جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۴
محققان استراسبورگ، وجود خارجی ندارند/«مغز متفکر جهان شیعه» ساخته ذهن «منصوری» است/ آثاری برای اعتدال و علم پروری، نه تندروی و انقلابی گری

چرا محققان و علمای فراوانی از اهل تشیع و اهل تسنن به شخصیت امام صادق توجه ویژه ای نشان داده اند؟ عموما آثار و کتاب هایی که با نام امام صادق گره خورده رویکرد علمی و عقلی دارند. این رویکرد عقلانی چرا در فرهنگ شیعه بودن امروز ما نقش و تاثیر جدی نداشته یا رنگ باخته است؟

خبرگزاری کتاب ایران، محمدرضا امین- اینها و بسیاری از پرسش های دیگر می تواند زمینه بررسی های محققانه ای در حوزه نشر کتاب های امام صادق باشد. چراکه آثار منتشر شده مربوط به حضرت امام صادق(ع) در ایران و جهان انقدر زیاد است که بررسی آن به یک تیم حرفه ای و متخصص احتیاج دارد. تنوع این آثار و گوناگونی موضوعات مربوطه در نسبت امام صادق و حوزه های مختلف علوم این کار را دشوار تر کرده است.

به سراغ دکتر صادق آئینه وند، مورخ و محقق تاریخ اسلام رفتیم تا از کم و کیف آثار و برخی منابع درباره امام صادق مطلع شویم. وی دکترای خود را از دانشگاه قدیس یوسف لبنان گرفته است و سه دهه است در دانشگاه های تربیت مدرس، تهران، الزهراء(س) و قم به تدریس تاریخ اسلام و سیره نبوی و تاریخ نگاری در اسلام مشغول است.
از جمله آثار مهم او «تاریخ نگاری در اسلام»، «علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی»، «قیام های شیعه در تاریخ اسلام» و «نقش و رسالت مسلمانان در ثلث آخر قرن بیستم» به زبان های فارسی و عربی ترجمه و تالیف شده است.

مهمترین کتابی که درباره حضرت امام صادق خوانده اید و از اعتبار علمی و محققانه برخوردار بوده، چه کتابی است؟
کتاب های فراوانی درباره شخصیت امام صادق منتشر شده است. البته بسیاری با ادبیات سنتی هستند که برای جامعه امروز ما کاربردی ندارند. مهم این است که ما باید بتوانیم ابعاد زندگی آن حضرت را برای گروه ها و اقشار متفاوت جامعه به زبان و فضای اجتماعی هر قشری بیان کنیم.
اخیراً در قم کتاب «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» تألیف محقق ژرف اندیش مرحوم علامه اسد حیدر در 8 مجلد به نام «امام صادق و مذاهب اهل سنت» ترجمه شده است. چاپ نخست این کتاب 60 سال پیش در عراق انجام شده و به تازگی از سوی دانشگاه تاریخ ادیان و مذاهب قم منتشر شده است.

به نظرم، این کتاب بهترین دایره المعارفی است که منصفانه و محققانه نوشته شده است. بخشی از دانشمندان و محققان و طلاب حوزه علمیه قم این کتاب ارزشمند را خیلی دقیق ترجمه کرده اند. این کتاب، ابعاد علمی، تلاش های فکری، کادرسازی، مبارزه با انحراف و همه جنبه های زندگی امام صادق را در بر می گیرد. به ویژه تکیه اش بر وحدت و الفت و صمیمت بین مذاهب، خیلی خوب است.

ارزیابی شما درباره کتاب مغز متفکر جهان شیعه، از آثار ذبیح الله منصوری چیست؟ آیا کلیات این کتاب و مستندات آن صحیح است؟

من این کتاب را حدود 30 سال پیش خوانده ام، بنابراین اگر منظور شما نقد محتوای این کتاب است باید فرصتی داشته باشم تا دوباره آن را خوانده و سپس مورد نقد قرار دهیم.

اگر می خواهید بدانید که آیا مستندات این کتاب واقعیت دارد یا نه، باید بگویم واقعیت ندارد. نوشته های این کتاب، ساخته و پرداخته ذهن مرحوم ذبیح الله منصوری است. ایشان نکاتی را از جاهای مختلف می گرفت وخودش پرورش می داد و بزرگ می کرد و به عنوان واقعیت تاریخی مطرح می کرد. در مورد کتاب «سینوهه پزشک فرعون» هم این گونه است و آن شخصیت را مرحوم منصوری در ذهن خود ساخته است. یا مثلاً کتاب زنبور عسل را که به موریس مترینگ منسوب می کرد، ساخته و پرداخته ذهن خودش بود.

آیا اساساً مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ و دانشمندانی که در این کتاب از آن ها نام برده شده، وجود خارجی دارند؟

جمعی به نام استراسبورگ وجود نداشته و چنین دانشمندانی وجود خارجی نداشته اند. شاید بحثی در جایی صورت گرفته و جرقه ای در کشور آلمان زده شده اما آقای منصوری هم مرکز مطالعات و هم دانشمندان را در ذهن خودش درست کرده و با قلم خودش از زبان آنها صحبت کرده است.

مطالبی هم که در برخی از کتاب هایش و از جمله کتاب «مغز متفکر جهان شیعه» مطرح می کند از نظر علمی عجیب بوده و اثبات نشده است. مثلاً این که موریانه ها از چند هزار کیلومتر بو می کشند و غیره، این ها را خودش درست می کند و مبنای علمی ندارد.

عموما آثار و کتاب هایی که با نام امام صادق گره خورده رویکرد علمی و عقلی دارند. این رویکرد عقلانی چرا در فرهنگ شیعه بودن امروز ما نقش و تاثیر جدی نداشته یا رنگ باخته است؟


متاسفانه همین طور است. همواره در عصر هایی نیاز به انقلابی بودن راستین داشته ایم . مانند عصر امام علی تا عصر امام حسن و امام حسین. اما ما همواره در این عصر ها می مانیم و شرائط زمانه خود را درک نمی کنیم. فرزند زمان خویش بودن را درست نمی فهمیم . امروز به عصر و سبک و سیره امام صادق نیاز داریم.

ما همه چیز را یک سویه و تک بعدی تعریف می کنیم و این است که شیعه جعفری می شود مرادف با انقلابی گری. عصر انقلابی گری به سر آمده و اکنون در فضایی به سر می بریم که بیش از هر چیز به عقلانیت، علم پروری و عقلانیت، تدوین و تولید علم در سیره امام صادق نیازمندیم. شیعه جعفری یعنی تندروی و افراط و انقلابی گری بس است و باید به دنبال علم پروری و عقلانیت باشیم.

چرا محققان و علمای فراوانی از اهل تشیع و اهل تسنن به شخصیت امام صادق توجه ویژه ای نشان داده اند؟

چون حرکتی که امام صادق(ع) آغاز کرد، از زمان حضرت امام سجاد(ع) شروع شد و با حضرت امام محمد باقر(ع) تداوم پیدا کرد و در عصر امام صادق(ع) به نقطه اوج خود رسید. این حرکت در واقع تکوین مکتب شیعه جعفری بود که شامل تکمیل کادرهای علمی ورزیده برای دفاع از ارزش های دینی و اسلامی و ساختن تمدن و علوم بود.

می دانیم که تاسیس بنیاد علوم اسلامی به معنای اعم و به معنای اخص تمدنی از عصر امام صادق(ع) آغاز شد و به کمال رسید. این حرکت در واقع به موازات تلاش هایی بود که در عصر عباسیان تحت تاثیر مکتب ها و اندیشه های غیراسلامی آغاز شده بود و به ترجمه و ترویج اندیشه های غیراسلامی می پرداختند. امام صادق(ع) در بستر فرهنگ و تمدن اسلامی واضع و بنیانگذار علومی شد که بعدا در فرهنگ و تمدن اسلامی درخشیدند. این ویژگی ای است که در موردش کمتر کار شده است و باید به نقش آن حضرت در تولید علم در جهان اسلام و تمدن و فرهنگ اسلامی به معنای دقیق کلمه بیشتر و جدی تر پرداخت.

در مورد ابعاد شخصیتی امام صادق(ع) چه بعدی بیش از همه باید از آثار و منابع و کتب مربوطه استخراج شده و باید در جامعه باتولید شوند؟

وقتی شخصیت هایی مانند جابر بن حیان و ابن هیثم که دو تن از شخصیت های برجسته علمی هستند، در آثار خود به امام جعفر صادق(ع) استناد می کنند، این امر نشان می دهد که حضرت امام صادق(ع)، به صورت عقلانی، علمی و مبنایی به مسائل نگاه می کرد و با آن نور و اشرافی که از علم ماورایی داشت بهره می برد.

ما می بینیم که آن حضرت در همه حالات و سکنات واقع نگر بود و انصاف علمی داشت. مثلاً وقتی با ابن ابی العوجا و دیگران بحث می کرد، اخلاق گفت و گو را رعایت می کرد. در بحث ها نظرات مخالفان را تحمل می کردند و بحث را به نقطه ای می رساندند که برای آنها اقناعی باشد و آنها بفهمند.

شاگردان آن بزرگوار همه متکلم، فیلسوف، متفکر، رجالی و اصولی بودند. پرورش این شاگردان نشان می دهد که مکتب جعفری از یک منطق علمی بسیار درخشان برخودار بوده است. در عصری که امام صادق می زیست، طلیعه ورود علوم یونانی و رومی به جهان اسلام بود و این علوم سردمدارانی داشت که حکومت از آنها حمایت می کرد. در آن جو خودباختگی که برخی تأکید می کردند باید به علوم رومی و یونانی و به ویژه مدیریت ایرانی تکیه کرد، امام صادق با تکیه بر بنیاد اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی، بنای تولید علم مبتنی بر اصالت را نهادند و چه چیزی بالاتر از این که بگوییم مکتب امام صادق، یک حرکت و مکتب فکری و عقلی بود.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 1
  • داریوش دفتری ۰۰:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۱/۱۹
    جهت ارسال
    • ۱۷:۳۵ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۷
      باسلام چنانچه کتابی درهمین زمینه ها به چاپ رسیده که مورد قبول علما میباشد .بفرمایید

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها