مترجم كتاب «آموزش رسانهاي: يادگيري سواد رسانهاي و فرهنگ معاصر» اثر «ديويد باكينگهام» اين كتاب را بهترين منبع آموزشي رسانهاي براي معلمان و اوليا دانشآموزان خواند و گفت: آموزش رسانهاي، پنجرهاي جديد را به روي مخاطب ميگشايد تا با نگاهي انتقادي، اهداف رسانه را از هم تميز دهد و دست به انتخاب درست بزند.
وي افزود: البته براي شناخت بهتر «آموزش رسانهاي» نبايد آن را با آموزش از طريق رسانه و رسانههاي آموزشي اشتباه گرفت، زيرا آموزش از طريق رسانه مانند برنامههاي تلويزيوني يا كتابهاي درسي است، اما آموزش رسانهاي يا تربيت رسانهاي به مخاطب ميآموزد كه چگونه بايد با پديده رسانه برخورد كرد.
مترجم اثر افزود: رسانه در فرهنگ امروز جايگاه ويژهاي دارد و تنها بازتاب واقعيت بيروني نيست، بلكه سازنده واقعيت به شمار ميآيد و آنقدر مهم است كه نميتوان بيتوجه از كنار آن گذشت.
سرفراز در ادامه توضيح داد: مخاطب ميآموزد كه در مواجهه با يك رسانه نبايد مصرف كننده صرف بود، زيرا در غير اين صورت او يك «مخاطب رسانهاي خنثي» شناخته ميشود؛ مانند آنچه در زمان جنگ جهاني اول و دوم شكل گرفت، در حالي كه مخاطب امروز بايد در مقابل رسانه انتقادي برخورد كند تا بتواند به درك درستي از پيامهاي رسانهاي دست يابد.
وي افزود: آموزش رسانهاي، قدرتي انتقادي به مخاطب ميدهد كه بر مبناي پيش زمينههاي ذهني، عقل خودبنياد و تجربياتي كه از ديگران به ارث ميبرد، ميتواند واقعيت رسانهاي را تشخيص دهد و بهتر درك كند.
سرفراز ادامه داد: برايند آموزش رسانهاي، سواد رسانهاي است همانطور كه برايند آموزش عمومي، سواد خواندن و نوشتن است. سواد رسانهاي به معني خواندن و نوشتن متنهاي رسانهاي است كه در بحث ارتباط و رسانه وجود دارد و فرد با شناخت آن، قادر به آموزش متن و قواعد ميشود.
وي درباره ضرورت توجه جامعه به اين نوع آموزش گفت: در جامعه ايران شاهد رخدادهاي خاص در مواجه با پديده رسانهايم. صدا و سيما به عنوان رسانه ملي بازوي ارشاد و هدايت جامعه براي رسيدن به آرمان و ارزشها به حساب ميآيد، در حالي كه اتفاقات بسياري در پيرامون آن رخ داده و رابطه رسانه و ارتباطات را براي مخاطب از حالت «پذيرنده صرف» خارج كرده است. در اين كتاب مخاطب، وجودي فعال است، البته به اين موضوع هم اشاره ميكند كه مخاطب نخبه نيست كه تمام پيامهاي رسانهاي را تفسير كند يا آن كه از سطوح متفاوت پردازش شناختي برخوردار باشد تا به طريق مختلف به پردازش رسانه بپردازد.
وي افزود: اين كتاب، نحوه عملياتي كردن بحث آموزش و سواد رسانهاي را در كلاسهاي درس مطرح ميكند و به مخاطب ميآموزد كه آموزش رسانهاي بايد در مدارس و كلاسهاي درس توسط معلمان شكل بگيرد و سپس به ديگر سطوح جامعه منتقل شود.
سرفراز خاطرنشان كرد: اين كتاب پرسشهاي مهم را برجسته ميكند مانند اين كه اساس يك بناي نظري چگونه چيده ميشود و بايد چگونه از چيستي رسانهاي استفاده كرد و اگر آن را به مثابه متن يا صنعت در نظر گرفت، كارگزاران و عاملان آن، مروج چه نوع متنياند و آن را چگونه و با چه اهدافي توليد ميكنند. اين كتاب همچنين به معلم ميآموزد كه چگونه بررسي انتقادي را به دانشآموز آموزش ميدهد تا در برخورد با پيامدهاي رسانههاي نسبت به كل كار بازبيني انجام دهد.
سرفراز افزود: اين كتاب در چهار فصل گردآوري شده است كه فصل نخست آن به مباني در سه بخش «چرا درباره رسانهها آموزش دهيم؟، رسانههاي نو و كودكي، سواد رسانهاي» ميپردازد. فصل دوم نيز آخرين وضعيت در تعريف رشته، راهبردهاي كلاس درس و موقعيتيابي آموزش رسانه را بيان ميكند.
فصل سوم يادگيري رسانهاي منتقد و خلاق شدن، شناخت فنون آموزش را مطرح و فصل چهارم سمت و سويهاي نو را در سه بخش سياست و لذت بازي، سوادهاي ديجيتال و مواضعنويسي يادگيري عنوان ميكند.
چاپ نخست كتاب «آموزش رسانهاي: يادگيري سواد رسانهاي و فرهنگ معاصر» اثر«ديويد باكينگهام» در شمارگان 3000 نسخه، 175 صفحه و قيمت 75000 ريال از سوي انتشارات امام صادق (ع) منتشر و روانه بازار نشر شد.
نظر شما