌دارند. رجال و بزرگانی که در ایالات و ولایات ماموریت دارند، آنها نیز هدایا و تحف خود را تقدیم حضور همایونی می‌کنند و احترامات لازم را به جا می‌آورند. هیچکس از انجام این مراسم معاف نمی‌باشد و معمولا مقام و منزلت هر شخصیتی برحسب هدایای تقدیمی در سال‌های متمادی منظور نظر و مورد توجه است. و بدین ترتیب شاهنشاه در عید نوروز ثروت سرشاری به هم می‌زند و یک قسمت از آن را در سرای همایونی بین اعضای بی‌شمار اندرون به‌عنوان عیدی تقسیم و توزیع می‌فرماید.»
 
سلام نوروزی به روایت شاردن

یکی از آیین‌های ویژه نوروز که در دوره‌های مختلف تاریخ ایران در دربار پادشاهان رایج بوده، رسم «سلام نوروزی» است. شاردن که در دربار صفوی حضور داشته به توصیف این رسم می‌پردازد: «شاهنشاه در تمام ایام عید از ساعت ده تا ساعت یک، از اعیان و اشراف کشور باشکوه و جلال تمام پذیرایی به عمل می‌آورد و سپس به اندرون تشریف می‌برد. معمولا رجال و بزرگان مملکت نیز هریک به نوبه خود در منزل خویش مشغول پذیرایی از واردین می‌گردند و نصف مدت روز را برای قبول مراجعین و دریافت هدایا و تحف تابعین تخصیص می‌دهند، این رسم مسلم مشرق زمین است که کوچکان به بزرگان می‌بخشند و ناداران به دارایان می‌دهند و از دهقان تا سلطان این سلسله مراتب در داد و دهش مرعی و مراعات می‌گردد.»

شاردن خاطره‌ای نیز درباره نوروز روایت می‌کند: «در بیست و دوم بعدازظهر برای تهنیت عید به کاخ حکومتی رفتم و یک قبضه خنجر بسیار نفیس و عتیقی که دسته و غلاف عاج ظریف مطلای مینایی داشت تقدیم حضور خان ایروان کردم. این هدیه مطبوع طبع حاکم و بسیار مورد توجه وی واقع گشت. در ایران یک رسم قانون مانند است که در عید نوروز نمی‌توان بدون تقدیم تحفه‌ای به حضور بزرگان بار یافت. حاکم مرا در کنار خویش بنشاند و مرا به خوردن میوه‌های تر و خشک و شراب‌های بسیار نفیس و عالی گرجستان و شیراز خواند.»

نوروز در میان مردمان عصر صفوی

شاردن سپس به بیان باورهای مردم درباره نوروز می‌پردازد: «ایرانیان برای نوروز نام‌های مختلفی دارند، از جمله آن را عید لباس نو می‌خوانند، چون هرکس هر اندازه‌ای نادار باشد، در این جشن یکدست لباس نو به تن می‌کنند و افراد متمکن در ایام عید، هر روزی ملبوس دیگری در برمی‌نمایند. ایام نوروز فرصت مناسبی است برای مطالعه شکوه و جلال دربار، چه در این جشن عظمت و ابهت این دستگاه بیش از هرموقع دیگر جلوه‌گر می‌گردد؛ هر درباری عالی‌ترین و نفیس‌ترین وسایل تجمل خویش را در روزهای عید زیب تن و پیکر خود می‌کنند.

در ایام نوروز در تمام هشت روز، گردش و تفریح در خارج شهر به طرز بی‌سابقه‌ای جریان دارد. هر کسی هدایا و تحفی فراهم می‌کند؛ و روز عید برای یکدیگر تخم‌مرغ‌های منقش و مطلایی ارسال می‌دارند، بعضی از اینها سه دو کای طلا ارزش دارد. شاهنشاه پانصد تخم مرغ از نوع مزبور در بشقاب‌های نفیس در سرای خود بین سوگلی‌های خویش بخشش می‌کند. چندتایی از اینها را من هنگام مراجعت با خود به یادگار آورده‌ام. این تخم‌مرغ‌ها مستور از طلا و مزین به چهار صورت یا مینیاتور نفیس است. روایت می‌کنند که ایرانیان در تمام ادوار (تاریخ خود) در ایام نوروز به یکدیگر تخم‌مرغی هدیه می‌داده‌اند، چون تخم‌مرغ نشان پیدایش پیدایش حیات و آغاز تکوین موجودات است. تعداد مصرف آن در ایام عید باورکردنی نمی‌باشد.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها