سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۴۷
پرفروش برای ابد و شش روز!

در ششمین روز از آغاز نمایشگاه کتاب تهران به سراغ غرفه ناشران مختلف رفتیم و از پرفروش‌های ادبیات داستانی پرسیدیم. بعضی اسامی همان‌هایی هستند که در طرح‌های عیدانه و پاییزه هم اسمشان را جزو پرفروش‌ها شنیده‌ایم. واقعا چرا بعضی کتاب‌ها همیشه پرفروش‌اند؟

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): شش روز از آغاز سی‌ویکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران می‌گذرد و غرفه‌های ناشران همچنان در حال پروخالی شدن از کتاب است. با این استقبال از نمایشگاه کتاب شاید شما هم مثل ما کنجکاو باشید تا بدانید پرفروش‌ترین کتاب‌های ناشرانی که بیشتر در حوزه ادبیات داستانی فعالیت دارند، در این چند روز چه کتاب هایی بوده‌ است. در گپ و گفتی که با تعدادی از ناشران حاضر در نمایشگاه داشتیم، درباره پرفروش‌ترین کتاب‌های تالیفی و ترجمه در حوزه ادبیات به نتایج جالبی رسیدیم. بسیاری از کتاب‌هایی که در فهرست پرفروش‌‌های شش روز اول نمایشگاه کتاب هستند، در طرح‌های عیدانه و پاییزه نیز جز پرفروش‌ها بوده‌اند.
 
در حال قدم زدن در سالن ناشران عمومی، در غرفه انجمن صنفی زنان ناشر به اعظم کیان افراز مدیرمسئول انتشارات افراز برخوردم و درباره آثار پرفروش این شش روز از وی پرس‌وجو کردم. این ناشر پاسخ داد: پرفروش‌های رمان ایرانی امسال از کارهای جدیدی است که چاپ کرده‌ایم. رمان‌های «کاشف رویا» و «هفت دهلیز» نوشته جمشید ملک‌پور از آثار تالیفی است که امسال با استقبال زیادی روبه‌رو شد.از رمان‌های خارجی هم می توانم به «خیابان بوتیک‌های خاموش» از پاتریک مودیانو و «هنرمندی از جهان شناور» نوشته ایشی گورو اشاره کنم. جالب این است، آن زمان که این کتاب‌ها در نشر افراز منتشر شدند، هنوز هیچکدام برنده نوبل نبودند. مترجم کتاب مودیانو زنده‌یاد ساسان تبسمی و مترجم رمان ایشی گورو،‌ یاسین محمدی است.
 
سپس با آقای سیه‌بازی مسئول غرفه انتشارات برکه خورشید که بیشتر حجم آثار منتشر شده آن به رمان‌های همه‌خوان ایرانی اختصاص دارد،‌ درباره پرفروش‌های این شش روز گپ زدم: رمان‌های ایرانی «خواب زده» نوشته الناز محمدی و « فراموش‌آباد» نوشته مهسا زهیری و رمان خارجی «پژواک کوهستان» از خالد حسینی با ترجمه شهناز مجیدی آثار پرفروش این نشر بودند.

پریا آقایی مدیر مسئول نشر به‌نگار با رویی باز و خیلی سریع تا عبارت رمان ایرانی و خارجی پرفروش از دهانم بیرون پرید، گفت؛ «آن رسید لعنتی» از داریوش مهرجویی و کتاب «آدم‌های خوشبخت کتاب می‌خوانند و قهوه می‌نوشند» نوشته آنیس مارتن- لوگان با ترجمه ابوالفضل الله‌دادی.




در راهروهای طویل نمایشگاه راه می‌رفتم و اسامی ناشران در چشمانم قاب می‌شدند. بعضی اسم‌ها را تا به حال نشنیده بودم. چشمم به دنبال اسامی آشناتر می‌گشت تا بالاخره یکی را پیدا کرد؛ چترنگ. از سارا رضوانفر معاون غرفه انتشارات چترنگ که در این باره پرس وجو کردم، چند کتاب خارجی معرفی کرد و با مکث زیاد معنی‌داری یک کتاب تالیفی. بعد هم گفت که ما کتاب تالیفی زیاد چاپ نمی‌کنیم و تمرکزمان روی ترجمه است. «شب تاریک روح» نوشته شهزاد رحمتی را به دستم داد، کتاب به نظرم خیلی آشنا آمد. این کتاب البته رمان نیست و پیش از این در قسمت معرفی کتاب ایبنا درباره‌اش مطلب خوانده بودم. پرفروش‌ترین کتاب خارجی هم «سیر عشق» نوشته  آلن دوباتن با ترجمه زهرا باختری بود و کتاب‌های ژانر معمایی- پلیسی به نام‌های «مارمولک سیاه»، «شکار و تاریکی» و «اتاق قرمز» که هر سه این رمان‌ها نوشته ادو گاوارانپو و با ترجمه محمود گودرزی هستند.

راهرو را ادامه می‌دهم و اسم تمام نشرهایی را که با حرف چ شروع می‌شود،‌ می‌خوانم. چشمم می‌افتد به نام آشنای دیگری،‌نشر چلچله. کاوه کاغذچی از ناشرانی است که توازنی نسبی میان کارهای تالیفی و ترجمه در نشرش برقرار است و در کنار انتشار رمان خارجی، از آثار فارسی هم غافل نمی‌شود. در معرفی هم از کارهای وطنی بیشتر مایه می‌گذارد و می‌گوید؛ دفتر شعر-نقاشی «جای پای عاشقان در برف مانده است» و رمان «قطار از ریل خارج شد» نوشته احمدرضا احمدی، مجموعه داستان «خاطرات زنی که نصفه مرد» نوشته الهامه کاغذچی از کارهای تالیفی پرفروش نشر چلچله است و کار خارجی پرطرفدارمان هم رمان «گیلیاد» نوشته مریلین رابینسون با ترجمه مرجان محمدی است.




راهرو را تا انتها می‌روم و برمی‌گردم سمت شماره‌های کمتر. به اولین غرفه‌ای که در انتهای راهرو می‌رسم می روم و سوالم را تکرار می‌کنم. مسئول غرفه انتشارات آگه «داستان‌های قدیمی» نوشته کاستینا لابیه‌خا با ترجمه آرش فنالیان و فرناز فروتنی و «نغمه شبانه» نوشته کریس ابانی با ترجمه امیر یداله‌پور را جزو پرفروش‌های خارجی اعلام می‌کند. نشر آگه زیرمجموعه‌ای به نام نشر بان دارد که فقط داستان و رمان ایرانی منتشر می‌کند. از مسئول غرفه بان که درباره پرفروش‌های این شش روز می‌پرسم، جواب می‌دهد؛ «سورمه سرا» نوشته رامبد خانلری.

حرف آ را می‌گیرم و می‌روم تا می‌رسم به غرفه نشر آموت. یوسف علیخانی وسط راهرو ایستاده و با دیدنم اسمم را می‌گوید و حالم را می‌پرسد. موضوع گزارش‌ام را که می‌گویم بدون فوت وقت می‌گوید؛ «خاما» و از خارجی‌ها هم «ما تمامش می‌کنیم» از کالین هوور با ترجمه آرتمیس مسعودی. بعد هم سری از تاسف تکان می‌دهد و می‌گوید: داستان ایرانی نمی‌فروشد. «خاما» هم چون توی کتابفروشی‌ها نبوده -چون کتابفروش کتاب ایرانی سخت پذیرش می‌کند- به همین خاطر جز پرفروش ها شده است.

آی با کلاه می‌شود آی بی کلاه و می‌رسم به الف و شرکت نشر البرز،‌ از نشرهای قدیمی چاپ رمان‌های ایرانی که البته امروز بیشتر روی رمان‌های خارجی مانور می‌دهد. علمی، مدیر غرفه نشر البرز درباره رمان‌های ایرانی می‌گوید، بعد از بامداد خمار که همیشه پرفروش است، رمان‌های «رز سیاه» نوشته نسرین قدیری، «سه سکانس از پاییز» و «که هنوز من نبودم» جزو پرفروش‌های این چند روزه بوده‌اند و کلا از پرفروش‌های نشر هستند. رمان‌های «ایستگاه پایانی» نوشته ژیه‌بل  با ترجمه آریا نوری و «کودک را به من بده» نوشته مل مک گرات با ترجمه اصغر اندرودی هم از پرفروش‌های خارجی‌اند.



چند راهرو را رد می‌کنم تا می‌رسم به غرفه انتشارات حوض نقره و دکور جالب غرفه توجه‌ام را جلب می‌کند و وقتی مسئول غرفه با لبخندی از من می‌پرسد که می‌توانم کمک‌تان کنم؛ تازه یادم می‌افتد برای چه کاری آمده‌ام. موضوع گزارش را که شرح می دهم خیلی تروفرز دو کتاب می‌گذارد جلوی دستم و من هم اسم‌شان را می‌نویسم در کاغذ خبر؛ «کتاب کوچک عشق» نوشته اسماعیل فیروزی و « دختری در قطار» نوشته پائولا هاکینز.

ته راهرو غرفه انتشارات «کتاب پنجره» است. از ایرانی‌ها «خرنامه» به کوشش علی دهباشی را معرفی می‌کند و از کتاب‌های وارداتی،‌ کتابی به دستم می‌دهد که خیلی برایم آشناست، «بی ریشه» که یک آنتولوژی از داستان‌های کوتاه نویسندگانی مانند آستوریاس و مورواست. کمی که آن را ورق می‌زنم یادم می‌افتد که چند هفته پیش فرزانه کرم‌پور آن را برای مطالعه و خرید از نمایشگاه کتاب تهران پیشنهاد داد. یادم می‌آید که کرم‌پور گفته بود؛ این داستان‌ها اولین بار است که با ترجمه محمد قاضی منتشر می‌شوند. بن کارت کتابم را در می‌آورم تا کتاب را بخرم که مسئول غرفه کتاب را در کیسه می‌گذارد و می‌گوید؛ هدیه نشر کتاب پنجره به شما.

همانطور راه می‌روم و چشم می‌دوزم به رفت‌وآمد آدم‌ها. یادداشت‌هایم را ورق می‌زنم تا ببینم از چند انتشارات،‌ آمار گرفته‌ام. هنوز عدد راضی کننده‌ای نیست و جای چند نشر معروف در فهرستم خالی‌است.

چشمم می‌افتد به غرفه انتشارات شهرستان ادب. موضوع گزارشم را که می‌گویم مسئول غرفه خیلی صریح می‌گوید؛ رمان «بی‌کتابی» نوشته شرفی خبوشان و مجموعه شعر «تماشایی» سروده میلاد عرفان‌پور.
 
همان‌طور که راهروها را گز می‌کنم، می‌رسم به پیشخان نشر کارنامه. نپرسیده می‌دانم پرفروش‌ترین رمان خارجی‌اش کدام است. این چند وقت توی ویترین تمام کتابفروشی‌های انقلاب دیدم‌اش. زهرایی، مسئول غرفه موضوع گزارش‌ام را که می‌شنود، دستش می‌رود سمت همان کتابی که حدس می‌زدم و می‌گوید از بین خارجی‌ها، «بازمانده روز» نوشته کازوئو ایشی گورو با ترجمه نجف دریابندری و از بین کارهای تالیفی هم «بانگ نی» سروده هوشنگ ابتهاج.



تمام اسم‌هایی که از جلوی چشمم می‌گذرند با ف شروع می‌شوند، «فرهنگ معاصر»،‌«فرهنگ جاودان»، «فرهنگ....» فرهنگ‌ها را رد می‌کنم و می‌رسم به انتشارات «فرهنگ جاوید». دستم می‌رود سمت کتابی که خیلی دوستش دارم. کتابی است با ترجمه عبدالله کوثری به نام «دعوت به تماشای دوزخ» و وقتی می‌فهمم که جزء پرفروش‌ها نیست،‌ حالم کمی گرفته می‌شود. احمد جاوید، مدیر غرفه، کتابی به نام « بازمانده‌هایی از فرهنگ دوران جاهلی در تمدن اسلامی» که یک اثر ترجمه – تالیفی است را معرفی می‌کند. روی اسم کتاب دقیق می‌شوم تا نویسنده را از قلم نیندازم؛ علی بلوکباشی. کتاب دیگری که آقای جاوید معرفی می‌کند،«در سوگ و عشق یاران» نوشته شاهرخ مسکوب است. پرفروش‌های خارجی نشر فرهنگ جاوید، «سیاست ورزی در ایران عصر صفوی نوشته کالین میچل با ترجمه حسن افشار و « لویی- فردینان سلین (گفت‌وگوهایی با پروفسور ایگرگ» ترجمه افتخار نبوی‌نژاد هستند.

ته راهرو که می‌رسم لوگو بزرگ نیماژ را می‌بینم و یک راست می‌روم سراغ محمد گنابادی مدیر فروش نشر نیماژ که با شور و شوق خاصی مشغول معرفی کتاب به خریداران است. با محمد گنابادی در این باره گپی زدیم و گنابادی با عرق خاصی از دو کتاب ایرانی «هشت پیانیست» نوشته مهدی بهرامی و « بیکرانگی» نوشته محمد ابراهیمی لامع نام برد. گنابادی درباره آثار خارجی پرفروش از «سایه باد» با ترجمه علی صنعوی نام برد و گفت که آثار اورهان پاموک هم در نیماژ پرفروش اند.

آخرین غرفه حرف ف که می‌بینم،‌ «فرهنگ نشر نو» است.  آقای جعفری خیلی زود پاسخم را می‌دهد؛ « انسان خردمند» و « درک  یک پایان». هر دو را خوانده‌ام. کتاب‌های خوبی هستند. اینکه کتاب‌های خوب جزء پرفروش‌ها باشند خبر خیلی خوبی است. خبر بد هم اینکه نشر نو کار تالیفی در حوزه ادبیات داستانی چاپ نمی‌کند.

در غرفه انتشارات «هیرمند»، مسئولان غرفه بر سر پرفروش‌ها توافق ندارند و به آمار صندوق مراجعه می‌کنند تا ببینند حق با کدام‌‌شان است. نتیجه گفت وگو میان مسئولان غرفه و صندوقدار هم می‌شود؛ «افسانه‌های ایرانی» نوشته محمد قاسم‌زاده، «دختری در قطار» نوشته پائولا هاکینز و «کتابفروشی 24 ساعته آقای پنامبرا» نوشته رابین اسلوان با ترجمه سعید کلاتی.

انتهای راهرو غرفه نشر چشمه قرار دارد و سیل مخاطبان به سمتش جاری است. جا نیست تا بروم جلوی پیشخان. از پشت سر یک نفر،‌ بهرنگ کیاییان را صدا می‌زنم و او هم از همان جا جواب می‌دهد؛ «طریق بسمل شدن» و «پاییز فصل آخر سال است» ایرانی های پرفروش‌اند  و «جزء از کل» و «عقاید یک دلقک» هم پرفروش‌های خارجی.




به غرفه ثالث که می‌رسم، چشمم می‌افتد به دختری که همیشه در کافه ثالث سفارش قهوه می‌گیرد. می‌روم سمت‌اش و موضوع گزارش‌ را می‌گویم. آمار فروش را می‌داند و با اطمینان کامل جواب می‌دهد؛ «دختر استالین» و «حرمسرای قذافی» و از بین ایرانی‌ها هم « آن‌ها که ما نیستیم» و مجموعه داستان « هیولاهای خانگی» نوشته فرشته احمدی.

به غرفه انتشارات نگاه که می‌رسم، فرشته احمدی را می‌بینم و به او می‌گویم که کتابش در فهرست پرفروش‌های ایرانی ثالث است. می‌خندد و می‌گوید؛ جدا؟ سوالم را می پرسم. از پرفروش‌های ایرانی که می‌خواهد نام ببرد، کمی مردد است. یکی از مسئولین غرفه که سوالم را شنیده، می‌گوید؛ روزی یک کارتن اینجا کتاب «چشم‌هایش» خالی می‌کنیم. فرشته احمدی هم حرف او را تایید می کند و می‌گوید: پرفروش‌های ایرانی «چشم‌هایش» هستند و « شوهر آهو خانم». یکی از خارجی‌ها را خودش می‌گوید؛ «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» نوشته اوریانا فالاچی با ترجمه زویا گوهرین و دومی را مسئول غرفه اعلام می کند؛ « بارون درخت نشین» با ترجمه مهدی سحابی.

آمار فروش را تنها صندوقدار غرفه نشر مرکز می‌داند و بقیه اطلاعی از پرفروش‌هایشان نداشتند. مسئول صندوق بعد از چند دقیقه از پشت مانیتور نتیجه را به من اعلام کرد؛ ایرانی‌ها؛ «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» از زویا پیرزاد و «روی ماه خداوند را ببوس» از مصطفی مستور. پرفروش‌های خارجی هم، «تصرف عدوانی» و «تاریخ عشق».

در طرح پاییزه کتاب هم کتاب «تاریخ عشق» با ترجمه ترانه علیدوستی جز‌ء پرفروش‌های نشر مرکز اعلام شده بود. زویا پیرزاد هم که همچنان یکه‌تاز این نشر است و البته که نویسنده مورد علاقه‌ام است اما همیشه فکر می‌کنم چرا سلیقه کتاب‌خوان‌ها تغییر نمی‌کند و حتا از نسلی به نسل دیگر هم منتقل می‌شود. کتاب‌های زویا پیرزاد را دانشجوی کارشناسی بودم که خواندم و الان هم دست جوان‌های همان رده سنی می‌بینم.




انتهای راهرو چشمم می‌افتد به غرفه شلوغ و بزرگ «سوره مهر». تمام کتاب‌ها را در ویترین‌های جداگانه چیده‌اند تا هر حوزه از دیگری جدا باشد. مثلا حوزه ادبیات، دفاع مقدس، شعر و ... از مسئول قسمت ادبیات سوالاتم را می‌پرسم و او می‌گوید: « آب نبات هل‌دار» نوشته مهرداد صدقی و « لبخند مسیح» نوشته سارا عرفانی.

تعداد نشرهایی که از آن‌ها آمار گرفته‌ام را می شمارم.  بیست و یک، عدد قابل قبولی است. ماموریت انجام شد.
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها