نشست نقد و بررسی کتاب «البته واضح و مبرهن است که...» نوشته دکتر ضیاء موحد، ديروز (پنجشنبه) در مؤسسه معرفت و پژوهش برگزار شد.
دکتر حسین معصومی همدانی به عنوان اولین سخنران، یکی از ویژگیهای این کتاب را وجود صدایی شخصی در آن دانست و سپس با توجه به آثار دیگری که درباره مقالهنویسی به زبان فارسی وجود دارد، گفت: بسیاری از این کتابها در پی نیاز دانشگاهها یا محیطهای علمی نوشته میشوند که معمولاً بسیار هم شبیه به هماند و وجه صوری در آنها غلبه دارد.
وي افزود: کتاب دکتر موحد از این نظر شاخص است که حاصل تأملات و تجربهای شخصی است. لذا کتاب خوبی است و نگرشی شخصی به موضوعی است که حتي در انتخاب قطعات و مقالاتی هم که آورده شده، تأثیر داشته است.
دکتر معصومی همدانی با اشاره به سردرگمی و تشتتي که در شیوههای نوشتن مقاله در ایران وجود دارد، تأکید کرد که این کتاب به موقع منتشر شده است.
سخنران بعدی دکتر هومن پناهنده بود که درباره این کتاب گفت: وقتی شنیدم موحد این کار را در دست دارند، فهمیدم که وضعيت در این مورد خیلی خراب است که وي کارهای مهم دیگرشان را کنار گذاشتهاند و به این کار پرداختهاند!
وی افزود: نوشته واسطه مقصود ماست و خواننده اصلاً تعهدی ندارد که وارد تونل وحشتی شود تا مقصود نویسنده را بفهمد. زبان این کتاب رسا، بیتکلف و ساده است. به نظر من یکی از مهمترین خصوصیات این کتاب این است که نویسنده سعی کرده مثالهایش، مثالهایی بومی باشد.
در ادامه دکتر ضیاء موحد، نویسنده کتاب نيز درباره سه معنای ادبیات سخن گفت: اولین معنای ادبیات، همه آن چیزهایی است که درباره یک موضوع نوشته یا گفته میشود مثل ادبیات سیاسی.
وي ادامه داد: دومین معنای ادبیات وقتی به کار میرود که آثاری ارزش ادبی داشته باشند و نه ارزش هنری. معنای سوم هم معنای هنری آن است که با چند قید دیگر حاصل میشود.
عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تقسیمبندی دیگری را نیز برای مقالات بیان کرد و گفت: مقالاتی که مناسبتیاند مثل مقاله جلال آلاحمد درباره مرگ نیما که در آن نویسنده موضوعی را هنرمندانه و ادیبانه و با سبک ویژه خود پرورش میدهد. همچنين مقالاتی که علمیاند و دانشجویان باید آنها را در دپارتمانهای علمی بنویسند.
دکتر معصومی همدانی سپس با اشاره به اینکه مقالههای این کتاب به دو طیف مقالات عمومی و تخصصی تعلق دارند، افزود: به نظر من جای مقالات بینابین در این کتاب خالی است، یعنی مقالاتی که نه خیلی تخصصی باشند و نه خیلی ذوقی و تخصصی. البته این نقصی است که حتی با آوردن فهرستي از مقالاتی که بین این دو حد قرار میگیرند، رفع میشود.
وي ادامه داد: نکته دیگر هم این که دکتر موحد نمونههای عینی منفی را در این کتاب نیاوردهاند و متأسفانه ما داریم حساسیت به این موارد را از دست میدهیم.
معصومی در ادامه سخنانش با طرح این پرسش که «بهواقع چرا آدم مقاله مینویسد» گفت: این کار یک مقدار مهارتهای ادبی میخواهد. همچنین اگر انسان بتواند مطلبی را به زبانهای گوناگون بیان کند و احساس ضرورت کند که باید مطلبی را بنویسد، مقاله خواهد نوشت.
وي افرزود: کسانی هستند که به مسایل خارج از حوزه کاریشان هم میپردازند و میتوانند میان این مسایل اجتماعی با حوزه تخصصیشان ارتباط برقرار کنند. مثل مقاله مهدی سحابی درباره «سلین» که یکی از نمونههای خوب محسوب م شود. درست است اینگونه مقالات دستورالعمل ندارد، اما خواندن آنها مسايلي به ما یاد میدهند که به کار میآیند.
در ادامه نشست، دکتر هومن پناهنده گفت: معمولاً کتابهایی که درباره مقالهنویسی وجود دارند، چند صفحه را به موضوعاتی چون نحو، انتخاب درست کلمات و... اختصاص میدهند، اما در این کتاب کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
در پایان این نشست، دکتر موحد با تأکید بر اینکه مقالههای عمومی باید شیرین و رسا باشند، ابراز خوشحالی کرد که این مسأله را در این کتاب مطرح کرده است و گرنه مسایل مهمی وجود دارند که در این کتاب مطرح نشدهاند؛ مسایلی چون مغالطه، رسمالخط، معنا و...
چاپ اول کتاب «البته واضح و مبرهن است که...» نوشته دکتر ضیاء موحد در 2200 نسخه و با قیمت 35000 ريال در تابستان 1387 از سوی انتشارات نیلوفر روانه بازار شده است و به زودی چاپ دوم آن نیز منتشر خواهد شد.
نظر شما