چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۰
کتاب‌های «دختر شینا» و «سلام بر ابراهیم» پرفروش شدند

کتاب‌ «سلام بر ابراهیم» در طرح تابستانه کتاب و «دختر شینا» در هفته سوم مرداد‌‌ماه به‌عنوان پرفروش‌ترین‌ آثار ادبیات دفاع مقدس معرفی شدند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا) طرح «تابستانه کتاب» همانند سال گذشته با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی از سوی موسسه خانه کتاب در حال اجراست. مشارکت 827 کتابفروشی از 31 استان در پایان هفتمین روز از اجرای این طرح نشان می‌دهد که 142 هزار و 182 نسخه کتاب به فروش رسیده است.        
 
«سلام بر ابراهیم» در صدر
ناشران و نویسندگان حوزه دفاع مقدس از‌ جمله پُرکارترین فعالان عرصه صنعت نشر کشور هستند و کتاب‌های مرتبط نیز همواره از سوی مخاطبان مورد استقبال قرار گرفته‌ است. «سلام بر ابراهیم» شامل زندگی‌نامه شهید ابراهیم هادی در بین کتاب‌های حوزه دفاع مقدس هفتمین روز از اجرای طرح تابستانه کتاب پُرفروش شد. کتاب «سلام بر ابراهیم» از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در قالب زندگینامه‌ای مختصر و ۶۹ خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر ابراهیم هادی منتشر شده و به چاپ نود و هشتم رسیده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «بارها می‌ديدم ابراهيم، با بچه‌هائی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دينی بودند رفيق می‌شد. آن‌ها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد و هيات می‌كشاند. يکی از آن‌ها خيلی از بقيه بدتر بود. هميشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می‌گفت! اصلا چيزی از دين نمی‌دانست. نه نماز و نه روزه، به هيچ چيــز هم اهميت نمی‌داد. حتی می‌گفت: تا حالا هيچ جلســه مذهبی يا هيات نرفته‌ام. به ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کی هستند دنبال خودت می‌ياری!؟ با تعجب پرسيد: چطور، چی شده؟!»

درباره شهید ابراهیم هادی
شهید هادی، اول اردیبهشت‌ماه سال ۳۶ دیده به جهان گشود و پس از بیست و هفت سال زندگی پر فراز و نشیب،  22 بهمن‌ماه سال 61 در عملیات «والفجر مقدماتی» در منطقه فکه، به درجه رفیع شهادت رسید. «در عملیات «مطلع‌الفجر» کار سخت شد. ابراهیم شجاعانه رو به سمت دشمن اذان صبح گفت! قلب‌های آنان به لرزه درآمد.

هجده نفر خودشان را تسلیم کردند! آن‌ها به سپاه اسلام پیوستند. عجیب بود. همگی آن عراقی‌ها چند سال بعد در شلمچه به شهادت رسیدند! او بنده خالص خدا بود. کارهایش برای رضای خدا انجام می‌شد. برای همین یکی از عرفای بزرگ او را الگوی اخلاق عملی معرفی کرده بود.

شهید گمنامی به او پیغام داد: شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت زهرا(س) در برزخ هستند. برای همین همیشه آرزو می‌کرد گمنام باشد. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. او سال‌هاست در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور.»

نشر شهید ابراهیم هادی، این کتاب را سال 1395 با شمارگان یک‌هزار نسخه در 236 صفحه منتشر کرده است.  
 
نگاهی به «دخترشینا»
کتاب «دختر شینا» نیز در سومین هفته مرداد‌ماه در ردیف پُرفروش‌ترین کتاب‌ها قرار گرفت. براساس آمار پایگاه اطلاعاتی موسسه خانه کتاب این کتاب به چاپ هفتاد و پنجم رسیده است.       

کتاب «دخترشینا» روایت خاطرات قدم‌خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید ستار ابراهیمی از شهدای مطرح استان همدان است. این کتاب به قلم بهناز ضرابی‌زاده تدوین و از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. «دختر شینا» در شانزدهمین دوره جایزه کتاب سال دفاع مقدس به‌عنوان اثر برگزیده بخش خاطره شفاهی انتخاب شد.

مولف از زبانی ساده و خودمانی برای روایت زندگی قدم‌خیر محمدی کنعان استفاده کرده و به نظر می‌رسد این روش در جذب مخاطب موثر واقع شده است.
 
درباره قدم‌خیر
قهرمان «دخترشینا»، برای حفظ دین و اعتقادات به مدارس مختلط نرفت. دختری که هر چند از نعمت سواد محروم ماند اما برسر ایمان و اعتقادات مذهبی خود همچون کوه ایستاد. قدم‌خیر زمانی که فقط 14 سال سن داشت با ستار (صمد) ابراهیمی ‌هژیر ازدواج کرد و صاحب پنج فرزند شد. ضرابی‌زاده در 19 فصل این کتاب، جریان استقامت زن جوان هشت سال دفاع مقدس را روایت کرده است.
 
نویسنده درباره شخصیت قدم خیر می‌نویسد: «این موضوع برای من بسیار تامل برانگیز بود، زنی که در روستا زندگی می‌کرد به فضای شهر آمده و به تنهایی در اوج جوانی، تمام هم و غمش بزرگ کردن فرزندانش شده بود؛ بنابراین تصمیم گرفتم درباره فراز و نشیب‌های زندگی این زن با او مصاحبه کنم.»
 
برشی از کتاب «دختر شینا»
«... داشتم از پله‌های بلند و بسیاری که از ایوان آغاز می‌شد و به حیاط ختم می‌شد، پایین می‌آمدم که یک‌دفعه پسر جوانی روبه‌رویم ظاهر شد. جا خوردم.
زبانم بند آمد.
برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد.
پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد.
صدای قلبم را می‌شنیدم که داشت از سینه‌ام خارج می‌زد. آن‌قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آن‌جا هم یک‌نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم. زن‌ برادرم، خدیجه،‌ داشت از چاه آب می‌کشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد.
ترسیده بودم،

گفت: «قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟!» کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او بسیار راحت و خودمانی بودم. او از همه‌ زن ‌برادرهایم به من نزدیک‌تر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید و گفت: «فکر کردم عقرب تو را زده. پسر ندیده!»

«دخترشینا» در 264 صفحه، شمارگان 2500 نسخه به قیمت 10 هزار تومان از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها