رضا نجفي در «نشست ادبيات ملل» گفت: سرچشمهها و تاريخ ادبيات غرب از يونان باستان آغاز ميشود و اولين آثار ادبي غرب از «ايلياد و اديسه» تا تراژديهاي بزرگ، از يونان پديد آمده است؛ درحالي كه شروع تاريخ ادبيات غرب نيز با «ايلياد و اديسه» هومر شكل ميگيرد.\
وي افزود: ايلياد و اديسه اولين متوني غربي هستند كه ما ميشناسيم. بعد از افول يونان و دوره قرون وسطي كه شاهد احياي ادبيات غرب هستيم، بازگشت به اصول يونانيان باستان دوباره آغاز ميشود و ادبيات غرب با تقليد از ادبيات يونان سازوكار مييابد.
نجفي با اشاره به اختصاصات هنر دوران قرون وسطي توضيح داد: در قرون وسطي فلسفه، ادبيات و هنرها به كلي تعطيل ميشوند و فقط هنر مذهبي و كليسايي رواج دارد، اما با آمدن رنسانس، گرايش به ادبيات شكل ميگيرد. در اين دوران نمايشنامهنويسي تحت تأثير الگوهاي يونان باستان آغاز ميشود. ادبيات كلاسيك فرانسه نيز دنبالهرو ادبيات كلاسيك يونان باستان است كه برخي براي بيان تفاوت ميان اين دو از دو واژه كلاسيسيسم و نئوكلاسيسيسم استفاده ميكنند.
مترجم «در قلمرو مرگ» افزود: تفاوتهاي زباني و مذهبي منجر به تفاوتهاي ادبي ميشود. ادبيات و زبان فرانسه جزو زبانهاي لاتيني و متأثر از ادبيات يونان، روم و ادبيات لاتيني است.
او در ادامه سخنانش برخي منظومههاي قرون مختلف اروپا را برشمرد و گفت: در قرن 11 منظومه «رولان» را داريم. اين منظومه به لحاظ فرم حماسي و به لحاظ مضمون رمانس است. منظومه بعدي رمانسي با نام «ترووا» است كه در اوايل قرن 12 نوشته شده است. رمانسهاي فرانسوي غالبا مضاميني مانند جنگ، عشق و غرائب داشتهاند و هرچه جلوتر ميآييم ميبينيم كه مضمون جنگ در آنها كمرنگتر و مفاهيم تغزلي بيشتر است.
نجفي درباره سومين داستان عاشقانه معروف تاريخ ادبيات غرب گفت: «هلویيز و آبلار»، از متون معروف عاشقانه قرن دوازدهم است. در قرن سيزده نيز رمانس ديگري با نام «گلسرخ» داريم كه از ديگر رمانسهاي عاشقانه قرون وسطي است.
اين نويسنده با توضيح درباره آوانگارديسم ادبيات فرانسه گفت: اغلب مكتبهاي ادبي زاده فرانسه هستند. به همين دليل نوعي آوانگارديسم در ادبيات فرانسه وجود دارد و موجب ميشود فرانسويها تجربيات متنوع و متفاوتي را پي بگيرند.
نجفي درباره ويژگيهاي اولين رمان فرانسه با نام «ژيل بلاس» توضيح داد: ميتوان اولين رمان فرانسه را «ژيل بلاس» ناميد. اين كتاب بر آثار ايراني و از جمله كتاب «حاجي باباي اصفهاني» تأثير گذاشت. مترجم كتاب حاجي باباي اصفهاني كه ژيل بلاس را ترجمه كرد، از اين كتاب متأثر بود.
مؤلف «درآمدي بر رمان معاصر غرب»، درباره ويژگيهاي آغاز دوران روشنگري در غرب گفت: قرن هجده را در اروپا، قرن «خرد» هم ناميدهاند. كوندرا در كتاب «هنر رمان» خود، گفته است كه قرن هجده نه فقط قرن رماننويسان؛ بلكه قرن فلاسفه هم بود. جريان فلسفي رواج يافته در اين قرن، بر عقل تكيه و نقادي ميكند و بر آن است كه بر بديهيترين چيزها شك كند.
وي اضافه كرد: مبدأ روشنگري كشورهاي انگلستان فرانسه و هلند بودند و از نشانههاي روشنگري در اين كشورها، رواج دايرةالمعارفنويسي، شكلگيري محافل و سالنهاي ادبي بود. كه يكي از كاركردهاي اين محافل آن بود كه بسياري از جريانهاي اجتماعي و سياسي از دل آنها بيرون آمد كه كم كم اين محافل توانستند سلطنت و نفوذ كليسا را محدود كنند.
وي تصريح كرد: بازتاب روشنگري غرب را ميتوانيم در كتابهايي مانند «كانديد» اثر ولتر، آثار «روسو» و «ديدرو» ببينيم.
اين منتقد گفت: در قرن هجدهم، جريان روشنگري مدافع اعتدال سادگي و عقلانيت است و ميان ادبيات اين دوره كه كلاسيسيسم است و اختصاصات اين جريان روشنگري، هماهنگي وجود دارد.
وي درباره طرفداران كلاسيسيسم توضيح داد: قهرمانان و مصرفكنندگان كلاسيسيسم، جزو طبقه اشراف بودند. همچنين موسيقي و نمايشنامههاي كلاسيسیسم را نيز اشراف ميپسنديدند. اين مكتب به دلايل سياسي و اجتماعي مكتب ديرپايي در اروپا به شمار ميآيد.
نجفي كه مكتب رمانتيسم را، مكتبي برخاسته از طبقه متوسط دانست گفت: روسو را از پيشگامان رمانتيسم ميدانند. او با قراردادنويسي و مشروطهخواندن سلطنت، در جنبش روشنگري تأثير گذاشت. همچنانكه نظرياتش درباره تعليم و تربيت نيز بر اين جريان نقش دارد.
وي افزود: ادبيات نزد جريان روشنگري وسيلهاي براي بيان انديشه بود و روسو و ولتر، از ادبيات همين استفاده را ميكردند. بخشي از آراي تاثيرگذار روسو بر رمانتيستها، نظريه بازگشت به طبيعت او بود. همچنين بيان مسائل شخصي نيز از ديگر نظريات اين فيلسوف سوئيسي است كه بر رمانتيكها تأثير گذاشت.
نجفي ويژگيهاي ديگر كلاسيسیسم و رمانتيسم اروپا را اينگونه بيان كرد و گفت: فردگرايي در كلاسيسيسم جايي ندارد و با رمانتيسم آغاز ميشود. البته نثر و زبان روسو نيز برخلاف كلاسيكها شخصي خودجوش و احساساتي بود كه بعدها مورد استفاده رمانتيكها قرار گرفت.
وي توضيحاتي را نيز درباره دوران گذار از رمانتيسم به رئاليسم در اروپا ارايه داد و گفت: در دوران گذار از رمانتيسم به رئاليسم، چهرههايي مانند «استاندال» و «فلوبر» را داريم كه رمان «مادام بواري» فلوبر، ملغمهاي از رئاليسم و رمانتيسم است و مضمون اصلي آن عشق و مسايل دروني است.
اين نويسنده همچنين خاطرنشان كرد: با آغاز دوران گذار و تاثير تحولات جديد جامعه و پول بر روابط و مناسبات، اروپا آرام، آرام، وارد ادبياتي جديد با نام رئال شد.
نظر شما