چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۱
نویسندگان دهه شصت پدیدآورنده متن واقعی داستانی نیستند

می‌توان ادعا کرد که نویسندگان دهه شصت با قرارگرفتن در معرض گفتمان ایدئولوژیک و انقلابی، پدیدآورنده واقعی متن داستانی نیستند؛ بلکه گفتمان غالب هست که تولید آثار آن‌ها را هدایت می‌کند. بنابراین می‌بینیم که روند تحولات اجتماعی دهه اول انقلاب، زمینه لازم برای تولید این نوع رمان را فراهم می‌آورد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، عصر امروز سه‌شنبه (24 بهمن 1396) نشست بررسی داستان‌نویسی پس از انقلاب اسلامی در سرای اهل‌قلم با حضور بهناز علی‌پور گسکری برگزار شد. این نشست از سلسله نشست‌های بررسی برخی از شاخه‌های علوم‌انسانی بعد از انقلاب است که به بررسی رشته‌های مختلف در این برهه زمانی می‌پردازد.

فرود و فرازهای  داستان‌نویسی پس از انقلاب 57
بهناز علی‌پور گسکری بحث خود را به یک مرور کلی بر آثار داستانی نگاشته شده در سه دهه شصت، هفتاد و هشتاد اختصاص داد و در انتها مختصری هم درباره ادبیات دهه حاضر صحبت کرد. این مدرس دانشگاه در تمام بحث‌ها و مثال‌هایی که عنوان کرد، خاشعانه از خود و آثارش در طبقه‌بندی جریانات ادبی پس از انقلاب نامی نبرد.

علی‌پور در بخش آغازین سخنان خود عنوان کرد: موضوع بحث ما فرود و فرازهای داستان‌نویسی پس از انقلاب 57 است. وقتی یک مقطع تاریخی خاص یا یک نقطه عطف تاریخی را  منظری قرار می‌دهیم تا از آن نقطه به پیش و پس یک رخداد بزرگ نگاه کنیم یعنی دیدگاهی تاریخی اجتماعی را برگزیده‌ایم. با مطالعه ادبیات در بستر تاریخی -اجتماعی می‌بینیم که ادبیات تابعی است از تحولات اجتماعی و ساختارهای ادبی نه در آغاز یک دوران؛ بلکه در پایان آن دوران قابل دسته‌بندی هستند. با تأمل در فرآیند تحول ادبیات داستانی در ایران معاصر، می‌توان دریافت که این فرآیند بیش از آنکه فرآیندی علّی، خطی باشد؛ فرآیندی گسسته، نامستمر و ناپیوسته است که در پیوند با نقاط عطف تاریخی شکل گرفته است.  

 این استاد دانشگاه افزود: در مطالعات جدید در حوزه ادبیات، ساختار ادبیات یک ساختار واحد و یکدست نیست و حتی در صورتی که یک ساختار ادبی ثابت برای ادبیات قائل باشیم، همان‌گونه که پژوهشگران کلاسیک به آن باور داشتند، خواهیم دید این ساختار در بطن خودش تنوعاتی دارد. برای نمونه در دوران معاصر و در سال‌های پس از انقلاب، با وجود اینکه ساختار سیاسی حاکم، بر خلق یک ساختار ادبی واحدِ ایدئولوژیک تأکید می‌کند، این ساختار تنوعات درونی پرشماری دارد و، نویسندگان متعدد ساختارهای متعددی داخل این ساختار بزرگ‌تر تعریف کرده‌اند.  



چگونه ادبیات در پیوند با ساختار اجتماعی متحول می‌شود
 وی ادامه داد: در اینجا با مرور سه دهه داستان‌نویسی در ایران بعد از انقلاب سعی کرده‌ام به رابطه میان ادبیات با شرایط اجتماعی_فرهنگی خاص هر دوره بپردازم و درعین حال ویژگی‌های فرمی و محتوایی ادبیات داستانی این دوره‌ها را هم ناگفته نگذارم و نشان ‌دهم که چگونه ادبیات در پیوند با ساختار اجتماعی متحول می‌شود و تأثیر جامعه بر ادبیات یک تأثیر خطی و یک‌سویه نیست، بلکه تأثیری پیچیده است و باید به این رابطه عمیق‌تر نگاه کرد. البته این نکته را هم بگویم که به‌دلیل محدویت زمانی سعی کردم با  فشردن مطالب و اشاره به جریان‌های شاخص داستان‌نویسی در این سه دهه مطلب نسبتا جامعی ارائه کنم. با این مقدمه به سراغ آثار داستانی تولیدشده در سال‌های نزدیک به انقلاب می‌رویم. در سال‌های 1358 تا 1359 به گواهی آمار موجود، هجده رمان و داستان بلند تولیدشده که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از آتش بدون دود (1358)، طاغوت در یک جزیره ناشناس (1358)، سلول ۱۸ (1358)، جای خالی سلوچ (1358)، ما صبر می‌کنیم (1358)، خون پای نخل (1358)، فیل در تاریکی (1358)، دهقانان (1358)، رقص رنج (1359)، طلوع ستمکشان (1359)، اینک وطن تبعید‌گاه (1359)، جویندگان نان (1359)، همان‌طور که عنوان این داستان‌‌ها نشان می‌دهد محتوای اجتماعی و مبارزات سیاسی از وجوه غالب آن‌هاست. باید اضافه کنیم که این داستان‌ها بیشتر محصول شرایط اجتماعی سال‌های نزدیک به انقلابند و حاوی دیدگاه‌های سیاسی با درونمایه‌های عصیان، ظلم‌ستیزی، نمایش فقر و فاصله‌های طبقاتی. این در حالیست که هنوز الگوهای فرهنگی و ارزشی و گزینشیِ پس از  انقلاب، بحران‌ها و جنگ بر این آثار چندان مشهود نیست.  

ادبیات در دهه شصت ماهیتی دیگر دارد
این نویسنده درباره  ادبیات داستانی در دهه 60 توضیح داد:  ادبیات در دهه شصت ماهیتی دیگر دارد. در نخستین دهه پس از انقلاب حاکمیتِ ایدئولوژی و فرهنگ اسلامی، بر فضای فکری جامعه، و عواملی مثل وجود شرایط شور انقلابی، آغاز جنگ، بحران در نظم عرفیِ فرهنگی جامعه، ظهور دولت جدید با تدابیر تازه، زمینه را برای تولیدات داستانی با گرایش‌های سنتی- انقلابی و ایدئولوژیک فراهم کرد. به عبارت دیگر، گفتمان رسمی و ایدئولوژیک به گسترشِ تولید و اندیشه‌های خودش پرداخت که این ارزش‌ها هسته مرکزی گفتمان ادبی دهه شصت را تشکیل می‌دهند و در بستر چنین وضعیتی بیشتر رمان‌های دهه شصت، زمینه‌ای دینی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی می‌یابند. در این محيط فكري، مضامینی که نویسندگان بر آن تأکید دارند شامل ارزش‌های دینی ملی، مبارزه و مقاومت، در جهت حفظ هویت جمعی است. وقتی به روابط شخصیت‌های داستان‌های تولیدشده در این دهه  نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که بیشتر در جهت تبیین شرایط کلی جامعه تنظیم شده‌اند و بازنمای شرایط موجودند.

درحقیقت، سوژه نویسندگان این دهه، شرایط اجتماعی‌ای است که شخصیت‌ها در آن نقش خود را ایفا می‌کنند. در‌حالی‌که فردیت چندان محلی از اعراب ندارد. اغلب نویسندگان، با ارائه دیدگاه‌ها، معیارها، و ارزش‌های همسو با ایدئولوژی حاکم، «وضعیت اجتماعی» دهه شصت را در آثار خود نشان داده‌اند. پس می‌توان ادعا کرد که نویسندگان دهه شصت با قرارگرفتن در معرض گفتمان ایدئولوژیک و انقلابی، پدیدآورنده واقعی متن داستانی نیستند؛ بلکه گفتمان غالب هست که تولید آثار آن‌ها را هدایت می‌کند.

بنابراین می‌بینیم که روند تحولات اجتماعی دهه اول انقلاب، زمینه لازم برای تولید این نوع رمان را فراهم می‌آورد. اینجا باید برگردم به مطلبی که در ابتدای بحث گفتیم یعنی حتی اگر ادبیات را به‌عنوان یک ساختار ثابت بپذیریم، نمی‌توانیم منکر تنوعات درونی آن ساختار باشیم. یعنی به‌رغم تلاش برای یکدست کردن ادبیات می‌بینیم شیوه عمل داستان‌نویسان در پرداخت و تدوین آثار و انتقالِ اندیشه‌هایشان از منطق خاص خود پیروی می‌کند و نمی‌توان مجموعِ تولیدات داستانی این دهه را صرفاً تابع تحولات اجتماعی و نتیجه سیاست‌های فرهنگی دورانِ انقلاب، جنگ، و جایگــزین‌ شدن ارزش‌های اسلامی به جای ارزش‌های غیراسلامی تلقی کرد. ولی اینجا داریم از یک گرایش غالب صحبت می‌کنیم که مبتنی بر یک الگوی فرهنگی‌ است که برپایه برخورد گزینشی با ارزش‌های سنتی و مدرن طرح‌ریزی‌ شده.



علی‌پور گسکری تصریح کرد: این نکته واضح است که محدودیت فضای فرهنگی در این دهه، قوانین یک‌دست‌کننده و تک صدایی در جامعه، باعث ‌شد آثار تولیدشده یا در جهت تأیید ایدئولوژی حاکم و، یا در جهت تکذیب و مخالفِ آن حرکت کنند. از این روست که می‌بینیم مهم‌ترین جریان‌های فرهنگی دهه شصت براساس دو ایدئولوژی مذهبی و غیرمذهبی شکل می‌گیرند.

سهم نویسندگان زن
در شرایطی که براساس گفتمان رسمی، هنرِ مقبول، هنر «متعهد» است و باید به آرمان‌ها، اهداف و شعارهای انقلاب و الگوی فرهنگی اسلامی وفادار باشد. «در چنین شرایطی تولید فرهنگ، یک حرکت سیاسی به شمار می‌آید؛ و مخالفت فرهنگی، مخالفت سیاسی تلقی می‌شود» (ر.¬ک غلامرضا کاشی، 1379: 307) و ادبیات به دو شقّ خودی و دیگری تقسیم می‌شود و طبیعی است که در این میان فرهنگی میان‌مایه و سازش‌گر در این سال‌ها جان می‌گیرد. با شرایط ذکرشده روشن است که تولیدات فرهنگی - ادبی با رکود مواجه شوند. ولی در دهه شصت وضعیت نشر  آثار داستانی با این وجود، در مجموع روندی صعودی دارد به‌خصوص در سه سال آخر این دهه یک خیزشِ ادبی مشاهده می‌شود. غیر از انبوه داستان‌های کوتاه منتشر شده در مجلات و مجموعه داستان‌های مستقل، 150 رمان در این دهه منتشر شده است. که یک چهارم از آن‌ها سهم نویسندگان زن است. بخش عمده این رمان‌ها تابع گفتمان رسمی و از نظر مضمونی در جهت تأیید شرایط فرهنگی موجود حرکت می‌کند و از حیث روایی هم عموما بر مستقیم‌گویی، نقل و گزارش مبتنی هستند. و بخش کم‌تری از این داستان‌ها محصول جریان‌های روشنفکری و، گرایش به مدرنیسم ادبی و بازتاب‌دهنده اندیشه مدرن، و با نگاه انتقادی همراه است که درخواست مشارکت در اصلاح و تحول اجتماعی دارند. این آثار عمدتا با رویکردِ واقع‌گرای انتقادی نوشته شده‌اند، مضمون محورند و تکنیک و شیوه‌‌های روایی در آن‌ها به‌ندرت به چشم می‌خورد. اما در اواخر همین دهه معدود رمان‌هایی نظیر طوبی و معنای شب شهرنوش پارسی‌پور ، اهل غرق منيرو روانی‌پور، شب ملخ، محاق منصورکوشان، آدم‌های غایب تقي مدرسی را داریم که به شیوه رئالیسم جادویی و با فضاهایی سورآلیستی خلق شده‌اند.

 نویسنده «جا ماندیم» عنوان کرد: به‌طور کلی از میان رمان‌ها و داستان‌های بلند در این دهه، رمان‌های اجتماعی، رمان‌های دینی و دفاع‌مقدس بیشترین فراوانی را در بین رمان‌های نویسندگان مرد دارند. جریان‌های عمده رمان‌نویسی در این دهه عبارتند از: اجتماعی و تاریخی، رمان جنگ و دفاع‌مقدس، و رمانتیک عامه‌پسند.

سایه جنگ بر داستان‌نویسی دهه 60 سایه افکنده است
وی به توضیح ادبیات جنگ در این دهه پرداخت و گفت: به قول براهنی سایه جنگ بر داستان‌نویسی دهه 60 سایه افکنده است. از این روست که کمتر نویسنده‌ای را می‌بینیم که از این تأثیر برکنار مانده باشد. و اثری اعم از داستان کوتاه یا رمان در این حوزه نداشته باشد. ستینگ این آثار گاهی در جبهه‌ و مناطق جنگی، گاهی در شهرهای درگیر جنگ است. نگاه تقدسگرایانه و ایدئولوژیک به موضوع جنگ گستره وسیعی دارد. از نویسندگان این حوزه می‌توان به قاسمعلی فراست (نخل‌های بی‌سر) 63، محسن مخملباف باغ بلور (1365)، رضا رهگذر، محسن سلیمانی، فیروز زنوزی جلالی، علی موذنی، سیدمهدی شجاعی، بایرامی، داریوش عابدی اشاره کرد. آثار داستانی ادبیات جنگ و دفاع‌مقدس به لحاظ نوع روایت اغلب داستان‌های رئالیستی ساده‌ای هستند که بیشتر با بیانی گزارشی و خاطره‌ای به نقل وقایع می‌پردازند و بیان رشادت‌های رزمندگان در میدان‌های جنگ در اولویت قرار دارد، و این در حالی است که نقش تخیل و زیبایی‌شناسی داستانی تحت‌الشعاع مضامین و احساسات مذهبی و میهنی قرار گرفته است. شهادت و حماسه آفرینی مهم‌ترین درونمایه داستان‌های جنگ است. آمیختگی داستان‌های حوزه جنگ و جریان داستان‌های دینی و گاه عرفانی تا اندازه زیادی برهم منطبق هستند. داستان‌های اقلیمی جنوب هم تا اندازه زیادی با جریان ادبیات جنگ در این دوره همپوشانی دارد.

 سپس علی‌پور گسکری به ذکر مثال‌هایی در این باب پرداخت و گفت: در کنارِ داستان‌های ارزشیِ جنگ، رمان‌ها و داستان‌های کوتاه متعددی هم نوشته‌ شده‌اند که واکنش افراد و هراس آن‌ها از جنگ و آوارگی و بمب‌باران و  موشک‌باران شهرها؛ مقاومت‌های مردمی، زندگی در اردوگاه‌های جنگ‌زدگان، و بسیاری از موضوعات وابسته به جنگ موضوع اصلی آن‌هاست. مانند زمین سوخته 61 از احمد محمود، زمستان 62 اسماعیل فصیح، شب ملخ جواد مجابی و محاق منصور کوشان، ثریا در اغما اسماعیل فصیح، ناگهان سیلاب از مهدی سحابی.



 این منتقد ادبی در ادامه توضیح داد: آنچه در این دودسته رمان به چشم می‌خورد، تقسیم نقش‌ها به خودی و دیگری است و همچنین یکی از درونمایه‌های مشترک آن‌ها بازگشت به ارزش‌های گذشته، اسطوره‌های دینی، ملی و باستانی است. به‌همین علت بخش مهمی از روایت‌های داستانی با گذشته‌نگری و حسرت بر آرزوی از دست رفته، همراه می‌شود.

علی‌پور سپس به ذکر تبصره‌ای درباره شخصیت زنان در آثار دهه 60 پرداخت و عنوان کرد: با توجه به این‌که کنش‌گری یا انفعال زنان در آثار داستانی، شاخص مهمی در معرفی وضعیت اجتماعی- فرهنگی یک دوره در اختیار ما قرار می‌دهد این موضوع را به‌عنوان یکی از سرفصل‌های بحث انتخاب کرده‌ام. شخصیت‌های زن در رمان‌های این دهه به دلیل  عدم حضور در مناسبات اجتماعی و عدم تمّکن اقتصادی، وابستگي آنان به مردان تقویت شده و جايگاهی فروتر به آن‌ها بخشیده است. به عبارت دیگر، با وجود تفاوت‌های فردیِ اندک، همه شخصیت‌ها در دایره کلیشه‌های فرهنگی و سنتی جامعه قرار دارند و تنها می‌توانند نقش‌های تثبیت‌شده اجتماعی خود را نمایش دهند. در فضای ادبی این دهه گفتمان‌های جنسیتی و سنتی زنان بر کلیشه‌هایی چون نجابت، پوشش، مظلوم‌بودن و زیبایی مبتنی است. به‌طورکلی در آثار داستانی این دهه بر نقش کلیشه‌ای زنان تأکید می‌شود. زنان فاقد مشارکت‌های اجتماعی تصویر می‌شوند و ناگزیر، نقش سنتی خود را ایفا می‌کنند.  

حجم انبوه رمان‌های عامه‌پسند
علی‌پور گسکری در ادامه به توضیح مورد دوم پرداخت و گفت: جریان رایج دوم داستان‌‌های رمانتیکِ عامه‌پسند، یکی دیگر از جریان‌های عمده رمان‌نویسی در این دهه است. در میان آثار نویسندگان زن در دهه 60، از بین 31 عنوان 17 اثر به جریان رمان‌های رمانتیکِ عامه‌پسند اختصاص دارد. رمان عامه پسند درحقیقت 50 درصد از آثار آن‌ها را تشکیل می‌دهد. در مقایسه با رمان‌هایی که نویسندگان مرد، اغلب با رویکرد اجتماعی و دفاع‌مقدس در دهه شصت تألیف کردند، می‌بینیم حجم انبوه رمان‌های عامه‌پسند در میان رمان‌های نویسندگان زن قابل تأمل است و این پرسش را ایجاد می‌کند که تولید رمان عامه‌پسند، محصول کدام شرایط اجتماعی است؟ به تعبیر استوارت هال «فرهنگ عامه که به نظر امری «طبیعی» می‌نماید؛ محصولی اجتماعی و سرشار از رمزگذاری‌های مختلف است» (آزاد ارمکی، 1393: ۲۲). به‌عبارت دیگر  ادبیات عامه‌پسند در جامعه توده‌ای شکل می‌گیرد و در برابر فرهنگ نخبه‌گرا قرار می‌گیرد. آن‌ها به‌طورعمومی در دسترس هستند، آن‌ها محصول صنعت فرهنگ‌اند که ثبات و دوام سرمایه‌داری را تضمین می‌کنند و به عنوان محصول نوعی ایدئولوژی شناخته می‌شوند. (استریانی، 1392: ۱۸). این متون زندگی روزمره و در نتیجه رفتارهای فرهنگی یک دوره را بازنمایی می‌کنند و می‌توان میزان قابل توجه رمان عامه‌پسند در دهه شصت را جلوه‌ای از فرهنگ عامه و رفتارهای فرهنگی آنان تلقی کرد.



این مدرس دانشگاه سپس به توضیح درباره داستان کوتاه در دهه شصت پرداخت و عنوان کرد: عمده‌ترین ژانرهای ادبی در سه دوره مورد بحث ما داستان کوتاه و رمان است. در مورد زمان‌بندی داستان کوتاه نمی‌توان مانند رمان‌ها و داستان‌های بلند نظر داد. چون بسیاری از داستان‌های کوتاه پیش از گردآمدن در یک مجموعه مستقل، به طور پراکنده در دوره‌های زمانی مختلف در مجلات ادبی منتشر شده‌اند. در دهه 60 قریب 1600 داستان کوتاه در مجلات و مجموعه داستان‌ها چاپ شده‌اند.

اینجا به دلیل اهمیت داستان کوتاه و کارکرد آن لازم است فصلی در این باب باز کنم. داستان کوتاه در دهه 60 هم به لحاظ کیفیت و هم کمیت رایج‌ترین نوع ادبی است. به نظر می‌رسد برخی از ژانرها و جریان‌های ادبی نسبت به بقیه به شکل مطلوب‌تری با محیط جدید سازگار می‌شوند و با بافت جامعه تناسب و پیوند برقرار می‌کنند. در جامعه ما داستان کوتاه سال‌هاست که رسالتی مضاعف، یعنی داستان، تاریخ و پژوهش را یک‌تنه، به دوش کشیده است.

داستان کوتاه را  هنری منزوی و شخصی نامیده‌اند. داستان کوتاه قرابت قابل توجهی با شرایط دهۀ پرجنبش و پر حادثه شصت و حتی دهه‌های بعدی در کشور ما دارد. به‌خصوص که با سنت‌های ادبی گذشته ما مثل انواع حکایت و غزل قرابت دارد. صفدر تقی‌زاده در شکوفایی داستان کوتاه،یک آنتولوژی داستانی مشتمل بر داستان‌های کوتاه دهه 60، که در سال 72 چاپ شده می‌نویسد: «داستان کوتاه را در ادبیات فارسی می‌توان از لحاظ انضباط و دقتی‌که در ساخت و پرداخت آن به کار می‌رود، با غزل مشابه دانست. یعنی با سنجیده‌ترین و ماندگارترین قالب‌های شعری؛ غزل کوتاه است و ساده و با همه تنوع بیانی دارای کلیت و تمامیت( یکپارچه) است. یک غزل کامل مثل یک داستان کوتاهِ کامل ترکیبی ارگانیک دارد. او دوره ده ساله 57 تا 67 را دوره «رنسانس» داستان کوتاه در کشور می‌خواند.»

داستان کوتاه محصول شرایط بحران است
 وی ادامه داد: داستان کوتاه محصول شرایط بحران است و در جوامعی که مدام دستخوش ناآرامی و بی‌ثباتی است کاربرد بیشتری دارد. یکی از دلایل گرایش نویسندگان این دهه را می‌توان در تحولات سریع و دوره پرجنبش پس از انقلاب  و وقوع حوادث پی‌در‌پی جستجو کرد. چون داستان کوتاه در به تصویر کشیدن وقایع زودگذر و ناپایدار و لحظات حساس، وفادارانه‌تر عمل می‌کند.

گسکری همچنین تصریح کرد: اوکانر فرم داستان کوتاه را بیشتر مناسب جوامعی می‌داند که عنصر نابسامانی بر آن‌ها مسلط است و حرمت به جامعه ارج و ارزش چندانی ندارد. و چون عمدتا با آدم‌های محروم و سرگردان جامعه سروکار دارد، توانسته است غربت و تنهایی را به شکلی تندتر و گزنده‌تر از هر فرم ادبی دیگری آشکار کند. در جامعه ما نیز داستان کوتاه توانسته نابسامانیِ شرایطِ انسانِ تنها را به درستی آشکار ‌سازد. این دهه پرشور ترین و حادثه‌ سازترین سال‌های زندگی مردم ما بوده در این دوره ارزش‌های پیشین دگرگون شده دوره مبارزه در راه ایمان، مقاومت و میهن پرستی هشت سال جنگ دلهره جنگ دربدری و بی خانمانی و سایه وحشت و ترس از گسترش جنگ محرومیت های اقتصادی همه زمینه‌های مناسبی برای تولید داستان کوتاه ایجاد کرده‌اند. تقی زاده این دوره را شکوفایی ادبی داستان‌های کوتاه ارزیابی می‌کند. این داستان‌ها‌ی را به لحاظ مضمونی و فرمی می‌توان دسته بندی کرد.

مهم‌ترین محورهای داستان‌های این دهه تنهایی، محرومیت، مهاجرت، جنگ، موشک‌باران، آوارگی و ناامنی، است که همه انعکاس شرایط محیطی و فرهنگی و اجتماعی و برش‌هایی از تجربه‌های عاطفی و روزمره دوران خود هستند. داستان‌های کوتاه این دهه در انواعِ محتلفی از جمله ذهنی و روانشناختی، تاریخی، اسطوره‌ای و سیاسی و اجتماعی نوشته شدند.

بسیاری از داستان کوتاه‌نویسان این دوره رمان هم دارند که به تعدادی از آن‌ها در مبحث قبل اشاره شد. از مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویسان می‌توان از :  علی اشرف درویشیان و جمال میرصادقی، اصغر الهی مجموعه داستان دیگر سیاوشی نمانده شب آه - رضاجولایی سلسله پشت کمانان و جامه به خوناب، نسترن‌های صورتی-صفدری، قاضی ربیحاوی- نسیم خاکسار، امین فقیری 68 مویه‌های منتشر، صفدری سیاسنبو68- گلی ترقی، سیمین دانشور، تپه‌های سبز فرخنده آقایی- خدایی از میان شیشه و مه، جعفر مدرس صادقی ، محمد کشاورز پایکوبی و ...  منیروروانی پور کنیزو، دل فولاد و سنگ شیطان، نوبت عاشقی  - شهریار مندنی پور هشتمین روز زمین69-  علی موذنی کلاهی از گیسوی من68- میهن بهرامی مج حیوان  و کوروش اسدی برزخ نام برد.

سپس بهناز علیپور گسکری به داستان‌نویسی دهه دوم مورد بحث خود پرداخت و گفت: دهه هفتاد یکی از دوره‌های پربار ادبی پس از انقلاب است که شامل تنوع در ساختار، موضوع، اندیشه‌ و ورود صداها و طرح‌های تازه است. دومين دهه بعد از انقلاب با رويدادهای مهمی از جمله پايان جنگ، بازنگری در قانون اساسی، برنامه توسعه و سازندگی همراه بود. این تحولات به‌تدريج موجب بازنگری و دگرگونی‌هایی در سیاست‌های فرهنگی حاکم هم گردید. گفت‌وگوهای انتقادی متنوعی شکل گرفت و فضای فرهنگی جامعه ایران بازتر شد. این تحولات فکری زمینه را برای نقد عقلانی در ایران دهه هفتاد فراهم آورد.  فرو نشستن شور انقلابی و پایداری عقلانیت با ملایم‌شدن جزم‌اندیشی، دفاع از حکومت دمکراتیک دینی، نقد رفتارهای عقل‌ستیز، طرحِ برابری حقوق زنان و مردان از جمله مواردی بود که دامنه گفتارهای مجاز فرهنگی_هنری را وسعت بخشید. و یک فضای فکری متکثر شکل گرفت.

عاملِ دیگری که در به‌وجودآمدن فضای فکری متکثر و روشنگر در ایران دهه هفتاد موثر بودند، انتخابات ریاست‌جمهوری دوم خرداد 1376 بود. بنابراین در دهه 70 به غیر از گفتمان رسمی، گفتمان‌های دیگری مانند روشنفکری دینی، پست‌مدرنیسم، گفتمان اسلام سنتی، گفتمان لیبرالیسم نیز فرصت بیان اندیشه‌های خود را پیدا کردند. در این بافت کثرت‌گرا، ادبیات نیز به مضامین تازه انسانی، سیاسی، اجتماعی پرداخت و طیفِ متنوعی از رمان‌ها و داستان‌های کوتاه تولید شدند که معرف گفتمان‌های ذکر شده بودند. در این دهه نویسندگان آثار داستانی با تأثیر از این فضای فرهنگی متکثر ،رمان‌هایی با رویکردهای اجتماعی، جنگ و دفاع مقدس، فمینسیم ادبی، پست‌مدرنیسم، رمانتیک عامه‌پسند نوشتند. و ما شاهد تولید آثار برجسته‌ای همچون آینه‌های دردار، نوش‌دارو، نقش پنهان، نیمه غایب و دل و دلدادگی، جزیره سرگردانی،..... بودیم. در این آثار نویسندگان بر بازنمایی از «خود» و فردیت تأکید می‌کند، دقیقا در مقابل نویسندگان دهه شصت که با نگاهی ایدئولوژیک به‌دنبال تولید صدای یک مای جمعی در برابر دیگری یا دیگرانی قرار گرفته بودند.

در دهه 70 حدود هزار رمان منتشر شده که نیمی از آن متعلق به نویسندگان زن است. از این میان، هفتاد درصد رمان‌های زنانِ نویسنده و درصدی از رمان مردانِ نویسنده به جریان داستان‌‌های رمانتیکِ عامه‌پسند اختصاص دارد.

وی سپس به مثال‌هایی اشاره کرد و گفت: از مهم‌ترین آثار عامه‌پسندی که با اقبال عمومی مواجه شدند می‌توان به این آثار اشاره کرد: اتوبوس آبی (1377) از مهدی اعتمادی؛ باغ مارشال (1376) از حسن کریمی؛ پریچهر (1379) از م. مؤدب‌پور؛ تندیس عشق (1372) از نسرین ثامنی، پنجره (1372) و آریانا (1378) از فهیمه رحیمی؛ حکایت روزگار (1373) از فریده گلبو؛ بامداد خمار (1374) از فتانه حاج‌سیدجوادی؛ غم‌های زندگی (1376) از زهره خسروانی ، افسانۀ دل (1376) و نگین محبت (1378) از فریده رهنما، شب سراب (1377) از ناهید پژواک؛ بگشای لب (1377) از شهره وکیلی؛ گسترۀ محبت (1377) و نیمی از وجودم (1379) از نسرین قدیری؛ سال‌های بی‌کسی (1378) از مریم جعفری، دالان بهشت (1378) از نازی صفوی؛  سپیدۀ عشق (1379) از رؤیا خسرونجدی؛ شاه‌پری حجله (1379) از رؤیا سیناپور.



رمان‌های جنسیت محور
نویسنده «هشت بهشت» در ادامه گفت: در این دهه رمان‌هایی متأثر از جریان‌های سیاسی_اجتماعی تولید می‌شوند و اعتراضات فرهنگی و اجتماعی و هویت‌جویی خودشان را به شکلی نمادین مطرح می‌کنند. گفتمان انقلاب و دفاع مقدس، با هدف حفظ دست‌آوردهای دفاع مقدس ادامه می‌یابد و رمان‌های عامه‌پسند زنان پیش‌تاز است. جریان های مهم رمان‌نویسی دهه 70 عبارتند از: رمان‌های جنسیت محور: از وجوه برجسته این دهه، توجه نویسندگان به تولید رمان‌های جنسیتی  و زن محور است. این دسته از آثار در دو گروه رمان‌های عامه‌پسندِ رمانتیک  و دوم داستان‌ها و رمان های فمینیستی (در جایگاه ادبیات نخبه‌گرا) قرار می‌گیرد. گروه اول یعنی در آثار عامه‌پسند این دهه، نویسندگان اعم از مرد و زن، «زنان» را محور نوشته خود قرار می‌دهند. اما محوریت شخصیت زن در این داستان‌ها به معنی محوریت فردی آن‌ها در خانه و جامعه نیست؛ و سرنوشت این زنان، اغلب به دست مردان داستان رقم می‌خورد نه خود آنان. دیدگاه بسیاری از نویسندگان زن عامه‌پسند با رویکردی محافظه کارانه، بر تأیید فرهنگ غالب پدرسالارانه منطبق است. در حقیقت زنان حتی اگر شخصیت اصلی و محوری داستان باشند در چارچوب همان هنجارها و باورهای سنتی- فرهنگی، و تصاویر کلیشه‌ای جامعه بازنمایی می‌شوند. در حقیقت این آثار به‌مثابه بخشی از ابزارهای تعلیم و تربیت اجتماعی، گفتمان مردسالارانه را در چهارچوبی زنانه برای خوانندگان منعکس میکنند (فرهنگی، 1384: 65-63). بدین‌ترتیب، رمان‌های عامه‌پسند که هدفشان پرداختن به مسائل جنسی- عاشقانه و حادثه و جلب مشتری است، با کسب عنوان پرفروش‌ترین رمان‌های دهۀ هفتاد، موفقیت خود را در جذب مخاطبان ثابت می‌کنند.» (رک.میرعابدینی، 1366، 197). میرصادقی در بررسی علل این پدیده به عوامل مختلفی اشاره می‌کند از جمله گرایش به نهیلیسم در میان نویسندگان رمان‌های ادبی و دغدغه آن‌ها برای تأمین هزینه‌های زندگی، تغییر در کارکرد رمان از جریانی در راستای اندیشیدن به خود، و جامعه به سمت ابزاری برای سرگرمی صِرف، و نیز رقابت با فیلم‌های ویدئویی (جمال میرصادقی،1394: 473).

نویسنده «بگذریم...» در ادامه عنوان کرد: در مقابل این رمان‌های عامه‌پسند، رمان‌های نخبه‌گرای جنسیت‌مدار قرار می‌گیرند که برخاسته از جنبش ادبی فمینیستی و در واقع محصول فضای پس از انقلاب است. در این دسته از رمان‌ها «زنان» از نگرش سنتی فاصله می‌گیرند و نمایی تازه از «خود» ارائه می‌دهند؛ نمایی که در آن زنان «عاملیت» دارند، در تصمیم‌گیری‌ها مشارکت دارند یا خواهان مشارکت هستند، نویسندگان این رمان‌ها زنان را به عنوان سوژه و، دستیابی به هویت فردی و اجتماعی زنان را درون‌مایه آثار خود قرار می‌دهند. بر این اساس نویسندگان فمینیست دهه هفتاد می‌کوشند با تمرکز بر هویت زن تمایزات و تبعیضات جنسیتی موجود در جامعه اعتراض کنند؛ و به این ترتیب نظام‌های گفتمانی غالب را به چالش درآورند و چهره‌ای دیگر از زنان ترسیم کنند. نمونه بارز آن جزیره سرگردانی، نیمه غایب 78. البته فراموش نکنیم که زمینه‌های این نوع از رمان با طوبی و معنای شب و اهل غرق در اواخر دهه شخصت پدید آمده بود. کامران تلطف با تأکید بر اینکه جنبش ادبی فمینیسم محصول فضای پس از انقلاب است در مورد آثاری  که زنان در دوران پیش از انقلاب آفریده‌اند، می‌نویسد:  آنان به دلیل تأثیرپذیری از گفتمان ادبی مسلط عمدتاً به مسائل سیاسی_اجتماعی می‌پرداختند و کمتر به مسائل جنسیتی توجه نشان می‌دادند. بدون شک، در آثار آن‌ها مضامین مربوط به زنان وجود داشت اما این مضامین اغلب در بافت «ادبیات متعهد و آگاهی‌بخشی همچنان مرد سالار» مطرح می‌شد.

رئالیسم انتقادی جانی تازه می‌گیرد
گسکری افزود: در این دهه و در ادامه سنت داستان‌نویسی دهه شصت، جریان(نوع روایت‌ها) رئالیسم سنتی و جادویی به حیات خود ادامه می‌دهند ولی رئالیسم انتقادی جانی تازه می‌گیرد. رمان مدرن با توجه به تغییرات فرهنگی دهه هفتاد، با کاهش فضای پرشور انقلابی و ارزشی، با اقبال بیشتری روبه‌رو می‌شود. در حالی که در دهه گذشته(شصت) مدتی از اقبال نویسندگان به مدرنیسم کاسته شده بود. رمان مدرن فارسی عمدتاً انتقادی است و موضوع این انتقاد اغلب متوجهِ ارزش‌ها و اصول اخلاقی و اجتماعیِ تجویزیِ برآمده از گفتمانِ رسمی ایدئولوژیک است. علاوه بر این در متون مدرنیستی هر شخصیت خصوصیات مشخص و منحصر به فردی دارد. و خوانندۀ رمان با گفتمان‌های متکثر مواجه می‌شود. به همین دلیل بین جریان مدرنیسم داخلی با مدرنیسم غربی تفاوت‌هایی هست که مهمترین آن در امرِ نگرش به تحولات اجتماعی نهفته‌است؛ مدرنیسم غربی به ذهنیت‌گرایی و درون‌گرایی ِ افراطی پناه می‌برد و مسئولیت اجتماعی یا دیدگاه انتقادی اندکی دارد، درحالی که نویسنده مدرنیست ایرانی نمی‌تواند از دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی و انتقادی پیرامونش فاصله بگیرد. درخصوص رمان‌های مدرن و بعضا پست مدرن غیر از مضامین و کثرت دیدگاه‌ها و اندیشه‌ها باید به شیوه‌های روایی ِبه کار رفته در این رمان‌ها نیز اشاره کرد. از جمله تعدد راویان، زاویه دید متغیر، گسیختگی روایی، ذهنی‌گرایی و زبان که به آن‌ها خواهیم پرداخت.

وی در ادامه درباره داستان‌های پست‌مدرن توضیح داد: تنوع و تجربه‌های تازه در فرم و ساختار در دهه 70 نضج می‌گیرد، که یکی از آن‌ها به جریان داستان‌های پسامدرنیستی موسوم است. البته من کمی با احتیاط از این اصطلاح نام می‌برم چون در زمانه برزخیِ گذارهای اجتماعی تمام‌ناشدنی در جامعه ما، از جریان داستان نویسی پست مدرن صحبت‌کردن کمی باید با احتیاط همراه باشد. و من ترجیح می‌دهم از اصطلاح فرامدرن استفاده کنم. اما در اینجا بیشتر به تلاش‌هایی که در جهتِ تولید این‌گونه رمان‌ها انجام شده نظر دارم. در این دهه نمونه‌هایی از این دست داستان‌ها و رمان‌ها روانه بازار نشر ایران میشود که در تکنیک، زبان، عدم قطعیت، ناپیوستگی، و بسیاری از مولفه‌های داستان‌های پست مدرنیستی مشترک‌اند، ولی به لحاظ اندیشه غالب هستی‌شناسانه خیلی از آن فاصله دارند،  هنوز جای صداهای متعدد، به‌مثابه ویژگی اصیلِ رمانی، در آن‌ها خالی است. به هر حال رمان‌های دل دلدادگی، آینه‌های دردار، برهنه در باد،  ... را می‌توان تلاش‌های مفیدی در خلق این دست رمان‌ها تلقی کرد.  

وی افزود: اقلیمی‌نویسی جریان پرقدرتی در داستان‌نویسی فارسی است. بخش عمده آن به نویسندگان جنوب اطلاق می‌شود که به علت فراوانی نویسندگان جنوب جدا کردن آنها از جریانات اصلی داستان‌نویسی قابل ممکن نیست. دولت‌آبادی و احمد محمود، حسن اصغری و نجدی هر چند که تکیه شان بر بوم و مناطق خاصی است اما جزئی از بدنه داستان‌نویسی‌اند. به نظرم به جای تفکیک داستان‌نویسی بر مبنای بوم و اقلیم که امروزه جریان شایعی هم هست باید به جریان‌شناسی درونی آثار متمرکز شد. مثلا پیوند ادبیات اقلیمی با ادبیات جنگ. وقتش است که در نام گذاری دوره‌ها و جریان‌های ادبی تجدیدنظر شود. این تقسیم‌بندی‌ها در پاره‌ای موارد جوابگو نیستندو پژوهشگران علاقمند می‌توانند به این نکته توجه کنند.  

جنگ از كليشه بيرون می‌آيد
این منتقد ادبی درباره ادبیات جنگ دهه هفتاد توضیح داد: جریان دیگر، ادبیات جنگ و دفاع‌مقدس در دهه هفتاد است. در این دهه میزان داستان‌های جنگی که در حوزه رئالیسم دینی بگنجند، کاهش یافته است.  درحقیقت، رمان‌های جنگ و دفاع‌مقدس دهه هفتاد، بیشتر رمان‌هایی انسان محوراند. به‌همین دلیل در کنار توجه به ارزش‌های ملی و ايمانی، به «انسانِ» جنگ و بُعد انسانی جنگ بیشتر شده. در اين آثار، جنگ از كليشه بيرون می‌آيد و به جای حماسه‌سرايی، ارزش‌های انسانی برجسته می‌شود. در رمان‌های این دوره، نه مثل برخی رمان‌های دهه شصت همچون شب ملخ مجابی، آداب زیارت تقی مدرسی، و محاق منصورکوشان رویکردی منفی نسبتا منفی می‌بینیم و، نه چهره‌ای بی‌نقص و معصوم از رزمندگان و رشادت‌های آن‌ها ترسیم می‌شود، آنچنان که قاسمعلی فراست در نخل‌های بی‌سر و عابدی و  مخملباف و موذنی و شجاعی و زنوزی در آثارشان ارائه کرده‌اند؛ در این جریان جدید جنگ‌نویسی نه جنگ مقدس انگاشته می‌شود و نه حماسه‌های ملی انکار می‌شود و ناگفته می‌ماند. در کنار این مهمات، فرم و تکنیک‌های روایی هم با شکستن زمان، روایت‌های ذهنی‌، انتخاب نوع خاصی از  زاویه دید، تعدد راوی، کشمکش شخصیت‌های داستانی با راوی و ورود نویسنده به متن، تصویری متفاوت از رمان جنگ دهه هفتاد ارائه می‌شود. تصاویری که نویسنده‌هایی چون حسن بنی عامری  در گنجشک‌ها بهشت را می‌فهمند(1376) یا  علی‌اصغر شیرزادی در هلال پنهان (1377) ارائه می‌کنند. به این ترتیب ملاحظه می‌کنیم که جایگاه نویسندگان دهه هفتاد به دلیل دیدگاه‌های متفاوتشان، بیانگر موقعیت اجتماعی نسلی است که با نسل گذشته فرق دارد.  با بررسی این آثار می‌توان با در نظر گرفتن  موقعیت «سوژه»ها تا حدود زيادی از گفتمان‌های متکثر این دوره آگاهی يافت؛ گفتمان ایدئولوژیک سنتی_انقلابی، گفتمان مردسالاری، گفتمان فمینيسم، گفتمان روشن‌فکری دینی، غرب‌ستیزی، که در این متون انعکاس دارند و جنبه‌های معينی از هویت اجتماعی را  بازتولید می‌کنند.

وی افزود: با تأمل در الگوی روایی ادبیات داستانی دهه هفتاد درمی‌یابیم که این الگو واجدِ ویژگی‌هایی است که با ادبیات دهه پیش از خود متفاوت است. نویسندگان رمان دهه هفتاد، با توصیف گرایش‌های حزبی و ایدئولوژیک و تبیین تضاد علایق سنتی و تجربه مدرنیته، بر هویت‌های فردی و استقلال کنش‌گران اجتماعی تأکید می‌کنند.  داستان‌نویسی دهه 80 به عقیده رضا براهنی، انقلاب، جنگ و رابطه جوانان با خانواده، جامعه و حکومت از جمله مضامین مهمی هستند که انقلاب آن‌ها را معرفی می‌کند ولی مهم‌ترین پیامد انقلاب، تحولات فرهنگی است... انقلاب نه فقط مضامین؛ بلکه فرم متون را نیز متحول می‌سازد. به همان اندازه که فرم انقلاب، جامعه و تاریخ را متحول می‌کند، فرم ادبی هم از محتوای انقلاب چیزی دیگر می‌سازد (ر.ک براهنی، 1380: 44). با این مقدمه به داستان‌نویسی دهه 80 می‌پردازیم. در این دهه با فراوانی نویسنده و آثار داستانی متنوع، و تعدد نگاه و اندیشه، روبه‌رو هستیم.

جریان پر تپش داستان‌های آپارتمانی
 این مدرس دانشگاه آماری از تعداد رمان‌ها و داستان‌های کوتاه انگاشته شده در این دوره ارائه کرد و گفت: تعداد رمان و داستان کوتاه این دهه بالغ بر 2000 عنوان است.  و این در حالی است که تحولات  اجتماعیِ تابعِ گفتمان رسمی به شکل‌گام‌هایی به پیش و گام‌هایی به پس به تجربه‌گرایی خود ادامه می‌دهد. داستان کوتاه در دهه80 هنوز ژانر برتر و محبوب است. ناپایداری اجتماعی و عوامل مهمی از جمله بحران‌‌های فضای سیاسی را می‌توان موجد این امر دانست. تکنیک‌های داستان نویسی غرب تأثیر شگرفی در بیان موضوعات و مضامین و فرم‌ها بازی می‌کند. درخشش داستان‌نویسان زن از جمله مهم‌ترین اتفاقات این دهه است. البته در نظر داریم که تجربه دو دهه 60 و 70 مسیر داستان‌نویسی این دوره را هموارتر کرده است. تعداد نویسنده‌ها به چندین برابر دهه گذشته رسیده ضمن اینکه بسیاری از نویسندگان دهه گذشته با جدیت و نگاه تازه به نوشتن ادامه داده‌اند. داستان کوتاه همچنان از نظر کیفی و کّمی بر رمان پیشی گرفته است. از جریان‌های مهم داستان‌نویسی این دهه می‌توان به؛ جریان پر تپش داستان‌های آپارتمانی و شهری اشاره کرد. که بخشی از آن‌ها پیرو ترجمه آثار کارور و نویسندگان امریکایی است. حتی می‌توان ادعا کرد این نوع از داستان‌ها جای داستان‌های اقلیمی دهه‌های گذشته را تقریبا پر کرده‌اند. ستینگ این داستان‌ها عموما در آپارتمان‌ها و نقاط مختلف شهر اعم از مرکز و جنوب شهر و به طور جزئی‌تر در  کافی‌شاپ‌ها، مراکز خرید و پارک‌ها  قرار دارد.

 وی در ادامه افزود: جریان دیگر ذهنی‌گرایی فردی است. که موجب کم‌رنگ  شدن نقش اجتماع و تاریخ و سیاست در آثار داستانی شده ، این گرایش به ذهنی‌گرایی، روزمرگی، به شکل نوعی جدایی از اجتماع و فردمحوری، در آثار تولیدشده در این دهه خودنمایی می‌کند. همین امر داستان‌های همسان و یک شکلی را پدید می‌آورد که تشخیص نویسندگان آن را مشکل می‌کند.  جریان رمان عامه‌پسند در دهه 80، مطابق انتظار، در مقابل داستان نخبه‌گرا  به سرعت پیش می‌رود و بازار نشر را در اختیار می‌گیرد. جریان رمان‌های مدرن و فرا مدرن به حیات خود ادامه می‌دهد. از مهم‌ترین رمان های تولید شده که در ادامه سبک و سیاق آثار اواخر دهه 70 قرار می‌گیرد، می‌توانیم از سالمرگی اصغر عبداللهی، رود راوی ابوتراب، آبی‌تر از گناه حسینی، نگران نباش، درخت انجیر معابد، اسفار کاتبان نام برد. در میان نوشته‌های جنسیت مدار، یک جریان میانه‌ای می‌بینیم که در مرز حرکت می‌کند نه کلیشه زن سنتی را به شکل داستان‌های عامه‌پسند باز می‌سازد و نه به گفتمان فمینستی پاسخ می‌دهد بلکه، با موضعی محافظه‌کارانه پیش می‌رود. البته با کمی شدت و ضعف می‌توان به رمان‌های چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم از زویا پیرزاد، انگار گفته بودی لیلی سپیده شاملو، احتمالا گم شده‌ام، خاله‌بازی، پرنده من، دیگری از محبوبه میرقدیری اشاره کرد. 

فاصله گرفتن از محافظه‌کارهای پیشین
علی‌پور گسکری درباره رمان‌های جنگی این دهه عنوان کرد: داستان‌نویسی جنگ در این دوره ساختار و فرمی تکامل‌یافته‌تر به خود می‌گیرد؛ با فاصله گرفتن از، محافظه‌کارهای پیشین، و نگاه ایدئولوژیک و پرهیز از مستقیم‌گویی، تصاویری بدیع و منطقی از جنگ و انسان جنگی، با همه قوت‌ها و ضعف‌هایش، ارائه می‌شود. عقرب روی پلههای اندیمشک از حسین آبکنار، من قاتل پسرتان هستم از احمد دهقان  دیگر اسمت را عوض نکن از مجید قیصری، دختران دلریز داود غفارزادگان ... از نمونه‌های خوب در حوزه رمان و داستان کوتاه این دهه‌اند. البته اشاره کنم که در نگاه نویسندگان دفاع‌مقدس در این دهه شاهد نوعی دگردیسی هستیم که کم و بیش با حفظ ارزش‌های پیشین  در ساخت و پرداخت شخصیت‌ها و فضاهای آرمانی جبهه و جنگ، داستان‌هایی از نوعی دیگر پدید آورده‌اند.

داستان کوتاه این ژانر با قدرت در این دهه جلو می‌رود. در واقع مجموعه‌ای از بهترین داستان‌های کوتاه در این دهه منتشر شده‌اند. که شامل «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند» از نجدی 83 ، «دیوان سومنات» ابوتراب80، «تمام زمستان مرا گرم کن» از علی خدایی سال 76، «نام‌ها و سایه‌ها» اخوت هولا هولا ناتاشا امیری، «مادموزل کتی» از میترا الیاتی در سال 82، «برف و سمفونی ابری» از  پیمان اسماعیلی، آویشن قشنگ نیست از حامد اسماعیلیون، «جیب بارانی‌ات را بگرد» پیمان اسماعیلی، «آن طرف خیابان» جعفر مدرس صادقی، «حنای سوخته» شهلا پروین روح، «احتمال پرسه و شوخی» یعقوب یادعلی و همچنین باغ ملی کورش اسدی، تک خشت منیرالدین بیروتی، دو دنیای گلی ترقی، خنده در تنهایی بهرام مرادی و داستان ویرانِ ابوتراب خسروی.


 
بهناز علی‌پور گسکری در انتهای بحث مفصل خود به جریان داستان‌نویسی در دهه 90 هم اشاره کوچکی کرد و گفت: مهم‌ترین جریان داستان‌نویسی در سال‌های اخیر، در دهه حاضر، نوعی بازنگری در تاریخ گذشته و مرور تجربه‌های سیاسی و بحران‌های تاریخی- اجتماعی است. ژانر قالب در این سال‌ها با توجه به گرایش افراطی و درخواست بازار نشر، رمان‌نویسی و رمان ژانر است که تبعیتی از بازار جهانی نشر محسوب می‌شود. به‌عبارت دیگر اتفاق مهم این سال‌ها، ورود بازار نشر در تغییر سلایق ادبی نویسنده و جامعه است. اما داستان کوتاه به‌مثابه هنر منزوی به تنهاییِ مألوف و متفکرانه‌اش و به رغم بی‌توجهی بازار نشر به او، هنوز پیشرو است.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 15
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 2
  • ۱۵:۳۶ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۵
    برخلاف سخنرانیی که دو هفته قبل درمورد شعر پس از انقلاب منتشر کردید و خیلی سطحی و شتابزده و نارسا بوداین سخنرانی درمورد داستاهای پس از انقلاب خیلی علمی و حسابشده هست و با اینکه از خیلی اثار اسم نبرده اما روندهای کلی را خیلی خوب اشاره کرده است.اگر ممکن است تالیفات خانم علیپور گسکری راهم معرفی کنید.
  • آرش خدایی نیا ۱۵:۳۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۵
    چطور از رمان نویسی پست مدرن در ایران حرف می‌زنند و به نمونه‌هایش اشاره می‌کنند و نامی از آزاده خانم و نویسنده‌اش رضا براهنی نمی‌برند؟ این خانم پژوهشگرند؟ به رمان‌های شیوا ارسطویی و فرخنده حاجی زاده و هادی تقی زاده و شهریار وقفی پور هم اشاره نمی‌شود. در عوض به آینه‌های دردار گلشیری به عنوان رمان پست مدرن اشاره می‌کنند.
  • خدیجه شریعتی ۱۵:۴۳ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۵
    چرا ادبیات را به ادبیات زنان و ادبیات جنگ و ادبیات عامه پسند تقسیم می‌کنید؟ ادبیات، ادبیات است.
  • مینا پوستی ۱۶:۲۴ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۵
    سالمرگی اصغر عبداللهی؟ چطور امکان دارد ایشان چنین اشتباه فاحشی بکنند؟ سالمرگی از اصغر الهی است و نه عبداللهی
  • علی یزدانی ۱۶:۲۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۵
    «نام‌ها و سایه‌ها» اخوت رمانه و نه مجموعه داستان
  • حمید بابایی ۱۹:۲۵ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۵
    نام‌های مهم دهه نود را حذف کرده‌اند: مهدی یزدانی خرم، کامران محمدی، محمدحسن شهسواری، فرشته احمدی، محمد کشاورز. چه گزارش ابتری شده
  • سعید مدنی ۲۱:۵۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۵
    رمان‌های دل دلدادگی، آینه‌های دردار، برهنه در باد، اصلاپست مدرن نیستندبلکه مدرن هستندو از زمین تا اسمان فاصله دارند. خانم کارشناس به نظر می رسد در زمینه ی پسا مدرنیز م مطالعه ی کافی ندارند .ازاده خانم ونویسنده اش ورمان هیس و رمان رود راوی بهترین های این گروه هستند .
  • سعید مدنی ۲۱:۵۹ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۵
    رمان‌های دل دلدادگی، آینه‌های دردار، برهنه در باد، اصلاپست مدرن نیستندبلکه مدرن هستندو از زمین تا اسمان با اثارپست مدرن فاصله دارند. خانم کارشناس به نظر می رسد در زمینه ی پسا مدرنیز م مطالعه ی کافی ندارند .ازاده خانم ونویسنده اش ورمان هیس و رمان رود راوی بهترین های این گروه هستند .
  • الهام سیاح ۲۳:۵۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۵
    رمان آزاده خانم ونویسنده اش رضا براهنی ورمان هیس محمد رضا کاتب اولین رمان های پست مدرن ایران هستند و نه حتما بهترین ها.شاید بشود از رمان بزرگ بال زنها و چشم هایم آبی بود محمد رضا کاتب وهمچنین رمان ملکوت بهرام صادقی و شب ممکن محمدحسن شهسواری به عنوان شاخص ترین ها هم نام برد که در این مطلب نبودند.
  • m.d ۰۰:۲۴ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۶
    حذف واقعیت به نفع نظرات شخصی .خانم علی پور بیش از حد روی زنانه نویسی مانور می دهند. مگر کل نویسند ه های خوب وفهیم زن ما چند تا هستند .تازه مگر نویسنده گی زنانه ومردانه دارد .
  • ۰۰:۴۸ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۶
    نویسندگان تاثیر گذار دردهه ی 80نویسندگانی چون ابوتراب خسروی، شهریار مندنی پور، رضا قاسمی، محمدرضا کاتب، منیرو روانی پور، هستندکه ما دراین تحقیق نقش پر رنگ و واقعی آنها را نمی بینیم ونقش آنها به اسم های عجیب و بی تاثیر سپرده شده است . مطلب ناقصی بود .
  • ۰۴:۳۰ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۶
    مهم ترین رمانهای دهه نود یعنی پرونده کهنه سرخ سفید، نگهبان، کوچه ابرهای گمشده، و گراف گربه را ندیدن یا اوج کج سلیقگی ست یا نخواندن
  • ۰۴:۳۳ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۶
    بسیار گزارش کلیشه ای و محافظه‌کارانه‌ای بود. مملو از اشتباه.
  • ۱۰:۴۲ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۶
    ببا خواندن کامنت های انتقادی به یاد داستان عیسی و سگ افتادم که سرانجام به یاران همیشه خرده گیرش چنین گفت: «شما مردم چرا فقط عیب ها را مشاهده میکنید و روی آن انگشت میگذارید!ای مردم کاش به جای مشغول بودن به عیب دیگران متوجه عیب و ایراد خودتان میشدید و به رفع ان می کوشیدیدم». دوستان نویسنده و صاحبنظر لطفا حسن های ا مطلب خانم علی پور را هم ببینید.
    • م. ۲۰:۲۷ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۸
      البته دوستان باسواد حق دارند اشکالات کار را بگویند، ولی این هم درست است که دیکتۀ نانوشته غلط ندارد. ما معمولاً ترجیح می دهیم غلط گیر دیکتۀ دیگران باشیم تا دیکته نویس.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها