سوم بهمنماه 1357 کمیتهای با نام استقبال از امام خمینی بنیاد گذاشته شد، این کمیته در اولین اطلاعیه خود چگونگی برگزاری مراسم استقبال از امام خمینی را در روزنامههای کثیرالانتشار منتشر کرد.
هدایتالله بهبودی در کتاب «الف لام خمینی» که از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شده است به جدایی نظامیان نیروی هوایی از فرماندهان وفادار به محمدرضا پهلوی اشاره میکند و در بخش «خرید زمان» مینویسد: «شکاف پنهان در پیکره ارتش این روزها در حال آشکار شدن بود. فرار سربازان از یگانهای خود و سرپیچی هر از گاه نظامیان/ افسران و درجهداران از بالادستان خود در برابر آنچه که این روزها در نیروی هوایی رخ مینمود، بسیار کوچک بود. شاید نخستین صداها و کارهای اعتراضآمیز این نیرو با اعتصاب غذای نظامیان در پایگاههای هوایی شاهرخی و وحدتی و سپس تظاهرات همقطاران آنان در محوطه پایگاه هوایی بندرعباس نمایان شده باشد. دامنه جدایی نظامیان نیروهی هوایی از فرماندهان وفادار به محمدرضاشاه امروز/ سوم بهمن به پایگاه هشتم شکاری اصفهان رسید. آنان پس از راهپیمایی در پایگاه به شهر رفته در آنجا تظاهرات کردند، علیه حکومت شعار دادند.
در این روزها، سران ارتش باید پذیرفته بودند که هر اقدام نظامی علیه نهضت جاری در شهرهای ایران، پیش از آن که به رویارویی آنان با تودهها منجر شد، به رودررویی جناحهای ارتش میانجامید. همچنین پذیرفته بودند که آمدن امام خمینی به ایران، یعنی بروز هر چه بیشتر شکاف در پیکره ارتش ایران، هم آنان، هم بختیار و هم کارشناسان میز ایران در آمریکا برای نیامدن آیتالله به ایران میکوشیدند. همگی در پی خرید زمان بودند. بختیار آمادگی خود را برای سپردن چندین وزارتخانه به شورای انقلاب اعلام کرد. گفته شده وی در سوم بهمن با مهدی بازرگان تماس گرفت و گفت که نظارت نسبی شورای انقلاب را بر دولت میپذیرد چند صندلی وزارت را برای وزرای معرفی شده از طرف آن شورا کنار گذاشته است، اما به آیتالله اطلاع دهید که دست کم دو ماه سفرش را به تاخیر بیندازد. بازرگان پیشنهادهای بختیار را به کارگزاران اما در پاریس رساند. همگی رد شد.»
مرکز اسناد انقلاب اسلامی کتابی با نام «تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امام خمینی(ره)» تألیف اکبر قاسملو و معصومه آقاجانپور منتشر کرده است.
در کتاب «تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امام خمینی(ره)» کمیته استقبال از امام خمینی(س) در 3 بهمن 1357 را اینگونه شرح میدهد: «این کمیته با ترکیبی از گروههای مختلف سیاسی از جمله آیتالله مرتضی مطهری عضو ستاد مرکزی و رابط کمیته استقبال با شورای انقلاب، حجتالاسلام محمد مفتح عضو ستاد مرکزی و رابط کمیته استقبال با روحانیت مبارز، حجتالاسلام شیخ فضلالله محلاتی عضو ستاد مرکزی و رابط کمیته استقبال با روحانیت مبارز، هاشم صباغیان، عضو ستاد مرکزی و رابط کمیته استقبال با نهضت آزادی، اسدالله بادامچیان عضو ستاد مرکزی و رابط کمیته استقبال با هیئتهای مؤتلفه اسلامی، کاظم سامی عضو ستاد مرکزی و رابط کمیته استقبال با جاما، حسین شاهحسینی عضو ستاد مرکزی و رابط کمیته استقبال با جبهه ملی، تهرانچی عضو ستاد مرکزی و رابط کمیته استقبال با بازار، علی دانشمنفرد، عضو ستاد مرکزی و رابط کمیته استقبال با انجمن اسلامی معلمان تشکیل شد و در اولین تصمیم خود، مدرسه رفاه را به عنوان مرکز استقرار خود انتخاب و اقدام به جذب نیرو کرد. جذب نیرو که به دلیل امنیتی فقط با معرفی اعضای اصلی کمیته صورت میگرفت، روند منظم و ثابتی داشت؛ به طوری که در مدت زمان کوتاهی نزدیک به صد هزار نفر جذب کمیته استقبال شدند.»
نویسندگان کتاب به هدف اصلی این کمیته نیز اشاره کردهاند و نوشتهاند: «هدف اصلی کمیته، آماده کردن زمینه برای ورود امام به ایران و تأمین امنیت ایشان بود. به همین منظور به سرعت واحدهایی چون واحد انتظامات، واحد تدارکات مالی، واحد برنامهریزی و تشریفات، واحد برنامهریزی داخلی، واحد تبلیغات، واحد خبرنگاران داخلی و خارجی، واحد روابط شهرستانها و روابط عمومی تشکیل داد و موفق شد با برنامهریزی دقیق ضمن آماده کردن و تأمین امنیت فرودگاه، بهشت زهرا، مسیر انتقال امام و مدارس رفاه و علوی و همچنین با برگزاری تظاهرات و تحصن، در زمانی که بختیار اقدام به بستن فرودگاه کرده بود، زمینه را برای ورود امام(س) مهیا کند.»
هاشم صباغیان، عضو ستاد مرکزی و رابط کمیته استقبال با نهضت آزادی، کمیته استقبال را در «روزهای پراضطراب در کمیته استقبال» اینگونه روایت میکند: «این کمیته با موافقت اکثر مبارزین، متشکل از نمایندگان تمامی احزاب آن دوره که در جریانات ملی و مذهبی و روحانی نقش داشتند، ایجاد شد. کمیته تصویب کرد که از بچههای مجاهدین استفاده کنیم، ما هم به آنها پیغام دادیم که یکی از شما بیایید... یک روز من در مدرسه رفاه بودم [یکی از اعضای سازمان مجاهدین آمد] در مدرسه هجوم جمعیت آنقدر بود نمیگذاشتند بیاید تو. [چون]گروههای مختلف مشغول به کار بودند [ممکن بود] مشکلات فراهم میشد. گفتند دم در کارتان دارند آمدیم، دیدم آقای موسی خیابانی بود. آنها آقای موسی خیابانی را فرستاده بودند. وقتی میخواست بیاید تو دیدیم چهار نفر هم محافظ با خود آورد همانجا. من خیلی بدم آمد تو دل خودم گفتم موسی خیابانی را من و چند نفر دیگر میشناسیم، از همین حالا چند تا محافظ با خودت بیاوری یعنی چی.
این عضو نهضت آزادی ادامه میدهد: «ما رفتیم و مصوبه کمیته را به آنها اعلام کردیم، گفتیم که در مصوبه آمده که 15-10 نفر از بچههایتان را بدهید ما آموزششان بدهیم لباس یکنواخت هم که علامت باشد تنشان میکنیم، اینها حفاظت از آقا را برعهده بگیرند... به ایشان گفتیم، گفت که نه ما خودمان بچههایمان را آموزش میدهیم، گفتم موسی ما که نباید با هم اینگونه حرف بزنیم شما تازه از زندان آمدهاید یک عدهای که زندان بودید حداکثر 4-5 تا تیر در کردید و رفتید زندان آنجا هم که خبری نبوده [سازمان مجاهدین نیروهای تازهوارد خود را برای حفاظت در نظر گرفته بود.] گفتم این بچههای جدید که جذب کردید میخواهی بفرستی بهعنوان [محافظ]. گفت: بچههای ما شناسایی میشوند. گفتم این حرفها چیه شناسایی میشوند چیه.
وی همچنین به نظر مجاهدین در کمیته نیز میپردازد و میگوید: «ما نظر مجاهدین را آوردیم تو کمیته، نپذیرفتند، گفتند نه... چون ما [سازمان مجاهدین خلق را] نپذیرفتیم رفتند فشار آوردند، رفتند خانه آقای دکتر بهشتی. دکتر بهشتی... با من تماس گرفتند گفتند جریان چیست؟ گفتم ماجرا این است، گفتم... من تصمیم نمیگیرم دستهجمعی است اینها شرط این جوری گفتند و کمیته نپذیرفت. گفت کار خوبی کردید. مدتی که گذشت من تماسهایی که با پاریس داشتم دکتر یزدی با من صحبت کردند. معلوم بود که رفته بودند از آنجا هم فشار آوردند. دکتر یزدی هم با ما صحبت کرد، به او گفتم که تصمیم کمیته بود. انشاءالله اگر آمدید تهران توضیح میدهم. تلفنی نمیشود توضیح داد. بدینترتیب آنها کنار گذاشته شدند.»
اسدالله بادامچیان، عضو ستاد مرکزی و رابط کمیته استقبال با هیئتهای مؤتلفه اسلامی،در «کمیته استقبال از امام چگونه شکل گرفت» که در هفتهنامه شما منتشر شد به کمیته استقبال اشاره کرده و در این باره نوشته است: «در نیمه شب شنبه 30 دیماه 1357 شهید حاج محمد صادق اسلامی به من تلفن زد و گفت آیتالله مطهری تلفن زدند و گفتند از پاریس تماس گرفتهاند که امام فرمودهاند من میخواهم به ایران برگردم. روز جمعه آینده (5 بهمن) خواهم آمد و حالا که شاه رفته من به ایران خواهم آمد. لذا صبح پس از نماز و طلوع فجر در منزل آیتالله مطهری باید باشیم. سحر که نماز خواندیم به منزل شهید مطهری در دروس رفتیم. برادران دیگر چون شهید اسلامی، شهید کچویی، شهید حسن اجارهدار، شهید درخشان و آقای شفیق نیز آمدند. بحث شد و محورهای کار گفته شد. نحوه ورود، محل استقرار، جایی که تودههای مردم بتوانند به زیارت ایشان بیایند و رعایت نکات ایمنی و حفاظتی بشود و تدارکات و امکانات که نیاز هست و سایر موارد...
سپس شهید مطهری پیشنهاد کرد که برای اداره امور بازگشت امام نیاز به ستاد هست که کارها را بهطور مستقل اداره کند و محرمانه زیر نظر شورای مرکزی تشکل مخفی خودمان باشد تا هم بتواند با دست باز کار کند و هم تشکل مخفی مذکور علنی نشود و هم اگر مورد تهاجم طاغوتیان قرار گرفت بشود کار را به راحتی جمع و جور کند. این پیشنهاد انجام شد و نامش را حجتالاسلام مطهری کمیته استقبال از امام خمینی گذاشت و قرار شد تا همان روز تشکیل بشود.»
نظر شما