پوشکین و مکاتب ادبی
پوشکین که اشعار خود را از دبیرستان در قالب کلاسیسیسم آغاز کرد، کار خود را از دهه 1820 در قالب رمانتیسم پیش برد و در نهایت با رئالیسم به پایان رساند.
جاناله کریمیمطهر با یاد کردن از او بهعنوان «خورشید ادبیات روسی» میگوید: «آثار وی در تاريخ ادبيات روسيه و جهان جايگاه ويژهای دارد و از لحاظ محتوا و سبك بسيار متنوع است. او در ژانرهای مختلف ادبي، آثاري گرانقدر و جاودان از خود بهجا گذاشت، كه با وجود گذشت نزديك به دويست سال از نگارش آنها، هنوز هم در بين خوانندگان روسيه و جهان از جايگاه ويژهای برخوردار است. حتي در عصر حاضر نيز كارگردانان تئاتر و سينما و موسيقيدانان بزرگ روسيه، فيلمها، اپراها و موسيقيهاي جاوداني را براساس آثار او خلق ميكنند. او را بنيانگذار زبان ادبي معاصر روسي و معيار سنجش زبان و ادبيات روسي ميدانند؛ و زمانيكه ميخواهند از زبان كسي تعريف کنند، ميگويند كه زبان او به زبان پوشكين شبيه است. لئو تالستوي، نويسنده بزرگ روسيه، در تمجيد از زبان نثر آنتون چخوف، او را به پوشكين تشبيه ميكند. تالستوي پس از مرگ چخوف در مصاحبهای عنوان كرد: «چخوف، پوشكين نثر ماست». یعنی چخوف توانایی بینظیری در نثر دارد، همانطور که پوشکین در نظم چنین توانایی را داشت.»
پوشکین در ایران
احتمالا مخاطب ایرانی بیش از همه آثار پوشکین او را با رمان «دختر سروان» و ترجمه «پرویز ناتل خانلری» میشناسد.
کریمیمطهر در این رابطه میگوید: «بالغ بر صد سال از آغاز ترجمه و مطالعات آثار پوشکین در ايران میگذرد: ترجمه اولین آثارش در ایران، به سال 1916 میلادی (1295) برمیگردد. در این سال «قصه ماهی و ماهیگیر» به نثر به زبان فارسی برگردانده شد. 11 سال بعد در سال 1927 (1306) در شهر رشت داستان «دوبروسکی» در مجله «ایران کبیر» به چاپ میرسد؛ در پی آن، پس از چند سال «بیبی پیک (گلابی)» و «تیر تپانچه» ترجمه و منتشر میشود. پس از آن در سال 1310 «دختر سلطان» را پرویز ناتل خانلری از زبان فرانسه به فارسی ترجمه کرد. البته در سالهای بعد مترجمانی دیگری این اثر را با عنوان «دختر سروان» و «دختر کاپیتان» نیز بازترجمه و منتشر کردند. در ضمن طی صد سال گذشته، اکثر آثار پوشکین به زبان فارسی ترجمه شدهاند، حتی بعضی از آنها توسط مترجمان مختلف بازترجمه و بازچاپ شدهاند.»
وی ادامه میدهد: «پیش از ورود ترجمه آثار نویسندگان روسی، رجال تحصیلکرده ایران با آثار نویسندگان بزرگ روسی از جمله پوشکین و تالستوی به زبان اصلی و نیز با ترجمه آثارشان به زبانهای اروپای غربی آشنا بودند؛ ملاقات و مکاتباتی نیز با آنها داشتهاند. در تأیید این مطلب میتوان به ملاقات پوشکین با شاعر ایرانی بهنام فاضل خان گروسی در سال 1829 م. (1210) در تفلیس اشاره کرد. پوشکین عنوان کرد که فاضل خان انتظار داشت مرا در پتربورگ ببیند و متأسف بود از اینکه ملاقات ما طولانی نبود. این نشان از آن دارد که شاعر ایرانی که در تهران زندگی میکرد، پوشکین را میشناخت و انتظار داشت که با او در پایتخت روسیه ملاقات کند. ميرزا محمد معروف به فاضل خان گروسي متخلص به شیدا (1259-1198 قمری) از ادبا و شاعران دوران قاجار است. او از اعضاي هيأت نمايندگي خسرو ميرزا بود كه پس از مرگ گريبايدِف وزیر مختار روسیه در تهران، براي عذرخواهی عازم روسيه شد و در راه ملاقاتي هم با الكساندر پوشكين در قفقاز داشت. پوشکین دربارۀ این ملاقات در اثر «سفر به ارزروم» نوشته است. پوشکین شعری به فاضل خان تقدیم و در آن اشاره میکند گرچه بهار در سرزمین روسیه کوتاه و هوا در سرزمین او سرد و راه به سوی سرزمینهای شمالی دشوار است، ولی نامهای حافظ و سعدی برای آنها نامهای آشنایند:
تقدیم به فاضل خان
راهت به سوی شمال سخت ما،
و رشادت کنونیات، خیرخواهانه است،
جایی که بهار، کوتاه حکمرانی میکند،
لیک آنجا حافظ و سعدی،
نامهای آشنایند...
تو از سرزمین نیمه تاریک ما دیدار میکنی،
رد پایی بگذار...
گلهای فانتزی شرقی را
بر برفهای شمال پراکنده ساز. (1829)
البته مطالعات پوشکین در ایران مرهون تلاشها و فعالیتهای ادبی اساتیدی مانند علیاصغر حکمت، سعید نفیسی، بزرگ علوی، ابوالقاسم لاهوتی و پرویز ناتل خانری است.»
جایگاه پوشکین در ادبیات جهان
«یوگنی آنگین» و «سوارکار مفرغی» از جمله آثار منحصر به فرد پوشکین هستند که در قالب رمان اما به صورت منظوم به رشته تحریر درآمدند و جزو تاثیرگذارترین داستانها در ادبیات روسیه به شمار میروند. اهمیت دیگر یوگنی آنگین از این روست که پوشکین سال 1825 آن را در چارچوب رمانتیسم شروع کرده اما رفته رفته دچار تحول میشود و میبینیم که در انتهای اثر(سال 1832) کاملا به رئالیسم گرویده است.
کریمیمطهر درباره اهمیت پوشکین برای جهان ادبیات میگوید: «پوشکین پدیدهای فوقالعاده در ادبيات روسیه و جهان است كه در آثارش ایدههای جهانی میدرخشند. روش پوشكين در توصيف ایده، فرهنگ و نوابغ ديگر كشورهای جهان مخصوص به خودش بود؛ هیچکس مانند پوشکین توانایی و قابلیت مبدل شدن به انسان دیگر ملل و اینچنین موثق از زبان او حرف زدن را ندارد. داستایفسکی در سالگرد پوشکین به سال 1880 نطقی آتشین و پر احساس ایراد کرد و در ارتباط با پوشکین گفت: «در آثار پوشکین ایدههای جهانی میدرخشند. شخصیتهای شاعرانه دیگر ملل و نوابغ آنها انعکاس پیدا کردهاند. البته در ادبیات اروپا نوابغ هنری بزرگی مانند شکسپیرها، سروانتسها و شیلرها بودند، ولی یک نفر از آنها را نشان بدهید که مانند پوشکین اینچنین قابلیت پذیرش جهان را داشته باشد...» بزرگترین شاعران اروپایی هیچوقت نتوانستهاند مانند پوشکین در آثار خود با چنین توانی نوابغ دیگر ملل و حالوهوای آنها، عمق پنهان روحیاتشان، غم و تمایلات آنها را نشان بدهند. برعکس، شعرای اروپایی، اغلب زمانیکه به ملل دیگر روی میآوردند، آنها را با فرهنگ خود مجسم و به روش خود درک میکردند. فقط پوشکین، یکی از شاعران جهان است که این قابلیت را دارد که در دیگر ملل خود را مجسم میکرد... در ادامه داستایفسکی در ارتباط با شعر «تأسی از قرآن» پوشکین گفت: «مگر او (پوشکین) در این شعر مسلمان نیست؟ مگر این روح قرآن و شمشیر اسلام نیست؟ نیروی با عظمت ایمان نیست؟»
پوشکین و سعدی
آنچه در بررسی زندگی و آثار پوشکین آشکار میشود علاقه ویژه او به فرهنگ شرقی است و بهطور خاص میتوان تاثیر «سعدی» را در آنچه از پوشکین به یادگار مانده حس کرد.
کریمیمطهر در همین رابطه میگوید: «ويژگي پوشكين در توصيف فرهنگ ایرانی، ادبیات فارسی و داستانهای قرآنی و همچنین نابغه بزرگ ادبیات ايران سعدی آنقدر زياد است كه در سال 1824 پس از چاپ منظومه «فواره باغچهسرای» با سرلوحهای از سخنان سعدی، شاهزاده شاليكوف ناشر مجله «دامسكي ژورنال» به او لقب «سعدي جوان» داده است، چرا كه پوشكين در ادبيات روسيه برای اولين بار در اشعار دلربای خود نشان داد كه چگونه بايد سعدی نابغه ايراني را توصيف كرد.
بررسیهای بهعمل آمده نشان میدهد تنها یک نقل قول از سعدی در سخنان آغازين (سرلوحه) منظومه «فواره باغچه سرای»: «بسياري چو من فواره (چشمه) را ديدهاند، اما برخي از آنان ديگر در عالم وجود نيستند و ديگران نيز در بلاد دور سياحت ميكنند. سعدی» که برداشتي از ابیات 479 و 480 بوستان سعدی است از سال 1822 تا 1831 هفت مرتبه در آثار پوشکین به صورت مستقیم یا غیرمستقیم و دو مرتبه نیز به صورت پیشنویس در یادداشتهای وی به کار برده شده است. در ضمن نام سعدی در فهرست اعلام مجموعه آثار پوشکین، پانزده مرتبه ذکر شده است... علاوه بر این، پوشکین چندین بار این سخنان سعدی را بدون تغییر، در نامهها و متون منثور خود نیز به کار برده است. بعدها پوشكين در رمان منظوم و شاهكار خود با نام «يوگئني آنگين» يكبار ديگر از اين كلمات سعدي استفاده كرد؛ در واقع او رمان را با این ابیات سعدی به پایان میرساند: «برخي ديگر در عالم وجود نيستند، بعضيها در دور دست هستند، همانطور که سعدی یک زمانی گفت».»
پوشکین و «جهان وطنی»
کریمیمطهر در خاتمه پیرامون شخصیت بیمرز پوشکین که او را به فردی فراتر از یک انسان روس بدل کرده میگوید: «هیچکس مانند پوشکین توانایی و قابلیت مبدل شدن به انسان دیگر ملل و اینقدر موثق از زبان او حرف زدن را ندارد. همانطور که اشاره شد پوشكين در ميان نويسندگان روسی كه تحت تأثير آثار و مفاخر مشرقزمين بودهاند، جايگاه ويژهای دارد. محققان روسي ابعاد مختلف آثارش را با نگرشهای متنوع ارزيابي كردهاند و در سالهای اخير ارتباطات ادبی پوشكين را نيز با جديت مطالعه و آثار او را در ارتباط با آثار نويسندگان و شاعران برجسته جهان بررسي كردهاند؛ كه براي نمونه ميتوان به همايش بينالمللي «گفتوگوي فرهنگها: حافظ، گوته و پوشكين» اشاره كرد كه از سيويكم ارديبهشت ماه تا يكم خرداد ماه سال 1382 در انستيتوی ادبيات جهان ماكسيم گوركی وابسته به آكادمي علوم روسيه، با حضور جمع كثيری از فرهنگدوستان ايران، روسيه، آلمان، تاجيكستان و ساير كشورها در مسكو برگزار شد. بسیاری از آثار پوشکین تحت تأثير فرهنگ و آثار مشرقزمين نگاشته شدهاند؛ ولي اين دسته از آثار پوشكين، بهويژه اشعاری كه با الهام از فرهنگ ایرانی، ادبیات فارسی و قرآن كريم سروده شدهاند، كمتر در گذشته مورد توجه مترجمان و محققان ايراني قرار گرفته و تا به امروز در حد و اندازهای كه شايسته آن است، ترجمه و تحليل نشده است. امیدوارم در آینده این بعد از چهره این نویسنده و شاعر بزرگ روسیه نیز بیشتر نشان داده شود تا شناخت آثار و افکارش دقیقتر و کاملتر گردد.»
پدر ادبیات مدرن روسیه
پوشکین در واپسین سالهای حیات خود، با گوگول ملاقات کرد و در مواجهه با نقش کمدی در آثار او به وجد آمد. وی همچنین یک سال پیش از مرگ خود، مجلهای را در روسیه بنیان گذاشت که از آن بهعنوان نشریه فاخر قرن نوزدهم این کشور یاد میشود. او که لقب «بنیانگذار ادبیات مدرن روسی» را یدک میکشد، این عنوان را بیش از همه به خاطر خلق اثر منحصر به فرد «رمان منظوم» و همچنین شکوفایی ظرفیتهای ادبی زبان روسی دارد. او در خانوادهای اشرافی متولد شد و رشد میکرد که فرنگیمآبی یک ارزش بود و از کودکی معلم فرانسه داشت، آشنایی خود با زبان روسی در خانواده را تنها از دایه خود به یادگار داشت. پوشکین در جامعهای که تا پیش از او ادبیات را در انحصار کلیسا میدید، جامعه خود را از گرایش به فرهنگ فرانسوی رهانید و ادبیات روسی را زنده کرد.
دیگر گزارشهای ایبنا پیرامون داستاننویسان بزرگ تاریخ:
دوامی که سروانتس بر جریده عالم ثبت کرد
۲. جاناتان سویفت (۱۶۶۷ – ۱۷۴۵)
نابغهای مهجور نزد ایرانیان
۳.یوهان ولفگانگ فون گوته (۱۸۳۲ – ۱۷۴۹)
چرا از رمانهای گوته در ایران استقبال نشد؟
۴. جین آستین (۱۸۱۷ – ۱۷۷۵)
بانوی رمانهای رئالیستی
۵. ماری آنری بیل(استاندال) (۱۸۴۲ – ۱۷۸۳)
روانشناس عشق، سیال بین رمانتیسم و رئالیسم
نظر شما