پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۶
آثاری که امین جامعه‌شناسی ایران نوشت

عمر 63 ساله محمدامین قانعی راد، فرصت نداد که از او در سال‌هایی که به بلوغ فکری و نوشتاری رسیده بود، آثار بیشتری ببینیم، با این وجود همزمان در سالروز تولدش (25 مردادماه) نگاهی به برخی از آثار امین جامعه‌شناسی ایران داشته‌ایم.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- خداداد خادم: سید محمدامین قانعی‌راد، 24 خردادماه امسال در سن 63 سالگی دارفانی را وداع گفت. او را در ایران به عنوان جامعه‌شناسی می‌شناسند که طی یک دهه اخیر تلاش کرده بود جامعه‌شناسی را به حوزه عمومی آورده و این علم را در جامعه نهادسازی کند. این هدفی که او برای خود ترسیم کرده بود سبب شد تا قانعی‌راد در دهه آخر عمر خود شکوفاتر شود و با نگارش آثار بیشتری در جامعه‌شناسی تلاشی برای تثبیت جامعه‌شناسی داشته باشد. 25 مرداد سالروز تولد اوست، به همین مناسبت نگاهی به برخی از آثار منتشر شده‌ امین جامعه‌شناسی ایران داریم.
 

کتاب «الگوی چهار وجهی برای ارزیابی توسعه علوم انسانی» نوشته محمدامین قانعی‌راد حاصل تاملات و تجربیات تحقیقاتی وی است. در بخش نخست وی سعی در  تبیین اهمیت و ضرورت علوم انسانی برای فهم درگیرهای هستی شناختی و معرفت‏ شناختی بشر در عصر جدید دارد. به نظر می‌‏رسد بخش دوم کتاب که بر ارائه الگویی مفهومی برای ارزیابی توسعه علوم انسانی در کشور متمرکز است در پاسخ به مخالفت‏‌های دیگری است که با طرح‏‌های توسعه‏ علوم انسانی در کشور وجود دارد. این مخالفت‏‌ها بیشتر برپایه این ادعاست که علوم انسانیِ موجود، مناسب فهم تجربه‏‌های انسانی در جامعه‏ پیچیده معاصر نیست. بنابراین، توسعه آن نیز بی‏ فایده است. به نظر، مخالفت گروه دوم مخالفتی قابل تامل‏ تر است از آن جهت که درون آن نوعی فراخوان برای بازسازیِ علوم انسانی موجود به گوش می‏ رسد. این واقعیت را باید پذیرفت که برای فهم تجربه‏‌های متفاوت انسانی در جهان صنعتی ‏شده یا در حال صنعتی‏ شدن نیاز است علوم انسانیِ متفاوتی داشته باشیم. علوم انسانی‏‌ای که بتواند پیش از هر چیز نقش کلیدیِ خودش را برای فهم عمیق چنین تجربه‏‌های متفاوتی تبیین کند.

قانعی راد در این کتاب معتقد است، ارزیابی علوم انسانی موجود نیز برای فهم آنکه این علوم انسانی چقدر واجد چنین توانایی ‏هایی است ضروری است. الگوی چهار وجهیِ ارائه­ شده در این کتاب امکان یک ارزیابی دقیق از وضعیت علوم انسانی و طرح‏‌های توسعه‏‌ای آن در کشور را به محققان و علاقه‌‏مندان به حوزه‏ سیاستگذاری و مطالعات اجتماعی علم و فناوری می‏ دهد. این کتاب در تابستان 1396 به همت انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی تجدید چاپ شده است.
 

کتاب «شبكه سیاستی علم و فناوری؛ نظریه­ ها، تجربیات و مدل مفهومی» اثر دیگری از قانعی راد است که توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناروی در تابستان 1396 منتشر شده است.

کتاب حاضر درصدد است مدلی مفهومی برای ایجاد و استقرار سازمان شبکه‏ای علم و فناوری در کشور تدوین کند. همان طور که نویسنده در مقدمه کتاب نیز بدان اشاره می‌کند، تاسیس شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری (شورای عالی عتف) گامی ارزشمند در ایجاد چنین شبکه ‏ای بوده است. شورای عالی عتف در اجرای ماده 99 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با هدف اصلی انسجام‏ بخشیدن به امور اجرایی و سیاستگذاریِ کلان نظام علمی، تحقیقاتی و فناوریِ کشور و با آرمان ایجاد شبکه ‏ای فرابخشی در این حوزه پدید آمد. آنچه ضرورت وجود کتاب پیش‏رو را تبیین می‏ کند موانع عدیده ‏ای است که بر سر راه استقرارِ نهادیِ چنین سازمانی وجود دارد.

از آنجا که داعیه هرگونه شبکه‏‌ای­ شدن در حوزه علم و فناوری مبتنی بر ایجاد زمینه‌‏ای پیچیده و البته مدیریت شده برای تعامل سازنده میان افراد و نهادهای درگیر در فرایند اجتماعیِ تولید و مصرف علم است، استقرار نهادیِ سازمان شبکه‏ ایِ علم و فناوریِ کشور نیز به معنای کارِ بدون اختلال یا تعاملِ پویا و سازنده میان این نهادها تحت نظر شورای عالی عتف است. از نظر نویسنده کتاب، اکنون، این تعامل پویا وجود ندارد و عوامل بسیاری در گردشِ شبکه‌‏ایِ کنش‏‌ها اختلال ایجاد می ‏کنند. به نظر مهم­ترین زمینه برای رفع موانع موجود، توسعه‏ حوزه عمومی در عرصه مدیریت علم و فناوری در کشور است. در این کتاب، نقد تجربیاتِ داخلی در ایجاد و استقرار شبکه سیاستی علم و فناوری، از طریق مطالعه موشکافانه‏ اسناد سیاستی در حوزه‏‌های مرتبط صورت گرفته است که کاری در نوع خود کم ‏نظیر به شمار می‏ آید.
 

کتاب «پیمایش علم و جامعه؛ تجربه جهانی و  اجرای نسخه ایرانی» دیگر کتابی از استاد قانعی راد است که در تابستان 1396 تجدید چاپ و روانه بازار نشر شده است.

کتابِ حاضر از اندک نمونه‏‌هایِ تحقیق در حوزه مطالعات اجتماعی و فرهنگی علم در ایران است که با هدف مطالعه مسائل و مشکلات در مناسبات علم و جامعه در ایران به نگارش درآمده و انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی آن را به چاپ رسانده است. محمدامین قانعی‏‌راد در این کتاب با بررسی جامعِ تجربه جهانی مناسبات علم و جامعه، مدلی مفهومی و تحلیلیِ بومی برای سنجش دیدگاه‌‏های مردم در مورد علم و فناوری تدوین کرده است. مدل تدوین‏ شده در جریان پژوهشی که نتایجش در همین کتاب آمده مورد آزمون قرار گرفته است. آزمون این مدل، نتایج ارزشمندی برای ارزیابیِ نوع مناسبات علم و جامعه در ایران برای سیاستگذاری‏ های ضروری در حوزه علم و فناوری در اختیار نهادهای مرتبط می‏‌گذارد.
 

کتاب «گفتمان‌های دگرواره در علوم اجتماعی آسیا؛ پاسخ‌هایی به اروپا محوری» کتاب دیگری از دکتر محمد امین قانعی راد است که در سال 1393 به زیور طبع آراسته شده است. این کتاب نوشته سید فرید العطاس جامعه شناس مالزیایی الاصل است که دکتر قانعی راد با همکاری ابوالفضل مرشدی ترجمه و در بهار 1397 از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی به چاپ دوم رسید.

این اثر که از ده فصل و دو پیش گفتار تشکیل شده است درواقع درصدد شناخت سرشت اروپامداری در علوم اجتماعی و ارزیابی انتقادی گفتمان‌های بدیلی است که به دنبال جایگزینی گفتمان های اروپامدارانه هستند. همچنین راه‌های ممکن برای توسعه گفتمان‌های بدیل را با ارجاع به علوم اجتماعی در منطقه آسیا پیشنهاد می‌کند.
 

«نخبگان دانش؛ مشارکت یا مهاجرت» کتاب دیگری از دکتر قانعی راد است که در زمستان 1396 منتشر شد. این کتاب تلاشی برای نشان دادن مسائل آموزش عالی در ایران است. قانعی راد در این کتاب به پدیده نخبگان دانش و چرایی مهاجرت یا به تعبیر ایشان فرار مغزها می پردازد. در این کتاب ابه انواع مهاجرت نخبگان اشاره می‌کند.

در ادامه برای جلوگیری از پدیده فرار مغزها و نیز برای درک و کاربرد علم و صنعت جهانی، معتقد است ابتدا باید به ظرفیت های درونی توسعه علمی و صنعتی توجه داشت و آنها را گسترش داد. وی در این کتاب معتقد است چرخش نخبگان در دنیای امروز تا حدی امری پذیرفته شده است. اما آنچه مهاجرت نخبگان ایرانی را متمایز می کند، نوعی «گریز اجتماعی» است که با ناخشنودی و نارضایتی از برخی روندها همراه است. و برای جلوگیری از این امر معتقد است که باید شرایط را برای مشارکت نخبگان مهیا کرد. وی معتقد است تنها نیازهای اقتصادی و برآورده کردن آنها نیست که مانع گریز نخبگان شود بلکه مشارکت سیاسی و اجتماعی بسیار مهمتر است. در قسمتی از کتاب به نقد به سیاست های موجود در برخورد با نخبگان پرداخته که در نوع خود کم نظیر است.
 

کتاب «زوال پدرسالاری؛ فروپاشی خانواده یا ظهور خانواده مدنی؟» دیگر کتاب محمد امین قانعی راد است که به همت انتشارات نقد فرهنگ در سال 1396 منتشر شد. در این کتاب برعکس روال همیشگی و تخصص دکتر قانعی راد که جامعه شناسی علم است وی به موضوع خانواده می‌پردازد. در این زمینه نقدهایی به وی هم شده که در زمان انتشار این کتاب گفتگویی با وی داشتم که در پاسخ معتقد بود، خانواده مهمترین نهاد یک جامعه هست و هیچ جامعه شناسی نمی‌تواند نسبت به خانواده بی‌تفاوت باشد و به آن نیندیشد. نهاد دولت، نهاد بازار و ... هم مهم هستند اما خانواده بسیار جایگاه والایی دارد. حتی اگر نگاه قدسی به خانواده نداشته باشیم و به عنوان یک نوآوری اجتماعی به آن نگاه کنیم، این نهاد، ساختاری بوده که برای ساماندهی روابط انسانها ایجاد شده و رابطه بین انسان‌ها را سامان می‌دهد. رویکرد ویژه خودم را در کتاب توضیح داده‌ام. اصولا من همیشه از حوزه جامعه شناسی معرفت وارد همه مباحث اجتماعی می‌شوم و هیچ مبحثی نیست که به آن بی‌توجه باشم. به جامعه، سیاست و موضوعات دیگر با رویکرد معرفتی می پردازم. جامعه شناسی معرفت، شکل گیری و تغییر الگوهای معرفتی را مورد بررسی قرار می‌دهد.
 
در این کتاب می‌خوانیم: «تحولات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در سده اخیر ـ  و به‌طور خاص از انقلاب مشروطه تاکنون ــ‌ برای جامعه ایران وضعیت‌های متعارضی را پدید آورده است. در این میان، یکی از زمینه‌های اساسی تحول نهادین در جامعه ما دگرگونی ساختار قدرت در خانواده است. امروزه پیامدهای تحولات نهاد خانواده در جامعه ایران، به یک دل‌نگرانی عمومی تبدیل شده است و در این مورد معمولاً دیدگاه‌های یک‌سویه‌ای بیان می‌شود. برخی با بدبینی تمام از پایان خانواده و برخی دیگر از ظهور خانواده‌ای انسانی‌تر و مدنی‌تر سخن می‌گویند. این اثر، دگردیسی خانواده را در دو سمت‌وسوی متفاوت فروپاشی و مدنی شدن دنبال می‌کند. در شرایط کنونی خانواده در یک وضعیت ابهام‌آمیز و در میانه فروپاشی و مدنی شدن به‌عنوان دو امکان متفاوت قرار دارد. جامعه ایرانی از یکسو با «خانواده‌های گسسته» و فروپاشیده و از سوی دیگر با «خانواده‌های مدنی» روبه‌رو است. در بین این دو امکان متفاوت نیز لزوماً نباید به دنبال پیروزی انحصاری یکی از آن‌ها بود و این دو امکان متعارض حتی می‌توانند به‌طور هم‌زمان وجود داشته باشند.»

وی معتقد است، فرایند دموکراتیک شدن خانواده را نمی‌توان با بازگشت به شیوه‌های سنتی خانواده درمان کرد. امروزه خانواده‌های موسوم به خانواده‌های سنتی نیز بیشتر برحسب معیارهای اندیشه دینی، سنتی هستند تا برحسب معیار ساختار بالفعل و عملی روابط قدرت در درون خانواده. به نظر می‌رسد که دموکراتیک شدن خانواده با تمامی آثار مثبت و منفی‌اش اجتناب‌ناپذیر و غیرقابل‌بازگشت است و به همان دلیل که نمی‌توان فرآیند دموکراتیک شدن جامعه را متوقف کرد، امکان توقف فرآیند دموکراتیک شدن خانواده نیز وجود ندارد. زوال پدرسالاری محصول تصمیم آگاهانه آدمیان نبوده و در ضمنِ کردارهای اجتماعی و بر اساس یک سری فرآیندهای واقعی و عمدتاً ناخودآگاهانه صورت گرفته است. بدین ترتیب امکان بازگشت به وضعیت پیشین وجود ندارد چون این موضوع نه همچون یک اختیار بلکه به‌مثابه یک تحول با ریشه‌های واقعی‌اش به ما تحمیل شده است؛ بنابراین اگر میزان طلاق در خانواده‌های جدیدالتأسیس افزایش ‌یافته است راه‌حل آن کاهش نقش زنان در تصمیم‌گیری‌ها نیست بلکه افزایش مهارت‌های گفتگویی نسل‌های جوان برای تعامل‌های منصفانه‌تر با همدیگر است.
 

کتاب «تعاملات و ارتباطات در اجتماع علمی» کتاب دیگری از دکتر قانعی راد درباره مسئله علم و اموزش عالی است که توسط پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در سال 1385 منتشر شده است.

در مورد وضعیت اجتماع علمی در رشته های مختلف، پژوهش های اندکی در ایران صورت گرفته است. اجتماعات علمی با ایجاد فضای هنجاری و تامین کنترل اجتماعی در تکوین معرفتی و اصلاح فرایندهای آموزشی و پژوهشی نقش برجسته ای دارند. فقدان تربیت موثر دانشجویان و تولید ناچیز دانش و نیز بسیاری از نارسایی ها و کاستی های دیگر را می توان به طور مستقیم ناشی از ضعف تعاملات و ارتباطات در بین اساتید و پژوهشگران رشته‌های علمی دانست. این کتاب ضمن طرح نظریات جامعه شناختی در مورد اهمیت تعاملات و روابط بین کارگزاران دانش در بهبود و ارتقای فعالیت های علمی، براساس پژوهش انجام شده در میان برخی از اساتید رشته های علوم اجتماعی در تهران به توصیف وضعیت اجتماعی علمی در این رشته می‌پردازد.

یافته های این مطالعه نشان می‌دهد که اساتید و پژوهشگران علوم اجتماعی همکاری های پژوهشی اندکی با همدیگر دارند و ارتباطات و تعاملات بین آنها در سطوح سازمانی و انجمنی پایین است. بیشترین تمرکز دکتر قانعی راد در سال‌های مطالعاتی‌اش روی نظام دانش مسئله علم بوده است. در این زمینه کتاب‌های دیگری مانند «ساختار مدیریت نظام علمی کشور»، «نظام علمی کشور در برنامه سوم توسعه» و «ناهمزمانی دانش: روابط علم و نظام‌های اجتماعی - اقتصادی در ایران» که هر سه کتاب در سال 1382  توسط مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور منتشر شدند. همچنین کتاب «جامعه‌شناسی رشد و افول علم در ایران» و کتاب در سال 1384 توسط مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور منتشر شد.
 

کتاب دیگر محمد امین قانعی راد «تبارشناسی عقلانیت مدرن (قرائتی پست مدرن از اندیشه دکتر علی شریعتی)» است که با ویراستاری دکتر بیژن عبدالکریمی و توسط انتشارات نقد فرهنگ در سال 1384 منتشر و روانه بازار نشر شد. این نوشتار از دوگانه اندیشی سنت - مدرنیسم فراتر می رود و معیاری متفاوت را برای ارزیابی اندیشه های شریعتی ارائه می دهد . این معیار متفاوت موج سوم اندیشه بشری یعنی پسامدرنیسم است که با سنت گرایی و مدرنیسم تمایز دارد. این معیار متفاوت یک قالب سوم برای گنجاندن اندیشه‌های شریعتی نیست زیرا پسامدرنیسم به عنوان یک قالب فکری یکسان و همگون وجود ندارد بلکه پسامدرنیسم ها وجود دارند.

«تحلیل فرهنگی صنعت» دیگر کتاب دکتر قانعی راد است که توسط انتشارات پژوهشگاه هنر، فرهنگ و ارتباطات در سال 1388 به زیور طبع آراسته شده است. «مشارکت سیاسی و اجتماعی نخبگان» اثر دیگر اوست که در سال 1389 توسط نشر راه دان به چاپ رسیده است. کتاب دیگر دکتر محمد امین قانعی راد با عنوان «جامعه‌شناسی کنشگران علمی در ایران» است که با همکاری فرهاد خسروخاور در سال 1390 توسط انتشارات نشر علم منتشر شده است. از کتاب‌های دیگری که استاد قانعی راد منتشر کرد می‌توان از کتاب «هابرماس و روشنفکران ایرانی» با همکاری علی پایا نام برد که توسط انتشارات طرح نو منتشر شد.


آخرین کتابی که توسط این استاد جامعه شناسی منتشر شده است «اخلاقیات شعوبی و روحیه علمی» با عنوان فرعی روایتی تاریخی از رشد و افول علم تجربی در ایران قرون سوم تا پنجم  است که از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.  این اثر درواقع تز پایان نامه دکتر قانعی راد است که پیش از این با عنوان جامعه‌شناسی رشد و افول علم در ایران (دوره اسلامی) منتشر شده است.

این اثر تلاش دارد تفاوت الگوها و پیامدهای معرفتی آن را با رویکرد تاریخی و تفهمی درک کند. رابطه میان جنبش شعوبیه و رشد علمی تا حدی از جنس همان رابطه‌ای است که وبر «تجاذب انتخابی» می‌نامد. در آن دوران و در کنش تاریخی جنبش شعوبیه، تجاذب دو فضای فرهنگی ملت و دین به پیشرفت نگاه علمی و فرهنگی یاری رساند. ایرانیان، به عنوان یک قوم، علاقه به وجوه خاص فرهنگ خود را با تلاش برای بازآفرینی و برساخت دعاوی عام اسلام در هم آمیختند و فرهنگی پویا، زاینده، و گشوده به روی دستاوردهای مردمان اقوام دیگر شکل دادند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها