مهدی حجوانی معتقد است علیرغم اینکه روزنامهنگاری انرژی نهفته نویسندگان را آزاد کرده و سبب افزایش تعاملاتشان میشود، اما کار زیاد در مطبوعات سرعت را جایگزین دقت میکند.
برخورد نویسندگان با خبرنگاران باید حرفهای باشد
مهدی حجوانی، از نویسندگان پیشکسوتی است که همیشه برخوردی حرفهای با خبرنگاران دارد و در این باره میگوید: اگر اشتباه نکنم مارکز، از نویسندگانی بود که هیچوقت مصاحبه نمیکرد و هروقت خودش میخواست و احساس میکرد حرف تازهای دارد با خبرنگاران تماس میگرفت و میگفت با من مصاحبه کنید. البته شاید این برخورد خیلی از بالا به پایین باشد چون خبرنگاران بیشتر به دنبال مناسبتهای روز هستند و وقتی نویسندهای به نتایج تازهای میرسد ممکن است این نتایج ارتباط زیادی با مسائل روز نداشته باشد. براین اساس به نظر میآید برخورد و تماس باید از سوی خبرنگاران باشد تا نویسندگان.
نویسنده نباید صفحه پرکن باشد
این نویسنده و روزنامهنگار معتقد است برخورد نویسنده با خبرنگاران باید از چند جهت حرفهای باشد و در این باره توضیح میدهد: نویسنده نباید صفحه پرکن باشد. برخی مطبوعات که معلوم نیست براساس چه ضرورتی تشکیل شدهاند، وقتی مناسبتی پیش میآید، با نویسندگان تماس میگیرند و سوالاتی را مطرح میکنند. در این شرایط برخی نویسندگان ممکن است در این دام بیفتند که درباره هر چیزی صحبت کنند و به تدریج شغلشان مصاحبه کردن میشود و انسان هم که همیشه حرف تازهای ندارد تا پشت سر هم بخواهد مصاحبه کند.
او در ادامه میافزاید: نکته دیگر اینکه گاهی خبرنگاران سوالات پژوهشی میپرسند. من شخصا هیچوقت به این پرسشها پاسخ نمیدهم چون این سوالات کلی مانند «جایگاه ادبیات ایران در جهان» نیازمند دورخیز پژوهشی است و نمیتوان سرپایی در 5 دقیقه به آن پاسخ داد. مگر اینکه خبرنگاری بداند مثلا فلان نویسنده در این زمینه تحقیقات و پژوهشهایی انجام داده و از او بخواهد درباره نتایج پژوهشهایش صحبت کند اما اینکه ما در دام سوالات پژوهشی بیافتیم نشان میدهد نه ما حرفهای عمل کردهایم و نه خبرنگار.
حجوانی درباره کار کردن نویسندگان در مطبوعات نیز میگوید: باید با این موضوع برخورد حرفهای شود. بعضی نویسندگان خیلی کُند مینویسند و همیشه دنبال یک کنج خلوت است تا به دور از هیاهو بنویسند. همین مساله هم یکی از تفاوتهای نویسندگان با اهالی سینماست. چون سینماییها به اقتضای کارشان به دنبال ارتباطات اجتماعیاند و اهل تعامل و نشست و برخاستاند و اگر غیر از این باشند کارشان پیش نمیرود ولی نویسندگان گوشهگیرند.
روزنامهنگاری انرژی نهفته نویسندگان را آزاد میکند
این پژوهشگر میافزاید: این گوشهگیریها سبب میشود که نویسندهها گاهی خیلی به خودشان مرخصی دهند و کمتر بنویسند. اگر کار نویسنده در مطبوعات متعادل باشد سبب میشود نویسنده دستش راه بیفتد مخصوصا اگر در قسمتی کار کند که به کارش مربوط باشد مثلا اگر شاعر است در بخش شعر آن مطبوعه کار کند یا اگر نویسنده است در بخش داستان. همین مساله سبب میشود تعاملاتش هم بیشتر شود. وقتی ببیند دیگران دارند کار میکنند او هم سر ذوق میآید تا بنویسد و حتی گاهی برای تامین مطالب نشریه و ستونی که برعهده دارد انرژی نهفتهاش برای ترس از اینکه وقت کم است آزاد میشود و آنگونه که باید، اثر آفریده میشود.
کار زیاد در مطبوعات سرعت را جایگزین دقت میکند
حجوانی همچنین به آفتهایی که در این زمینه وجود دارد اشاره میکند و میگوید: از سویی نویسندگانی که بیش از حد در مطبوعات کار میکنند در معرض این آفت هستند که نوشتههایشان بیش از حد ژورنالیستی شود یعنی دقتشان روی مطلب کم شود. آنها سعی میکنند مطلبی را بلافاصله بنویسند درحالیکه آن مطلب مثلا داستان کوتاه نیاز دارد 10 یا 20 بار خوانده و بازنگری شود. درحالیکه به دلیل کمبود وقت، فقط یک یا دوبار آن را میخوانند و بعد تحویل میدهند. شنیدهام تولستوی 7 بار «جنگ و صلح» را نوشته که بعید هم نیست نه از تولستوی و نه از کتابی مانند «جنگ و صلح». درواقع کار زیاد در مطبوعات سرعت را جایگزین دقت میکند.
پرسشهای خبرنگاران، فانوسهایی در اقیانوس تاریک هستند که راه را به پژوهشگران نشان میدهند
حجوانی درباره تاثیر پرسشهای خبرنگاران در ایجاد ایده و انگیزه در نویسندگان توضیح میدهد: این اتفاق بیشتر درباره مسائل نظری و تئوریک ممکن است رخ دهد. مثلا وقتی خبرنگاری تماس میگیرد و سوالی از من میپرسد با خودم فکر میکنم خبرنگاران از ما بهروزتر و آنلاینترند و وقتی سوالی را مطرح میکنند نشان میدهد شاید این مساله موضوع روز جامعه هم باشد. به عنوان مثال وقتی خبرنگاری درباره کودک آزاری، تبعیض جنسیتی، صلح و ... صحبت میکند، یعنی موضوع روز است و اینها فانوسهایی هستند در اقیانوس تاریک که راه را به پژوهشگران نشان میدهند تا قدری از دنیای ذهنیاش بیرون بیاید و ببیند الان مساله جامعه چیست. مثلا الان مساله جامعه، فلسفه برای کودکان است و پرسش در این باره ممکن است سبب شود زمینه انجام کار پژوهشی در ذهن نویسنده ایجاد شود یا کتابهایی در این زمینه ترجمه کند یا جرقه داستانی در ذهنش ایجاد شود.
به گفته این نویسنده و روزنامهنگار، هر تعاملی با افراد جامعه اعم از خبرنگاران، مردم عادی، رانندگان تاکسی، همسایگان، فروشندگان و ... ایدههایی در ذهن نویسنده ایجاد میکند.
مهدی حجوانی نویسنده و پژوهشگر معاصر ایرانی در سال 1339 در چهار راه مولوی تهران متولد شد. شهرت او به خاطر کتابهایی است که برای کودکان و نوجوانان نوشته و فعالیتهایی که در زمینه نقد ادبیات کودک و نوجوان انجام داده است. او دارای مدرک کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشگاه هنردر سال 1368، کارشناسی ارشد پژوهش هنر از دانشگاه تهران در سال 1378 و دکترای پژوهش هنر از دانشگاه تربیت مدرس است که در سال ۱۳۸۵ اخذ کرد. او توانسته ۲ بار در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ از کتابخانه بینالمللی نسل جوان مونیخ بورس مطالعاتی دریافت کند و تا به حال ۷ مقاله او به زبان انگلیسی در منابع کتابخانه مونیخ ثبت شده است. او مدرس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، استاد مدعو و مشاور رسالههایی از کشورهای فرانسه و آفریقای جنوبی و نیز دانشگاه تهران، تربیت مدرس و شاهد است.
«سیری در سرویراستاری»، «زیباییشناسی ادبیات کودک»، «الف دال میم»، «مایه داستان» و «قصه چیست؟» از آثار تالیفی و «ادبیات کودک»، «خارپشت خوشحال»، «پسر جنگل»، «سفر باورنکردنی ادوارد»، «جادو در جنگل»، «قصههای خرسی»، «آتشی بالای کوه»، «رویکردهای زیبایی شناختی به ادبیات کودک»، «جیلی بیلی و پیشی» و «حکایت حمالی که رمال شد» از آثار او در حوزه ترجمه و «یک آسمان خبر»، «آن قصرها» و «۱۰۱ حکایت اخلاقی» از آثار بازنویسی اوست.
نظر شما