چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۱:۵۶
درست پرسيدن را ياد بگيريم

جلسه نقد و بررسي كتاب «پرسيدن مهم‌تر از پاسخ دادن است» نوشته «دنيل كلاك» و «ريموند مارتين» ترجمه حميده بحريني، عصر روز گذشته در نشست‌ هفتگي شهر كتاب مركزي، با حضور مترجم و استادان حوزه فلسفه برگزار شد./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (يبنا)، در اين جلسه، حميده بحريني، مترجم كتاب، ‌سروش دباغ و محمد منصور هاشمي به نقد و بررسي اثر پرداختند.

كتاب «پرسيدن مهم‌تر از پاسخ دادن است» نوشته دنيل كلاك و ريموند مارتين ترجمه حميده بحريني چندي پيش توسط انتشارات هرمس در شمارگان 3000 نسخه و 198 صفحه منشر شد.

كتاب نامبرده در 14 بخش كجا؟كي(چه زماني)؟ كي(چه كسي)؟ اختيار، ‌معرفت،‌ خدا، ‌واقعيت، ‌تجربه،‌ آگاهي،‌ كيهان، ‌مرگ، ‌معنا،‌ اخلاق و ارزش‌ها تهيه شده و در سراسر كتاب به ارزش پرسش و سؤال كردن كه مشابه شيوه فلسفه سقراط است،تاكيد مي‌شود.

علي اصغر محمد‌خاني مسئول برگزاري نشست‌هاي شهر كتاب مركزي در ابتداي جلسه، از «پرسش» به عنوان مهم‌ترين ركن فلسفه ياد كرد و گفت: وقتي سخن از پرسش و گفت‌گو به ميان مي‌آيد، در واقع درباره فلسفه سقراط حرف مي‌زنيم و در اين كتاب از خواننده دعوت مي‌شود به اين شيوه خردورزي كند.

وي گفت: نام ديگر اين كتاب «در‌آمدي بر فلسفه» است، چرا كه با تاكيد بر «پرسش»، يكي از فنون اصلي و ابتدايي فلسفه به خواننده آموخته مي‌شود. اثر حاضر با اين كه كم حجم است، اما نويسنده در مورد مباحث كليدي صحبت و سعي كرده به نوعي ذهن مخاطب را ورزيده كند و به او وسعت نظر دهد.

سپس حميده بحريني كه پيش از اين آثار ديگري در حوزه فلسفه از جمله «فلسفه اخلاق» را ترجمه و تاليف كرده و اكنون هم مشغول ترجمه كتاب‌هاي فلسفي براي كودكان است، گفت: درباره ريموند مارتين مطلبي براي گفتن ندارم، اما دنيل كلاك نويسنده پركاري است كه آثار متعددي در حوزه فلسفه، ‌هنر،‌ زبان، دين، اخلاق، تاريخ و ويتگنشتاين دارد و اين نشان‌دهنده تسط و اشراف وي به نويسندگي است.

وي گفت: این كتاب شروع خوب و مناسبي دارد، چرا كه با طرح مساله پرسش‌گري و تحليلگري و دغدغه‌هاي وجودي سقراط آغاز شده و اشاره مي‌كند كه فلسفه يك‌ نوع فعاليت است نه يك بسته از معلومات.

بحريني در ادامه افزود: اشكال ذهن ما اين است كه پر از اين‌گونه بسته‌بندي‌هاست وخيلي وقت‌ها آنها را پذيرفته‌ايم بدون ‌آن‌كه بدانيم چرا يا اين كه اين بسته‌بندي‌ها چيستند.

مترجم كتاب«پرسيدن مهم‌تر از پاسخ دادن است»، گفت: جامعه معمولاً به داشته‌ها و پاسخ‌هاي ما توجه مي‌كند، در حالي‌كه در اين كتاب تاكيد شده تا بر پرسش و چگونگي پرسيدن بيشتر دقت كنيم. در بخشي از اين كتاب نوشته شده: «نمي‌خواهيم دانشتان را انكار كنيم بلكه مي‌خواهيم يادآوري كنيم اين داشته‌ها از كجا آمده ،چرا كه زندگي ناآزموده، ارزش زيستن ندارد.»

بحريني با اشاره به بخش «خدا» در كتاب گفت: در اين بخش به مخاطب گفته مي‌شود لازم نيست حتما از حياط كليسا به آسمان نگاه كنيم تا آن را زيبا ببينيم. اگر بدانيم زيبايي چيست و آن را بسته‌بندي شده، نپذيرفته باشيم، از حياط خانه خودمان هم آسمان را زيبا مي‌بينيم.

وي در پايان گفت: ترجمه چنين كتاب‌هايي براي جامعه ما كه بيشتر گرفتار پاسخ است تا پرسش، بسيار مفيدخواهد بود و قدرت قطعيت و جزم‌انديشيمان را در كلام مي‌گيرد و به جاي آن، به ما قدرت تامل بيشتر درمورد مسائل را مي‌دهد.

دومين سخنران اين جلسه، سروش دباغ، مدرس فلسفه بود كه حرف‌هايش را در دو بخش نكات مثبت كتاب و انتقادات و ملاحظات اظهار كرد.

دباغ اولين نكته مثبت كتاب را ترجمه سليس و روان و قابل‌فهم بودن آن مطرح كرد و گفت: در طول خواندن اين كتاب هيچ‌گاه احساس تكلف و تصنع نمي‌كنيم، به‌ويژه استفاده به‌جا از برخي معادل‌هاي روزمره در جملات، به فهم بهتر مطلب كمك كرده است.

وي دومين نكته مثبت كتاب را سبك و سياق تامل برانگيز مؤلف عنوان كرد و ظهارداشت: در واقع نويسنده از روش فلسفي كه شامل سه بحث "تنقيح مبادي و مباني پيش‌فرض‌ها"، "بررسي تناسب بين ادله و مدعيات" و "ملتزم به لوازم سخن و مدعيات" است، براي توضيح مطالبش استفاده کرده.

دباغ ادامه داد: وقتي پرسش‌ها تنقيح شوند، مبادي و مباني و پيش‌فرض‌هاي ما هم منقح مي‌شوند. پس بايد اول درست پرسيدن را ياد بگيريم.

وي فلسفه را يك فعاليت دانست و گفت: كتاب «پرسيدن مهم‌تر از پاسخ دادن است»، كتابي مقدماتي است كه ذهن را ورزيده مي‌كند و مي‌گويد فلسفه بيشتر از اين‌كه بتواند سخن محتوايي راجع‌ به عالم بزند، مي‌تواند پرسش‌هاي ما را منقح كند.

دباغ اظهار داشت: نويسندگان در بخش «خدا» مي‌بايست ميان خداي اديان،‌ خداي عرفان و خداي فلسفي، تفكيك قائل مي‌شدند. علاوه بر آن از موارد نظم، ‌معجزه و شّر، زود عبور كرده‌اند در حالي‌كه جا داشت كه حداقل چند صفحه توضيح بدهند.

وي گفت: در مورد موضع قائلان به اختيار هم اينساده عبور كردن اتفاق افتاده . در بخش اخلاق و ارزش يعني دو بخش پاياني كتاب، تنها يك نوع اعلان نظر شده، اما براي نظر خود هيچ ادله‌اي ارائه نداده‌اند. مثلا در قسمتي از اين بخش كتاب آمده: «وجدان همان مرجع بيروني است كه دروني شده پس اخلاق نمي‌توان متكي بر وجدان باشد». اما اينكه چرا اين حرف را زده‌اند، دليل غائب است.

دباغ گفت: در بخش ارزش‌ها نويسندگان گفته‌اند: به جاي داوري ارزش‌ها، بايد به داوري ناظر واقع‌گرايانه روي آوريم چون ارزش‌ها فقط در ذهنند،اما براي اين گفته خود هيچ دليلي نياورده‌اند. انتقاد آخر اين كه مسائل را زياد بسط نداده و پيداست كه رسيدن به نتيجه برايشان مهم‌تر بوده در حالي‌كه كار فلسفه، زير و رو كردن و شخم‌زدن ذهن است.

آخرين سخنران اين جلسه، محمد منصور هاشمي نويسنده حوزه فلسفه و عضو گروه فلسفه و كلام دانشنامه جهان اسلام بود. او هم سخنانش را در دو بخش نكات مثبت و انتقادات مطرح كرد و گفت: مهم‌ترين ويژگي اثر، خوش‌تاليف بودن آن است. در هر فصل آغاز وپایان  كلام معلوم است و روان بودن كتاب به گونه ای  است كه انگار در حال مطالعه يك اثر تاليفي هستيم نه ترجمه.

وي اظهار داشت: با اين كه كتاب فلسفي است اما در سراسر آن اسم هيچ فيلسوفي جز سقراط نيامده است.

هاشمي گفت: در اين كتاب به مفروضات و پيش‌فرض‌هاي فراوان ذهن ما اشاره مي‌شود، مواردي كه به آن‌ها عادت و حتي دلبستگي عاطفي داریم،در حدي كه فراموش كرده‌ايم اينها فقط پيش‌فرض است چرا كه ما معمولاً باورهاي خود را دوست داريم اما هيچ‌گاه نمي‌پرسيم باورها از كجا آمده اند.

نويسنده كتاب «قهقهه در خلاء» ادامه داد: برخلاف گفته دو سخنران قبلي، من فكر نمي‌كنم كتاب، يك اثر ابتدايي و ساده فلسفي بلکه  بسيار حكمت‌آميز است و برخلاف اسامي ساده كه براي هر بخش آمده، به مباحث مهمي اشاره شده ،مسائلي كه معادلشان در زبان فلسفي عبارتند از: جبر و اختيار، واجب‌الوجوب، معرفت‌شناسي، ذهنيت و عينيت، تقليل‌گرايي، روح و زبان.

هاشمي در ادامه افزود: مشكل اينجاست كه ما بيش از حد مي‌دانيم. اين مسئله حتي در جامعه فعلي هم ديده مي‌شود كه هركس در هر صنفي درباره هر موضوعي اظهار نظر و دانايي مي‌كند و دانستن ارزش به حساب مي‌آيد، در حالي‌كه ارزش پرسش، والاتر است.

هاشمي پس از بيان نكات مثبت كتاب، وارد حوزه نقد شد و گفت: در اين كتاب تفكر و نقادي آموزش و فلسفه معادل اين دو واژه قرار داده شده ،در حالي‌كه فلسفه معادل تفكر و انتقاد نيست بلكه تفكر نقادانه شرط لازم براي دانستن فلسفه است ،چرا كه فلسفه حوزه دانش بشري است كه تا مجموعه مسائل ابتدايي را ندانيم، نمي‌توانيم وارد اين حوزه شويم.

وي انتقاد ديگر خود را بر بخش «خدا» وارد كرد و گفت: در اين كتاب خداي فيلسوفان و مابعد‌الطبيعه رد شده و فقط بر برهان نظم و واجب‌الوجوب بودن آن تكيه شده و ديگر ابعاد خدا نظير غايت، معني‌بخش زندگي و خدا به مثابه پشتوانه اخلاق، مغفول مانده است.  اگر اين‌گونه كه نويسنده در بخش«خدا» آورده، باشد، پس اين‌ همه تلاش و تقلاي انسان بي‌معني است و اگر اين چنين نيست، پس چيست؟

عضو گروه فلسفه دانشنامه جهان اسلام ادامه داد: در بخش «معنا» و «اخلاق»، نويسنده از هدف اصلي خود يعني طرح پرسش و واداشتن به تفكر منحرف شده و براي رسيدن به نتيجه و اظهار نظر عجله كرده و به جاي حل مساله، به منحل كردن مساله روي آورده است و در حالي كه قضاوت ارزشي را رد مي‌كند، خود مؤلف دچار نوعي قضاوت ارزشي مي‌شود.

اين جلسه با پرسش و پاسخ ميان حاضران و سخنرانان به پايان رسيد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط