پنجشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۳
حافظ بیشتر یک فیلسوف است تا عارف

موسی اکرمی گفت:حافظ در مجموعه کلیت نگاه خود به انسان و جهان به هیچ وجه جهان گریز نیست و اینگونه نیست که ما فکر کنیم فقط به جهان آخرت بیندیشد، حافظ هردو جهان را وجه نظر خود قرار داده است.

موسی اکرمی  نویسنده، مترجم و استاد فلسفه دانشگاه در گفت و گو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) درباره اندیشه فلسفی حافظ گفت: حافظ در درجه اول برای ما یک شاعر غزل سراست با ویژگی‌های خاصی که منحصر به اوست و می شود به تعبیری گفت شعر او اوج شعر فارسی و غزلسرایی است.
وی افزود: از طرفی او کسی است که در حوزه فلسفه هم نگرش خاص خود را دارد و از عارفان و فیلسوفان بزرگ تاثیر پذیرفته است. ما می توانیم در جای جای شعر او نمونه‌هایی را پیدا کنیم که ثابت کند او از افلاطون تاثیر پذیرفته، از ارسطو تاثیر پذیرفته، از فلوطین، ابن سینا و خیام، همه اینها کسانی هستند که رد اندیشه‌های فلسفی‌شان را می‌توان در آثار حافظ پیدا کرد.
نویسنده کتاب «کانت و مابعدالطبیعه» ادامه داد: در کلام هم همینطور است. ما می دانیم حافظ از کسانی چون غزالی متاثر است و در عرفان هم که مشخص است از ابن عربی، مولانا، نجم الدین رازی، احمد غزالی و خیلی کسان دیگر بهره برده است. کاملا مشخص است کسی که در پشت این اشعار نشسته به نام حافظ، کسی است که کتاب خوانده است و در فلسفه، تفسیر و... مطالعه داشته و در دیوان اشعار شاعران بزرگ تبحر دارد و فردی است که در کار خود بسیار وارد و مسلط است.

اکرمی در ادامه به جهانبینی حافظ اشاره کرد و گفت: هر شاعری اندیشه ها و جهانبینی خاص خود را دارد من جمله حافظ که دیوانش عصاره و چکیده ای از اندیشه هایی است که به او به ارث رسیده است. ما تاثیر این را در هستی شناسی، او نگاهش به آفریدگار و به خصوص بیشتر از همه می توان گفت ذر مفهوم عشق می بینیم. یکی از محورهای بنیادین غزل حافظ  عشق است. عشق انسان به انسان یا عشق به مثابه یک ویژگی خاص از هستی و حتا به یک معنا خود هستی که در این جهان تجلی پیدا کرده و با تجلی آن این جهان آغاز شده است. در پس پشت این افکار به گونه ای اندیشه های افلاطونی و  نوافلاطونی نشسته است. به هر حال می توان گفت حافظ این هستی شناسی و جهان شناسی خود را در چارچوب اندیشه های فلسفی که به او به ارث رسیده نشان می دهد.

وی در ادامه با تاکید بر اینکه حافظ بیشتر یک فیلسوف است تا یک عارف بیان کرد:بر این باورم که حافظ در مجموعه کلیت نگاه خود به انسان و جهان به هیچ وجه جهان گریز نیست و اینگونه نیست که ما فکر کنیم مانند عرفا فقط به جهان آخرت بیندیشد، حافظ هردو جهان را وجه نظر خود قرار داده و بین اینها پیوند برقرار می کند. انسان حافظ به طور مشخص انسانی حساس است که احساس مسئولیت می کند و به یک معنا حتا در امور سیاسی دخالت می کند. ما به راحتی می توانیم یک خوانش سیاسی از دیوان حافظ داشته باشیم و کاملا اوضاع  روزگار او را به لحاظ اجتماعی و سیاسی در دیوان پیگیری بکنیم و نشان دهیم چگونه اوضاع سیاسی و اجتماعی حافظ و نگرش انتقادی او به این اوضاع در اشعارش تجلی پیدا کرده و تصویر شده است.

نویسنده «کتاب فلسفه از تعبیر جهان تا تغییر جهان» در ادامه بیان کرد به نگاه حافظ به انسان اشاره کرد و گفتانسان حافظ انسانی متعهد و درگیر است، ضمن اینکه اندیشه های آن جهانی دارد کاملا این جهانی است و درگیر مسائل گوناگونی چون مبارزه با خرافات و زهد ریایی است و عشق ورزی او به آدم ها و جهان فراسو عشق ورزی ای است که هرگز این جهان را فراموش نمی کند و احساس مسئولیت می کند.انسانی که به عنوان رند می شناسیم و تجلی آن خود حافظ است کسی است که کاملا به مسائل این جهانی توجه دارد و پیوند ظریف و دقیق و یک پارچه کننده ای بین این دو ایجاد می کند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: حافظ برای ما به یک معنا الگو تبلور فرهنگ ما و آیینه تمام نمای ماست و در هرجایگاه و پایگاه اجتماعی دیوان او را باز می کنیم و با او ارتباط برقرار می کنیم. برای همین سرنوشت تاریخی ما ایرانی ها  گویی در شعر او بازتاب پیدا کرده است. فرهنگی که در یک چهارراه فصول فرهنگی قرار گرفته و در دیوان او تبلور پیدا کرده است. حتا به نظر می رسد امروز توجه به دیوان حافظ بسیار بیشتر از گذشته است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها