پنجشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۶
خانه‌ تکانی بهنگام سنایی در قصیده سنتی فارسی/سنایی از فرصت تحول سیاسی خوب استفاده کرد

عبدالرضا مدرس‌زاده پژوهشگر و استاد دانشگاه گفت: سنایی یک خانه تکانی مفصل و بهنگام از قصیده سنتی فارسی انجام می‌دهد، قصیده ای که دویست سال در خدمت دربار و منافع پادشاهان بود.

به‌گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دوازدهمین نشست از درس‌گفتارهایی درباره سنایی با موضوع «سنایی، پشتوانه‌ قصیده‌های نو در ادب فارسی» با سخنرانی عبدالرضا مدرس‌زاده نویسنده، استاد زبان و ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد کاشان عصر چهارشنبه (20 دی‌ماه) در شهر کتاب شهید بهشتی برگزار شد.
 
مدرس‌زاده صحبت خود را با خوانش ابیاتی از قصیده معروف سنایی در باب توحید آغاز کرد و گفت: این قصیده توحیدی ابتکار خود سنایی است، این شکل سخن، این لحن حرف زدن و این شکل قصیده را شروع کردن و به پایان رساندن در قرن ششم برای اولین بار اتفاق می‌افتد و در زیبایی و تاثیرگذاری آن همین بس که بلافاصله در قرن هفتم، شیخ عجل سعدی این قصیده را در ده بیت به عنوان یک غزل می‌آورد.
 
او ادامه داد: این نو شدن قصیده سنایی و این احیاگری که سنایی می‌کند، یک اتفاق ناگهانی نیست، این اتفاق یا انقلاب محصول و نتیجه تحولات بنیادینی است که با کنار رفتن ترکان غزنوی، از دست دادن خراسان و آمدن سلجوقی‌ها آغاز می‌شود، این یکی از دلایلی است که فرصت و میدان را برای کسی مثل سنایی فراهم می‌کند و سنایی موفق می‌شود که بهره‌برداری‌های کافی و وافی را در این زمینه ببرد. وقتی یک شخصیتی می‌خواهد به نوگرایی توجه کند یا روی نو شدن انگشت بگذارد، علت‌هایی دارد که باید بررسی شود.
 
مدح و ستایش سلطان محمود غزنوی به جای نوآوری در شعر خراسانی
این مدرس دانشگاه در ادامه با مثال زدن قصیده 174 بیتی از فرخی که از قصیده‌های معروف ان دوره است و قرار بوده که درباره نو شدن باشد اما فقط به مدح و ستایش سلطان محمود غزنوی پرداخته است، بیان کرد: در این قصیده از نوشدن هیچ حرف تازه‌ای نمی‌بینید، چون شخصیت ستبر و خراشیده نتراشیده‌ای مثل سلطان محمود غزنوی مانع و سد همه فیض‌ها و فیضان‌هاست و طبیعی است که آنچه از آن بیرون می‌آید، سه یا چهار دیوان است که همه مدح همان آدم است.
 
او ادامه داد: وقتی زمینه‌های نوگرایی و نوشدن را در شخصیتی مثل سنایی بررسی می‌کنیم، اولین چیز استعداد فردی شخصی مثل سنایی است، او استعداد، قابلیت، و لیاقت دارد، درس خوانده،حکیم شده، فلسفه می داند و علوم رایج مدرسه‌ای و خانقاهی را خوب فرا گرفته است که این می‌تواند اولین پیش‌نیاز و پیش‌زمینه نو شدن باشد. نکته دومی که برای نو شدن و نوگرایی لازم است که اتفاقا سنایی هم دارد، یک تحریک یا تحرک ناگهانی یا انقلاب درونی است که این را در ناصر خسرو در قالب یک خواب و در سنایی با موضوع دیوانه لای‌خوار اتفاق افتاده است؛ حتی اگر هم خواب ناصرخسرو و هم حرف دیوانه لای‌خوار، افسانه، ساخته و پرداخته ذهن تذکره‌نویسان سنتی ما باشد، اما آنچه که می بینیم، خروجی کار و شخصیت سنایی است که بر پایه تحول و ادم شدن صدوهشتاد درجه تغییر کرده است که این را می‌توان در دیوان سنایی هم دید.
 
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد کاشان نکته سوم در بحث نو شدن را مدیریت کردن فرصت‌ها دانست و افزود: در ایران ما خداوندگار از دست دادن فرصت‌ها هستیم اما مدیریت فرصت‌ها در دوره سنایی اتفاق می‌افتد، یعنی سنایی اگر نو می‌شود، حرف و کار نو دارد و فرصت تحول سیاسی و تبدیل غزنوی به سلجوقی را خوب مدیریت و از آن استفاده می‌کند، همان کاری که سعدی در قرن هفتم و حافظ در قرن هشتم می‌کنند، یعنی شاعران بزرگ کسانی هستند که در بزنگاه فرصت‌ها و تحولات وقت را هدر ندادند و از آن استفاده کردند.
تاثیرپذیری سنایی از ناصرخسرو
او ادامه داد: نکته چهارم که خیلی به بحث ما کمک می‌کند این است که، اینکه سنایی توانسته این نوگرایی را در این زمینه به نام خودش ثبت کند، نهراسیدن از پاره‌ای تهدیدها یا فشارها است به عبارتی یعنی سنایی خطرپذیر است. در تمام یا برخی از آثاری که در باب سنایی نوشته شده، تاثیری که ناصرخسرو بر سنایی داشته، تقریبا مشهود است، چون خود سنایی این اقرار را ندارد و عدم اقرار او هم به این دلیل است که سنایی و ناصرخسرو سنخیت مذهبی با هم ندارند اما ردپای ناصرخسرو را در دیوان سنایی می‌بینید و تاثیرپذیری سنایی از ناصرخسرو آشکار است.
 
مدرس‌زاده با اشاره به قصیده مشهور فرخی در مدح سنایی گفته است، اظهار کرد: این قصیده از خود فرخی که شروع می شود تا قاآنی حدود صد و ده یا بیست شاعر به تقریب از این قصیده استقبال کرده‌اند که دو تا از متفاوت‌ترین استقبال‌ها ابتدا از ناصرخسرو و دومی از سنایی است، پس سنایی ناگهان به سراغ فرخی سیستانی نرفته است و خط شکن اول در این زمینه ناصرخسرو است اما اینکه سنایی هدف سنایی در قصیده‌ها و نوقصیده‌ها، خروجی کار او و انگیزه سنایی این است که شاعران سبک خراسانی قرن‌های چهارم و پنجم را به نوعی کنار بزند، نه تنها در سایه آن‌ها قرار نگیرد، بلکه بر آن‌ها تفوق و برتری داشته باشد که انصافا در این زمینه موفق شده و کار را پیش برده است، بنابراین انگیزه، اشتیاق و نیروی محرکه کار سنایی در این نوقصیده‌ها کاملا تازه و بی‌سابقه است.
 
شعر درباری خراسان هیچ خدمتی به مردم، جامعه و اعتبار فرهنگ ایران نکرده
او ادامه داد: نکته دوم این است که کار کسانی مثل سنایی و ناصرخسرو این است که حرف مردم را بزنند، درد مردم را حس و بیان کنند در صورتی که در تمام شعر درباری خراسانی، یعنی اشعار فرخی، منوچهری و عنصری حتی یک بیت هم نمی‌توان پیدا کرد که درد مردم را بیان کند یا حرف مردم را بزند و آیینه این حرف‌ها هم تاریخ بیهقی است. در تاریخ بیهقی حتی یک جا هم پیدا نمی‌شود که مردم حرفی زده یا اظهار نظری کرده باشند، بنابراین شعر درباری خراسان هیچ خدمتی به مردم، جامعه و اعتبار فرهنگ ایران نکرده است. سنایی می‌خواهد رسانه رسا، صدای شیوا و بلند دردها، بدبختی‌ها و گرفتاری‌های مردم باشد، آن هم در جامعه‌ای که ترازو داری حبه دزدی می‌کند.
 
استاد زبان و ادبیات فارسی در ادامه گفت: سنایی می‌خواهد در سایه قرار نگیرد، بنابراین در قصیده دست می‌برد، یکی از کارهایی که می‌کند این است که از شاعران خراسان استقبال می‌کند ولی در تعداد ابیات دست می‌برد. سنایی در انتخاب تعداد ابیات هم عمد داشته، او سیصد و ده قصیده دارد که در نوع خود بی‌نظیر است، منتهی قصیده‌های او از 5 بیت تا 80 یا 90 بیت، آن هم با عنوان‌هایی بی‌سابقه است. این هم یک کار دیگر است که سنایی در قرن ششم از این فرصت خوب استفاده می‌کند، قصیده را نگه می‌دارد و ترد نمی‌کند، مثل سعدی که حدود شصت قصیده بیشتر ندارد اما قصایدش مواعض و مرثیه است و مدح نیست.
 
او ادامه داد: نکته دیگری که سنایی موفق به نوگرایی می‌شود این است که اسلوب قصیده را مانند ناصرخسرو به هم می‌زند، تعداد ابیات و شیوه چینش آن‌ها را تغییر می‌دهد. کار دیگری که سنایی برای اولین بار موفق به انجام آن می‌شود این است که یک رشته از قافیه‌های جدید وارد شعر فارسی می‌کند که قبل از آن وجود نداشت، یا مثلا با وجود اینکه حرف الف جزء خانواده‌های پرجمعیت قافیه در شعر فارسی است اما در تمام دیوان فرخی، منوچهری یا عنصری اثری از قافیه «کربلا» نمی‌بینید ولی سنایی در قصاید خود قافیه کربلا را آورده است که این کلمه اتفاقی نیامده، بلکه تعمدا و از سر علاقه ارادت و اعتقاد در دیوان نشسته است.
 
پیامبر اسلام (ص) موضوع تشبیب سنایی
مدرس‌زاده با بیان اینکه تشبیب تا قبل از سنایی درباره یک ترک ترکستانی و غلام است، اضافه کرد: سنایی در یک قصیده مدحی تشبیب آورده و عمدا هم آورده که بگوید اگر من تا به حال تشبیب نیاورده‌ام دلیل بر عجز من نیست و در این تشبیب همان مغازله‌ها و زیبایی‌های زلف و این قبیل اوصاف را دارد، اما آن زیبارویی که موضوع این تشبیب است، پیامبر اسلام (ص) است، یعنی سنایی موفق می‌شود تشبیب یا مقدمه قصیده هم نو کند که این هم برای اولین بار اتفاق می‌افتد.
 
وی نو کردن قالب را به عنوان اولین مصداق نوآوری‌های شاعرانه سنایی معرفی کرد و گفت:  شکل دوم نوآوری در مضمون و محتوا است که سنایی موفق می‌شود مضمون و محتوای تازه‌ای را در دیوان خود بیان کند که همان کاری است که سعدی هم می‌کند و غزل عاشقانه‌ای که با انوری آغاز شده را به غزل عاشقانه اخلاقی تبدیل می‌کند یا عطار که غزل عارفانه صوفیانه را به غزل عارفانه قلندرانه تبدیل می‌کند که اگر این ابتکارها را به خرج نمی‌دادند، کارشان تکرار مکررات و پیمودن راه پیشینیان به شیوه تقلید بود.
 
او ادامه داد: کار دیگری که می‌توان در نوآوری کرد، تغییر ساختار ادبی است که هم سنایی، هم سعدی، هم صائب و هم بیدل این کار را کرده‌اند و سنایی موفق می‌شود بنیاد شعر درباری را کاملا به هم بریزد. سنایی در قصاید مدحی هم آن ساحت روشن را دارد و در شعر مدحی هم می‌توان نوآوری‌های سنایی را دید و در قصاید مدحی هم شخصیت فرهیخته، فرزانه و فاضلی است.
 
 
درجازدن شعر فارسی قبل از سنایی
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد کاشان گونه دیگر نوآوری را  ابتکار در مخاطب‌یابی دانست و افزود: شعر ما به استثنای حکیم فردوسی و کسایی 200 سال قبل از سنایی درجا زده است و در این 200 سال از محمدبن وصیف تا دوره سنایی می‌توان گفت که شعر فارسی هیچ خدمتی به اجتماع نکرده است اما این نوآوری در مخاطب یابی در شعر سنایی دیده می‌شود. نکته دیگر در نوآوری‌ها توجه به جغرافیای جامعه و اقلیمی است که شاعر زندگی می‌کند که در سنایی این مشهود است به طوری که سنایی متولد غزنین یا غزنه است اما کارنامه بلخ دارد ، اما در شعر دیگر شاعران خراسان چنین چیزی نیست. در شعر سنایی جغرافیایی که هست، جغرافیای مردم درد کشیده و درد شناسی عرفان ایرانی است  و این از توفیقاتی است که سنایی دارد.
 
مدرس‌زاده گفت: می‌توان چنین گفت که سنایی یک خانه تکانی مفصل و بهنگام از قصیده سنتی فارسی انجام می‌دهد، قصیده ای که دویست سال در خدمت دربار و منافع پادشاهان بود. شاعران درباری خراسان مَثَل اعلای دون همتی، نفی آزادگی و ترک شخصیت و هویت اصیل ایرانی هستند که مردم و دردشان در شعر آن‌ها وجود ندارند.
 
سنایی دویست سال شعر درباری را جمع کرد
او ادامه داد: شعر درباری قبل از سنایی باب نقادی و انتقاد سازنده و به قصد اصلاح را می‌بندد و غلام‌بارگی، فسق و فجور و باده نوشی ارزش می‌شود. این 200 سال شعر مدحی باعث شد که متاسفانه شاعران ما یا شاعران درباری، تک‌بعدی، یک‌کاره، یک هنر و یک فن بار بیایند که سنایی آمد، این 200 سال را جمع کرد، کنار گذاشت و یک کار تازه و جدی به یادگار نهاد که اثر گذاربود که ما هنوز هم از آن استفاده می‌کنیم.
مدرس‌زاده در ادامه نمونه‌هایی از نوقصیده‌های سنایی قرائت کرد و این جلسه با پرسش و پاسخ شرکت کنندگان در نشست به پایان رسید.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها