یاسر موحدفرد، دبیرکل بنیاد فردوسی و مدیرعامل موسسه فردوسی توسی در گزارشی تحلیلی به فردوسیشناسی و شاهنامهپژوهی در ایران و جهان پرداخته است.
پیشینه فردوسیشناسی در ایران و جهان
در پایگاه رسمی یونسکو، تنها چهرهای که از میان مفاخر ایرانی به گونههای متفاوت از او یاد شده، حکیم فردوسی توسی است؛ در حالی که یا از دیگر مفاخر ایران، یک بار یادی شده یا به نام دیگر کشورها به ثبت رسمی رسیدهاند و یا تاکنون از این مشاهیر نامی برده نشده است. حکیم ابوالقاسم فردوسی، چهرهای نامآور و جهانی به شمار میآید و اثر سترگش شاهنامه، دانشنامهای جهانی است که تا کنون منازعهای بر سر ایرانی بودن او به وجود نیامده است.
ثبتهای جهانی شاهنامه فردوسی
«شاهنامه بایسنقری» در فهرست حافظه جهانی یونسکو در سال ۲۰۰۶ ميلادی به ثبت رسیده و از دیگر سو «هزاره سرایش شاهنامه» با پیشنهاد بنیاد فردوسی به نام ایران در فهرست رویدادهای فرهنگی، هنری و علمی یونسکو در دوسالانه ۲۰۱۰ - ۲۰۱۱ ميلادی به ثبت جهانی رسید.
با برپایی ۱۵ دوره بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی که بدان پاسداشت زبان فارسی هم افزوده شده است، پس از راهاندازی بنیاد فردوسی در ایران با همکاری نهادهای کارگزار فرهنگی، برنامههای دامنهگستری در سراسر گیتی برپا شده که برای کمتر چهرهای از مفاخر جهانی تا کنون برگزار شده است.
در فهرست میراث معنوی جهانی یونسکو «آیینهای پهلوانی و زورخانهای» در سال ۲۰۱۰ ميلادی به کوشش فدراسیون پهلوانی و زورخانهای ایران و «هنر نقالی» در سال ۲۰۱۱ ميلادی با همکاری پژوهشگاه میراث فرهنگی، بنیاد فردوسی، خانه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی به ثبت جهانی رسیده که بیتردید یکی از ویژگیهای این دو آیین و هنر ایرانی تاثیرپذیری از شاهنامه فردوسی است.
ثبت دو شهر مشهد و شیراز با نام شهر یادگیرنده و خلاق ادبی در یونسکو در سال ۲۰۲۰ میلادی نشانی دیگر از جایگاه ادبی ایران دارد که شاهنامه فردوسی بیشک در هزار سال فعالیتهای ادب پژوهشی نقشی اثرگذار دارد.
در ثبت جهانی مشهد با نام شهر یادگیرنده ادبی به کوشش شهرداری مشهد پشتیبانی بنیاد فردوسی هم دیده میشود.
آغاز جشنهای جهانی فردوسی
با برپایی «جشنهای جهانی فردوسی» همزمان در سال ۱۳۱۳ هجری خورشيدی، آرامگاه فردوسی در شهر توس از سوی انجمن مفاخر ملی که اکنون به انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تغییر نام داده بازسازی شد.
پس از آن «بنیاد شاهنامه» در ایران به سرپرستی زندهیاد استاد مجتبی مینوی راهاندازی شد و پژوهشهای دامنهداری در زمینه شاهنامهپژوهی در کشور آغاز شد؛ به گونه دقیق اما پژوهشهای گسترده در زمینه شاهنامهپژوهی در ایران از سال ۱۹۷۷ ميلادی همزمان با برپایی «جشنواره توس» ویژه بزرگداشت حکیم فردوسی توسی در ایران آغاز شد.
با انجام چنین رویدادهایی در چند دهه پیش به پیشنهاد رسمی ایران در سال ۱۹۹۰ ميلادی «گرامی داشت جهانی فردوسی» در یونسکو تصویب شد. پس از چندی و در نبود نهادهای پیشین در ایران از اسفندماه ۱۳۸۴ هجری خورشيدی «بنیاد فردوسی» به عنوان نهادی فرهنگی و مردمی با مجوز سازمان میراث فرهنگی پایهگذاری شد و برای پشتیبانی از این سازمان مردم نهاد در شهریور ۱۳۹۴ با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، «موسسه فرهنگی هنری فردوسی توسی» راهاندازی شده است که در زمینه آموزش هنرهای گوناگون با حضور مدرسان نامدار هنری فعال شده است.
راهاندازی پایگاه خبری شاهنامه ویژه پوشش رسانهای در زمینه فرهنگی، ادبی، گردشگری و میراث فرهنگی و هنرهای نمایشی، موسیقی، تجسمی، پوشاک ایرانی اسلامی و فیلم و سریال سینمایی از مهرماه ۱۳۹۷ فعال شده است. در عرصه رسانهای برای نخستین بار در ایران و جهان از نام شاهنامه در یک پایگاه خبری بهره گرفته شده است، شاهنامهنیوز تلاش دارد آخرین دستاوردهای شاهنامهای و رویدادها و جشنوارههای هنری را پوشش دهد.
برترین خبر این پایگاه خبری، اعلام آغاز فعالیت برای نگارش و پژوهش فیلم و سریال شاهنامه فردوسی با نام سیمرغ با مجری طرحی موسسه فردوسی توسی بوده است.
پژوهشهای فردوسیشناسان ایرانی در سطح جهانی
از دیگر سو، کوششهای یکصد ساله اخیر استادان همروزگارمان از زندهیادان ملک الشعرای بهار، مجتبی مینوی، عزیزاله جوینی و ایرج افشار تا استادان دکتر جلال خالقیمطلق، دکتر میرجلالالدین کزازی، دکتر فریدون جنیدی و دکترقدمعلی سرامی که جملگی بر سر نسخهشناسی، تصحیح و ویرایش شاهنامه فردوسی، عمر گرانمایه صرف کردند، باید در بازشناسی بزرگمردی همچون فردوسی اثرگذار باشد؛ از دیگر پژوهشهای ارزشمند در طرحی پژوهشی از سوی پروفسور چارلز ملویل ۷۳۰ نسخه مشهور از شاهنامه فردوسی که در گنجینه کتابخانهها و موزههای معتبر جهان نگهداری میشود از سوی دانشگاه کمبریج انگلیس نسخهبرداری شده است و در پایگاه رسمی این دانشگاه معتبر با نام پروژه شاهنامه در اختیار پژوهشگران قرار داده شده که نشان از اثرگذاری شاهنامه فردوسی دارد.
دانشنامه نگاری فردوسی توسی
حکیم فرزانه توس و فرزند برومند ایران، فردوسی بزرگ، دانشنامهنگاری است که به باور بسیاری از ایرانشناسان و استادان زبان پارسی در سراسر گیتی، بیگمان تنها نگاهبان تمدن ایرانیان باستان و پیونددهنده آن با تمدن دوره اسلامی است.
شاهنامه روایتگر تاریخ کشوری دانشپرورو هنردوست است که میتواند به عنوان پیشکشی از تمدن ایرانی و اسلامی، جان شیفتگان فرهنگ و ارزشهای انسانی را در سراسر جهان سیراب کند اما ما در شناخت و پاسداشت سرمایه ملی خود چه کردهایم؟ آیا همین که هر سال در روزی خاص به آرامگاه فردوسی برویم، مزارش را گلباران کنیم و از شاهکار جاودانهاش سخن بگوییم، کافی است؟
نیاز به پژوهشهایی نوین در زمینه دانشنامه جهانی شاهنامه
شاهنامه بزرگترین کتاب حماسی جهان است و زمان زیادی لازم است که یک شخص بتواند همه بیتهای آن را بخواند.
شاهنامه روایتگر تاریخ کشوری دانشپرور و هنردوست و پیوند دهنده تمدن ایران باستان و عصر اسلامی است.
آگاهیهای بنیادین حکیم توس از تاریخ ۱۰ هزار ساله پیشینیان توانسته شاهنامه را سرشار از مطالب آموختنی کند و پیشکشی از سوی فرهنگ و تمدن ایرانی به همه جهانیان باشد تا جان شیفتگان دانش و فرهنگ و هنر را سیراب نماید.
به دیگر سخن، حکیم توس به عنوان اندیشمندی ایرانی که بر زبان پارسی، چیرگی کامل داشت، پس از ۴۰ سال پژوهش در زبان، ادب و فرهنگ پارسی و همچنین با پیروی از آموزههای بلند قرآنی و بهره گیری از اندیشههای گرانقدر روایی، توانست پیوند دهنده پیشینیان و آیندگان باشد.وی با اشاره به اینکه حماسه سرای بزرگ ایران در آغاز شاهنامه به نامهای اشاره میکند که به صورت شفاهی در دست مردمان وجود داشته و به دست موبدان و خردمندانی از کشورهای گوناگون گردآوری شده است.
برگزیدن نام شاهنامه فردوسی
مردم ایران بزرگ نام میراث ایرانی را شاهنامه فردوسی برگزیدند؛ بدین معنا که نامه (کتاب) + شاه (بزرگ)، بزرگنامهای است که میراث ایرانیان و جهانیان با محور قرار دادن ایران را در قالب منظومهای داستانی روایت کرده است.
فردوسی خود نیز در بیتهای گوناگون برای نامیدن اثرش از عبارتهایی مانند نامه نامور، نامه شاهوار، نامه باستان، نامه راستان و... بهره گرفته و گاهی به آشکاری میگوید: من نه تنها به دورههای تاریخی ایران و جهان اشاره کردم بلکه در جای جای شاهنامه اندرزهایی را از داستانهای راستین که با تخیل آمیخته شده به کار بردم و برای همه مردم با هر بهره دانشی پروراندم و به زبان رمز سخن گفتم که نیاز به رمزگشایی دارد:
تو این را دروغ و فسانه مخوان
به یکسان روشن زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
بیتردید شاهنامه فردوسی یک دانشنامه جهانی است؛ در حماسه ملی ایران بخشهایی از تاریخ ایران و جهان، پیدایش دانشها، هنرها آیینها و رسمهای جهانی با محور قرار دادن ایران بزرگ همچون یک دایرةالمعارف ویا دانشنامه بزرگ پیش روی خوانندگان قرار دارد. پیشینه بسیاری از دانشها و هنرها در شاهنامه اشاره شده در حالی که این پیشینه در کتابهای دیگر کمتر نامی از آنها برده شده و در قرن کنونی هم پژوهشهای گستردهای برای بازشناسی این دانشها در حال انجام است؛ پزشکی، گیاهپزشکی و یافتن گیاهان دارویی برای درمان بیماران از دانشهای گوناگونی است که پارسیان را در دنیا سرآمد کرده و حماسه ملی ایران در همه داستانها بدانها ارج نهاده است.
همچنین در شاهنامه به پیدایی بومهای گوناگون، راههای زمینی و دریایی، مردمشناسی منطقهها، اصطلاحهای جغرافیایی سرزمینها، راههای آبی و خشکی و... به طور مستند پرداخته شده است و این دلیلی است که هزار سال است به شاهنامه گرایش دارند و هر کس به ظن خود می خواهد از آن بهره بگیرد.
جنبش پژوهشی فردوسی شناسی و شاهنامه پژوهی
شاهنامه در گذر قرنها به عنوان میراثی ارزشمند از گزند حادثهها و رویدادها مصون مانده است؛ اگر چه جنبش شاهنامه پژوهی در میان ایرانیان وجود داشته است و ادیبان و نویسندگان ایرانی با ذکر دلیل، خود را پیرو فردوسی دانستهاند از آن جمله میتوان به بزرگان ادبی سعدی، نظامی، مولوی و حافظ اشاره داشت که از شاهنامه بهرهها گرفتهاند اما جنبش شاهنامه پژوهی به طور جدی در قرن نوزدهم به وسیله اروپاییها آغاز شد که مهمترین انگیزه آنها نیز بازیابی تمدن خودشان بود؛ زیرا غربیها که با تحریفهای تاریخی خود، بخشی از تاریخ را نابود کرده بودند، سرانجام به این نتیجه رسیدند که باید بنابر وظیفه انسانی با پژوهشهای شاهنامه شناختی خود، سیر تمدن جهان را برای جهانیان بازگو کنند.
تا کنون بیش از ۷۳۰ نسخه مطرح و مشهور از شاهنامه در سراسر دنیا یافت شده است؛ کهنترین نسخه شاهنامه که هم اکنون در دست است، نسخه فلورانس است که دو قرن پس از سرایش شاهنامه کتابت شده و در بخش قرآنی موزه ملی فلورانس نگهداری میشده است. نخستین نسخه انتقادی از شاهنامه فردوسی ویراسته حمداله مستوفی بوده است.
دانش نسخهشناسی و تصحیح شاهنامه از قرن نوزدهم در اروپا به صورت دقیقتر انجام شد که از جمله تصحیح های مهم شاهنامه پژوهان اروپایی میتوان به تصحیح ژول مول، مسکو و بروخیم در آکادمی کشور شوروی سابق اشاره کرد.
در قرن هفتم هجری، بنداری اصفهانی گویا به سفارش پادشاهان عثمانی، شاهنامه را به زبان عربی ترجمه کرد البته بسیاری از برگردانهای شاهنامه نیز هنوز معرفی نشده است مانند برگردان دکتر آدام پولاک به زبان آلمانی که مربوط به ۵۰ سال پیش است و اکنون ویرایش شده که امیدوارم به زودی در اتریش چاپ شود.
تاثیر شاهنامه بر ادب دیگر کشورها فراوان بوده است؛ تاثیر شاهنامه بر ادب لاتین نیز کمتر مورد بررسی قرار گرفته است؛ به طور مثال بسیاری از داستانهای کوتاه حماسی در ادب ژرمانستیک (آلمانی)، برگرفته از شاهنامه فردوسی و پهلوانانی مانند رستم و سهراب است.
جالب است که کشورهای حوزه بالکان هم با اینکه شاهنامه هنوز به زبان بوسنیایی، صربی، اسلواکی و آلبانیایی ترجمه نشده و تنها سه هزار بیت از شاهنامه به آلبانیایی برگردان شده است، ارادت ویژهای به شاهنامه دارند!
انجمن ایرانشناسان اروپایی هر ۴ سال یکبار به میزبانی دورهای یکی از کشورهای اروپایی گردهمایی بزرگی از ایرانشناسان و فردوسیشناسان را فراهم میآورد.
برترین برگردانهای شاهنامه فردوسی به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و روسی بوده است؛ اگرچه ترجمههای شاهنامه فردوسی به اسپانیانی، کاتالونی و ژاپنی و بیش از ۴۰ زبان زنده دنیا انجام شده است اما هنوز کشورهایی که ردپای تمدن خود را در شاهنامه فردوسی میجویند هم به دنبال برگردان شاهنامه فردوسی به زبان خود هستند.
برگردان شاهنامه فردوسی به زبان کرهای یکی از همین ترجمهها بوده است که در حال انجام است؛ چه آنکه با توجه به وجود میراث مکتوب پارسی در گنجینه سلطنتی کره جنوبی از جمله کوشنامه بر وزن شاهنامه به نبرد برادر ضحاک با نوه فریدون پرداخته شده است و با توجه به آنکه ایرانیان در کشتیرانی سرآمد دنیا بودند، بدین روی به آسیای جنوب شرقی میرفتهاند که از آن جمله به تمدن شیلا یا کره کنونی برای تجارت میرفتهاند که ارتباطهای فرهنگی هنری فراوانی برقرار شده است.
فعالیتهای پژوهشی از بنیاد شاهنامه تا بنیاد فردوسی
از سال ۱۳۱۳ خورشیدی، انجمن آثار ملی که نام پیشین انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بوده است، بررسیهایی را در زمینه مفاخرشناسی انجام داد و حدود ۳۰ اثر تاریخی از جمله آرامگاه فردوسی را بازسازی کرد.
در سال ۱۳۵۰ موسسه تحقیقاتی بنیاد شاهنامه وابسته به وزارت فرهنگ و هنر در دوره پهلوی دوم با هدف پیشبرد پژوهشهای مربوط به شاهنامه فردوسی و تصحیح و نشر متن انتقادی شاهنامه و با سرپرستی زندهیاد دکتر مجتبی مینوی راهاندازی شد.
پس از انقلاب اسلامی، بنیاد شاهنامه همراه با چند موسسه پژوهشی دیگر در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی) ادغام شد و فعالیتهای خود را در زمینه شاهنامه پژوهی ادامه داد تا اینکه در سال ۱۳۷۳ منحل شد اما همچنان اسناد پژوهشی آن به عنوان گنجینهای ملی نگهداری میشود.
بنیاد فردوسی که در سال ۱۳۸۴ راهاندازی شده، نهادی کاملا مردمی است و ارتباطی با بنیاد شاهنامه پیشین ندارد. این بنیاد مردمی تا کنون در حد توان خود فعالیتهایی را برای معرفی شاهنامه به جهانیان انجام داده که از جمله آن ها میتوان به ثبت هزاره پایان سرایش شاهنامه در دوسالانه ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ یونسکو و ثبت هنرنقالی در سال ۲۰۱۱ میلادی با همکاری پژوهشگاه میراث فرهنگی، خانه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در فهرست میراث معنوی یونسکو اشاره کرد.
ثبتهای ورزشی مرتبط با شاهنامه فردوسی
همکاری در ثبتهای ورزشی مرتبط با شاهنامه فردوسی از دیگر فعالیتهای جهانی ماندگار بنیاد فردوسی بوده است.
ثبت جهانی آیینهای پهلوانی و زورخانهای ایران در سال ۲۰۱۰ میلادی به کوشش فدراسیون ملی پهلوانی و زورخانهای ایران در یونسکو به انجام رسیده است.
ثبت جهانی آیین چوگان با نام چوگانبازی سوار بر اسب همراه با روایتگری شاهنامه فردوسی و موسیقی سنتی ایرانی به کوشش فدراسیون ملی چوگان در سال ۲۰۱۷ در سازمان جهانی یونسکو به نام ایران به فرجام رسیده است.
پس از ثبت جهانی کشتی پهلوانی در اتحادیه جهانی کشتی در اردیبهشت سال ۱۳۹۵ با تأیید اتحادیه جهانی کشتی، فدراسیون جهانی کشتی پهلوانی به میزبانی ایران راهاندازی شد؛ این در حالی است که کشتی باچوخه که در شاهنامه فردوسی بدان پرداخته شده است هم در سال ۲۰۱۰ میلادی در اتحادیه جهانی کشتی به ثبت جهانی رسیده است و مجوز راهاندازی فدراسیون جهانی کشتی باچوخه به ایران واسپاری شده است.
مشکلهای فراروی ثبت جهانی آرامگاه فردوسی
پیشنهاد بازسازی مجموعه فرهنگی تاریخی توس، راهاندازی فرهنگسرای فردوسی و تدوین دانشنامه شاهنامه از برنامههای بنیاد فردوسی بوده است اما هیچگاه بودجهای رسمی بدانها تعلق نگرفته است.
در این زمینه پیشنهادهای گوناگونی به نهادهای کارگزار فرهنگی داده شده است؛ احیای مجموعه فرهنگی تاریخی توس، بارها در دستور کار قرار گرفته است اما به دلیل سلیقهای رفتار کردن نهادهای اجرایی با بنیاد فردوسی همکاری نمیشود حتی کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی بارها بودجههایی برای این بنیاد فردوسی اختصاص داد و آن را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان برنامه و بودجه در طی ۱۵ سال ابلاغ کرده است که هیچ گاه به این بنیاد فردوسی حتی کمکی مالی نشده است، چه برسد به اعطای بودجه که حق قانونی پژوهشگران و هنرمندان و فعالان فردوسی شناسی در سراسر ایران است.
همچنین نهادهایی متولی دیگر مانند شهرداری تهران و شهرداری مشهد ویا دیگر نهادهای کارگزار فرهنگی که بودجههای کلان فرهنگی دارند با وجود دستورهای پی در پی مدیران خود، حاضر نشدهاند به خاطر پاسداشت سرمایه ملی ایران با بنیاد فردوسی همکاری درخوری داشته باشند!
راهاندازی مرکز تخصصی شاهنامهپژوهی
وجود مرکزی تخصصی ویژه شاهنامه شناسی ضروری است؛ اگر همه اسناد و مدارک درباره شاهنامه فردوسی که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نگهداری میشود، تصحیحها و نسخههای خطی و غیرخطی شاهنامه در ایران و جهان و پژوهشهای گوناگون در این زمینه در مرکزی گردآوری شود و همه پژوهشگران و هنرمندان از آنها بهره بگیرند، یک گام بزرگ به جلو در عرصه شاهنامه شناسی خواهد بود.
تدوین کتاب درسی شاهنامه فردوسی
اگر تدوین درس دانشنامه شاهنامه فردوسی در وزارت علوم ویژه همه رشتهها با توجه به پیشینه دانشی و هنری ایرانی در این میراث مکتوب انجام شود و در کتابهای درسی وزارت آموزش و پرورش نیز اهتمام بیشتری انجام پذیرد، امکان راهاندازی کرسی «شاهنامهپژوهی» در دانشگاهها نیز فراهم خواهد شد.
دانشگاههای ایرانی هم در این زمینه کوتاهی کردهاند؛ چون ما یک کرسی درباره شاهنامهپژوهی در کشور نداریم، پژوهشهای فردی رایج شده است.
هیچ مرکز علمی برای پژوهش در حوزه مفاخر وجود ندارد نه تنها درباره فردوسی شناسی در زمینه مولوی شناسی، سعدی شناسی و حافظ شناسی هم اگر بخواهیم کار کنیم، تحقیقهای جسته و گریختهای پیدا می کنیم؛ در حالیکه غربیها به جای ما دارند پژوهش میکنند، جالب است بدانید که دانشگاه کمبریج، بودجه کلانی را به شاهنامه پژوهی و گردآوری نسخههای گوناگون شاهنامه از سراسر کشورهای جهان اختصاص داده است، زیرا آنها سرمایه ملی ما را بهتر از خود ما میشناسند.
بنابر یک نظرسنجی که درباره میزان آشنایی دانشجویان با شاهنامه صورت گرفت، تنها سه درصد از دانشجویان، حماسه سرای بزرگ کشور خود را میشناختند که آشنایی آنها هم در حد درسهای مدرسه بوده است!
دلیل این ناآشنایی هم نبود نهادی فعال در این زمینه است و اگر آن مرکز خاص که پیشنهاد نمودم، ساخته نشود قطعا در آینده برای انجام فعالیتهای پژوهشی و فرهنگی دچار مشکل میشویم.
فردوسی و شاهنامه نباید به ۲۵ اردیبهشت ماه هر سال محدود شود؛ فعالیتهای برخی از ادیبان و حتی قطبهای ادبی در دانشگاهها و دانشکدههای زبان و ادب فارسی درباره بازشناسی فردوسی نیز منحصر به گلباران آرامگاه، سخنرانی و بیانیه در روز بزرگداشت شده است؛ در حالی که باید اجازه بدهیم مفاخر ایرانی اسلامی برای توده مردم و قشرهای متخصص همه رشتههای علمی و هنری قابل بهرهگیری شوند، نه اینکه به حضور افرادی خاص در یک جلسه رسمی محدود شوند.
با تاکید بر عزم ملی برای آگاهسازی مردم با میراث ارزشمندشان شاهنامه فردوسی، باید گفت تنها حلقهای که هنوز میتواند نسلهای گوناگون ایرانی را کنار هم بنشاند، شاهنامه فردوسی است.
بهرهگیری از اثرهای هنری برای بازشناسی شاهنامه فردوسی
بنابراین باید داستانهای زیبای اسطورهای و پهلوانی شاهنامه به صورت فیلم و سریال به تصویر درآید و بازیهای رایانهای شاهنامهای به گونه فراگیر ساخته شود.
میبایست سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد سینمایی فارابی و نهادهای متولی دیگر مانند سازمان صدا و سیما و سازمان سینمایی حوزه هنری از ساخت فیلم و سریالهایی درباره شاهنامه فردوسی پشتیبانی کنند؛ فیلمهای هالیوودی را نکوهش میکنیم اما در مقابل آن کاری درخور ارایه نمیدهیم.
زبان هنر هم به یاری شاهنامه آمده است و برخی از هنرمندان از جمله استاد شاهین فرهت، زبان شاهنامه را به صورت موسیقی کلاسیک ارایه کرده است و استاد شهرام ناظری، موسیقی حماسی شاهنامه را پس از هزار سال با تلفیق موسیقی مقامی و محلی و سنتی ایرانی احیاء کرده و دیگر هنرمندان موسیقی سنتی همچون همایون شجریان و بسیاری دیگر تلاش کردهاند تا شاهنامه فردوسی در دستگاههای موسیقی سنتی ایرانی بازخوانی شود.
با نگاه رایجی که گفته میشود، شاهنامه قابل فهم نیست، مخالفام و بر این باورم که اگر به گونههای هنری همچون هنرهای نمایشی، شاهنامه برای مردم اجرا شود پیر، جوان و حتی کودکان را مجذوب میکند که این اتفاق بارها در زمینه هنرهای نمایشی اتفاق افتاده است، تلاشهای ارزنده هنرمندان هنرهای نمایشی از جمله فعالیت داود فتحعلی بیگی در مرکز نمایشهای آیینی سنتی و اجراهای نمایشی هنرمندانی همچون پری صابری، شکرخدا گودرزی، رسول نجفیان و... در خور توجه بوده است.
البته فقط نباید مدیران متولی را مقصر دانست بلکه باید پرسید خود مردم چقدر در مورد شاهنامه فردوسی و شناخت سرمایه ملیشان کار کردهاند؟
باید همان گونه که ساخت مکانهای عمومی تبلیغ میشود، نذر فرهنگی هم به ویژه از سوی سازمان اوقاف و امور خیریه، موقوفهها و آستانها در میان مردم ترویج شود. مردم باید خود نیز به صحنه بیایند و همچون خیزش شاهنامه خوانی کودکان و نوجوانان و راهاندازی انجمنهای شاهنامه خوانی در شهرهای گوناگون ایران که موجب شد احیای هنر نقالی شدهاند در پاسداشت سرمایههای ملی خود بکوشند.
نظر شما