شنبه ۸ دی ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۲
خداوردی: «آلوت» در ابتدا فقط یک جمله بود

نویسنده داستان «آلوت« گفت: این کتاب در ابتدا جمله‎ای بود که به ذهنم آمد و رشد کرد و ادامه یافت تا به یک داستان تبدیل شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب (ایبنا) در قم، در چهاردهمین جلسه «چاتمه داستان» در کافه معاصر قم، دوستداران ادبیات میزبان امیر خداوردی، نویسنده رمان‎های «آلوت» و «آمین می‎آورم» بودند و با او درباره تجربه‌های نوشتن در داستان‎نویسی، به گفتگو نشستند.

امیر خداوردی در ابتداء درباره شکل‎گیری ایده رمان «آلوت» که در سال 1396 در نشر نگاه چاپ شده است، گفت: داستان «آمین می‎آورم» را حدود سال 1392 به ناشر تحویل داده بودم و همان وقت نوشتن «آلوت» را شروع کردم؛ شروع کردن به این معنا که ایده آغازین داستان به ذهنم آمد. گاهی پیش می‎آید که می‎دانی ایده‎ای که یافته‎ای باید در قالب رمان نوشته شود، اما نمی‎دانی از کجا شروع کنی؛ بعضی وقت‎ها هم فقط یک جمله است که به ذهن می‎آید و می‎دانی که این جمله درباره یک شخصیت است، آن شخصیت را می‎سازی و در ذهنت می‎پرورانی و شاید چندین ماه طول بکشد تا روی کاغذ انتقال بدهی و بنویسی و در نهایت همان جمله را هم پاک کنی!

وی افزود: آلوت هم همین گونه بود؛ در ابتدا جمله‎ای بود که به ذهنم آمد و رشد کرد و ادامه یافت تا به داستان تبدیل شد و بعداً آن جمله اصلاً در رمان قرار نگرفت چون به این نتیجه رسیدم که خود رمان گوینده محتوا و مضمون آن جمله است. شخصیت‎های داستان گرچه در ابتدا برایم ناآشنا و غریبه بودند، در ادامه و با جستجو به دست آمدند و شناخته شدند. برای آلوت طرح هم نوشتم ولی تجربه‎گرایی در نوشتن و پیش بردن داستان بر برنامه‎ریزی و طرح‎نویسی در آلوت و دیگر کارهایم غلبه داشت.

نویسنده رمان «آلوت» خلق و نوشتن این رمان را برخاسته از دغدغه‎هایش درباره برداشت‎های خشن از دین و آیات قرآنی در برابر برداشت‎های انسانی در دوره معاصر برشمرد و افزود: دوست داشتم این دو نگاه را در رمانم بیاورم و سرانجام این شخصیت‎ها و پیامد و تأثیر کارهایشان را ببینم.

خداوردی درباره نخستین رمان چاپ‎شده‎اش هم گفت: «آمین می‎آورم» اولین کتاب داستانم بود که در سال 1394 منتشر شد. ایده «آمین می‎آورم» نزدیک به 10 سال با من ماند و تغییر کرد تا به انتشار کتاب رسید. این 10 سال به خاطر این بود که آموزش‎ها و راهنمایی‎هایی که می‎دیدم، یش‎برنده داستان نبودند، بنابراین، می‎نوشتم و راضی نمی‎شدم و در نهایت با جناب شهسواری که آشنا شدم، نوشتنش را به شکل جدی شروع کردم.

نویسنده «آمین می‎آورم» از علاقه و دلبستگی‎اش به شیوه روایی گفتن و نقل کردن در داستان اشاره و بیان کرد: من علاقه زیادی به قصه گفتن در ضمن رمان دارم. قصه را هم ما به صورت اتوماتیک و ناخودآگاه تعریف و نقل می‎کنیم و تصویر ایجاد نمی‎کنیم. این به خصلت ما مردم برمی‎گردد. البته هستند افرادی که وقتی قصه‎ای را تعریف می‎کنند، تصویر می‎سازند و در دیالوگ ادای شخصیت‎ها را درمی‎آورند، ولی به طور عموم تعریف کردن و نقل در قصه‎گویی‎ها غلبه دارد.

وی اضافه کرد: بنابراین نویسنده ایرانی باید توجه داشته باشد وقتی قصه‎ای را تعریف می‎کند، بین گفتن و نشان‎دادن تعادل برقرار کند و از هیچ طرف نیفتد. تأکید یک جانبه بر تصویر با قصه‎گویی ما سازگار نیست و تأکید بیش از اندازه بر تعریف کردن و نقل کردن هم با داستان‎نویسی امروز سازگار نمی‎شود. البته باید توجه داشته باشیم که با آمدن سینما به اندازه کافی تصویر داریم و اگر هم قرار است تصویری در داستان ساخته شود، بهتر است تصویر زبانی باشد نه تصویری که بشود با دوربین ایجاد کرد، تصویر داستان بهتر است با بلاغت زبانی ایجاد شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها