
فريدون حيدريملكميان، مجموعه داستان «اژدهاكشان» را اثري مستقل نمیداند. او اين كتاب را قسمت دوم مجموعه داستان «قدم بخیر مادر بزرگ من بود» معرفي كرد.
وي ادامه داد: "ويل دورانت"در "تفسیرهای زندگی" نوشته است که به "دن آرام" شولوخف، به خاطر بیزاریاش از طرز تفکر سوسیالیستی این رماننویس، مدتهای مدید بی اعتنایی میکرده است. او مينويسد "مطالعه اين كتاب را با این پیشفرض آغاز كردم که حوصلهام را سر خواهد برد. خواندم و آتش گرفتم. ناخشنودی من از شولوخف، مرا سالها از زیباترین رمان قرن دور نگه داشته بود."
وي افزود: مجموعه داستان "اژدها كشان" را با لذت خواندهام و با کتاب موافق هستم، اما این موافق بودن به معنی پذیرفتن همه اجزای آن نیست. من «اژدهاکشان» را اثري مستقل نمیدانم. اين كتاب قسمت دوم مجموعه داستان «قدم بخیر مادر بزرگ من بود» است و با کتاب سوم علیخانی – «سالها برمیخوره شنبه به نوروز» – بر اين گمانم كه تریلوژی میلک کامل میشود.
اين منتقد با بيان اين كه "نشانههای بزرگ از آغاز در آثار نويسندگان بزرگ مشهود است"، يادآورشد: همانگونه که نشانههای «صد سال تنهایی» را در «طوفان برگ» مارکز میتوان دید، در کتاب اول علیخانی نيز - «قدم بخیر...» – این رگهها موجود بود؛ رگههایی که به شوق میآورد و نوید میداد.
وي به زیبایی زبان «اژدهاکشان» – به رغم انتقاد از واژگان بومی و غیرعمومی آن - اشاره کرد و افزود: کاش نویسنده در نوشتن بعضی عبارات بیشتر دقت میکرد و روی نثر داستانها وقت بیشتری میگذاشت.
او خطاب به عليخاني گفت: شما حتی اگر «کلیدر» را خواندهاید، بار دیگر آن را در دست بگیرید ،نه به این خاطر که بخوانید، که برای اینکه ببینید دولت آبادی چه کرده. در این رمان حتی یک کلمه نیست که آزار دهنده باشد.
ملک میان عبارات آغازین «کلیدر» را برای حاضران خواند و تاكيد كرد: دنیای عجیب و غریب داستانهای علیخانی اگر با ظرافت دولتآبادی خلق شود چه میشود!
او تصاویر داستانهای «اژدهاکشان» را به نقاشیهای امپرسیونیستها تشبیه کرد و گفت: عبارات زیبا و تصاویر ناب این کتاب، حسی نوستالژیک به من منتقل میکرد، انگار که در برابر نقاشیهای "مونه" ایستادهام.
بخش دیگر سخنان ملک میان درباره روایت و زاویه دید راوی در اين مجموعه بود. به گفته وی، جز دو داستان که راوي آنها اول شخص است، ديگر داستانهای این مجموعه راوی سوم شخص دارند.
ملک میان اظهار داشت: من اعتقادی به لزوم مشخص کردن قصه یا داستان بودن این مجموعه ندارم. با "فلوبر" هم عقیده هستم که گفت "قطعهای که خوش نوشته شده باشد لاجرم بر دل مینشیند."
به اعتقاد ملک میان، علیخانی نیز مانند هر نویسنده دیگری بازی کرده و بازیاش را نیز زيبا و جذاب ارایه داده است.
وي گفت: نویسنده اژدهاکشان به راحتی مینویسد "راوی دیگر روایت نمیکند و من هم دیگر چیزی نمیدانم."
نظر شما