یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۸
تخفیف‌های نامتعارف کتاب و پایمال‌شدن حق نویسندگان و مترجمان

محمد حسینی با انتقاد از تداوم فعالیت فروشندگان کتاب قاچاق با اعمال تخفیف‌های 50 درصد و بیشتر، این کار را مصداق بالارفتن از دیوار نویسنده، مترجم، ناشر و کتاب‌فروش می‌داند.

به‌گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ناشران برای چاپ و توزیع کتاب سرمایه‌گذاری، روزها و ماه‌ها کار می‌کنند و در همکاری با توزیع‌کننده و کتاب‌فروش آن را به دست مردم می‌رسانند. در این روند، اگرچه ناشران به‌عنوان سرمایه‌گذار اصلی و به‌تبع آن موزعان و کتاب‌فروشان ذی‌نفعان اصلی بازار کتاب به‌شمار می‌آیند؛ اما تخلفاتی نظیر کتاب‌سازی، کپی‌برداری و قاچاق کتاب که معمولا به پشتوانه تخفیف‌های نامتعارف در جامعه گسترش یافته‌اند، حقوق نویسندگان و مترجمان را نیز ضایع می‌کند.

محمد حسینی، نویسنده، ویراستار، یکی از موسسان کتاب‌فروشی و انتشارات چهل کلاغ، نبود اراده برای جمع‌آوری بساط قاچاقچیان که با پایمال‌کردن حقوق نویسندگان و مترجمان واقعی آثار، اقدام به ارائه تخفیف‌های نامتعارف در بازارهای غیررسمی می‌کنند، عاملی خطرناک در نابودی انگیزه فعالان حرفه‌ای نشر؛ از جمله ناشران و کتاب‌فروشان برای ارائه کتاب‌های ارزشمند می‌داند.
 
نظر شما به عنوان یک نویسنده برای فروش کتاب‌هایتان با تخفیف چیست؟ آیا تمایل دارید کتاب‌های شما در سایتی که به‌صورت دائم کتاب‌ها را با تخفیف می‌فروشد، فروخته بشود؟
ماجرای یک سایت که دائم تخفیف می‌دهد، موضوعی چند وجهی است؛ زیرا به هرحال کتاب می‌فروشد؛ یعنی کتابی که در روندی قانونی و اخلاقی منتشر شده‌است در آن سایت عرضه می‌شود. کتاب‌ها با قرارداد و حساب‌شده فروخته می‌شوند. مساله پنهانی در این روند نیست. این توافقی است که ناشر با پخش‌کننده دارد. باید توجه داشت فعالیت برخی از این سایت‌ها با شرکت‌های پخش تفاوت دارد؛ آن‌ها چک‌های بلند مدت‌تری نسبت به آنچه پخشی‌ها می‌گیرند، به ناشران می‌دهند و درصد تخفیف بیشتر از  آن‌ها دریافت می‌کنند. در نتیجه امکان تخفیف دارند. این تجارت است و باید مورد بررسی اقتصادی قرارگیرد.

نکته مهم اینجا قاچاق کتاب است. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که اداره تعزیرات دارد و سفت و سخت بر فروشگاه‌ها نظارت می‌کند. این اداره از فروشنده برگ سبز کالا درخواست می‌کند، مراحل اداری سختی هم در آن مطرح است. همچنین مرکزی برای برخورد با قاچاق داریم که فعال است. عجیب است با اینکه اداره و سازمان این مسائل در کشور وجود دارد، کنار تمام خیابان‌های تهران از ونک، تجریش انقلاب امکان فروش کتاب قاچاق وجود دارد که رسما کتاب قاچاق می‌فروشند.

قاچاق فروشی ویژگی مشخصی دارد و آن، فروش مخفیانه و یواشکی است، تا به محض رسیدن ماموران، فروشندگان بتوانند بساط خود را جمع کنند و بروند. اما محیط به‌قدری برای قاچاقچیان کتاب امن شده که 1000 عنوان کتاب را روی زمین می‌چینند و با تخفیف می‌فروشند. این کتاب‌ها نه تنها قاچاق‌اند، بلکه دزدی رسمی از نویسندگان و ناشران داخل کشور هستند. نبود اراده برای مقابله با این موضوع عجیب است درحالی که فروشندگان میوه و سبزی را کنار خیابان بیچاره می‌کنند. چرا این روند نباید من را به این فکر بیاندازد که سیاست‌های موجود به نابودی نویسنده، ناشر، کتاب‌فروش، مترجم و تفکر می‌انجامد؟
 
دزد نباید احساس امنیت کند
استفاده کلمه قاچاق برای این مساله درست است؟
وقتی از کلمه قاچاق استفاده می‌شود که کالای خارجی به صورت غیرقانونی وارد کشور شده‌است. برای مثال کالای زیان‌رسانی مانند مواد مخدر تولیدشده و یواشکی توزیع می‌شود. اما تولید و توزیع کتاب‌های قاچاق، تماما مصداق دزدی است. برخی از روی کتابی که ناشر برای ترجمه آن هزینه پرداخت کرده‌است، کپی‌برداری و چاپ می‌کنند. گروهی در بساط کنار خیابان عین کتابی را که در کتاب‌فروشی فروخته می‌شود، می‌فروشند که در این فرایند کلی هزینه حذف شده‌است، به همین دلیل می‌توانند با قیمت خیلی کمتر بفروشند.

دزد همیشه وجود دارد، اما نباید احساس امنیت کند اما بساط‌ی‌ها و فروشندگان کتاب‌های قاچاق در کنار خیابان‌ها، احساس امنیت می‌کنند. آن‌ها این کتاب‌ها را کنار خیابان می‌فروشند، در حالی که نهاد و سازمان‌های مسئول، به این روند رسیدگی نمی‌کنند. من نمی‌پذیرم که نمی‌توان آن‌ها را جمع کرد. سطح امنیت برای آن‌ها تا حدی است که در ایستگاه‌های مترو اقدام به دایر کردنت غرفه‌ و فروش کتاب با تخفیف 50 درصد می‌کنند. این درحالی است که شهرداری باید پشت و پناه شهروندان باشد! مردم باید بدانند کتاب‌هایی که با تخفیف 50 درصد یا بیشتر فروخته می‌شود، همه دزدی‌اند. ناشران این کتاب‌ها از دیوار نویسنده، مترجم، ناشر و... بالا رفته‌اند و این خیلی عجیب است که کمترین برخوردی با آنان نمی‌شود. آیا مسئولان مترو وقتی میزی را اجاره می‌دهند، نمی‌پرسند که چه چیزی رویش فروخته خواهدشد؟ این روند چه تفاوتی می‌کند با اینکه شهرداری به دزدان اتومبیل مردم یا کسانی که از پشت در خانه‌ها کفش می‌دزدند، فضایی برای فروش ارائه بدهد؟
 
هیچ کس حق ندارد مردم را مقصر بداند
آیا می‌توان از مردم انتظار داشت تا از بساطی‌هایی که کتاب قاچاق می‌فروشند، خرید نکنند؟
اینجا هیچ کسی حق ندارد مردم را مقصر بداند. مخاطب احساس کرده‌است با خرید کتاب کار فرهنگی می‌کند. مردم نوکِ سوزنی مقصر نیستند. افرادی که مسئول مبارزه با دزدی و قاچاق هستند، باید جوابگو باشند. این روند بر چرخه نشر تاثیر منفی دارد، زیرا خرید از کتاب‌فروش کمتر می‌شود؛ کتاب‌فروشی که موظف است کالای قانونی بفروشد. ناشری که زحمت کشیده رغبتش را از دست می‌دهد، مترجم و نویسنده که زحمت کشیده انگیزه‌اش را از دست می‌دهد، زیرا هر قدر کار در حوزه نشر فرهنگی باشد، کرایه خانه و تاکسی، سنگینی تورم و مرغ کیلویی 60 هزار تومان برایشان وجود دارد.
 
در روزهای گذشته یک فروشگاه مجازی همیشه تخفیف که کتاب هم می‌فروشد، از فروش بالای کتاب‌هایش که با تخفیف‌های بالا (تا 70 درصد) خبر داد. مشخصا نظرتان درباره این مورد چیست؟ 
این سایت با افتخار نوشته بود در یک روز 500 هزار جلد کتاب فروخته‌است، اما به‌نظر من کار آن‌ها مصداق تخلف و دزدی بود. وقتی کتابی که با 50 درصد تخفیف یا بیشتر فروخته می‌شود، بدون شک تخلفی رخ داده است.

کتاب باید ویترین داشته‌باشد
این توجیه هم وجود داشت که کتاب‌های ناشران معتبر هم در این سایت فروخته می‌شود و دلیل ارائه تخفیف، انبارگردانی بوده و سایت مورد اشاره به این دلیل توانسته تخفیف ارائه بدهد؛ یعنی سودش را از فروش‌های دیگر تامین می‌کند.
همیشه افرادی که می‌خواهند تخلف بزرگی کنند، چند کار درست هم کنارش انجام می‌دهند. مگر چند جلد کتاب‌های فروخته شده، کتاب ناشران معتبر بوده‌است. مسئولان این سایت اعلام کردند، نیم میلیون کتاب در روز فروخته‌اند اما با فروش کتاب‌های ناشران معتبر به نوعی سر آن‌ها هم کلاه گذاشته‌است. معادلات تولید و فروش کتاب این را می‌گوید که هرکس به‌جز ناشر کتاب، بتواند کتابی را با تخفیف بالای 30 درصد بفروشد، متخلف است. در این کشور نزدیک 20 هزار ناشر و کمتر از 1500 کتاب‌فروشی داریم. همین آمار نشان دهنده مشکل در حوزه نشر است.  

مسئولان این سایت حتی توجه ندارند که این کار فرهنگی نیست، کتاب باید ویترین داشته‌باشد. اینکه حجم بالایی از آن در یک روز فروخته بشود، کمکی به چرخه نشر نمی‌کند. باید ویترین کتاب‌فروشی داشته‌باشم. این‌طور اقدامات ویترین کتاب‌فروشی را نابود می‌کند. باید 5000 نسخه از این 500 هزار نسخه در کتاب‌فروشی چهل کلاغ فروخته می‌شد.
 
مردم نوک سوزنی مقصر نیستند
چگونه باید جلوی این روند گرفته شود؟ شما گفتید که مردم مقصر نیستند، پس ناشران و مسئولان باید اقدامی انجام بدهند؟
متهم کردن مردم در هر مساله به یک سنت در جامعه ایران تبدیل شده‌است. مردم تقصیر ندارند، آن‌ها قوانین را تعیین نمی‌کنند. مردم از هیچ کدام از جزئیات کتابی که کنار خیابان فروخته می‌شود، با خبر نیستند. کسی که این فرصت را مهیا می‌کند تقصیرکار است.

ناشران برای حل این مساله، بسیار دور هم جمع شده‌اند، نامه‌نگاری و پیگیری زیادی شده‌است. اوایل انقلاب دهه 60 و 70 دستفروشان کنار خیابان، کتاب‌هایی را می‌فروختند که در کتاب‌فروشی‌ها موجود نبود و مجموع آن‌ها 200 عنوان هم نمی‌شد. اما این روزها کتاب‌های «صد سال تنهایی»، «دو قرن سکوت»، «خرمگس» و ... چاپ و در کتاب‌فروشی فروخته می‌شود، کتاب‌هایی که در بساط کنار خیابان و مترو فروخته می‌شود، نسخه اصل نیست و آن‌ها کپی کتاب چاپ شده را می‌فروشند.

حتی دیدم سی.دی با عنوان 100 رمان تقدیرشده ایرانی را با قیمت 15 هزار تومان می‌فروشند. این دزدی است اما اگر مردم آن را بخرند نوک سوزنی مقصر نیستند، مسئولان مقصرند. چطور وزارت فرهنگ و ارشاد می‌تواند کلمه به کلمه کتاب را به دقت بررسی کند اما نمی‌تواند با فروش غیرقانونی کتاب برخورد کند؟ این وزارتخانه نمی‌تواند یک نفر را در میدان انقلاب و مراکز مسئول بازرسی فعالیت دست‌فروشان بکند؟ فردی باید بازرس باشد، در منطقه بچرخد و اختیار این را داشته‌باشد که به نیروی انتظامی زنگ بزند و از فعالیت این افراد جلوگیری کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط