پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۰
آیا کسی هست که شکست نخورده باشد؟

رضا آذری شهرضایی که «مجموعه مقالات خلیل ملکی» به کوشش و گردآوری او منتشر شده است، گفت:جایگاهی که امروز داریم، محصول فرآیندی ست که تمام گروه‌های سیاسی در آن نقش داشتند. چه آن‌هایی که در قدرت بودند و چه آن‌هایی که بیرون از قدرت بودند. ما می‌خواهیم آن دوران یک بار دیگر بازبینی شود و شاید به همین دلیل هم به سوی جمع‌آوری این مقالات رفتم.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- نشست نقد و بررسی دوره پنج جلدی «مجموعه مقالات خلیل ملکی» که توسط انتشارات اختران به بازار کتاب عرضه شده با حضور رضا آذری شهرضایی، کاوه بیات و محمدحسین خسروپناه چهارشنبه (27 دی‌ماه) در سرای اهل‌قلم برگزار شد.

بازنگری دوباره دهه بیست، سی و چهل
در ابتدای این نشست، رضا آذری شهرضایی که «مجموعه مقالات خلیل ملکی» به کوشش و گردآوری او منتشر شده است، در توضیحاتی به معرفی این مجموعه و خلیل ملکی پرداخت و گفت: من فکر می‌کنم که ضرورت دارد که ما دهه بیست، سی و چهل را دوباره بازبینی کنیم. در پاسخ به این سوال که چرا به طرف خلیل ملکی رفتم، باید بگویم؛ شاید به این خاطر است که ما یک بار دیگر، آن دوران را بازنگری کنیم. مدام مطرح می‌شود که خلیل ملکی شکست خورد. اما واقعا آیا کسی هست که شکست نخورده باشد؟ جایگاهی که امروز داریم، محصول فرآیندی هست که تمام گروه‌های سیاسی در آن نقش داشتند. چه آنهایی که در قدرت بودند و چه آنهایی که بیرون از قدرت بودند. ما می‌خواهیم آن دوران یک بار دیگر بازبینی شود و شاید به همین دلیل هم به سوی جمع‌آوری این مقالات رفتم.



آذری شهرضایی گفت: من فکر می‌کنم خلیل ملکی با توجه به آراء و عقایدی که دارد، می‌تواند به ما کمک کند تا نگاه دیگری به این دوره داشته باشیم. من به یکی از شکست‌های خلیل ملکی به عنوان نمونه اشاره می‌کنم؛ اولین مقاله‌ای که در جلد نخست این مجموعه منتشر شده است، اولین مقاله‌ای ست که او می‌نویسد. سال 1309 تا 1310، چندین مقاله دارد با عوان « آیا در ایران قحط‌الرجال است؟»، «دانشجویان اروپا در چه وضعیتی هستند؟» و... در آن زمان، یکی از دانشجویان ایران در برلین، به خاطر فشارهایی که رویش بوده، خودکشی می‌کند. اولین مقاله او در انتقاد به وضعیت دانشجویان خارج کشور است. همه ساکت بودند. صد تا دانشجو در سال 1307 رفته بودند. اما همه آنها به دنبال زندگی خودشان می‌روند. فقط ملکی این ماجرا را نقد کرد و حتی غیر مستقیم به نقد حکومت شاه پرداخت. اما نتیجه چه شد؛ نخستین اتفاق این بود که بورس خلیل ملکی را قطع کردند. و در سال 1312 هم به خاطر این که پول به او نرسید، آن هم در شرایطی که خانواده‌اش برایش پول می‌فرستادند، ملکی را وادار کردند که برگردد و درسش نیمه تمام ماند. در حالی که تمام آن صد نفر درس‌شان را تمام کردند و به زندگی و پست‌های خوب برگشتند. اما خلیل ملکی بیآنکه درسش را تمام کند، برگشت و یک معلم ساده شد. این نخستین شکست ملکی بود.

این پژوهشگر ادامه داد: خلیل ملکی دارای نگاه بود و همیشه راه نشان می‌داد. آخرین شکست خلیل ملکی  هم این بود که در شرایطی هم  که سیاست یا به سمت چین رفته بود، یا دنبال جنبش‌‌های چریکی در کشورهای دیگر بودند، او راه نشان داد و بحث هند را مطرح کرد.او در جست‌وجوی الگوی سوسیالیستی به سوی هند رفت و مقالاتی در این زمینه نوشت  و بیان کرد که راه این است. شاید این هم نوعی شکست باشد.

وی افزود: در مورد اصلاحات ارضی هم که مقالات ملکی در این زمینه در جلد پنج این مجموعه منتشر شده است، در حالی که همه معتقد بودند که اصلاحات ارضی را آمریکایی‌ها انجام می‌دهند و این کار بی‌نتیجه است، ملکی گفت؛ اصلاحات ارضی طبقات اجتماعی را به هم می‌زند و این کار ما را در دموکراسی یک گام به جلو می‌برد. به نوعی  او همیشه نگاه مستقل خودش را داشت و شاید به همین دلیل هم مورد هجمه دیگران قرار می‌گرفت.
 
خلیل ملکی با پاره‌ای از سیاست‌های نهضت ملی سازگاری نداشت



در این نشست کاوه بیات، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، درباره تنظیم این مجموعه مقالات گفت: اگر چه به لحاظ قوانین نشر، لازم است که برای هر جلد، عنوانی منتشر شود، اما باید در نظر داشت که این عناوین با توجه به مطالب هر جلد، تقریبی هستند. مثلا در جلد یک، بخشی به مقالات پراکنده خلیل ملکی در دوره رضا شاه اختصاص دارد. یا بخش قابل توجهی از مقالات اولیه جلد دوم، موسوم به انشعاب، مقالاتی از خلیل ملکی را شامل می‌شود که به دوره حزب زحمت‌کشان مربوط می‌شود. این وجه را می‌توان در دیگر مجلدات هم دید. نکته دیگر این که به رغم نقش شاخص و راهبر ملکی در فعالیت‌های سیاسی حزب زحمتکشان و جامعه سوسیالیسم، برای بررسی آرای خلیل ملکی در این زمینه، صرفا به مقالات منتشر شده در این مجموعه‌ها نمی‌توان اتکاء کرد. خلیل ملکی بیشتر به دلیل نوع نگاه پویا و انتقادی‌اش نسبت به جهان پیرامون و پایبندی‌اش به اصل واقع‌گرایی، با پاره‌ای از سیاست‌های حاکم بر نهضت ملی و بازتاب آن در تحرکات حزب زحمت‌کشان و جامعه سوسیالیست‌ها سازگاری چندانی نداشت و این را می‌توان در انتقادهایش در رهبری جبهه ملی ملاحظه کرد. البته نمونه کمرنگی از این اختلاف‌ها با دولت دکتر مصدق در مورد کودتای 28 مرداد در مقالات این کتاب آمده است.

نویسنده کتاب«فعالیت‌های کمونیستی در دوره رضا شاه» گفت: ریشه این ناسازگاری را بیش از هر چیز در مباحثی می‌توان دید که درباره انشعاب بخشی از نیروهای نیروی سوم مطرح شده است. انشعابی که بخشی از مقدمات  آن بیش از 28 مرداد فراهم آمده بود و بعد از آن ماجرا، صورتی آشکار و علنی به خود گرفت. از این رو برای بررسی تحولات این احزاب، جدای نوشته‌های خلیل ملکی که بخش اعظم آن در این مجموعه فراهم آمده، باید اسناد و مدارک بیشتری مورد مراجعه قرار گیرد.
 
 این مجموعه، بسیاری از ابهام‌ها را در مورد ملکی برطرف می‌کند 



محمدحسین خسروپناه، نویسنده و پژوهشگر تاریخ، گفت: بیش از 115 سال از شکل‌گیری نهضت‌های چپ در ایران گذشته است و عمدتا چون همزمان با انقلاب مشروطه و فرقه دموکرات تا حزب عدالت و حزب کمونیسم و بعد هم شهریور 20 به‌ بعد، در طی این مدت، نهضت چپ ایران نتوانسته نظریه‌پردازی را بپروراند که بتواند در سطح بین‌المللی مطرح کند. حتی در سطح خاورمیانه هم این اتفاق مطرح نشد. تنها نظریه‌پرداز بزرگ چپ ایران که توانسته ابعادی فراتر از محدود کشور مطرح کند سلطان‌زاده است که آن هم ابتکار شخصی خودش نیست.  براساس نظریات روی، کمونیست هندی، نگاهش را مطرح می‌کند. تمام نظریه‌پردازانی که در چارچوب جنبش چپ ایران فعالیت می‌کنند، به نوعی تلاش می‌کنند که تمام نظریات چپ کمونیستی و مارکسیستی را در چارچوب ایران استفاده کنند. ملکی را هم در همین چارچوب باید مورد ارزیابی قرار داد.
 
این نویسنده توضیح داد: این کتاب 5 جلدی، بسیاری از ابهام‌ها را در مورد ملکی برطرف می‌کند در جنبش چپ از تاریخ‌نگاری سیاسی و نحوه‌های برخوردی که آنها دارند، از یک طرف و از طرف دیگر، مخالفین، یعنی هم در تاریخ‌نگاری فرقه‌ای ما و هم در تاریخ‌نگاری رسمی یا دولتی دیده می‌شود  که قسمتی از زندگی فرد را برجسته می‌کنند و این قسمت باقی زندگی او را می‌پوشاند. این اتفاق هم درباره «پیشه‌وری» وهم درباره «خلیل ملکی» افتاده است. ملکی  در تاریخ‌نگاری جریان‌های چپ هم‌سو و حتی مخالف  به‌عنوان یک خائن محسوب می‌شود و بعد از این که از انگلیس باز می‌گردد، می‌گویند که او خیانت کرده و انگلیس او را خریده است.  این نوعی تاریخ‌نگاری فرقه‌ای است. از طرف دیگر  طرفداران خلیل ملکی جوری صحبت می‌کنند که گویا خلیل ملکی در سال 1330،همان خلیل ملکی است که قبل از انشعاب در درون حزب توده بوده و در آن زمان هم همین عقاید  و اندیشه‌ها را داشته است. و بنابر مصلحت و انضباط حزبی، عقایدش را مطرح نمی‌کرده است. برخی از آنها انصاف بیشتری دارند و می‌گویند که مقداری تغییر هم کرده است.
 
این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: در جلد دوم این کتاب آمده که تا سال 1327، یک سال بعد از انشعاب، ملکی نه‌تنها مخالفتی با لنین و استالین ندارد بلکه آنها را ستایش هم می‌کند. اما نگاه او بعد از این تاریخ عوض می‌شود. در سال 1329 که آن تحول فکری را از سر گذرانده،درباره شوروی و سیاست‌های شوروی نسبت به ایران و کشورهای دیگر یاد می‌کند  و شکلی از سوسیالیسم را  که در شوروی برقرار بود را نقد می‌کند. پس می‌بینید که خلیل ملکی یک روند فکری را بعد از انشعاب طی می‌کند و از آن مهم‌تر در خود اعلامیه انشعاب می‌بینیم که مشکل بنیادی با شوروی و آن نوع سوسیالیسم ندارد. با خود حزب توده هم مشکل بنیانی ندارد. اما ضرورت اصلاح‌ در حزب توده را مطرح می‌کند.
 
 نویسنده کتاب «سازمان افسران حزب توده» گفت: خلیل ملکی مقطع انشعاب، یک خلیل ملکی سیوسیالیست نیست. خلیل ملکی شخصیت سیاسی است که در همان مقطع زمانی با همان آرا و عقاید مارکسیستی لنینیستی و تایید کلیت حزب توده و تائید اتحاد شوروی از این حزب جدا می‌شود و جمعیت سوسیالیست توده را به وجود می‌آورد و امیدار است که شوروی این‌ها را تایید کند. بعد از اینکه شوروی از رادیو مسکو، این‌ها را محکوم می‌کند،بلافاصله انحلال جمعیت سوسیالیست حزب توده را اعلام می‌کنند و اعلامیه می‌دهند که کسانی که انشعاب کرده‌اند به درون حزب توده برگردند. از این‌جا به بعد تغییراتی ایجاد می‌شود. این تغییرات به‌خاطر بازگشت خنجی است و کتاب‌هایی است که از اروپا با خودش به ایران می‌آورد. کتاب‌هایی که بیانگر آراء و عقاید سوسیالیست کمونیست‌های یوگسلاوی است. همچنین برخی از کتاب‌هایی که در احزاب کمونیست اروپا منتشر شده است. او این کتاب‌ها ابتدا به انور خامه‌ای می‌دهد. او بعد مدتی کتاب‌ها را به خنجی پس می‌دهد. سپس به‌دست خلیل ملکی می‌رسد. ملکی کتاب‌ها را می‌خواند و شروع به جمع‌بندی می‌کند.  و با توجه به این خوانده‌های جدید، شروع به نقد حزب توده می‌پردازد. به خصوص از سال 1320 که حزب توده تشکیل می‌شود و خودش هم که در سال 1322 به حزب توده می‌پیوندد.خلاقیت فکری خلیل ملکی در آن است که دگم نیست. و خیر این بررسی‌های خلیل ملکی در این مقالات خیلی خوب مشخص است و روند فکری خلیل ملکی و تحول آن را بر اساس جلد دوم و سوم  می‌توان دریافت.
 
خسروپناه افزود: در همان مقطع که به حزب زحمتکشان  می‌پیوندد، پیوند ملکی با مظفر بقایی بسیار جالب است. چراکه خلیل ملکی به‌لحاظ فکری کاملا با او متفاوت است. ملکی به لحاظ شخصیتی آدم اخلاقی است و پرنسیپ‌هایی دارد که به‌ آن‌ها پایبند است و این پای‌بندی در سراسر زندگی‌اش هم هست و در مقاله‌های او تا سال هم این پرنسیپ‌ها دیده می‌شود. نکته دیگر اینکه خلیل ملکی یک سیری را طی می‌کند و در دادگاه «53نفر» می‌گوید که «ما کمونیسم را انتخاب نکردیم، کمونیسم ما را انتخاب کرده است.» . آنها خواستار اصلاحات اجتماعی در چارچوب‌های جامعه ایران هستند که بعد از شهریور 1320 می‌کوشند تا این کارها را از طرق قانونی انجام دهند. در آن مقطع زمانی حزب توده هم همین نگاه را دارد.
 
نویسنده کتاب «تجربه‌ای از همگرایی زنان آسیایی:کنگره نسوان شرق» توضیح داد: در درون جنبش چپ ایران شخصیت‌هایی را داریم که پیش از این هم همین روند را طی کرده‌اند. خلیل ملکی علی‌رغم اینکه در دوره ملی‌شدن صنعت نفت تلاش می‌کند که بتواند آن را محقق کند اما در عین‌حال به‌دکتر مصدق می‌گوید؛ «راهی که شما می‌روید به جهنم می‌رسد اما ما پشت سر شما می‌آییم، برویم.» اما اواخر کار، خلیل ملکی مقداری عقب کشید و حزب را هم به خنجی سپرد. اما در همان مقطع هم خلیل ملکی، خودش را در دکتر مصدق غرق نمی‌کند و می‌گوید ضرورت دارد که اصلاحات اجتماعی صورت بگیرد.این ویژگی خیلی مهم است. خلیل ملکی بعد از تحول عقاید خودش،از انقلابی‌گری به اصلاح‌طلبی رسید. و از کمونیسم به سوسیالیسم رسید. به این شکل برخورد ادامه داد و خواستار اصلاحات در چارچوب قانون اساسی و نظام موجود بود تا به تدریج از طریق یک مهندسی جدید بتواند تحولی را در جامعه ایران به‌وجود بیاورد. دیگر اصل برایش مهم نیست که بگویند او وابسته به کدام کشور  است.
 
محمد حسین خسرو پناه گفت: این مجموعه 5 جلدی، درک ما را از خلیل ملکی تغییر می‌دهد و به‌ ما کمک می‌کند تا او  را بهتر بشناسیم وآن مقطع زمانی را هم از طریق خلیل ملکی و نگاه و قلم او بهتر بشناسیم. من به آقای آذری شهرضایی تبریک می‌ گویم. به خاطر این که می‌دانم چه مصیبتی کشیده تا این کتاب‌ها را فراهم کند. با توجه به اینکه کتابخانه‌های ما در بیست سال پیش که آقای آذری این کار را شروع کردند، مجهز به امکانات فنی و دوربین دیجیتال نبودند. آقای آذری خیلی زحمت کشید تا این مجموعه را فراهم کند و با تمام سختی‌ها کار را به انجام رساند. امیدوارم در چاپ‌های بعدی، برای هر جلد از این مجموعه توضیحی هم اضافه شود. حزب توده خیلی شناخته‌شده‌تر از این است که نیاز به معرفی داشته باشد. ولی به حزب زحمتکشان، فقط اشاراتی شده است و یا درباره نیروی سوم و... و امیدوارم در ابتدای هر جلد، یک تاریخچه  مختصر در چند صفحه برای هر دوره تاریخی اضافه شود  تا خواننده بتواند با آن ارتباط برقرارکند. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها