چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۴
شکوفایی ادبیات روسیه مدیون نقد ادبی است

نشست هفتگی شهرکتاب به نقدوبررسی کتابی در موردنقد ادبی روسیه اختصاص داشت. در این نشست حسین طباطبایی، آبتین گلکار و نویسنده اثر حضور داشتند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست هفتگی شهرکتاب در روز سه شنبه 30 آبان به نقدوبررسی کتاب "نقد ادبی در روسیه" نوشته زهرا محمدی اختصاص داشت.

در ابتدای این جلسه حسین طباطبایی خلاصه‌ای از مباحث کتاب ارائه کرد و گفت: ارتباط وسیعی بین اندیشه و جریان‌های ادبی به وضوح در روسیه دیده می‌شود. در کتاب "متفکران روس" نوشته آیزایا برلین به شرح کاملی از این تفکرات می‌رسیم. در کمتر فرهنگی در جهان شاهد بوده‌ایم که اینچنین ارتباط عمیقی بین فرهنگ و ادبیات در آن جریان داشته باشد. جریان‌های اصلی اصلاح‌گرا و... در چهره‌های ادبی روسیه قابل مشاهده است. این کتاب در پنج فصل ارائه شده که فصل اول آن به مفاهیم پایه‌ای نقد ادبی می‌پردازد. فصل دوم به نقد ادبی روسیه در سده هجده میلادی اختصاص دارد و در فصل سوم که حجیم‌ترین بخش کتاب است به تبیین جریان‌ها و مکاتب ادبی در قرن نوزدهم پرداخته می‌شود. فصل چهارم به جریان‌های نقد ادبی روسیه در دوران شوروی با تکیه بر مفهوم رئالیسم سوسیالیستی و در نهایت فصل پنجم و آخر این کتاب به نقد و جریان‌های ادبی قرن حاضر اختصاص دارد.

وی سپس به تحلیل مطبوعات معاصر روسیه پرداخت و گفت: زمانی مجلات معتبر روسیه مرجعی برای معرفی رمان‌های فاخر بود. داستایوفسکی در همین مجلات داستان می‌نوشت. اما امروزه مجلات روسیه به درخشانی گذشته نیستند.


آبتین گلکار

سپس آبتین گلکار، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با یادی از نازنین دیهیمی به اهمیت نقد ادبی در شکوفایی ادبیات هر ملت پرداخت و گفت: خواننده این کتاب اهمیت نقد را در رشد و شکوفایی یک ملت درک می‌کند. اتفاقی که در سده نوزده میلادی در ادبیات روسیه افتاد، در دنیا بی‌نظیر است. ادبیات کشوری که مصرف‌کننده ایده‌های غربی بود و اکثر مکاتب‌ ادبی رایج در آن از اروپا و غرب وارد شده بودند به ناگهان شکوفایی کم‌نظیری پیدا کرد.  شکوفایی ادبیات روسیه،  مدیون نقد ادبی است و از این نکته پی می‌بریم که نقد چطور می‌تواند در اعتلای ادبیات یک ملت نقش داشته باشد. منتقدان ادبی روسیه به جریان‌های آتی ادبیات شکل می‌دادند و می‌گفتند که نویسنده چه‌طور باید بنویسد که در نهایت مسیر ادبیات روسیه را مشخص کرده و به رشد و شکوفایی رساندند.

مترجم "قلب سگی" در ادامه  از فقدان نقد ادبی حرفه‌ای در فضای ادبی کشور صحبت کرد و گفت: یکی از عواملی که سطح ادبیات ما به سطح مورد انتظار نمی‌رسد، غیبت نقد ادبی است. دو نوع منتقد در جهان نقد  وجود دارد؛ نویسندگانی که به نقد آثار خود و دیگران می‌پردازند مانند پوشکین، تورگنیف و... و دسته دوم منتقدان حرفه‌ای که توانایی تمیز دادن آثار ادبی را دارا هستند و لزوما نویسنده نیستند. منتقدانی مانند بلینسکی نقش مهمی در نقد ادبی روسیه ایفا کرده‌اند. مجلاتی که این منتقدان حرفه‌ای در آن قلم می‌زندن و آثار شاخص را معرفی می‌کردند، هیئت تحریریه‌ای مانند گانچاروف، تورگنیف  و اکسترافسکی داشتند. در نتیجه گردآمدن چنین غول‌های ادبی کنار یکدیگر درخشش مجلات آن زمان چندان هم چیز غریبی نیست. این مجلات حجم عظیمی از اطلاعات و مقالات را منتشر می‌کردند و حتا از ادبیات روز اروپا هم غافل نمی‌ماندند و نکته قابل توجه این بود که این مطبوعات در سراسر روسیه و حتا در نقاط دوردست هم پخش و منتشر می‌شد و در دسترس همه قرار می‌گرفت و این دقیقا همان چیزی است که کمبودش در ادبیات خودمان به شدت احساس می‌شود و همین به روز نبودن لطمه زیادی به مجلات ما زده است.


حسین طباطبایی

مترجم "مرده متحرک" درباره لزوم نقد در ادبیات هر ملت عنوان کرد: توجه به نقد ادبی برای جهانی‌شدن ادبیات یک ملت بسیار مهم است. اگر بلینسکی نبود، نویسنده‌ای مانند داستایوفسکی به شکلی که شایسته‌اش بود، مطرح نمی‌شد و وجود ادبی پیدا نمی‌کرد. ترجمه مقالات بلینسکی و دیگر منتقدان از ضروریات نقد است که تا به حال کمتر به آن توجه شده‌ است. یکی از نقاط قوت این کتاب همین است که به مقالات مختلفی که منتقدان روس طی عمر حرفه‌ای خود نگاشته‌اند، به خوبی اشاره کرده است. نکته مهم دیگری که در این کتاب به چشم می‌خورد، مطرح کردن جریان‌های مهم ادبی مانند فرمالیسم یا ساختارگرایی است و به طور کلی این کتاب می‌تواند سنگ بنای مهمی برای کتاب‌های بعدی خود درهمین زمینه باشد. در این کتاب حتا به نقدهای جدید و امروزی نظیر، نقد روزنامه‌ای، نقد اینترنتی و نقد تلویزیونی هم اشاره شده است.

در انتها آبتین گلکار برای کامل شدن این کتاب پیشنهاد کرد که نمونه‌هایی از نقدهایی که شرح آن در کتاب رفته است در پیوستی جداگانه همراه کتاب ارائه شود.

در ادامه زهرا محمدی نویسنده کتاب درباره کمبود نقد ادبی در ادبیات ایران صحبت کرد و گفت: اولین اثر مثبتی که نقد بر نویسنده و شاعر دارد، انگیزه برای بهتر نوشتن است. نقد حس خوانده‌شدن و دیده‌شدن را به نویسنده اهدا می‌کند. نقد ادبی علاوه بر نویسنده، باعث ارتقای سلیقه مخاطبان نیز می‌شود و آستانه رضایت آن‌ها را بالا می‌برد.


زهرا محمدی

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران از وضعیت  ادبیات امروز روسیه انتقاد کرد و گفت: امروزه به دلیل فقدان نقد حرفه‌ای سلیقه مخاطب روس به نویسنده عامه‌پسندی مانند داریا دانسوا تقلیل پیدا کرده است. نقد ادبی افق‌های جدیدی را فراروی نویسنده باز می‌کند و در اثر بعدی نویسنده قطعا تاثیرگذار خواهد بود. نقد کردن اعتراف به حضور ادبیات در کشور است. معمولا در جامعه به دو نوع روش به اثر هنری توجه می‌شود؛ توجه سیاسی با اعمال سانسور و توجه ادبی با  نقد ادبی صورت می‌گیرد. اما در روش سانسور با این مساله مواجه می‌شویم که سانسور همیشه اثر ارزشمند را مورد هدف قرار نمی‌دهد اما نقد ادبی معیارهای مشخص و زیبایی‌شناسانه دارد. نقد روی اثری نوشته می‌شود که ارزش خواندن دارد. نقد ادبی حرفه‌ای، مطالبات خوانندگان را بالا می‌برد.
در ادامه محمدی به کمبودهای کتاب اشاره کرد و گفت: به دلیل محدودیت‌های مختلف، جایی برای نمونه‌های درخشان نقد در این کتاب نبود و در فصل آخر هم حس می‌کنم که به نقد معاصر روسیه کمتر پرداخته‌ام و بیشتر از این جای کار داشت. به هر صورت امیدوارم که نقدهایی که در این کتاب به آن‌ها اشاره کرده‌ام به زودی به دست دانشجویان رشته مترجمی زبان روسی و دیگر مترجمان این زبان، به فارسی برگردانده شود و در دسترس عموم علاقه‌مندان قرار بگیرد.

در انتهای این نشست، زهرا محمدی نویسنده اثر غزلی از سروده های خود را خواند و تقدیم مردم زلزله‌زده کرمانشاه کرد.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها