جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۰
مورخی که جامعه ‌شناسی علمی را بنیاد گذاشت

ابن خلدون که با تألیف «مقدمه» بنیادگذار جامعه‌شناسی علمی شناخته می‌شود، مورخ بزرگ مسلمانان است که در سال 808 هجری قمری درگذشت. به همین مناسبت به بررسی اثر معروف او که به مقدمه ابن خلدون شهرت دارد، می‌پردازیم.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- عبدالرحمان‌بن خلدون از اندیشمندان بلندپایه دنیای اسلام که به دلیل نگارش «مقدمه»، به عنوان بنیادگذار جامعه شناسی علمی شناخته شده است. درباره اندیشه‌های وی آثار فراوانی تاًلیف شده که ضمن هر کدام به نوعی شکل‌گیری افکار و اندیشه‌های او را مطرح کرده و دیدگاه‌هایش را درباره تحول در جامعه تشریح کرده‌اند.

ابن خلدون در تونس به دنیا آمد و افزون بر شخصیت علمی، بخش‌هایی از عمر خویش را در کارهای حکومتی هم گذراند. وی در سال 755 در فاس مراکش شغل کتابت فرامین دولتی را بر عهده داشت. از سال 758 قریب دو سال در زندان ماند. آنگاه بار دیگر ریاست دیوان انشاء و سپس دیوان مظالم را عهده‌دار شد. وی پس از پشت سر گذاشتن شکست‌های سیاسی چندی در سال 764 عازم غرناطه در اسپانیا شد.

تجربه سیاسی یک مورخ محسن مهدی در کتابی با عنوان «فلسفه ابن خلدون» می‌نویسد: «نخستین تجربه سیاسی او (ابن خلدون) نمایندگی سلطان غرناطه برای بستن پیمانی با سلطان مسیحی اسپانیا به نام «پدرو اول» بود که در اشبیلیه دیدار کرد و کارش را با موفقیت انجام داد. اندکی بعد مجبور شد تا غرناطه را هم ترک کند. وی در سال 765 بار دیگر به بجایه در شمال آفریقا رفت و نزد ابوعبدالله سلطان بنی حفص احترام کاملی یافت و کار اداره شهر به او سپرده شد. یک سال بعد ابوعبدالله سقوط کرد و ابن خلدون این بار برای همیشه با سیاست خداحافظی کرد.»

ابن خلدون و اندیشه نگارش تاریخ دکتر رسول جعفریان در «منابع تاریخ اسلام» درباره روی آوردن ابن خلدون به تاریخ‌نویسی می‌نویسد: «وی پس از آن (فعالیت سیاسی) به کارهای علمی روی آورد و از هر فرصتی برای تدریس و تالیف بهره برد. اندیشه نگارش تاریخ از این زمان در ابن خلدون ایجاد شد. وی ابتدا در صدد بود تا تاریخ معاصر شمال آفریقا را بنویسد. اندکی پس از مطالعه در تاریخ‌های گذشته، به این نظریه رسید که تاریخ دو لایه دارد. لایه روئی که همان حوادث و رخدادهای تاریخی ست. لایه زیرین که به نظر وی تا آن زمان مورخان پیشین به آن توجهی نکرده بودند، علل و عوامل پشت پرده رخدادهای تاریخی است. وی بحث از این عوامل را در رشته علمی خاصی که خود تاسیس کرد، مطرح نمود. وی نام این دانش را «علم العمران» گذاشت. وی برای آن که بتواند مسائل مختلف این دانش را مطرح کند، مصمم شد تا تاریخ عمومی جهان را مطالعه و تدوین کند.

او باید تصویر دانش جدید را با کار در تاریخ عالم هم تکمیل می‌کرد و هم تجربه.» پایه‌گذاری علم‌العمران جعفریان می‌نویسد: «ابن خلدون برای تاریخش که نام «العبر و دیوان المبتداً و الخبر فی تاریخ العرب و العجم و البریر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاکبر» را برگزیده بود، نوشتن سه بخش را در نظر گرفت. نخست مقدمه که همان علم عمران بود. دوم تاریخ عمومی عالم و سوم تاریخ معاصر شمال آفریقا.(فلسفه تاریخ ابن خلدون)

وی برای مدت چهار سال در تونس نخستین تدوینش را از کتاب تاریخ انجام داد. بعدها در سال 784 به مصر رفت و در آنجا منصب قاضی القضاه مالکی‌ها را بر عهده گرفت. مصر این زمان، از متمدن‌ترین نقاط جهان اسلام بود و با داشتن کتابخانه‌های مهم می‌توانست ابن خلدون را در کارتکمیل تاریخش کمک کند. وی پس از آن هم مدت مدیدی را به گردش در شهرهای مختلف شام گذراند و در نهایت در سال 808 در مصر درگذشت.»

تاریخ ابن خلدون از ابتدا تا انتها بخش نخست کتاب تاریخ ابن خلدون، همان مقدمه است که ارزش و اهمیت فوق العاده‌ای دارد. پس از مقدمه، تاریخ عمومی جهان آغاز شد و ابن خلدون در این قسمت، از همان آگاهی‌های کتاب‌های پیشین استفاده کرد جز آنکه به دلیل روش خردگرای خود کوشید تا کمتر تحت تاًثیر افسانه و قصه‌ها قرار گیرد. مؤلف «منابع تاریخ اسلام» معتقد است: «متاسفانه تاریخ ابن خلدون نه نظم سالشمارانه دارد و نه نظم دولت گونه. بیشتر به مسائل منطقه‌ای آن هم در دوره‌های خاص پرداخته شده و هر بار سررشته بحث قطع و به نقطه دیگری انتقال می‌یابد که بخشی از حوادث آن را پیش از آن خوانده‌ایم. اشاره شد که مجلد نخست همان مقدمه است.

مجلد دوم از اخبار عرب آغاز می‌شود، سپس به تاریخ اسلام می‌رسد و بحث تا آغاز خلافت معاویه پیش می‌رود. مجلد سوم شامل بحث درباره دولت اموی، دولت عباسی است. در میانه به پیدایش دولت علویان طبرستان و طولونیان مصر، شورش صاحب الزنج، صفاریان و سامانیان، قرامطه، حمدانیان، بویهیان، فاطمیان و سلجوقیان می‌پردازد و تاریخ اسلام را تا انتهای خلافت عباسی دنبال می‌کند. بحث از این دولت‌ها به این معنا نیست که در همان مجلد کار آن خاتمه یابد. در مجلد چهارم بار دیگر به مسائل مختلف دنیای اسلام در طول قرون سوم تا ششم و درگیری‌های میان دولت‌های مستقل به‌ویژه در شرق و عراق می‌پردازد.

مجلد پنجم بحث از تاریخ مناطق غربی دنیای اسلام در نواحی شامات و موصل است و در نهایت از لشکرکشی‌های مغولان به نواحی شرق سخن می‌گوید. در مجلد ششم و هفتم به شمال آفریقا و اندلس می‌پردازد و تاریخ دولت‌های محلی آن را بازگو می‌کند. مجلد هشتم فهارس کتاب است. گفتنی است که تاریخ ابن خلدون توسط دکتر عبدالحمید آیتی به فارسی درآمده است. پیش از آن هم مقدمه ابن خلدون توسط پروین گنابادی در دو مجلد ترجمه شده بود.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها