چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۰:۴۵
اسماعیلیان: انسان از رهگذر کتاب به رستگاری می‌رسد

مدیر انتشارات «پرتو» در دومین نشست از سلسله نشست‌های «تاریخ شفاهی کتاب» در سال 96 به بیان خاطرات خود از فعالیت در حوزه نشر کتاب پرداخت و گفت: ارتباط با کتاب است که انسان را در زندگی راهنمایی می‌کند و از او فردی درستکار می‌سازد و به عبارتی می‌تواند انسان را به رستگاری برساند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) دومین نشست از دومین دوره برگزاری سلسله نشست‌های «تاریخ شفاهی کتاب» چهارشنبه 30 فروردین با حضور جمشید اسماعیلیان، مدیر انتشارات «پرتو» و نصرالله حدادی در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد. حاج بیت‌الله رادخواه، (مشمع‌چی) مدیر انتشارات «تهران- تبریز» و داریوش اسماعیلیان فرزند جمشید اسماعیلیان از حاضران در این نشست بودند.

طبق روال معمول این نشست‌ها، میهمان به معرفی خود پرداخت و گفت: من جمشید اسماعیلیان، متولد هفدهم مهر 1315 در شهر دهاقان استان اصفهان هستم؛ جایی بین شهرضا و بروجن. در یک خانواده هفت نفره به همراه سه برادر و یک خواهر زندگی می‌کردم.
 
اسماعیلیان با نگاهی که گویا به روزهای دور بازگشته، چشمانش را خیره کرد و ادامه داد: مادر من خانه دار بود و بسیار زود، در سن 37 سالگی از دنیا رفت و پدرم هم یک کشاورز بود. فرزند اول خانواده ما شیخ اسدالله که تحصیل کرده نجف بود، فرزند دوم عزیزالله، فرزند سوم من بودم، فرزند چهارم الیاس و فرزند پنجم خواهرم بودند. من در دهاقان به مدرسه «سیروس» می‌رفتم و در آنجا تا کلاس ششم ابتدایی درس خواندم، سپس در 18 سالگی به شیراز رفتم و در آنجا مدتی به کار خواروبار فروشی پرداختم. مدت 5 سال در شیراز این کار را ادامه دادم و مجدداً به دهاقان بازگشتم و در 27 سالگی در آنجا ازدواج کردم.

او با اشاره به آغاز فعالیت خود در حرفه کتابفروشی گفت: عموی من شیخ عزیزالله اسماعیلیان، از سال‌ها در نجف به حرفه کتابفروشی مشغول بود، اما آنچه باعث شد من و الیاس به حرفه کتابفروشی وارد شویم، برادر بزرگم شیخ اسدالله بود. ما در سال 1346 به همراه او به قم رفتیم و در خیابان حرم یک کتابفروشی باز کردیم؛ در این کتابفروشی من و الیاس شریک بودیم.

این پیشکسوت حوزه نشر ادامه داد: ما در آن زمان از کشورهای عربی مانند مصر، عراق، کویت، لبنان و سوریه کتاب می‌آوردیم و آنها را اُفست می‌کردیم و به همان کشورها می‌دادیم و در ازای آن کتاب‌های دیگری می‌گرفتیم و باز اُفست می‌کردیم. البته کتابفروشی‌ها و کتابخانه‌های بزرگ قم از مشتریان ثابت ما بودند و به نوعی کتاب‌های عربی طلبه‌های قم را ما تأمین می‌کردیم. آثاری مانند الکامل عزالدین اثیر، تاریخ طبری، فرهنگ المنجد، صحیح بخاری و تاریخ یعقوبی و به طور کلی بیشتر آثار تاریخی را افست می‌کردیم.
 
اسماعیلیان با اشاره به خاطره‌ای از انتشار اُفست کتاب المنجد، گفت: وقتی که ما این کتاب را از کشور لبنان آوردیم در این کتاب نام خلیج فارس به اسم خلیج ع.ر.ب درج شده بود که ما در چاپ اُفست آن را به خلیج فارس تغییر دادیم و در کتابفروشی‌ها و به همان کشور لبنان و سایر کشورهای عربی ارسال کردیم.

او بازهم به روزهای دور بازگشت و از دورانی گفت که بزرگانی چون استاد محمد محیط طباطبایی، آقای محمدی گیلانی، مرحوم خزعلی و آیت‌الله جوادی آملی کتاب‌های عربی می‌خریدند؛ اسماعیلیان در این باره گفت: همان‌طور که گفتم کتاب‌های ما مورد مراجعه بسیاری از بزرگان و علما بود، به طوری که بسیاری از آنها پیش ما حساب دفتری داشتند و به صورت قسطی هزینه آن را پرداخت می‌کردند. ما با کتابخانه آیت‌الله مرعشی و همچنین دارالتبلیغ متعلق به آیت‌الله شریعتمداری داد و ستد داشتیم.

این پیشکسوت حوزه نشر ادامه داد: ما در سال 1350 به تهران آمدیم و در خیابان ناصرخسرو در کوچه حاج نائب یک مغازه خریدیم. زمانی که ما به آن محل رفتیم اکثر مغازه‌ها خیاطی بودند و کم کم کتابفروشان به آن محل آمدند و جای خیاطی‌ها را گرفتند. آن زمان که ما کتاب اُفست می‌کردیم آن را با تیراژ 2 هزار یا 5 هزار جلد منتشر می‌کردیم؛ حتی قبل از انقلاب قرآن با خوشنویسی طاهر خوشنویس با تیراژ 10 هزار نسخه چاپ کردیم.

در این نشست نصرالله حدادی به ابتکار جمشید اسماعیلیان در انتشار کتاب با جلد پلاستیکی اشاره کرد و اسماعیلیان در این باره توضیح داد: من اولین بار این نوع جلد را در بیروت دیدم و در تهران کتاب با جلد پلاستیکی را با تیراژ بسیار بالا چاپ کردم که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. به عنوان مثال ما رساله امام خمینی (ره) را با تیراژ یکصد هزار نسخه‌ای چاپ کردیم.

وی در ادامه از علاقه‌اش به شاعران قدیم ایرانی گفت و ادامه داد: علاقه من به حافظ، سعدی، فردوسی، باباطاهر به قدری بود که آثار این شاعران را برای خوشنویسی به فاتح عزت پور سفارش دادم و آنها را چاپ کردم. من حتی بسیاری از اشعار حافظ را هم از بر بودم. اما از 6 سال پیش که سکته کردم و دچار پیر چشمی شدم، از مطالعه که علاقه همیشگی‌ام بوده دور ماندم و آن اشعار زیبا را هم کمتر در یاد دارم.

اسماعیلیان با ابراز خرسندی از فعالیت نسل‌های بعدی خانواده اسماعیلیان در عرصه نشر، گفت: وقتی می‌بینم که این راه توسط نوادگان من و برادرانم ادامه پیدا کرده احساس خوبی دارم، اما وقتی احساس خوب من کامل می‌شود که آنها در این مسیر به موفقیت برسند که متأسفانه در شرایط فعلی آینده این مسیر برایم مبهم است.

این پیشکسوت عرصه نشر در پاسخ به سؤال نصرالله حدادی مبنی بر اینکه «اگر دوباره به دنیا بیایید چه راهی را در پیش می‌گیرید» گفت: من دوست دارم مورخ شوم، چرا که همیشه به تاریخ و ادبیات علاقه خاصی داشته و دارم، به همین دلیل فکر می‌کنم باز هم کار در حوزه نشر و کتاب را انتخاب می‌کنم. در این ایام هم دیگر در این عرصه فعالیت ندارم، هر هفته چند روز به خیابان ناصر خسرو می‌روم به دوستان قدیمی سر می‌زنم، گرچه امروز به غیر از آقای چیت چیان، از قدیمی‌ها کسی باقی نمانده است.

اسماعیلیان در پایان این نشست تأکید کرد: توصیه من به همه مردم به خصوص جوانان این است که سعی کنند در زندگی فردی درستکار باشند. ارتباط با کتاب است که انسان را در زندگی راهنمایی می‌کند و از او فردی درستکار می‌سازد و به عبارتی می‌تواند انسان را به رستگاری برساند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها