شنبه ۳ آذر ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۰
مستور: از کلاس‌های آموزش داستان‌نویسی نویسنده در نمی‌آید

مصطفی مستور در نشست «معضل ادبیات داستانی ایران چیست؟»، بیان کرد: از کلاس‌های آموزشی داستان‌نویسی نویسنده در نمی‌آید. می‌توان به هنرجو آموخت که چه ننویسد، ولی هرگز نمی‌توان به او آموخت که چه بنویسد. باید قدری نبوغ و خلاقیت و عناصری دیگر نیز در او وجود داشته باشد.

به‌ گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «معضل ادبیات داستانی ایران چیست؟» عصر پنجشنبه 1 آذرماه همزمان با روز کتابگردی،‌ با حضور امیرحسین خورشیدفر، مهدی ربی و مصطفی مستور در فروشگاه نشر مرکز برگزار شد.

مستور با طرح این پرسش که آیا اساسا بحران در ادبیات ما وجود دارد یا نه؟، گفت: برای پرسش به این پاسخ‌ها باید به عقبه ادبیات قدری نگاه کرد. تصور می‌کنم اساسا مساله هنر در ایران دچار یک مشکل اساسی است؛ مانند مسایلی مثل روشنفکری، تولید علم و نقد در ایران. به‌نظر من ریشه بحران در ادبیات در چند جا است. از نظر تاریخی اساسا هنر ما مبتنی بر فلسفه نیست. در جامعه ما شاید کلام اسلامی داشته باشیم یا عرفان و تصوف، ولی اندیشه به معنای اندیشه‌کردن وجود نداشته و چیزی به اسم تولید فکر و اندیشه نداریم.
 
وی افزود: انگار ما میل به تولید فکر نداریم، بلکه بیشتر میل به مصرف کردن تفکر داریم. چیزی به اسم جذابیت نیز در ادبیات و هنر ما شکل نمی‌گیرد. به‌نظر من گوهر هنر از همین نقطه شروع می‌شود و من به شدت به آن معتقد هستم. وقتی انسانی نسبت خود را با این مفاهیم روشن کند، اثرش نیز برایند همین مساله می‌شود. اگر فردیت در نویسنده شکل بگیرد، بر اثرش نیز تاثیر می‌گذارد و اثرش را غنی می‌کند. وقتی اثری غنی شود، می‌توان گفت با چیزی مواجه هستیم که از نظر تکنیکی قوی و از نظر اندیشه غنی است. اثر نویسنده ریزش فعل اوست. تا وقتی او خود را بزرگ نکرده، اثرش کوچک می‌ماند. همه مشکلات به این برمی‌گردد که ما نتوانسته‌ایم فردیت عمیق و بزرگی ایجاد کنیم. هنر و ادبیات ما انگار با مفهومی به نام اندیشه بیگانه است.
 
این نویسنده،‌ تصریح کرد: احتمالا چیزهایی که به اسم ادبیات و داستان تولید می‌کنیم، شبه‌داستان است و خیال می‌کنیم که داریم کارهایی انجام می‌دهیم. اساسا چیزی تولید نمی‌شود که بگوییم دچار بحران شده یا نه؟ چند درصد آثار امروز آمیخته با اندیشه هستند و در عین حال به فروش هم می‌رسند؟ چرا یک رمان درست و حسابی درباره جنگ نداریم که جنگ را خوب توصیف کرده باشد. کار می‌کنیم، ولی خروجی معنادار و چیزی که بتوانیم روی آن بایستیم، نداریم. در خیالات خودمان فکر می‌کنیم که داریم کارهایی انجام می‌دهیم. تا وقتی نپذیریم که هیچ کاری نمی‌کنیم، روی نقطه اول می‌مانیم.
 
مستور با بیان اینکه هر داستان 4 رکن اصلی دارد که دو عنصر زبان و ساختار معطوف به فرم و دو عنصر شخصیت و تِم معطوف به اندیشه هستند، گفت: چیزی که امروز باعث قطع ارتباط با مخاطب شده، مساله جذابیت است. عنصر جذابیت در آثار ما چندان وجود ندارد. مخاطب سه صفحه از یک کتاب را می‌خواند و حوصله‌اش سرمی‌رود در حالی‌که گاهی یک کتاب خارجی چنان مخاطب را مجذوب می‌کند که نمی‌تواند آن‌را پایین‌بگذارد. از کلاس‌های آموزشی داستان‌نویسی نویسنده در نمی‌آید. می‌توان به هنرجو آموخت که چه ننویسد، ولی هرگز نمی‌توان به او آموخت که چه بنویسد. باید قدری نبوغ و خلاقیت در او وجود داشته باشد. چراکه هنر از جنس خلاقیت و نقد و آموزش از جنس علم است.
 
وی ادامه داد: قسمت‌هایی از یک داستان که نویسنده درباره آن‌ها رنج کشیده، جذاب از آب درمی‌آید، ولی آن قسمت‌هایی که نویسنده حسی به آن‌ها نداشته خوب از آب درنمی‌آید. مولف باید تکلیفش با خودش روشن باشد. مشکل ما این است که می‌خواهیم از چیزهای جعلی که آن‌ها را حس نکرده‌ایم، داستان بنویسیم. بهتر است تجربه‌های کوچک خودمان را بنویسیم، ولی مال خودمان باشد.
 
این نویسنده و منتقد ادبی در پایان تصریح کرد: ادبیات زنان در ایران بسیار بهتر از ادبیات مردهاست، چون می‌دانند چه می‌خواهند ولی چیزهایی مثل سنت و جامعه جلوی آن‌ها را می‌گیرد. در چنین حالتی ذهنش دچار از هم گسیختگی می‌شود و این بهترین حالت برای نوشتن داستان است.
 
نسل جوان ما از عقبه ادبیات اطلاعی ندارند

مهدی ربی نیز در این نشست بیان کرد: یک عده می‌بینند کتاب فارسی خوانده نمی‌شود و می‌گویند بحران در کتاب فارسی است. عده دیگر بحران را نقد ادبی و عده‌ای هم بحران را در نبود اندیشه می‌دانند. ادبیات ما هم مانند خیلی چیزهای دیگر می‌خواهد عقب‌افتادگی تاریخی ما را جبران کند و به دلیل شتابزدگی خاستگاه محکمی نیز ندارد. وقتی انبوه رمان‌های تاریخی تولید و خبری از زیبایی‌شناسی در آن‌ها نیست، جذابیت از بین می‌رود. به‌نظر من مهم‌ترین مساله با این فرض که همیشه این بحران‌ها وجود داشته این است که به بحث آموزش توجه بیشتری داشته باشیم.
 
وی همچنین افزود: ادبیاتی‌ها چوب دو سر طلا هستند. هم از طرف آنهایی که دلبستگی‌های عمیق به ادبیات کلاسیک دارند، تحت فشار قرار می‌گیرند هم از سوی حاکمیت و دیگر چیزها. نتوانسته‌ایم برای ادبیات داستان جای مشخصی را بیابیم و همیشه یک حالت معلق بودن داشته است. هرچه به جلو حرکت می‌کنیم، آدم‌هایی هم که سطح دانش انباشته دارند، کمتر می‌شوند. نویسندگی تنها رشته‌ای است که وسعت چندوجهی دارد، تاکنون چقدر توانسته‌ایم روی این قضیه کار کنیم تا نویسندگان به سطحی از انباشت دانش برسند. در ادامه مرزهای خلاقیت در آن‌ها رشد پیدا کرده و آثار ارزشمند تولید کنند، چنین سیری نداریم. برای رشته ادبیات و به‌ویژه ادبیات داستانی بحث آکادمیک آموزش مهم است.
 
این نویسنده و پژوهشگر گفت: نسل جوان ما از عقبه ادبیات اطلاعی ندارند. سیستم آموزشی ما باید طوری عمل کند که ادبیات تبدیل به یک جریان شود. به‌نظر من اساسی‌ترین بحران ما بحران آموزش است و تا وقتی این فضا وجود نداشته باشد، پیشرفت حاصل نمی‌شود. دیر یا زود باید به مساله آموزش پاسخ دهیم. کودکان و نوجوانان باید از دوره دبستان و دبیرستان تنه ادبیات را بشناسند.
 
ربی اظهار کرد: در اینکه رنج‌ها ادبیات را پُرمایه می‌کنند و انسان‌ها باید فردیت داشته باشند حرفی نیست. ولی نویسندگی تنها رشته‌ای است که نویسنده می‌تواند بگوید همه‌کاره و هیچ‌کاره است. ما باید اندیشه انتقادی را رشد و آموزش دهیم و منابع را بخوانیم. بزرگترین چالش صدساله اخیر ما این است که با دانش وارداتی چه کنیم. به آدم‌هایی نیازی داریم که بین این دانش و داخل پل بزنند. چقدر باید دوباره صبر کنیم یا جنگی یا انقلابی رخ دهد، جریاناتی صورت گیرد و نبوغی ظهور کند. نویسندگی یک رشته مولتی مهارت است. باید زیبایی‌شناسی و تاریخ ادبیات در دانشگاه آموزش داده شود. با آموختن عناصر داستان به تنهایی کسی نویسنده نمی‌شود. نمی‌توانیم نویسنده شدن را به کسی یاد بدهیم ولی می‌توانیم به او وسعت ادبیات را نشان دهیم.
 
وی در پایان افزود: یک نویسنده در ایران چگونه باید زیست کند در ادبیات پول نیست. ادبیات از معدود هنرهایی است که امروزه مقداری از زیست مردم عقب افتاده است. چیزی که در ادبیات تولید می‌شود از زیست مخاطب عقب‌تر است. کتاب‌ها از زیست جامعه عقب‌تر هستند.
 
دچار یک مساله خاص در داستان‌نویسی هستیم

امیرحسین خورشید‌فر دیگر سخنران این نشست نیز در سخنانی گفت: تاکید دارم که ما دچار یک مساله خاص در داستان‌نویسی هستیم که متفاوت از سینما، هنر و ... است. ولی اینکه بتواند قواره بحران داشته باشد، تردید دارم. امروزه سهم ممالک مختلف از جمله آمریکا، چین و روسیه از تولید علم و سرانه آن بسیار زیاد است، حال باید دید چه فاکتورهایی برای تولید ادبیات پویا که منجر به دریافت جایزه نوبل می‌شود، وجود دارد. با کشف این فاکتورها می‌بینیم چه چقدر بین پیشرفت در عرصه‌های علمی، اقتصادی، سیاسی و قضیه تولید علم و ادبیات فاخر تطابق وجود دارد.
 
این نویسنده بیان کرد: ما نمی‌توانیم برای ادبیات داستانی به‌طور خاص بحرانی را تعریف کنیم. در حوزه ادبیات توجه به چند مساله دیگر نیز مهم است؛ اقتصاد و مساله نهادهای خصوصی نشر، چراکه مسائلی به آن‌ها اجازه برنامه‌ریزی بلندمدت نمی‌دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها