محور دوم؛ تاریخ تصوف در مصر
کسانی که معتقدند تصوف در مصر با روی کار آمدن دولت فاطمیان پدیدار گشته در اشتباه هستند. به این علت که مصریها از زمان حضور محمد بن ابوبکر و مالک اشتر نخعی (۱) و پیش از آنها، به هنگام استقرار عمار یاسر در مصر در زمان خلافت عثمان بن عفان، به خاطر عشق به اهل بیت (ع) شیعه شده و با تصوف آشنایی پیدا کردند و دیگر آنکه مصریها به طور کلی از زمان شروع تاریخ با مسئله مقدس شمردن زندگی پس از مرگ و همچنین با «اُزیریس و ایزیس» (از اساطیر مصر باستان) و دادگاه الهی در جهان پس از مرگ آشنا بودند.(۲)
و چون یک پیوند قوی میان اهل تصوف و اهل بیت (ع) وجود دارد. تقریباً همه مشایخ طریقت صوفی، منتسب به فرزندان امام حسن و امام حسین (ع) هستند. به طور ویژه مصریها در زمان خلافت فاطمیان با دل و روحی وابسته به تشیع و آمیخته با قداست فرزندان پیامبر (ص) که متعلق بودند به امام علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) زندگی کردند. مصریها دولت فاطمی را دولت مصر مینامیدند؛ ولی بعد از سقوط خلافت فاطمیان و روی کار آمدن ایوبیان و نزدیک به یک قرن ممانعت از برگزاری نماز در الازهر، مصریها سرگشته و سرگردان شدند.
بعد از روی کار آمدن ممالیک که نخستین حاکم آن «ظاهر بیبَرس بُندُقداری» بود، مصریها به یک کشف نبوغ آمیز دست یافتند. آنها به تصوف سنی گرویدند، یعنی در همان حال که اهل بیت (ع) را مقدس میدانستند صحابه پیامبر (ص) را محترم میشمردند. از اینجا بود که طریقتهای صوفی در همه نقاط مصر گسترش یافت و شاعران به مدح پیامبر (ص) روی آوردند و نام مقدس حسن، حسین، علی، زهرا و فاطمه (سلام الله علیهم) و دیگر اسمهای مرتبط با خاندان پیامبر گرامی (ص) فراگیر شد.
آنها تولد امام زادگانی را که در قاهره و دیگر شهرهای مصر دفن شده بودند، در محل دفن آنها و در مکانهای مانند مقام حضرت زینب (س) مسجد رأس الحسین (ع)، سیده نفسیه و مسجد زین العابدین جشن میگرفتند. و پیشوایان تصوف در مصر در شهرهای طنطا، اسکندریه، قنا، اسیوط و جیزه حضور داشتند و شیوخ الازهر با روح عرفان و تصوف ارتباط گرفتند، از مهمترین علمای صوفی میتوان به عزالدین بن عبدالسلام در دوران «ظاهر بیبَرس» اشاره کرد و همچنین از شیخ الحِفْنی الخلْوتی (ت ۱۱۸۱ ه)، شیخ عبداللَّه الشَّرقاوی (ت ۱۲۲۷ ه)، شیخ الباجوری (ت ۱۲۷۶ ه)، شیخ مصطفی العروسی (ت ۱۲۹۳ ه)، شیخ المهدی العباسی (ت ۱۳۱۵ ه) که همگی از اساتید الازهر و از بزرگان تصوف بودند نام برد.
در خصوص اساتید معاصر الأزهر که مشی صوفی دارند میتوان از دکتر احمد طیب و پیش از او دکترعبد الحلیم محمود، محمود شلتوت والخضر حسین نام برد. همچنین مرحوم شیخ محمد متولی شعراوی مفسر مشهور قرآن کریم و نویسنده کتاب «من از نسل اهل بیت (ع) هستم» از بزرگترین علمای معاصر منتسب به تصوف به شمار میرود. دکتر احمد عمر هاشم و دکتر علی جمعه مفتی سابق مصر نیز از جمله بزرگان متصوفه در حال حاضر هستند.
مسئله حائز اهمیت برای ما این است که تصوف در همه مصر انتشار و گسترش یافته است تا جایی که میتوان ادعا کرد قریب به اتفاق مصریها به نوعی با طریقتهای صوفی در ارتباط هستند؛ این زمانی است که ما بخواهیم شرایط کلی حاکم بر جامعه مصر را مورد ارزیابی قرار دهیم، ولی شمار مریدان ثبت شده در طریقتهای مختلف صوفی شاید حدود ۱۰ میلیون نفر باشد.
عرفان و تصوف بر جنبههای مختلف زندگی مردم مصر تاثیر گذاشت. نقل قولی منسوب به محیی الدین بن عربی وجود دارد که میگوید: «هر هنری که در خدمت علم نباشد، قابل اتکا واعتناء نیست» (۳) و در سایه این مقوله روشن میشود که چگونه نوآوری متصوفان مصری در موسیقی به علم موسیقی خدمت کرد.
میراث تصوف در فعالیتهای قرآنی
مصر در تجوید و ترتیل قرآن کریم سرآمد و پیشرو بوده و هست. همچنان مدرسه قرآنی مصر، مادر مدارس قرآنی در جهان اسلام است و این برگرفته از میراث تصوف و موسیقی محلی آمیخته با روح دنیایی و عمق ایمان است.
مدارس قرآنی مصر از دیرباز تا کنون فعال بوده و هستند از مشهورترین اساتید این مدارس میتوان به محمود خلیل الحصری، مصطفی إسماعیل، محمد صدیق المنشاوی، عبدالباسط عبدالصمد، محمود علی البنا و دیگران اشاره کرد و بسیاری از قاریان مصری از آبشخور اساتید مذکور و مدارس عرفانی شان سیراب میشوند. در کنار قاریان، شاعران و مدیحه سرایان پیامبر گرامی (ص) و اهل بیت (ع) وجود دارند اسامی برخی بزرگان آنها به این شرح است نقشبندی، نصرالدین طوبار، کامل یوسف البهتیمی، محمد الطوخی و...
سردمداران وهابیت تلاش کردند سبک تلاوت قرآنی خودشان را در جهان گسترش دهند؛ ولی آنها در مقابل سبک و روش تلاوت مصریها ناکام ماندند، چرا که مکتب وهابی و مدرسه قرآنی آن اصولاً از روح و موسیقی خالی است.
تصادفی نیست که بزرگان هنر موسیقی و غناء در مصر در اوایل و اواسط قرن بیستم، اساتید و خوانندگانی مثل محمد عبدالرحیم المسلوب، درویش الحریری، یوسف المنیلاوی، محمود صبح، أبوالعلا محمد، علی محمود، زکریا أحمد، سید درویش، ریاض السنباطی، محمد عبد الوهاب، أم کلثوم، محمد فوزی و دیگران بودند.
از زیر عبای این خوانندگان کسانی بیرون آمدند که آواز عربی را متحول کرده و قدرت تاثیرگذاری آن بر جان و روح انسانها را به اوج رساندند. حتی کسانی که در غنای زمینی نبوغی پیدا کردند، همان کسانیاند که مقامات صوفی را هضم و جلوههای آن را درک کرده و نسل به نسل آن را انتقال دادهاند. یک تعبیر مشهور عربی میگوید: «بیشتر آنها زیر دست خوانندگان قدیمی کار میکردند؛ سپس خود تبدیل به بزرگان و چهرههای معروفی شدند که از بطن آنها چهرههایی جدیدی پدیدار شد.»
از این رو، جای شگفتی نیست که طه حسین استاد برجسته ادبیات عرب بر اهمیت فرهنگی هنر تلاوت و تجوید و خوانندگی و به طور کلی بر موسیقی تاکید میکرد. این عرصهای بود که صوفیان مصری تاثیر بسزایی بر آن داشتند و این تاثیرگذاری در زمینههای مختلف خودنمایی میکرد و برخی از آنها مثل بلاغت ادبی، هنر و زیبایی از هم پوشانی و آمیختگی خالی نبودند. (۴)
آیینهای مربوط به فاطمیان بخش بزرگی از مراسمهای مذهبی مصریها را تشکیل میداد و در پیکربندی شخصیت علاقهمند مصریها به شادمانی و دوست داشتن اهل بیت (ع) نقش بازی میکرد البته با تفاوت در درجه پایبندی به اصول فقهی که مشخصه بارز مذهب شیعی اسماعیلی است. (۵)
مصریها همچنان از دستاوردهای فرهنگیای که در زمان خلافت فاطمیان به وجود آمد، بهرهمند شدند. با اینکه از خلافت فاطمیان حدود دو قرن میگذرد ولی این دستاوردها بدون اینکه غبار زمان به خود بگیرد نسل به نسل منتقل شده است.
این در حالی است که بسیاری از منابع تاریخی تاکید میکنند که صلاح الدین ایوبی تلاش گستردهای را برای از بین بردن آثار و فرهنگ فاطمیان انجام داد و ظلم خود را به جایی رساند که اقدام به سوزاندن کتابها و به طور خاص کتابخانه «دار العلم» کرد؛ کتابخانهای که دو میلیون و دویست هزار کتاب و دهها سند و نسخه خطی مهم مربوط به خلافت فاطمیان در آن وجود داشت و این منابع میتوانست دوره خلافت فاطمیان را به شکل بهتر و واضحتری به ما بشناساند. (۶)
ایوبیان در زمان حکومتشان، تا حدودی در ایجاد آشفتگی ذهنی برای مصریها در مورد خلافت فاطمیان موفق شدند؛ ولی آیینهای فاطمیان در محافل برخی مریدان که توانسته بودند این آیینها را حفظ کنند، به صورت نسل به نسل تا به امروز زنده مانده است. (۷)
صالح الوردانی در پژوهشی با عنوان «شیعه در مصر» یادآور میشود که مصر همچنان برخی آیینهای مربوط به شیعه را حفظ کرده است، سقوط خلافت فاطمیان در مصر تأثیر خود را بر جنبش متصوفه نشان داد و باعث شد مصریها برای فرار از ظلم و ستم ایوبیان نسبت به صوفیها روش «تقیه» را در پیش گیرند. (۸)
در گذر زمان، تسنن که از روی تقیه توسط مردم مصر به عنوان مذهب آنها اعلام میشد به دست نسلهای بعدی از ادعای صرف به حقیقت تبدیل شد. شایان ذکر است که احمد عرابی که انقلاب عربی در مصر را رهبری کرد از «شریف زادگانی (سادات)» بود که خودشان را به فرزندان علی بن ابی طالب (ع) منتسب میکردند. پیش از او عمر مکرم و محمد کریم نیز دو رهبر انقلابی که انقلاب علیه عثمانیها و فرانسویها را در آغاز قرن نوزدهم رهبری کردند، از سادات صوفی بودند.
آداب و رسوم فاطمیون
آیینها و جشنهای ماه رمضان در صدر آیینهای به جای مانده از خلافت فاطمیان است –مصریها به ماه مبارک رمضان بسیار اهمیت میدهند و از چند روز مانده به شروع ماه مبارک خیابانها و خانهها را آذین بندی و شیرینی و آجیل برای شبهای ماه مبارک تهیه میکنند - جشن میلاد پیامبر گرامی اسلام (ص) تنها مراسمی است که شاید بتوان گفت با مراسمهای ماه مبارک رمضان برابری میکند. سایر آیینها و مراسمهای بجا مانده از فاطمیان عبارت است از: جشنهای تحویل سال هجری قمری، شب نیمه شعبان، زیارت ضریح اهل بیت (ع)، برگزاری حلقههای ذکر و مراسمهای مربوط به عزاداری و مرگ. (پانزدهمین و چهلمین روز مرگ)
ادامه دارد...
پینوشتها
۱. علی ابوالخیر – مالک اشتر – انتشارات مکتبة الرحمة المهداة – المنصورة – مصر – ۲۰۰۹ – ص ۹
۲. جیمز هنری بریستد – فجر الضمیر – ترجمه سلیم حسن – انتشارات مکتبة الأسرة – قاهره – ۱۹۹۹ – با دخل و تصرف
۳. نصر حامد ابوزید – هکذا تکلم ابن عربی – انتشارات مکتبة الاسرة – قاهره – ۲۰۱۰ – با تصرف از کتاب
۴. طه حسین – مرآة الاسلام – دار المعارف – قاهره – ۱۹۶۶ – ص ۱۶۸
۵. د. عبد المنعم ماجد – ظهور الدولة الفاطمیة و سقوطها – انتشارات مکتبة الانجلو المصریة – قاهره – ۱۹۸۶ – با تصرف
۶. همان
۷. همان
۸. همان
نظر شما