سه‌شنبه ۳ تیر ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۲
آقای زمانی شما خاتِم شارحان مثنوی نیستید

محمد شریفی مولف کتاب «نردبان آسمان، گزارش کامل مثنوی به نثر» در پاسخ به گفت‌وگوی ایبنا با کریم زمانی، یادداشتی نوشته و برای انتشار در اختیار ایبنا قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-محمدشریفی: روز شنبه 31 خرداد 1399 مطلبی از آقای کریم زمانی در خبرگزاری ایبنا منتشر شد که کاملا بر خلاف میلم ناگزیرم به آن پاسخ بدهم. من حدود سه ماه پیش از انتشار نردبان آسمان، یک دفتر از آن و همچنین کل پیوست را خدمت آقای زمانی بردم و تصورم این بود که از انتشار کار جدیدی در زمینه مثنوی خوشحال خواهند شد اما هیچ واکنشی ندیدم.

ایشان گفته‌اند که کار خود را فقط پله‌ای از نردبان مثنوی‌پژوهی می‌دانند اما بارها از آقای دکتر بشردوست نقل قول کرده‌اند که پرونده شرح بیت به بیت، با کار آقای زمانی بسته شده است. من آقای دکتر بشردوست را نمی‌شناسم اما به نظرم تمجید ناسنجیده‌ای کرده‌اند. ویژگی هر متن مهم و شاهکار ادبی و بخصوص متونی مانند مثنوی این است که در گذر زمان و با تغییر و گسترش رویکردهای فهم متن، قابلیت‌های جدیدی برای درک و دریافت پیدا می‌کند.

من همانطور که در مقدمه کتابم نوشته‌ام از کتاب آقای زمانی بسیار بهره برده‌ام و خود را مدیون این کار ارجمند می‌دانم همچنان که ایشان در تألیف کتاب خویش مدیون انقروی و اکبرآبادی و نیکلسون و فروزانفر و دیگر شارحان متقدم هستند. فرموده‌اند که چرا آدم باید کاری کند که مدیون دیگری شود. ظاهرا حق‌گزاری من سبب سوء تعبیر شده است. اگر ایشان در مقدمه کتاب خود هیچ دینی برعهده نگرفته‌اند و آنگونه که باید و شاید از شروح پیش از خود یاد نکرده‌اند این باعث اسقاط دِین آنان نمی‌شود.

باری، من درست نفهمیدم شکایت آقای زمانی از چیست؟
اگر ایشان کثرت موارد استفاده از یک اثر را اشکال می‌دانند چرا خودشان کل کتاب احادیث مثنوی بدیع‌الزمان فروزانفر را در شرح مثنوی‌شان گنجانده‌اند؟ اگر مشکل این است که چرا مأخذ ذکر نشده، من که هرجا نقل مستقیم از ایشان کرده‌ام ارجاع داده‌ام (38 مورد در متن اصلی و 8 مورد در پیوست).

فرموده‌اند که در شرح خود، شروح کهن را به زبانی ساده درآورده‌اند و توضیحاتی مشروح در باب انواع موضوعات آورده‌اند تا همگان را به کار آید. خب استاد ارجمند ما نیز همین کار را کرده‌ایم.
ای خنک جانی که عیب خویش دید/ هرکه عیبی گفت آن بر خود خرید

با این تفاوت که شما در شرح خود به‌کرات از شارحان کهن نقل قول‌هایی آورده‌اید که نه تنها برای خواننده ساده و مفید نیست بلکه به خودتان هم در درک بیت چندان کمکی نکرده و بالاخره هم به یک «والله اعلم» خاتمه یافته است.

فرموده‌اند هرجا در توضیحات ذکر منبع نشود به این معنی است که کشف نویسنده کتاب  است. از ایشان می‌پرسم مگر تمامی اشارات قرآنی در مثنوی کشف شماست که در کتاب خود همه جا بدون منبع آورده‌اید؟

من خود را نه شارح مثنوی می‌دانم، نه علامه دهر، اما حقیقت این است که آقای زمانی هم خاتِم شارحان مثنوی نیست و گواه این قضاوتم همین بس که صدها اشکال ریز و درشت در مدتی که بر سر این کار بودیم در شرح ایشان دیدیم و اساسا شیوه مواجهه ایشان با مثنوی نیز مورد پسند همگان نیست.

آقای زمانی، استاد گرامی، مگر هیچکس جز شما در عصر حاضر قادر به فهم ابیات مثنوی نیست؟ آیا فقط شما می‌دانید که ماجرای غرانیق چیست؟ کافیست شرح دکتر شهیدی را باز کنید و همین شرح را بخوانید با این توضیح که مرحوم شهیدی در اسناد آن تحقیق کرده و دروغ بودنش را ثابت کرده است. اولا در مورد دق‌الحصیر در شرح دکتر شهیدی یک صفحه توضیح آمده است و ثانیا دریافت شما نیز به نقل از شارحان متقدم است. در مورد «توبه نصوح» خود من مقاله‌ای نوشته‌ام که در فرهنگ ادبیات فارسی (1387، صفحات 438 و 439) منتشر شده است. در مورد «تنقیح مناط» من مقاله مفصل دانشنامه جهان اسلام و همچنین تعاریف شما و دکتر شهیدی و سایر شارحان را خوانده‌ام و سرانجام چیزی نوشته‌ام که هیچکدام از اینها نیست. با همه اینها، گیرم که حق با شما باشد و من ذکر مأخذ را فراموش کرده باشم. کافی بود با متانت تذکر دهید تا اصلاح کنم. من هرجا که چیزی را «مستقیم» از شما نقل کرده‌ام مأخذ را ذکر کرده‌ام و اگر مواردی هست که فراموش کرده‌ام همین جا عذرخواهی می‌کنم و حاضرم اصلاح کنم اما فحوای کلام شما چیز دیگری را نشان می‌دهد. شما مثنوی را ملک طلق خود می‌دانید و شرح مثنوی خود را فصل‌الخطاب.

اگر بنا بود که من در توضیحات خود فقط متکی به شما باشم با آن همه «والله اعلم» که در شرح خود آورده‌اید چه باید می‌کردم؟ با آن‌همه مواردی که ــ چون ارتباط ابیات را درنیافته‌اید ــ با طرح یک «سؤال مقدر» سروته بیت را هم آورده‌اید چه باید می‌کردم؟ مهم‌ترین کاری که من در نردبان آسمان کرده‌ام ارائه متنی منسجم با توالی معنی‌دار ابیات است که در شرح شما بکلی غایب است. و این همان جایی است که شما با تقید خود به «بیت معنی کردن» از آن آسوده بوده‌اید و درست به همین دلیل هم در مواردی نه چندان کم‌شمار در فهم معنی بیت به خطا رفته‌اید. اما اشکالها تنها در این موارد نیست و شما در معنی مفردات نیز کم به خطا نرفته‌اید. این یک نمونه:
می‌بباید تاب و آبی توبه را/ شرط شد برق و سحابی توبه را در بیان معنی مرقوم فرموده‌اید: توبه باید با آب و تابی همراه باشد. یعنی با اشک چشم و آتش دل همراه باشد. شرط توبه خالص وجود صاعقه و ابر است. (دفتر دوم، بیت 1653) و در توضیح آن، چیزهایی درباره ربط توبه و صاعقه و ابر و غیره سرهم فرموده‌اید تا به زعم خودتان بیت معنی‌دار شود. البته اگر می‌دانستید که یکی از معانی توبه رنگین‌کمان است و مولانا در این بیت جناس آورده است نیازی به هیچ یک از این توضیحات نبود و معنی بیت کاملا آشکار می‌شد: توبه باید آب و تاب و شور و حال داشته باشد همانطور که برای پدید آمدن رنگین‌کمان ابر و صاعقه لازم است.

نمونه دیگر:
خصم در ده رفت و حارس نیز نیست/ بهر خلوت سخت نیکو مسکنی است
در معنی مرقوم فرموده‌اید که: دشمن، یعنی شوهرم که از او شکایت دارم به روستا رفته. نگهبانی هم وجود ندارد. بنابر این خانه من برای خلوت کردن جای بسیار مناسبی است (دفتر ششم، بیت 4466).

البته اگر حضرت استادی می‎‌دانستید که یکی از معانی خصم شوهر است نیازی نبود که تکلف کنید و با اشاره به شکایت و خصومت زن و شوهر، وجهی برای کاربرد کلمه خصم بتراشید.
نمونه دیگر:

صبر کن، نک آمدم ای روشنی/ نیستم غافل، که در گوش منی
در معنی مرقوم فرموده‌اید که: ای مایه روشنی، اندکی صبر کن که همین الآن بیرون می‌آیم. من از تو غافل نیستم زیرا حرف و فرمان تو در گوش من است. (دفتر سوم، بیت 3064)

البته اگر می‌دانستید که گوش در اینجا عضو شنوایی نیست و «در گوش» یعنی در انتظار، آنگاه بیت را درست می‌خواندید و مجبور نمی‌شدید سخن خواجه را در گوش غلام فرو کنید و خیلی سرراست می‌نوشتید که: می‌دانم در انتظار منی.

همانطور که مولانا در دیوان کبیر در غزلی می‌گوید:
در گوش یک باران خوش، موقوف یک باد صبا
این را یادآوری کردم که مبادا استاد در شرح غزلیاتی که می‌نویسند ناچار شوند چیزی در گوش باران فرو کنند.

این چند مورد را از حافظه نوشتم و الساعه نسخه علامت‌خورده کتاب شما در دسترسم نیست وگرنه شمار این موارد هیچ کم نیست.

مچ‌گیری فرموده‌اید که غلط چاپی یک حدیث به نردبان آسمان هم راه یافته است. اگر شرح دکتر استعلامی را هم ملاحظه بفرمایید (دفتر دوم، صفحه 254) این حدیث به همین صورت آمده اما در احادیث مثنوی (فروزانفر) شکل درستش آمده و همین جا اعتراف می‌کنم که اشتباه کردم روایت شما دو شارح را بر روایت استاد فروزانفر ترجیح دادم. وانگهی من به‌وضوح در مقدمه گفته‌ام که برای آیات و احادیث از کدام منابع استفاده کرده‌ام و هیچ یک از این یافته‌ها از من نیست، همانطور که غالب آنها از شما هم نیست. از اینها گذشته، اینجا این سؤال مقدر برایم پیش می‌آید که آیا آمدن «حجر» به جای «جحر» در متن شما واقعا غلط چاپی است؟ چون همانجا دو سطر پایین‌تر در حدیث دیگری باز «حجر» آورده‌اید و یک سال بعد در جلد دوم هم در حدیث دیگری «حجر» آورده‌اید و این اغلاط دست کم تا چاپ بیست و هفتم باقی بوده است.

اگر می‌خواهید رد خطاهای خود را در کتاب من تعقیب کنید اجازه بدهید من باب مثال یکی از آنها را نقل کنم:

سنگریزه گر نبودی دیده‌ور/ چون گواهی دادی اندر مشت در؟
معنی فرموده‌اید: اگر سنگریزه بینا نبود چگونه امکان داشت که در مشت پیامبر شهادت دهد؟ (دفتر چهارم، بیت 2419)

استاد معزز، اگر به ستون حنانه در بیت قبل عنایت می‌کردید درمی‌یافتید که اشاره مولانا به داستان ابوجهل است و اگر یادتان باشد در آن داستان سنگریزه در مشت ابوجهل شهادت داد نه در مشت پیامبر.

نه استاد، نردبان آسمان چکیده شرح جامع شما نیست. اگر چنین بود خود شما که «میناگر عشق» را از دل آن شرح بیرون کشیده‌اید این کار را هم می‌کردید. فرموده‌اید که معانی ابیات حاضر و آماده بوده و فقط عبارات تغییر کرده است و این کار از یک دانشجوی باسواد هم ساخته است. استاد گرانمایه، پرینت نمونه‌های نردبان آسمان از سال 1392 تا 1398 در رفت و آمد بین من و آقای جعفری (ویراستار کتاب) بوده و شش بار از ابتدا تا انتها ویرایش و با متن مثنوی مقابله شده است. همچنین برای رفع بسیاری از اشکالات و ابهامات موجود در متن ما، ویراستار بیش از پانصد بیت را با ترجمه انگلیسی نیکلسون تطبیق داده است. نه قربان، این کار یک دانشجوی باسواد نیست و با کمال احترام باید عرض کنم شک دارم از عهده خود جنابعالی هم ساخته باشد. والله اعلم!

آقای زمانی، استاد گرامی، آیا شما هیچ حسنی در نردبان آسمان ندیده‌اید؟ چرا، به گمان من بهتر از هرکسی دیده‌اید اما بی‌تعارف، شما از انتشار هیچ اثر مرتبط با مثنوی خوشحال نمی‌شوید. به این نشان که دفتر اول نردبان آسمان سه ماه پیش از چاپ خدمت شما بود. اگر خوشحال می‌شدید، نگاهی به آن می‌کردید و اگر هم گلایه‌ای داشتید پیش از انتشار می‌گفتید.
استاد ارجمند، اجازه بدهید این میراث مشترک از آنِ همگان باشد و هرکس به قدر توان و همت خود چیزی بر آن بیفزاید، اگر هم بضاعتی نداشت و لطفی در کارش نبود خود خوانندگان بهتر از هرکسی توانایی تشخیص غث و سمین را دارند و بی تردید آن را به کناری خواهند انداخت. هردو کتاب «نردبان آسمان» و «شرح جامع مثنوی» در بازار موجود است و هرکسی می‌تواند با مقابله بفهمد که حقیقت ماجرا چیست.

جناب آقای زمانی، استاد محترم، من همچنان به کار شما و زحمتی که طی سالیان کشیده‌اید احترام می‌گذارم و غرضم از نوشتن اینها بی‌اعتبار کردن کار شما نبود فقط خواستم بگویم به کار دیگران احترام بگذارید و مثنوی و مولانا را تیول خود ندانید.
 

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 49
  • نظرات در صف انتشار: 7
  • نظرات غیرقابل انتشار: 6
  • ۱۵:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۳
    کتابسازی شاخ و دم ندارد دوست محترم آقای شریفی.در فرهنگ ادبیات تان دایره المعارف مصاحب و لغت نامه دهخدا و ده دوازده فرهنگنامه دیگر را اوراق فرموده و در مجموعه خودتان جذب و هضم فرمودید حالا همین بلا را سر مثنوی آورده اید و شروح فروزانفر و شهیدی و زمانی و چند تای دیگر را به صورت شرح مثنوی خودتان پیاده کرده اید.آخر شما که نه عربی می دانید نه ادبیات فارسی را نزد استادی درس خوانده اید نه تا حالا یک مقاله یا یک کتاب درباره یک موضوع تخصصی ادبیات و عرفان و مثنوی ننوشته اید چه طور به خودتان جرات می دهید که اینهمه کتابهای قطور روانه بازار کنید.تقریبا اطمینان دارم که حالا دارید در زمینه دیگری کار شرح ادبی و عرفانی می کنید و بزودی منتشر می کنید و افسوس که ادبیات کهن و تفسیر قرآن را هم مانند ادبیات معاصر بلاصاحب شده است!!
    • پیمان ۱۰:۱۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
      دوست گرامی.. این نقد وارد نیست؛ چرا که مهم‌ترین شاهنامه پژوه امروز ایران هم درس ادبیات نخوانده است. وقتی که آقای خالقی مطلق، تصحیح شاهنامه خود را وارد بازار کرد، دقیقا همین سخنان هم به ایشون گفته میشد.. اینکه ایشون نه ادبیات خوانده و نه حتی مقاله و کتاب خاصی منتشر کرده است.. اما دیدیم که بعدها تصحیح ایشون حتی از نسخه مسکو هم معتبرتر بود. به گفته‌ی امام علی (ع) : مهم این است که حقیقت کجاست و مردان را باید در نسبت با حقیقت سنجید، نه که حقیقت را به نسبت نام ِ مردان سنجید.. با درود بر شما 🌸
  • ۱۵:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۳
    شرح زمانی بی اشکال نیست ولی ایشان یک عمر روی مثنوی کارکرده و کتابش را عرضه نموده است.فروزانفر و زری نکوب و شهیدی و کدکنی و ... هم همینطور که سال ها کار کرده اند و کتابی نوشته اند.اما از چند سال قبل آقای حقیقت از کتابهای تاریخ و ادبیات زرینکوب و مینوی کتابسازی میکند و حالا نوبت به آقای شریفی رسیده است.فاعتبروا یا اولی لابصار.روزگار رو به ادبار دارد.
  • سروی ۲۰:۰۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۳
    لحن نقد آقای زمانی را خواندم که نسبتا محترمانه بود و آن را مقایسه کردم با لحن آقای شریفی ،واقعا حیرت کردم از آقای شریفی.چطور شخصی بیش از چندهزار بیت از مثنوی را بازنویسی ادبی و تحقیقی کرده و از عرفان و اخلاق اینقدر دور است؟
  • پیمان ۲۱:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۳
    درود بر آقای شریفی..
  • سروش ۰۸:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
    آفرین جواب منصفانه ای بود.
  • سروش ۱۶:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
    ای بابا درموردمولانااگرصدهاکتاب بنویسند بازهم به هرزبان که بخوانی نامکرراست. اگرمعنویت درانسان کمرنگ باشدصدها مثنوی وقرآن هم بنویسی بی فایده است. به همه پیشنهادمیکنم دراین موارد به استاد پرویزشهبازی تآسی کنند. ایشان ازلحاظ درونی مثنوی ناطقند.
    • ۰۷:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
      كتاب بنويسند. كتاب سازي نكنند.
  • ۱۴:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۶
    سلام بر فرهیختگان گرامی و سپاس فراوان از جناب استاد کریم زمانی برای روشنگری هایشان و رو کردن دست افرادی مثل این آقای شریفی خود ایشان می گوید مدیون استاد زمانی هستم بعد خودش هم به ساحت این استاد بزرگوار اهانت و بی تربیتی می کنه از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب اصلا کی هست این آقای شریفی ؟! از کجا پیداش شد ؟ الان این شریفی ۵۵ سالشه ما اولین بار داریم اسمش رو می شنویم ... نه پیشینه ای نه اثری نه تحصیلاتی نه اسمی نه رسمی نه سواد فارسی نه سواد عربی نه عرفان ... هیچ و هیچ ... هیچ اندر هیچ
  • حق جو ۱۴:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۶
    سلام و درود بر استاد کریم زمانی و دست مریزاد به خاطر روشن گری هایشان و رو کردن دست امثال این آقای شریفی و امثال او
  • حق دوست ۱۴:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۶
    بادرود بر انسانهای حق طلب و آگاه جناب آقای شریفی!با خواندن سخنانتان ذهن بنده پر از سوال و تناقض شد!شما با این سختکوشی و استعداد در سوء استفاده از اثر دیگری،چرا سخنان گرانسنگ استاد کریم زمانی که به زبان ساده و قابل فهم در مصاحبه، فرموده اند را درک نکردید!!!شاید کلا عادت کرده اید که سخنان ساده و همه فهم را مجددا تفسیر و تعبیر کنید،الله اعلم... شما که خود را مدیون این اثر میدانید و به حقوق صاحب اثر واقف هستید،چرا از ابتدا بدون اطلاع چنین کاری کردید؟درباره ی کل سخنان و هدف شما باید گفت الله اعلم! ضمنا جناب شریفی باید بگویم شما در حد و جایگاهی نیستید که بتوانید اعتبار استاد زمانی را خدشه دار کنید،فقط با این دست و پا زدن ها سعی در کسب اعتبار برای خود دارید که بر همگان آشکار است و خیال باطلی بیش نیست...اینهمه وقت و انرژی برای یک کار نو و جدید صرف میکردید نتیجه ی بهتری داشت...
  • سيما قهرماني ۱۷:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۶
    معما چو حل گشت، آسان شود. آقاي شريفي، اينهمه بي ادبي نشان ضعف شماست. اگر شما دزد كتاب نيستيد، از آن ناشايست تر هستيد. شما مطالب نغز و عالي مثنوي معنوي را با حضورتان از خوانندگان كتاب خود، مي رباييد. حجاب حقايق اين كتاب عالي نشويد و رهروان را راه مزنيد.
  • shideh ۲۱:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۶
    سخنان استاد زمانی کوتاه و با وقار بود. و همراه با دلیل. ولی جناب شریفی کلامشان تند و به دور از ادب بود. ادب اقتضا نمی کرد که جناب شریفی با آن همه مدیون بودن این گستاخی کند و نمکدان شکند. وقتی روشنفکرمان این باشد وای به حال جاهل های محل!
  • قربانی ۰۸:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
    خود آقای کریم زمانی هم در واقع کتابسازی کرده منابع ایشان رادر شرح مثنوی که ببینید از آثار و شروح اکبرآبادی استادان زرین کوب فروزانفر همایی علامه جعفری و.....افراد یگری استفاده کرده . چه لزومی داشته که این شرح به این قطوری باشد .سالهاقبل که شرح اقای زمانی را به صورت نفیس چاپ مردند ایکاش ایشان یک تجدید نظری درباره کتابش میکرد الان کتاب ایشان بدون ویرایشی کتابش به چاپ سی وچندم رسیده. آقای شریفی کار جانانه ای در کتاب نردبان آسمان کرده و در فرهنگ ادبیات فارسی هم همینطور با دقت بسیارشاهکاری به وجود آورده که بسیاری از استادان کتابشان را تایید کرده اند و خواننده را از خرید و احتیاج به کتابهای دیگر بی نیاز کرده و تلاش ایشان ستودنی و قابل تقدیر است
    • حسین ۱۲:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
      آقای زمانی تمام منابع خود را در هرسطر و صفحه ذکر کرده است اما آقای شریفی هر بیست سی صفحه یکیار برای ردگم کردن نام یک منبع را می آورد.ضمنا آقای شریفی تا حالا درباره ادبیات فارسی، تفسیر و ترجمه قرآن و حالا مثنوی از این نوع «کتاب»های سرقتی تهیه کرده است.پیشنهاد می کنم در دفتر خبرگزاری کتاب دو استاد ادبیات فارسی دانشگاه تهران بیایند از ایشان امتحان شفاهی به عمل می آورند و یک قرآن (بدون ترجمه)،یک جلد دیوان خاقانی و یک جلد مثنوی حضرت مولانا در جلوی ایشان قراردهند تا ببینند آیا ایشان می توانند روخوانی صحیح انجام دهند و آیا آیات و احادیث و لغات و شعرها را می توانند بخوانند و معنی کنند.اگر ایشان ریگی به کفششان نباشد باید از این پیشنهاد استقبال کنند تا ادعاهای خود را ثابت کنند.
    • ۱۶:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
      منظورتان اين است كه استاد زماني از روي مثنوي كتاب سازي كرده اند؟ شما نمي خواهيد بفهميد. پس نمي شود كاري برايتان انجام داد.
    • ۱۶:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
      آقاي شريفي بنده را ياد بيت: اين منم طاووس عليين شده! انداختند. ايشان همان ديواري هستند كه نور آفتاب را منعكس كرد و ادعاي آفتاب بودن نمود.
  • ۱۶:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
    با سلام سپاس از تبیین حقیقت توسط جناب استاد کریم زمانی بنده از دوستداران آثار مولانا هستم و هر دو اثر را تهیه کرده بودم .... با مراجعه به هر دو اثر و مقایسه، حقیقت را دریافتم ... روشنگری و حقیقت گویی جناب استاد کریم زمانی ستودنی است ... ممنون از جناب استاد کریم زمانی به خاطر شاهکارشان شرح جامع مثنوی معنوی و نیز تبیین حقایق آقای شریفی ! در ساحت مقدس علم و ادبیات و فرهنگ چنین کاری یعنی رونویسی بدون کسب اجازه و سپس گستاخانه مدعی شدن شرم انگیز است واقعا ... این جا ساحت ادبیات است نه میدان گردن کلفتی و زبان درازی آن هم به قول خودتان در عین مدیونیت به جناب استاد کریم زمانی آقای شریفی ! گویا حواستان نیست که شما با این کار و با این همه ادله دامغه که علیه شماست از حیث قانونی هم دچار مشکل خواهید شد ...
  • رضا حسيني ۱۶:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
    طبيعت هم ميراث همگان است؛ آيا به همين دليل بايد تاراجش کرد؟ آقاي زماني شايد بيش از سي سال عمرش را پاي درک مثنوي گذاشته، آنوقت به صرف اينکه ميراث مشترک است، هر جور خواستيم، رفتار کنيم. حتي اگر حق با آقاي شريفي بود، لحن گستاخانه و نمک نشناسي ايشان کافي است که ترديد ايجاد کند. اگر راست مي گوييد، يک نقد جانانه بر شرح پرطرفدار ايشان بنويسيد و به اين صورت ميراث مشترک بشري را به درستي در اختيار بشر بگذاريد. با شر نمي شود به بشر خدمت کرد.
  • ژاله سلامی ۰۴:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
    جناب شریفی برای تان متاسفم که عمر خود را در کار رونویسی و سرقت حاصل زحمات دیگران به هدر می دهید . عمر نعمت الهی است و به بطالت نباید از کف برود. یادم می آید چند وقت پیش هم کسی از شما شکایت کرده بود که صفحات زیادی از کتابش را در کتاب خود آورده اید و بعد از اعلام ایشان ، شما معذرت خواهی کرده بودید. اما باز هم از این کارهای زشت که دون شأن انسان است دست بر نمی دارید.. اگر یک جمله از مثنوی می آموختید ، به ادب و فرهنگ ایران خیانت نمی کردید.
  • زینب نژاد حسینی ۱۷:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
    آقای شریفی، شما فقط رونویسی را بلدید. روش نقادی و مناظره ی مؤدبانه را هم از استاد کریم زمانی یاد بگیرید. درود بر ایشان که الگوی علم و اخلاق اند .
  • مرتضی بنایی ۱۸:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
    سلام جناب شریفی ضمن تایید اشکالات جناب استادکریم زمانی بر کتاب نردبان آسمان ذکر دو نکته را لازم دیدیم ۱- عصبانیت شما در لحن وشیوه پاسخ گویی نشان از بی تاثیری این مائده آسمانی(که به قول خودتان ده سال از عمرتان را بروی آن گذاشته اید) بر روح روان ورفتار شماست و دریغ از لختی درنگ وتامل تازه فرموده اید ناگزیر به پاسخ شده اید ، آیا این ناگزیری محصول فکر بسته است ؟ که منجر به چنین واکنشی عصبی در مقابل یک انتقاد از خود بروز داده اید ؟ لختی خوددار باشید ، شاید این نقد شمارا به طریقی دیگر هدایت کند. ۲- شما حتی در معرفی و رونمایی کتاب نردبان آسمان که آقای ملکیان چندین غلط چاپی و اشتباه را به شما و آقای جعفری ویراستار کتاب !!!!! گوشزد میکنند و از شما وناشر میخواهند که در چاپ دوم ویرایش جدید و تصحیح شود هم عمل نکردید .فقط لطف فرموده وقیمت آن را از چهارصد تومان به چهارصدو هشتاد تومان با همان خطاها چاپ فروموده اید که باز هم جای شکرش باقی است که با زمانه پیش رفتید واز گران کردن آن بدون ویرایش جا نمانده اید . دست مریزاد در آخر یادآور شوم من وامثال من خود را مدیون استاد زمانی میدانیم که مثنوی را به روانی و سادگی از یک در به خانه ما آورد واز در دیگر جنگ و ستیز و خودخواهی و منم منم را بیرون برد . به لطف این محبت صلح بر ما مستولی است . صلح و موفقیت نیز ارزانی شما . مرتضی بنایی
    • مهناز حسین‌خانی ۱۸:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
      احتمالاً توجه ندارید که «تهمت» از «انتقاد» سواست و جواب تهمت و توهین هم نمی‌تواند شبیه جواب به انتقاد باشد. آقای ملکیان در همان برنامه گفتند که حدود یکپنجم کتاب را خوانده‌اند. منطقاً ناشر دست نگه می‌دارد که تا متن تا آخر خوانده شود و بعد ایرادهای احتمالی را برطرف کند. بماند که این حق برای ناشر و نویسنده محفوظ است که آن ایرادها را بپذیرد یا نپذیرد. چند مورد اشتباه بود و چند مورد استحسانی. همه این‌ها را نادیده می‌گیرید. تعریف و تمجید آقای ملکیان و دیگر بزرگان را از این کتاب نادیده می‌گیرید و مُریدوار به ستایش استادتان می‌پردازید و مدعی حقیقت‌گرایی هستید؟ این است درس مولانا؟ حبذا، حبذا! حیرانم از این همه حق‌گرایی و حقیقت‌طلبی. فضل و حق جای دیگر نشیند.
  • ميترا ۱۸:۱۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
    آقاى شريفى شما به غير از اينكه از نوشته هاى باارزش استاد كريم زمانى سوء استفاده كرديد وبراى خود كتاب ساختيد ، با نام كتاب (نردبان آسمان) روح ِ مرحوم استاد زرين كوب را نيز رنجيده خاطر كرديد. مرحوم استاد زرين كوب در مقدمه كتاب نردبان شكسته مرقوم فرموده اند كه علت انتخاب نام (نردبان شكسته )مفقود شدن بخشى از دست نوشته هايم بوده كه مى خواستم با نام نردبان آسمان منتشر كنم . شما اين فرصت را از دست نداده!! و نام مورد علاقه ايشان را با اجازه خودتان! براى كتاب خود استفاده كرديد. و حرمت اساتيد درگذشته را نيز مراعات نكرده ايد .
  • وحیدی ۱۸:۴۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
    با سلام عارضم که اگر آقای شریفی طرفداران و مؤيدانى هرچند کم شمار و اندک هم داشتند یا مثلا با انتشار این کتاب قرار بود داشته باشند، الآن با این تفاصیل و شرح ما وقع توسط جناب استاد کریم زمانی و نیز گستاخی و ترک ادب از سوی آقای شریفی، به نوعی این جناب شریفی دوستان خود را هم دشمن خود کرده اند ... ایشان علاوه بر نردبان تراشی، دشمن تراشی هم کرده اند ... آقای شریفی عزیز ! شما دیگر مویی سفید کرده اید ... آخر بدانید طرفتان کیست پدرجان ... رحم الله امرء عرف قدر نفسه و لم یتعد طوره ( خدایش رحمت کند آن کس را که حد و اندازه خود را دانست و از حدودش فراتر نرفت )
  • شادى ۲۱:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
    همه كسانى كه علاقه مند به عرفان وعاشقان مولانا هستند ومجموعه باارزش و ماندگار مثنوى معنوى استاد كريم زمانى را مطالعه كرده باشند بى نهايت ممنون ومديون و دعاگوى ِاستاد كريم زمانى هستند. و هر كس كه از اين سخاوت استاد كه تمامى ابيات مشكل وسخت را با توضيحات جامع و كامل خود براى خواننده آسان و قابل فهم كرده اند، سوء استفاده كند مستحق نكوهش است. شما بهتر بود به جاى اينكه كتابى در مورد مثنوى معنوى بسازيد، به معنويت اخلاقى خود رسيدگى مى كرديد تا ياد مى گرفتيد كه با استاد بزرگى كه به گفته خودِ شما مديون دانش ونوشته هاى ايشان هستيد درست و مؤدب رفتار كنيد و حد و اندازه ى خود را مى دانستيد. از خدا جوئيم توفيق ادب...
  • ميترا ۱۲:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۹
    آقاى شريفى شما به غير از اينكه از نوشته هاى باارزش استاد كريم زمانى سوء استفاده كرديد وبراى خود كتاب ساختيد ، با نام كتاب (نردبان آسمان) روح ِ مرحوم استاد زرين كوب را نيز رنجيده خاطر كرديد. مرحوم استاد زرين كوب در مقدمه كتاب نردبان شكسته مرقوم فرموده اند كه علت انتخاب نام (نردبان شكسته )مفقود شدن بخشى از دست نوشته هايم بوده كه مى خواستم با نام نردبان آسمان منتشر كنم . شما اين فرصت را از دست نداده!! و نام مورد علاقه ايشان را با اجازه خودتان! براى كتاب خود استفاده كرده يد. و حرمت اساتيد درگذشته را نيز مراعات نكرده ايد .
    • مهدی ۱۸:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
      چرا نظرات همه دوستان مثل هم است؟ انگار کسی دیکته کرده و نوشته‌اند. یا شاید کسی یا چند نفر همه را نوشته‌اند! اینجا یک جای کار می‌لنگد! احساس می‌کنم دارم شعبده می‌بینم...
  • رضا عظیمیان ۱۵:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۹
    این مجادله را از اول تا اینجا خواندم. فارغ از اینکه چنین مجادلاتی را دون شأن مولانا و مثنوی و مثنوی‌پژوهی می‌دانم، خیال می‌کنم اساساً در چنین مجالی نمی‌توان سخنی مستدل گفت و پاسخ گرفت و بحثی علمی در پیش گرفت. کدام محقق و مثنوی‌پژوه می‌آید در یک خبرگزاری بحثی چنین دقیق و حساس را مطرح می‌کند؟ و کدام ناظر تیزبین بی‌طرفی حاضر است چند جمله را با اشاراتی گنگ و مبهم، مؤید اثبات یک اتهام در نظر بگیرد؟ بی‌اینکه بخواهم یک طرف این دعوا بایستم، باید بگویم که دریغ از مثنوی و مثنوی‌پژوهی! یک لحظه خیال کنید که بدیع‌الزمان فروزانفر حاضر بود بیاید در دویست‌سیصد کلمه بحثی چنین سخیف و بی‌ارزش را مطرح کند بی‌اینکه استدلال و احتجاج کند و حرفش را به اسناد پی‌درپی مستند کند؟ آقای زمانی پا در بیراهه‌ای گذاشته‌اند که جز خسران و آسیب و لطمه به اعتبارشان هیچ حاصلی ندارد. سربه‌سر عبث است. آقای شریفی هم بهتر است سیاههٔ اشکالات و اشتباهات آقای زمانی را در مقاله‌ای مستدل و مستوفا در مجله‌ای منتشر کنند تا ببینیم چه مایه حق دارند؛ همان‌طور که آقای زمانی باید چنین کنند. عرصهٔ ادبیات عرصهٔ حقیقت است. عرصهٔ طرف‌کشی و باندبازی و مریدبازی نیست. بیان حقیقت، بیانِ دلیل و فکر و اخلاق است. اگر جز این کنیم، طرف حقیقت نیستیم. به نقش ایوان خیره شده‌ایم و پای‌بست خانه را نادیده گرفته‌ایم. تمامش کنید!
    • رامین ۱۰:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
      جناب عظیمیان به بهانه سخن علمی و بیطرفانه از محققی انتقاد می کند که جمله جمله را با ارجاع به منابع مختلف پیش برده (آقای زمانی) و دفاع از نویسنده ای(!) که چند کتاب تحقیقی را با نثر خودش بازنویسی (بخوانید دزدی) کرده است(آقای شریفی).آقای عظیمیان معلوم است که هیچ یک از دو تالیف را نخوانده و با پس و پیش کردن کلام خودش را دانای کل وانمود می کند.چون فرق کار تحقیقی با کار رونویسی متوجه نیست.آقای شریفی در مقدمه کتابش گفته است اول می خواسته مثنوی را بخواند و سپس فکر کرده که خواندن خودش را مکتوب کند(البته با رونویسی محترمانه وغیر محترمانه چند شرح مخصوصا شرح زمانی)و از ترس اعتراض آقای زمانی دو سه ماه قبل از انتشار آقای جعفری که پیشکسوت نشر است شفیع خود قرار می دهد و نزد آقای زمانی می رود به این امید که وی را در رودربایستی قرار دهد و با اهدای یک جلد کتاب نمکگیر کند که ...من شخصا گناه کسانی مانند آقای جعفری با آن سوابق در امیرکبیر را کم تر از آقای شریفی نمی دانم که از کتابسازی حمایت می کنند و با استفاده از نفوذشان کتابشناسان و محققانی مانند .......... را به نگارش تقریظ در خبرگزاری ها وادار می کنند و باعث می شوند سره از ناسره شناخته نشود.اف بر جیفه دنیوی،اف !
    • فا طمه رازقی ۱۵:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
      دریای حقیقت رافقطبا چشم حقیقت بین
    • ۱۵:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
      سلام آقای عظیمیان ! شما گویا متوجه نیستید که بحث، بحث مثنوی پژوهی و مناقشه علمی نیست، بلکه بحث روشنگری و جلوگیری از هرگونه سوء استفاده توسط افراد سودجوست، سوال من از شما این است: اگر کسی از خانه شما وسیله ای بسیار ارزشمند بدزدد شما همینطور خونسردانه نظر خواهید داد و روشنفکر مآبانه برخورد خواهید کرد؟! مطمئنا خیر! شما که حداقل به ظاهر دلسوز ادبیات و فرهنگ این سرزمین هستید باید تبعات چنین کارهای ناپسندی را از سوی افراد سودجو درک کنید ... به هرحال باید اقدام برای جلوگیری و روکردن دست افراد منفعت طلب و مدعی از یک جا آغاز شود. شخصا فکر می کنم اگر استاد فروزانفر هم شاهد چنین تعدی به آثار خودشان یا حتی آثار دیگری بودند مخالفتی با روشنگری و تبیبن حقایق و دفاع از حقوق حقه نداشتند ... کمی بیشتر بیندیشید!
    • ۱۷:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
      سلام آقای عظیمیان ! مثنوی پژوهی نیز به شما آقای عظیمیان می گوید دریغ و افسوس ! خیلی از مرحله پرت تشریف دارید ! واقعا دریغ و افسوس! تمامش کنید!
    • ۱۷:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
      سلام دوست عزیز! حتی اگر این حقیقت گویی به اعتبار استاد زمانی آسیب رساند که البته نمی رساند و هیچ ارتباطی به این امر ندارد، پرده برداری استاد زمانی از فعل ناپسند آقای شریفی و حذر دادن از پدیده ناشایست رونویسی، ستودنی است و یک دنیا می ارزد و امثال من و شما می باید تا عمر داریم سپاسگزار استاد زمانی باشیم. ضمنا اگر این امر در رسانه فرهنگی منعکس نشود پس کجا منعکس شود؟ در بقالی یا سبزی فروشی محل؟!
  • ۱۷:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۹
    آقای شریفی نه چندان عزیز! شما خیلی بد شروع کردید و خیلی بدتر هم به پایان بردید ... دست درازی به اثر استاد کریم زمانی و سپس زبان درازی به ایشان ... آن هم کریم زمانی یکی از نمادهای عرصه علم و فرهنگ و ادبیات و مولاناپژوهی نه تنها در عرصه داخلی بلکه در عرصه بین الملل ... یکی از افتخارات این سرزمین ... بسیار نسنجیده و شتابزده و بچگانه عمل کردید ... بد کردید ... به خودتان بد کردید ... با اصراری شگفت انگیز و با دستان خود آینده ای تیره و تار برای خودتان و آقای محمدرضا جعفری و نشر نو رقم زدید... خدا به دادتان برسد
    • مهدی کریمی ۱۸:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
      بهتر نیست دست از تمجید و ستایش کورکورانه برداریم و تحقیق کنیم و ببینیم حقیقت ماجرا چیه؟ بهتر نیست یه لحظه القاب و عنوان‌ها رو بذاریم کنار و از شاکی و متشاکی بخواهیم استدلال کنند و مستند حرف بزنند؟ صرف دو تا تشابه و ادعا کافیه واسه اینکه یه کتاب و ده سال تلاش یه محقق رو زیر سؤال ببریم؟ صد رحمت به دادگاه‌های صحرایی. آقای زمانی اتهام زده‌اند و سندی هم ارائه نداده‌اند. ایشون استاد و مراد شما. قبول. ولی عقلاً نباید از استاد طلب استناد کرد؟ باید هر چه استاد گفت چشم‌بسته پذیرفت و به سوژه حملهٔ گروهی کرد؟ کی قراره دست از این باندبازی‌ها بکشیم؟ چرا این‌طوریم؟ وانگهی، چرا تهمت و بهتان سرقت «توهین» نیست و طلب دلیل و استناد و درشتیِ متقابل توهینه؟ عجب... عجب...
  • فاطمه رازقی ۱۴:۵۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۰
    دریای حقیقت را فقط با چشم حقیقت بین می توان دیدوبس لطفا با چشم حقیقت بین در یا روببینید؛(استاد کریم زمانی دریا هستند)
    • سیمین شیخ‌الاسلامی معزی ۱۴:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۶
      چقدر سوزناک و حقیقت‌خواهانه نوشتید. البته موافق نیستم. ایشان دریا نیستند. اقیانوس هستند. آسمان هستند. کهکشان هستند. نه، نه، کیهان هستند. باور من این است. هرکه هرچه می‌خواهد بگوید. من می‌گویم انسانی مثل ایشان هر هزار سال یک بار ممکن است، و فقط ممکن است، به عالم پا بگذارند. اف بر کسانی که قدر استاد عظیم‌الشأن ما را نمی‌دانند. بغضم گرفته از وصف استاد. تفو بر تو ای چرخ گردون تفو.
  • کیمیا ۲۲:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۴/۳۰
    من هرگز آقای کریم زمانی را جزو بهترین شارحان قرار نمیدادم ولی هرگز هم فکر نمیکردم در این سن و سال پی این بازی‌ها باشند و حالا هم که با لشکر چاکران و مریدان خود به دنبال تخریب و نه نقد ادبی درست افتاده‌اند. ایشان انسان مطلعی هستند لیک در حد مخاطب عام کما اینکه پاسخ ایشان بچه‌گانه و دور از آنچه است که مولانا تلاش در آموزش آن دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها