یکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۰
متن لذت‌بخش چگونه متنی است؟

سیدمحمدحسین حسینی نویسنده و منتقد ادبی یادداشتی درباره ویژگی‌های متن لذت‌بخش نوشته و برای انتشار در اختیار ایبنا قرار داده است.

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-سیدمحمدحسین حسینی: بارها این جمله را شنیده‌­ایم که «هر متنی، مخاطب خود را پیدا می­‌کند». آیا به این معنا است که هرچه ما می‌­نویسیم، چه در قالب داستان و روایت یا هر چیز دیگر، به طور قطع، مورد تأیید خواهد بود؟

برقراری ارتباط، یک غریزه در وجود ماست؛ این اتفاق از بدو تولد، با گریه کردن و کلمات نامفهوم، شکل می­‌گیرد؛ حتی زمانی که کودک، حرف خاصی نمی­تواند بزند، ارتباط ( ولو به سختی) برقرار می‌­شود. اگر ما بخواهیم فقط میل نوشتن را در وجود خود ارضا کنیم، بدون در نظر گرفتن بایدها و نبایدهای آن، به مثال کودکی هستیم که سرو صدایی داشته و غان و غونی کرده و به خواسته­اش _ یعنی ایجاد ارتباط _ رسیده. اما آیا به راستی سخنی هم گفته است؟ «متن» جزیره کوچکی در میان روابط مشترک انسانی­ست؛ در واقع ما می­‌نویسیم که ارتباط برقرار کنیم. می­نویسیم تا ماندگار شویم؛ حتی زمانی که زنده نیستیم.

 اما مسأله مهم، این­ ماجرا است که چه می­‌نویسیم و چگونه به یادماندنی می‌شویم. حال با توجه به این که گفته می­‌شود، هر متن مخاطب خود را پیدا می­‌کند، چرا بسیاری از کتاب­‌ها هیچ مخاطبی ندارند؟ برای این­که بدانیم متن ما متنی لذت‌بخش است، یا نه، باید به چند نکته مهم توجّه کرد:
متنی که نوشته می­‌شود باید نشان دهد که به مخاطب، مشتاق است؛ این اشتیاق را باید ابتدا در نویسنده را دریافت.

به­ قول «رولان بارت» اگر متنی با لذّت نوشته نشود، برای مخاطب هم لذتی نخواهد داشت. البته این نکته را اضافه می‌­کنم که این جمله لزوما به این معنا نیست که اگر متن با لذت نوشته شده باشد، به یقین خواننده هم لذت خواهد برد؛ زیرا گاهی این فقط گمان شخصی ماست که متنی با لذّت نوشته‌­ایم؛ حال آن­که شهوتی بیش نبوده است.

برای آن­که مخاطب متوجه شود، نویسنده اشتیاقی «مادرانه» به متن خود دارد، باید ساختار متن صحیح باشد. اصول نحوی جمله­‌ها مراعات شده و در کل، کالبدی درست را خلق کرده باشد. امّا مخاطب کدام کالبد را می­‌شناسد؟ کالبدی که فیزیولوژیست‌­ها می‌­نامند (جسم متن) یا کالبدی که مفسّرها و فلاسفه می‌­دانند (روح اثر)؟
 
سرخوشی یا لذت؟
برای روشن شدن موضوع باید به این آگاه باشیم که بین متن لذت­بخش و متن سرخوشی‌­آور تفاوت است. متن می‌­تواند فقط عشوه بفروشد، امّا خالی و پوچ. از طرف دیگر، متن می­‌تواند عمیق باشد؛ علاوه ­بر ظاهری آراسته، باطنی عمیق داشته باشد، دارای استحکامات فکری و ایدئولوژیک باشد. ما می‌­توانیم با کنار هم گذاشتن واژه‌­ها، شهوت نوشتن را در وجود خود از بین ببریم، امّا نمی­‌توانیم ادّعا کنیم که آنچه که نوشتیم یک «متن» حقیقی است.

متن لذت­بخش، متنی است که ایدئولوژی را خیال پردازی می­‌کند؛ می­‌سازد! و به درون زبان، سرازیر می­‌کند. در واقع این که مغز کلام در قالب داستان باشد یا نباشد. متن سرخوشی بخش، متنی است که موجب ایجاد فقدان است. در واقع یک دغدغه را کم می‌کند؛ نه آن که از بین ببرد؛ بلکه صورت مسأله را پاک می‌کند.

از دیگر ویژگی­‌های این متن آن است که باید روح داشته باشد. کالبد زیبا، به تنهایی کافی نیست. متنی که روح نداشته باشد، به معنای یک سرخوشی است. سرخوشی هم گونه‌­ای از لذّت مفرط است و افراط و تفریط در هر زمینه­‌ای نکوهش شده است. متن می‌تواند به دنبال تناقض باشد؛ تابو شکنی کند، امّا ساختارشکنی بی‌هدف، چیزی جز اعتراض پوچ نیست. همیشه راحت­ترین کار تخریب است. تخریب فرهنگ، تخریب عقاید، نادیده گرفتن اصول اخلاقی و یا حتّی بی­‌هویّتی متن، کار پیچیده­ای نیست. حتّی خیلی راحت می‌توان پوچ بود. برعکس این موضوع هم صادق است، اما آنچه که متن را ارزشمندتر می کند، نه ساختن است و نه تخریب؛ بلکه پُرکردن یک شکاف است.
 
در جهان اطراف ما دو چیز برای ایجاد جذابیّت بسیار حائز اهمیت است.
در بین بودگی
پرده‌برداری تدریجی
 
در بین بودگی، شبیه قسمتی از بدن است که بین دو تکّه از لباس خودنمایی می‌­کند. متن هم چنین است. اگر شکاف و فاصله بین آنچه که هست را پر کند، توجّه را به خود جلب خواهد کرد. باعث حرکت­‌های فکری می­‌شود و تاثیرگذار خواهد بود.

آنچه در یک نوشتار می­‌نویسیم، نباید عیان باشد و به یک­باره همه حرف‌­ها گفته شود، بلکه باید اطّلاعات به صورت قطره چکانی و گاهی نامحسوس به مخاطب داده شود. هدف، ایدئولوژی و جان­کلام و حتّی در متن­‌های روایی و داستانی، اطلاعات باید به شیوه غیر مستقیم گفته شود و به یک باره مخاطب با هجمه‌­ای از دانسته­‌ها روبرو نشود.

شایان توجّه است که برای پُر کردن شکاف و داشتن روح در متن، نباید ایدئولوژی خود را برتر از دیگر ایدئولوژی­‌ها بدانیم. قرار است تنها جهان­بینی خودمان را به نمایش بگذاریم، نه آن که دیگران را تکذیب و تخریب کنیم.

در پایان و به طور خلاصه باید گفت که یک شیوه نوشتن آن است که مثل کودکی خردسال برای برقراری ارتباط و ارضای شهوت نوشتن، سروصدایی کنیم و عشوه­‌ای بفروشیم، بدون آن­که حرفی برای گفتن داشته باشیم. امّا خاطرمان باشد، این رفتار کودکان از ناخودآگاه آنان سرچشمه گرفته است و چاره دیگری برای اقناع نیاز خود ندارند، از طرفی هر کاری برای کودکان رواست، امّا آیا در بزرگسالی هم چنین است؟ ما ابتدا باید بدانیم که کجای مسیر «نوشتن» قرار داریم و می‌خواهیم با این متن کودکانه رفتار کنیم یا همچون روشنفکری صاحب اندیشه و ایدئولوژی؟
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها