پنجشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۷
سنايي جريان‌ساز است

مهدی محبتی،دانشیار دانشگاه زنجان گفت: هیچ یک از متفکران اسلام در سن 55 سالگی به اندازه محمد غزالی، ابن‌سینا و سنایی تاثیر نگذاشته است، یعنی غزالی، ابن‌سینا و سنایی سه نفری در جهان اسلام هستند که جریان‌سازند و هر کدام در جهتی تاثیر گذاشته‌اند. نقش سنایی در حیطه ادبیات فارسی، تقریبا معادل نقشی است که محمد غزالی در حیطه تفکر و ابن‌سینا در حیطه جهان‌شناسی فلسفی داشت.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سی‌امین نشست از سلسله‌ درس‌گفتارهایی درباره سنایی با موضوع «ملک سنایی؛ رویکردی تازه در حل و تحلی شخصیت سنایی» و با سخنرانی مهدی محبتی، نویسنده، پژوهشگر ادبیات و دانشیار دانشگاه زنجان عصر روز چهارشنبه (20 تیرماه) در مرکز فرهنگی شهر کتاب شهید بهشتی برگزار شد.
 
مهدی محبتی ضمن اشاره به موضوع نشست و خلاصه مباحثی که در جلسه قبل ارائه داده بود، بحث خود را با تعارض در سنایی با مسئله کفر و ایمان در نگاه سنایی ادامه داد و گفت: این مسئله که می‌گوییم سنایی متعارض است، چیزی نیست که الان مطرح شده باشد، بلکه از همان عصر ظهور سنایی وجود داشته است، چنان که همان زمان درباره کفر و ایمان سنایی برخی می‌گویند کلام او عین کلام خدا است و برخی معتقدند که سنایی اصلا مسلمان نیست؛ یعنی تعارض تا این حد وجود دارد.

تعارضات سنایی از همان قدیم مورد بحث بوده است
محبتی در ادمه برای آشنایی با درگیری‌های که از همان زمان قدیم با سنایی وجود داشته، چند نمونه ذکر کرد و افزود: در مناقب‌العارفین حکایاتی از قانعی که ملک‌اشعرای زمان خودش است، نقل شده که در آنجا از مسلمان بودن سنایی سوال می‌کند که هربار پاسخ مولانا به و تاکید بر مسلمان بودن سنایی است. ای حکایات نمونه‌هایی از عهدی است که هنوز مولانا زنده است، سایه عطار بر سر او و سنایی نور چشم آن‌ها است و شک در این است که سنایی مسلمان است یا خیر؟ که مولانا پاسخ می‌دهد سنایی نه تنها مسلمان که نور چشم اسلام است.
 
او ادامه داد: در همان زمان شاهد هستیم که شمس تبریزی در چندین جا از مقالات خود متوجه سنایی است. در جایی کلام سنایی را کلام خداوند می‌داند و می‌گوید اینقدر این کلام متعالی است که قطعا کلام بشر نیست و کلام الهی است، ولی همین شمس حدود چهارده بار سنایی را می‌کوبد و به جایی می‌رسد که می‌گوید سنایی تا مرز کفر برگشته است. شمس که در قضاو‌هایش بسیار دقیق است از یک طرف می‌گوید کلام سنایی کلام خداوند است و از یک طرف او را کافر می‌انگارد. این مورد از نمونه تعارضاتی است که در گذشته نسبت به سنایی وجود داشته است.

 

دانشیار دانشگاه زنجان با بیان اینکه خاقانی هم به سنایی توجهاتی داشته و درباره او سخن گفته، اظهار کرد: در همان عهدی که مولانا از سنایی تعریف می‌کند، سعدی که هیچ کسی را به بدی یاد نمی‌کند، سنایی را مدعی می‌خواند که مدعی بودن تهمت سنگینی است، یعنی اگر بافت فرهنگی اشعار سعدی بررسی شود و واژه مدعی از نظر معنی و نشانه‌شناختی تشریح شود، متوجه می‌شویم که مدعی یکی از کلمات بسیار سنگینی است که سعدی به کسی نسبت می‌دهد. البته کلام سعدی و سنایی هر دو درست است اما نقد سعدی بر سنایی درست نیست، چرا که در دو فضای متفاوت است.  
 
سنایی عارف نیست
محبتی در ادامه گفت: اگر سیری در تاریخ ادبیات داشته باشیم، می‌بینیم که بحث‌ها درباره سنایی زیاد است. بنابراین این شخصیت که از بدو ظهور و برون‌داد شعرهایش دچار مشکلات است را نمی‌توان نادیده گرفت. نمی‌توانیم چشمان خود را ببندیم و اینکه سنایی تعارض دارد را وهم بدانیم. در واقع وهم این است که ما سنایی را خفه کرده‌ و او را به شاعری که خودمان می‌خواهیم، تبدیل کرده‌ایم. به او قالبی داده و می‌گوییم سنایی عارفی بزرگوار است، درصورتی که سنایی عارف نیست. سنایی فقط نقل کننده تجربه‌های عرفانی است و نقل تجربه‌های عرفانی هم عرفان محسوب نمی‌شود. سنایی حتی اگر عارف هم باشد، آن عارفی که مولانا است، نیست.
 
وی افزود: یکی از غلط‌ترین چیزهایی که در فرهنگ ما جا افتاده، این است که یک مثلث از سنایی، عطار و مولانا درست کرده‌ایم، در صورتی که این‌ها در واقع سه خط جدا در سه جهت مخالف هستند. یعنی تحت هیچ ملاک، شرایط و منطقی نمی‌توان عطار را ادامه سنایی و مولانا را ادامه عطار قلمداد کرد. چرا که جهانی که عطار دارد، بسیار نزدیک به دنیای پوچ‌گرایانه جهان معاصر است اما دنیایی که مولانا دارد، یک دنیای کاملا عارفانه و والا است. در دنیای عطار اگر کسی به دنبال نظام احسن بگردد، خودش را مسخره کرده، اما در دنیای مولانا همه چیز زیبا و قشنگ است.
 


سنایی را نمی‌توان حکیم خواند
سخنران نشست در ادامه ضمن تاکید بر اینکه سنایی با این شخصیت، بزرگی و فراصت نمی‌تواند در قالب عرفان بگنجد، اضافه کرد: اگر بخواهیم سنایی را عارف بنامیم، مانند این است که شتری را در سوراخ موش جای دهیم، بنابراین به همین خاطر به او حکیم می‌گویند. از طرفی چون شرط اول حکمت این است که حکیم کسی است که کار لغو نمی‌کند و سنایی قصاید و اشعار زیادی دارد که لغو هستند و حرف‌هایی دارد که در هیچ جای ادبیات نیست، در نتیجه سنایی را حکیم هم نمی‌توان خواند.
 
محبتی به کارنامه آماری سنایی اشاره کرد و گفت: سنایی تقریبا 27 هزار و 768 بیت شعر گفته که براساس دیوان چاپ مدرس رضوی او که هنوز معتبرترین چاپ این دیوان است، 13 هزار و 780 بیت از کل اشعار او متعلق به دیوان او است که شامل 317 قصیده، 405 غزل، 179 قطعه، 357 رباعی و 8 ترکیب‌بند و ترجیع‌بند است. حدیقه‌الحقیقه او بیش از 10 هزار بیت دارد و سیرالعباد 779 بیت، کارنامه بلخ 491 بیت، عقل‌نامه 242 بیت و عشق‌نامه 576 بیت را شامل می‌شوند. هم چنین سه کتاب «طریق‌التحقیق»، «سنایی آباد» و «تجربه‌العلم» هم داریم که نه می‌دانیم قطعا از سنایی است و نه می‌دانیم که قطعا از سنایی نیست ولی منسوب به سنایی است.
 


او ادامه داد: در مجموع اگر همه آثار سنایی، با احتساب آن سه اثر منسوب به او را کنار هم بگذاریم، حدود 30 هزار بیت می‌شود که با توجه به سن سنایی که حدود 60 سال عمر کرده، متوجه می‌شویم که در این عمر کوتاه چه تاثیر بزرگی گذاشته است. هیچ یک از متفکران اسلام در سن 55 سالگی به اندازه محمد غزالی، ابن‌سینا و سنایی تاثیر نگذاشته است، یعنی غزالی، ابن‌سینا و سنایی سه نفری در جهان اسلام هستند که جریان‌سازند و هر کدام در جهتی تاثیر گذاشته‌اند. نقش سنایی در حیطه ادبیات فارسی، تقریبا معادل نقشی است که محمد غزالی در حیطه تفکر و ابن‌سینا در حیطه جهان‌شناسی فلسفی داشت.
  
این پژوهشگر ادبیات در ادامه به برخی تعارضات دیگر در سنایی اشاره کرد و گفت: یک چهارم قصاید سنایی مدح کامل است. برای نمونه حدود دو سوم قصاید سنایی مدح خواجگانی است که در بسیاری از قصاید عرفانی خود بر آن‌ها می‌تازد. یا اینکه یک سیزدهم حدیقه او هم از مدح تشکیل شده است. درباره اینکه چرا سنایی به این اندازه به مدح پرداخته است، می‌توان گفت که بزرگ‌ترین دانشمند زمان و علامه روزگار هم اگر به قدرتی وصل نباشد که حرف خود را مطرح کند، هرگز شناخته نخواهد شد، در نتیجه این قدرت است که حقیقت را می‌سازد نه برعکس آن.

سنایی یکی از قدرتمندترین روح‌های جهان اسلام است ولی بد مطرح شده
محبتی ضمن خواندن ابیات متعارض سنایی در مدح، اظهار کرد: نمونه دیگر تعارض در سنایی سنی یا شیعه بودن مذهب او است که خیلی هم مورد بحث قرار گرفته است. اینجا این سوال پیش می‌آید که آیا واقعا سنایی عارفی است که ادیان و مذاهب در او می‌گنجند یا باید سنایی را در آن‌ها گنجاند؟ این مسئله یکی از تعارضات بزرگ سنایی است که از همان زمان سرایش حدیقه این بحث وجود داشته که سنایی پیرو چه مذهبی است و این تعارض تا به حال هم باقی مانده است.
 
سخنران نشست در پایان از تعارض سنایی درباره شعر سخن به میان آورد، آن را یکی از بزرگ‌ترین تعارضات سنایی خواند و افزود: تعارضات گفته شده درباره سنایی، تعارضات ظاهری است و ضعف سنایی محسوب نمی‌شود. چرا که سنایی یکی از قدرتمندترین روح‌های جهان اسلام است، منتهی بد مطرح شده است.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد خدادادی ۲۰:۱۲ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۲
    واقعا نقدهای بسیار زیادی بر بخش های مهمی از سخنان ایشان وارد است.
  • جعفر ۰۸:۰۲ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۳
    متاسفانه آقای دکتر خیلی غلو کرده اند مثلا فرموده اند عارف خواندن سنایی یعنی شتری را در ... گنجاندن ! یعنی عرصه بی کران عرفان تا این حد در نظر ایشان محدود است که مُلکی را فدای فردی می کنند ؟
  • ۰۹:۵۴ - ۱۳۹۷/۰۴/۲۳
    نشست های شهر کتاب با استادان سنتی و بحث های تکراری نیاز به خانه تکانی اساسی دارد.از مسئولان این نشست ها خواهان تغییر سخنرانان و موضوعها هستیم.من خودم سه چهارسال است به دلیل تکراری بودن بحث ها از رفتن به این نشستها خودداری می کنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها