سه‌شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۴
صادقی:«کلیله و دمنه» یکی از سیاسی‌ترین نثرهاست/امن‌خانی: متن‌های بهار به اندیشه های سوسیالیست‌ها نزدیکتر است

عیسی امن‌خانی گفت: متن ها دو دسته‌اند. یا متن‌های ساده‌ای‌ هستند مانند سبک شناسی دکتر شمیسا که به‌راحتی می‌توان وارد نقد آن‌ها شد و متن‌هایی که مانند متن‌های بهار بر اساس ایدئولوژی خاصی هستند و اندیشه تطوری دارند که به اندیشه سوسیالیست‌ها نزدیکتر است. کسی که می‌خواهد بهار را نقد کند حتما باید پیشینه او را بشناسد و از روش‌های او مطلع باشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست هفتگی شهرکتاب عصر امروز (سه شنبه 22خرداد) به بررسی کتاب «نثر فارسی در سپهر سیاست» نوشته مریم صادقی اختصاص داشت. در این نشست محمد کمالی‌زاده، عیسی امن‌خانی و نویسنده اثر حضور داشتند. مدیریت و اجرای این نشست بر عهده علی‌اصغر محمدخانی معاون فرهنگی موسسه شهرکتاب بود.

در ابتدای نشست علی‌اصغر محمدخانی به معرفی مختصری از فصول پنجگانه اثر پرداخت و گفت: این کتاب پنج فصل دارد. در فصل اول چهار کتاب سبک‌شناسی بهار، فن شعر حسین خطیبی،‌ انواع نثر فارسی منصور رستگار فسایی و سبک شناسی نثر سیروس شمیسا معرفی و تحلیل می‌شود و آسیب‌شناسی پژوهش‌های نثر فارسی و موضوع‌هایی که در نثر فارسی می‌توان دید در آن ارائه شده است.

فصل دوم به بررسی مبانی سیاسی و دینی اجتماعی نثر فارسی با تاکید بر نثرهای تاریخی اختصاص دارد و چگونگی ورود اسلام به ایران، نهضت ترجمه و خلافت عباسی و تحولاتی که در این دوره پدید آمد و بعد به عملکرد سلاطین ترک و وضعیت نثر فارسی در دوره غزنویان و سلجوقیان اشاره می‌شود و سپس دوره مغول و صفویان. در این فصل به مهم‌ترین اندیشه‌های سیاسی و دینی در متون منثور اشاره می‌‌شود.

علی‌اصغر محمدخانی

وی افزود: در فصل سوم مبانی سبک‌شناختی متون نثر فارسی بررسی می‌شود و به نثرهای فنی و مصنوع و متکلف و بینابین اشاره می‌شود. در فصل چهارم به نثرهای عرفانی می‌پردازد و آثار مهم منثور عرفانی و ویژگی‌های سبکی نثرهای آن را می‌کاود. فصل پنجم به کلیله و دمنه به عنوان یکی از متون مهم منثور فارسی و چگونگی پدیدآمدن و ترجمه آن اشاره می‌شود. مبانی و اندیشه‌های سیاسی در کلیله و دمنه و راه‌های دست‌یابی و حفظ قدرت در کلیله و دمنه بررسی می‌شود.

محمدخانی در انتها گفت: نویسنده در صفحه 43 کتاب پرسش‌هایی مطرح می‌کند و درصدد پاسخ گفتن است اما اینکه تا چه حد به این پرسش‌ها پاسخ داده شده با منتقدان است.

در ادامه نشست،‌ مریم صادقی نویسنده اثر گفت: برای نوشتن این کتاب دو سوال مهم را در نظر داشتم یکی اینکه نثر فارسی چگونه خوانده شده و چه کارکردهایی برای ما دارد و به عنوان مثال ما چرا تاریخ بیهقی را جزو نثرهای فارسی محسوب می‌کنیم و اینکه کارکرد این نثر ها در دو حوزه بوده است. حوزه اول لفظی است مانند نثرهای مصنوع، متکلف، ساده و ... که در این حوزه بحث می‌شوند اما وقتی که دکتر شمیسا کتاب نثر فارسی را می‌نویسند با توجه به اصطلاح سبک فکری که وی به‌کار می‌برد،‌ این مساله ابتر می‌ماند.

بحث اصلی و محوری من در این کتاب این است که نثرهای فارسی از ابتدای ورود اسلام تا زمان‌های نزدیک‌تری به ما چون قاجاریه چه کارکردی داشته‌اند. من نام این کارکرد را کارکرد اغنایی گذاشته‌ام. این نثرها به منظور ایجاد تثبیت یا افزایش رویکردهای اجتماعی و دینی نوشته شده‌اند. دلیل ادامه داشتن این رویکرد اغنایی هم این بوده است که اندیشه همواره وجود داشته است یعنی تفاوتی میان کارکرد نثر تاریخ بلعمی تا تاریخ جهانگشای جوینی نیست. در تاریخ بلعمی به عنوان اولین کتاب نثر تاریخی که وارد حوزه دین می‌شود، به بحث خلقت و آفرینش می‌پردازد و در همین راستا کافران و ملحدین را می‌کوبد و وارد دوره تاریخ اسلام و پادشاهان می‌شود. پادشاهان به عنوان خلیفه و پیاده‌کنندگان اصول پیامبران شناخته می‌شوند.

مریم صادقی

وی افزود: یک حکومت همیشه برای موفق بودن به چند چیز نیاز دارد؛ یک بخش آن قدرت نظامی و سپاه است اما آن چیزی که باعث جنگ می‌شود ، تفکر و اندیشه‌ای است که مطرح شده و مسیری را صاف کرده و شمشیرزنی در آنجاست که رخ می‌دهد. من در این کتاب به طریق هموارشدن این مسیر اشاره کرده‌ام، به چرایی ایجاد آن، به آدم‌هایی که آن را ایجاد کرده و اولین کسانی که در آن قدم گذاشته‌اند. اگر بیهقی نمی‌خواست اندیشه خاصی را القا کند چه نیازی به آوردن حدیث و آیه داشت؟ سلطان محمود فرماندار و حکمدار خلیفه عباسی بوده و امام محمد غزالی درباره او گفته است؛ پادشاهان سلجوقی را نماینده خلیفه، خلیفه نماینده پیامبر و پیامبران نماینده خدا قرار داده‌اند. پس اگر کسی با پادشاه سلجوقی مخالفت کند با خدا مخالفت کرده و خونش حلال است. بنابراین یک دیدگاه ثابت حکومت‌ها برای حکومت کردن نیاز به روشنفکران و نخبگان و اندیشمندانی است که این مسیر را برای آن‌ها صاف کند. بیهقی با شمشیر کلمه می‌جنگد و کار او موثرتر است. او فن و شگرد اغنا را به کار می‌برد و هشدار می‌دهد و این هشدار جز از طریق آوردن آیه و حدیث ممکن نیست. تمام این نثرها با استناد به عملکرد اغنای قرآن نوشته شده است.

صادقی در انتهای سخنان خود تصریح کرد: من این کتاب را درباره کارکرد نثرها نوشته‌ام و عقیده دارم که نثرهای عرفانی هم رویکرد اغنایی دارند و دلیل اینکه کتاب کلیله و دمنه را برای بحث انتخاب کرده‌ام این است که با توجه به عنوان کتاب،‌ «کلیله و دمنه» یکی از سیاسی‌ترین نثرهاست.

محمد کمالی‌زاده

سپس محمد کمالی‌زاده این کتاب را به لحاظ سیاسی بررسی کرد و گفت: به لحاظ موضوعی به دکتر صادقی تبریک می‌گویم. قسمت مهمی از نثر فارسی ما به سیاست پرداخته است و باید در سطح تخصصی بررسی شود. از کمبودهای این کتاب این است که دقت نظری که برخی جاها مورد انتظار است لحاظ نشده. به عنوان مثال نقل‌قول‌های افلاطون بدون ارجاع می‌ماند و نظریه‌هایی که به افراد مختلف نسبت داده می‌شود بدون دلیل روشنی رد می‌شوند. همچنین از اصطلاحی به نام ملی‌گرایی بحث می‌شود در حالی که این یک مفهوم جدید است و به آن دوران مورد بحث در این کتاب نمی‌توانیم نسبتش دهیم. همه اینها هم به این برمی‌گردد که دکتر صادقی آن دقتی را که در انتخاب منابع ادبی برای این کتاب داشته در انتخاب منابع سیاسی نداشته است.

نکته دیگری که به ارتقای این کتاب کمک می‌کرد،  رجوع به متون اهل سنت بود. نکته دیگر که باید به آن پرداخته می‌شد این است که برای بقای حکومت به خلفا حتا از نوع ضعیف آن باید مشروعیت داده می‌شد و وظیفه نویسندگان بود که به این امیران متقلب مشروعیت بدهند. عمده وظایف سیاست‌نامه نویسان مشروعیت‌بخشی به امیرانی بود که مشروعیت اولیه را نداشتند. اگر در چارچوب نظری به این چند نکته‌ای که عرض کردم پرداخته می‌شد، پاسخ خیلی از سوال‌ها آسان تر و انگیزه ارائه آن متون راحت‌تر فهمیده می‌شد. علی‌رغم این کمبودها کتاب پر از نکته‌های خواندنی است و همین که دکتر صادقی جرئت به خرج داده و وارد چنین حوزه‌ای شده قابل تحسین است.

عیسی امن‌خانی آخرین سخنران این نشست بود. وی از دیدگاه ادبی به نقدوبررسی اثر پرداخت و گفت: ما در دوره‌ای هستیم که برای شناخت یک حوزه باید وارد مباحث میان‌رشته‌ای شویم. این خطری ایجاد می‌کند و شهامتی می خواهد که وارد حوزه دیگری شویم و اینگونه خطرکردن برای عمق بخشیدن به حوزه تخصصی خود لازم است تا نتایج حاصله از تحقیقت تکرار مکررات نباشد. دکتر صادقی این خطر را کرده و از حوزه ادبیات وارد حوزه سیاست شده است. همین که این کتاب از سنت سبک‌شناسی معمول خارج می‌شود بسیار ارزشمند است.


عیسی امن‌خانی

وی افزود: من کتاب را از لحاظ محتوایی بررسی می‌کنم پیشینه‌ای که در حوزه سبک شناسی در این کتاب ارائه شده بسیار کار خوبی است. متن ها دو دسته‌اند. یا متن‌های ساده‌ای‌ هستند مانند سبک شناسی دکتر شمیسا که به‌راحتی می‌توان وارد نقد آن‌ها شد و متن‌هایی که مانند متن‌های بهار بر اساس ایدئولوژی خاصی هستند و اندیشه تطوری دارند که به اندیشه سوسیالیست‌ها نزدیکتر است. کسی که می‌خواهد بهار را نقد کند حتما باید پیشینه او را بشناسد و از روش‌های او مطلع باشد. نمی‌شود با بهار همانطوری که با شمیسا برخورد می‌کنیم برخورد کرد. چون بهار مبانی ایدئولوژیکی سوسیال-دموکرات خود را داشته است. اکثر اساتید ادبیات مانند محمود افشار و تقی رفعت و ... درگیر سیاست بوده‌اند.

امن‌خانی در ادامه گفت: درباره مساله ملی‌گرایی که آقای کمالی‌زاده مطرح کردند هم باید بگویم که با ایشان موافقم و ملی‌گرایی مفهومی مدرن و جدید است. حکومت‌های اقتدارگرا در حوزه سیاست وارد می‌شوند و قدرت برایشان مهم است اما حکومت‌های توتالیتر به زندگی افراد هم سیطره دارند و اندیشه‌هایی را بر ذهن ملت تزریق می‌کنند و چیزی که در این کتاب به آن پرداخته شده، کارکرد حکومت‌های توتالیتر است. همچنین در این کتاب صحبت از دگرگونی نثر می‌شود و عواملی برای آن در نظر گرفته می‌شود اما برخی چیزها مانند این دگرگونی‌ها در دوره صفویان مبهم است. ما چگونه می‌توانیم بگوییم نثر مرسل چگونه به نثر مصنوع تبدیل می‌شود و نقش صفویان در آن چه بوده‌ است! مثلا  در مفهوم قافیه زبان فارسی باید از لغت عربی هم وام بگیرد و همه چیز به یک دوره مانند صفویان بازنمی‌گردد. در حوزه استناددهی هم چند مساله را ذکر می‌کنم. به عنوان مثال دکتر صادقی از راوندی نقل قول می‌کند که فردی متعلق به حزب توده است و نگاه خوبی به دوره سامانیان ندارد. به نظر من یک جاهایی استفاده از برخی منابع در پژوهش‌هایی که خارج از ایدئولوژیک‌ است ضروری است.

 وی افزود: در بخش کلیله و دمنه باید بگویم که انتخاب این متن بسیار هوشیارانه بوده است. چون این متن قدمت زیادی دارد و سیاسی‌ترین متن ماست، تاثیرش روی شکل‌گیری آگاهی و نهادینه شدن قدرت زیاد بوده است و انعکاس دهنده اندیشه ایرانشهری است. البته به نظر من تاثیر این متن باید پیش از اسلام و در دوره انوشیروان بحث می‌شد نه پس از آن. نکته آخرم این است که در بررسی نسبت بین اندیشه سیاسی و سبک اگر فرض ما این است که سبک انعکاس اندیشه سیاسی است باید بگویم که در ادبیات کلاسیک ما چنین چیزی نیست و در این بخش به تامل بیشتری نیاز است. ویژگی هایی که می‌توان برای متنی مانند گلستان سعدی و کلیله و دمنه و بیهقی که هر سه یک نظریه سیاسی را ارائه می‌دهند اما سبکشان باهم متفاوت است، توضیح داد؛‌ نیز متفاوت است.  بین سبک و ایدئولوژی نسبت برقرار کردن بسیار سخت است.

وی در انتها گفت: ما نیاز به شجاعت داریم که به پژوهش‌ها عمق بدهیم و وارد حوزه‌های دیگر بشویم. این شجاعت متاسفانه در بین اساتید دانشگاه بسیار کم به چشم می‌خورد و دکتر صادقی از معدود کسانی هستند که وارد حوزه‌ای شده‌اند که ممکن است لغزشگاه باشد اما نتیجه‌اش کتابی است که قدمی است بزرگ در مطالعات زبانی و ادبی ما.



مریم صادقی در انتهای این نشست در پاسخ به انتقادات وارد شده به اثر توضیح داد: درباره استفاده از نظرات اهل سنت باید بگویم که من سال‌ها در محضر اهل سنت کار کرده‌ام و ماحصل طرح پژوهشی من نتیجه بحث با چنین اساتیدی است. من این کتاب را برای شرح مبانی سیاسی اهل سنت ننوشته‌ام. دوم اینکه رشته من ادبیات بوده و می‌خواستم رابطه بین ادبیات و سیاست را بگویم. درباره نقش صفویان هم باید بگویم که اگر ما سه دوره تحول و دگرگونی را برای نثر فارسی در نظر بگیریم یکی از آن‌ها دوره صفویان است و اصطلاحی مانند روضه و مانند آن از دوره صفویان وارد نثر فارسی می‌شود و ادبیات شیعه حاصل آن دوره است. سوم اینکه من در این کتاب سبک را مستقیما با ایدئولوژی در ارتباط می‌دانم به نرم نمی‌توان آن را از آیه و حدیث جدا کرد. درباره استفاده از منابع مورد استفاده‌ام هم باید بگویم که سعی کرده‌ام تا تنوع را در آن‌ها رعایت کنم. بحث من این است که چرا برخی از اندیشه‌ها و محورها مطرح می‌شوند و برخی دیگر نه. درباره بهار هم باید بگویم که من اصطلاحات بهار را به کار برده‌ام تا بتوانم مفاهیم کتاب را بهتر توضیح دهم و قصدم مطرح کردن سبک شناسی بهار نبوده است.

وی افزود: درباره استاد طباطبایی که ایشان برای اولین بار مساله ایرانشهری را در ایران مطرح کرد و با همه ارادتی که نسبت به استاد طباطبایی و دکتر قادری دارم باید بگویم که وقتی ایشان بحث اندیشه را مطرح می‌کند بحثی ندارم بحث من آنجایی است که ایشان وارد ادبیات فارسی می‌شود و من تا به حال ندیده‌ام که اندیشه‌های سیاسی ایرانشهری را در کتابی خاص مطرح کند و فقط همینطور کلی‌گویی کرده‌اند. طباطبایی اصطلاح زوال اندیشه سیاسی را به کار می‌برد و قاطعانه باید بگویم که در ایران تا به امروز زوال اندیشه سیاسی نداشته‌ایم و هنوز درباره آن پژوهش انجام می‌شود. تا وقتی که تاریخ جهانگشا را داریم چگونه می‌توانیم بگوییم که زوال اندیشه سیاسی داریم؟!


 
 

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مونا فتحی نژاد ۰۳:۳۴ - ۱۳۹۸/۰۳/۱۰
    با سلام و عرض ادب البته واژه اغنایی نادرست هستش. اقناعی در متن کتاب هست.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها