ديوان دوجلدي «بيدل دهلوي» كه به انتخاب عليرضا قزوه منتشر شده، ظهر امروز چهارشنبه ۱۸ شهریور، طي مراسمي در سراي اهل قلم، با حضور محسن پرويز، يوسفعلي ميرشكاك، سيدعلي موسوي گرمارودي، حسين آهي و جمعي از بيدل پژوهان و اهالي قلم رونمايي شد._
سيدعلي موسوي گرمارودي نخستين سخنراني بود كه در اين جلسه به ايراد سخنراني پرداخت و گفت: الكساندر بوزاني، شعر بيدل را رئاليسمی سحرآميز ميداند. براي بيدل زمين، زمين است و بس، نه رمز و سمبل اما او در همين زمين خواب آسماني ميبيند.
وي در ادامه به شعر بيدل كه پس از 300 سال از مرگ او به ايران وارد شده اشاره كرد و افزود: بيدل از 30 سال پيش تاكنون در ايران شناخته شده و ميتوان گفت شاعري نابغه و توانا است اما نميتوان او را به جاي مولانا، سعدي و فردوسي نشاند.
موسوي گرمارودي با اشاره بر دستهاي از اشعار بيدل كه به باور او هيچكس نميتواند با آنها ارتباط برقرار كند و با تفسير و توضيح هم دستيافتني نميشود، اظهار داشت: اشعار بيدل را ميتوان در پنج دسته طبقهبندي كرد. دستهاي كه تلگرافهايی رمزي دارند و گويي كليد رمزگشايي آنها را بيدل با خود به دنيايي ديگر برده است. اينها اشعاري هستند كه به سختي ميتوان با آنها ارتباط برقرار كرد.
وي دسته دوم اشعار بيدل را اشعاري خواند كه در آغاز معنايي روشن و ساده ندارند و با اندكي توضيح و تعامل ميتوان به معنا دست يافت و در توضيح دسته سوم اشعار بيدل گفت: اين اشعار را همگان ميتوانند به سهولت درك كنند اما پرواز انديشه بيدل در حدی که از او انتظار میرود، در اين سرودهها ديده نميشود.
اين شاعر دسته چهارم اشعار بيدل را به لحاظ زبان و معنا روشن و دلنشين دانست و افزود: اما اين دسته اشعار معمولي و به تعبير بيدل بيپهلویند و در ديوان هر شاعري اشعاري اينچنين يافت ميشود.
وي اصليترين دسته اشعار بيدل را سرودههايي دانست كه زمينههاي عرفاني و زيبايي درآنها به اوج رسيده و از لحاظ جوشش و اوج و فرود شگرف هستند.
در ادامه عليرضا قزوه به ارایه گزارش مختصري درباره ديوان دو جلدي «بيدل دهلوي» پرداخت و گفت: زماني كه به دهلي رفتم نخستين فعاليت من تاسيس انجمن ادبي بيدل بود كه جلسات آن به صورت ماهانه برگزار ميشود. تاكنون 15 جلسه با حضور منتقدان و بيدلپژوهان برگزار شده است.
وي از انتشار ويژهنامه 500 صفحهاي «قند پارسي» به نام بيدل دهلوي به عنوان ديگر فعاليتي كه در دهلي انجام داده، ياد كرد و افزود: نسخه اصلي اين كتاب در كتابخانه «رامپور» هند موجود است و طبق رايزنيهايي كه صورت گرفت طي دو روز از اين نسخه عكسبرداري كردم و قرار شد اين كتاب در 1800 صفحه در ايران منتشر شود.
قزوه ويژگي اين كتاب را كه به خط محمد وارث صديقي، كاتب ويژه بيدل كتابت شده، 253 غزل و دو مخمسي خواند كه در اين كتاب به خط شخص بيدل وجود دارد و يادآور شد: اين نسخه تعدادي غزل بیشتر از غزلهاي موجود در نسخه كابل را دارد.
وي سال كتابت این اثر را دو سال پيش از فوت بيدل و در سال 1131 هجري دانست و تاكيد كرد: اين نسخه 30 مخمس از بيدل دارد. نسخه كابل 22 مخمس و نسخه موجود در كتابخانه «خدابخش پتنا» 24 مخمس دارد.
قزوه در پايان به 300 نسخه خطي و 5000 لوح فشرده از آثار خطي كه در اختیار دارد، اشاره كرد و اظهار داشت: اين امكان وجود دارد كه همانند گذشته اين نسخهها و لوحهاي فشرده را در اختيار پژوهشگران قرار دهم تا بتوانيم اشعار و آثار بزرگان را بر اساس كاملترين و معتبرترين نسخهها داشته باشيم.
ميرشكاك: بيدل آخرين مرجع است
در بخش ديگر از اين نشست يوسفعلي ميرشكاك، شاعر، به ايراد سخنراني پرداخت و گفت: فلسفه به ذات يوناني است و شعر به ذات ايراني و تقدير ما ايرانيان با شعر رقم خورده است. ما با فردوسي رشد كرديم و آيين شهرياري و پهلواني را شناختيم، سپس مولانا آمد و مثنوي او شاهنامهاي در ساحت عرفان است. اما پس از آن شعر فارسي به تغزل و عالم عشق روي آورد و تا آنجا پيش رفت كه غزل حافظ را ميتوان عاشقانه، عارفانه و حماسي خواند.
وي ادامه داد: با تمام تفسيراتي كه درباره شعر فارسي وجود دارد بايد گفت در حقيقت، ميراثدار حقيقي فردوسي، مولانا و حافظ بيدل بوده است. شاعري كه بايد در بيرون از ايران اين راه را ادامه ميداده تا شعر فارسي به ذات اصلياش بازگردد.
ميرشكاك اشعار بيدل را اشعاري دانست كه چند و چون بسيار دارد اما همچون حافظ و مولانا و سعدي مرجع و به عبارتي ديگر «آخرين مرجع» است.
وي شعر بيدل را موثر بر شعر معاصر و دگرگون كننده شعر گسسته دانست كه مهمترين ويژگي آن توام كردم وحدت وجود با وحدت شهود است.
يوسفنيا: دوره گذار شعر فارسي بيدل را شناساند
در ادامه سعيد يوسفنيا، شاعر، از بيدل و مولانا به عنوان شاعراني ياد كرد كه هر دو يك ساحت فكري دارند و اظهار داشت: بيدل در يكي از مثنويهايش به وامدار بودن خود از شاعران بزرگ ايراني اشاره كرده است. اگر دوره گذار را در شعر فارسي نداشتيم همچنان بيدل براي ما دستنيافتني بود.
وي برخلاف نظر موسوي گرمارودي شعر بيدل را از وجههاي ساختاري، زباني و معنايي داراي ارزش خواند و بر لزوم پژوهش در سرودههای بيدل تاكيد كرد.
در پايان سخنان يوسفنيا، موسوي گرمارودي معترضانه اظهار داشت: روي سخن من به آن سوي مرزها است و با دقت در سخنان من اين امر روشن است. همچنين در نتيجهگيري پاياني متني كه براي خواندن آماده كرده بودم و به دليل كمبود وقت نتوانستم آنرا بهطور كامل ارایه كنم به اين نكته اشاره كردهام كه اگر فردوسي، حافظ و سعدي كوه نور باشند، بيدل درياي نور است.
وي يادآور شد: تاكيد من بر افرادي بوده كه از آن سوي مرزها تنها ميگويند بيدل و لاغير. معتقدم این حرفها درست نیست.
اين مراسم با قرائت دو غزل توسط ابوالفضل نظري پايان يافت.
نظر شما